جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


سنتز یک روایت


سنتز یک روایت
در میان الگوهای روایت درام، دو الگوی قدیمی با هم ترکیب شده‌اند تا الگوی تازه‌ای را در روایت درام شکل دهند. نخست، الگویی است که در آن تماشاگر شاهد وقایع و ماجراهایی است که به صورت یک رمان، فیلمنامه یا نمایشنامه به وسیله یک کاراکتر نویسنده به رشته تحریر درآمده است. مثال نزدیک آن، رمان «ساعتها» نوشته مایکل کانینگهام است که در آن یکی از رمانهای ویرجینیا وولف به صورت زنده و به‌عنوان بخشی از وقایع اصلی، روایت می‌شوند. در این الگو، گاه تماشاگر شاهد وقایعی است که به صورت اتوبیوگرافی نوشته شده‌اند. کاراکتر اصلی در حال نوشتن اتوبیوگرافی خود است و تماشاگر شاهد تمام وقایع خواهد بود. مثال کلاسیک آن در سینما نیز فیلمنامه «دره من چه سبز بود» است.
دوم، الگویی است که در آن تماشاگر با کاراکتر اصلی‌ـ که همواره یک نویسنده است‌ـ مواجه می‌شود. در طول اثر، تمام ذهنیات و تخیلات نویسنده، جان می‌گیرد و تماشاگر در واقع با این ذهنیات مواجه است. مثال نزدیک این نوع روایت نیز فیلمنامه «کافکا» است که به تصاویر ذهنی فرانتس کافکا جان بخشیده است. مثال دیگر این الگو فیلمنامهٔ «یک ذهن زیبا» است که در آن کنش اصلی بر محور توه‍ّمات یک بیمار اسکیزوفرنیک بنا شده است. ترکیب این دو الگوی روایت، ما را به الگوی سومی می‌رساند که حاصل سنتز این دو است. در نمایشنامه «شازده قورباغه» ما با این سنتز روبه‌روییم. از یک‌سو تمام وقایع، ماجراها و کنش درام مبتنی بر تصور، تخیل و توهم کاراکتر شیده (با بازی پونه عبدالکریم‌زاده) هستند و از سوی دیگر ما شاهد فیلمنامه‌ای هستیم که او در حال نوشتن و در آخر فروش آن را دارد. این ترکیب جدید، امکانات زیادی را در اختیار نمایشنامه‌نویس (ملیحه مرادی) قرار داده است تا دور از کلیشه‌های رایج و مبر‌ّا از شعارزدگی، نقبی بر اجتماع دور و اطراف بزند و با نگاهی به زندگی معاصر ما به یک نقد اجتماعی دست یابد. کاراکتر شراره (با بازی فهیمه امن‌زاده) از یک‌سو یکی از شخصیتهای فیلمنامه‌ای است که شیده می‌نویسد، از سوی دیگر نشانه‌ای از نسل جوانانی که زندگی‌شان در گیر و دار تحولات سیاسی و تغییرات اجتماعی معاصر بر باد رفته‌اند. نسلی که نه راه پیش دارد و نه راه پس. شراره، نشانه‌ای است که نسل بی‌آرمان، نسل فارغ از ارزش اخلاقی به نسلی که با نگاهی به اطرافمان می‌توانیم دهها و صدها نمونه‌اش را ببینیم. اما با همهٔ این احوالات، شراره فقط یک کاراکتر داستانی در فیلمنامهٔ شیده است و نه بیشتر. این هوشیاری نویسنده در مورد کاراکتر پیرمرد (با بازی علی زرینی) نیز دیده می‌شود. پیرمرد نماینده نسلی است که کنار گذاشته شده‌اند، از دور خارج شده‌اند. بدیهی است که از سوی اهالی خانه، دیوانه خوانده می‌شود؛ پس رانده می‌شود؛ اما همچنان حضور دارد. او متناقض اما به‌جا و در چند جمله، همه گفتنیها را می‌گوید؛ اما دیگر جایی در خانه ندارد و اعضای خانواده میل دارند تا او را به فراموشی بسپارند. بنابراین نمایشنامه با دست‌یابی به یک الگوی سنتزی در روایت، در یک ساختار نو و خلا‌ق به مفاهیم اجتماعی‌ـ اخلاقی مورد نظر خود می‌پردازد که چه با آنها موافق باشیم یا نباشیم، چیزی از ارزشهای دراماتیک آن کم نمی‌کند.در اجرا و در رویارویی با تمام خصوصیات روایی اثر، کارگردان موفق شده است تا با هدایت گروه بازیگران و چیدمان صحنه‌ای از یک‌سو یک بازی یک‌دست و روان رئالیستی ارائه دهد و از سوی دیگر با چیدمان صحنه‌ای مناسب به تمام لحظات رؤیاگونه، تصاویر سوررئالیستی و گاه حتی رؤیاهای اکسپرسیونیستی کاراکتر شیده، جان ببخشد. از این منظر باید گفت که ایرانی‌خواه، به خوبی بر این نکته آگاه بوده است که در سبک بازیگری باید جست‌وجوگر رئالیسم باشد تا بتواند کاراکترهایش را به باور برساند و تماشاگر را برای ورود به کنش، با خود همقدم نماید؛ اما چینش صحنه‌ای‌اش می‌تواند کاملاً غیر رئالیستی باشد و بیانگر و تبیین‌کنندهٔ وجوه دیگر داستان و روایت. به این ترتیب یک چیدمان در ظاهر واقع‌گرا در نیمه دوم نمایش، کاملاً سوررئالیستی عمل می‌کنند و به رؤیاهای شیده جان می‌دهند. در اینجا لازم است تا نگاه خاصی نیز بر بازی فهیمه امن‌زاده در نقش شراره داشته باشیم. او با دقت، ظرافت و صداقت لازم برای یک بازیگر، کاراکتر شراره را روی صحنه زندگی می‌بخشد. پس از مدتها خلأ، بالاخره جای خالی بازیهای باورپذیر رئالیستی روی صحنه تئاتر ایران در حال پر شدن است. خاطره بازیهای جاودانی دهه چهل در تئاتر ایران، این روزها دوباره بر صحنه‌ها امید بازگشت دوباره می‌دهند. خلق کاراکتر یک دختر فراری که در جوانی از منزل گریخته و حالا پس از تجربه‌های گوناگون به خانه بازگشته است تا سرپناه امنی جست‌وجو کند، هم بر صحنه تئاتر و هم بر پردهٔ سینما، جزء بازیهای سخت و پرزحمت هستند. امن‌زاده در این چالش بزرگ، سربلند بیرون آمده است و با موفقی‍ّت و پیروزی، یک کاراکتر به یادماندنی را با جزئیات کامل و کافی بر صحنه زنده کرده است.

مسعود نجفی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر