جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


گل اومد بهار اومد


گل اومد بهار اومد
این روزها، اگرچه شور هنرمندان موسیقی هنوز برای آغاز سال نو بسیار است و هر سال حداقل چند ترانه مخصوص نوروز اجرا می‌شود، اما جای خالی نواهای اصیل كه در آنها شادی راستین موسیقایی به گوش می‌رسید خالی است. به نظر می‌رسد نواهای سرناها و دهلها، كمانچه‌ها و سنتورها، ضربها و طبلها جای خود را به آوای كیبوردها و سینتی سایزرها سپرده‌اند. انگار این شادیهای یك بار مصرف توانسته‌اند با قدرتی پوشالی و بی‌اصل و نسب، جای آواهای دلپذیر و اصیل ایرانی را بگیرند. هر چند هنوز هم در محله‌های قدیمی، نفس پیران سرنا و دهل نواز در روز اول فروردین ماه، نوید ماندگاری این شادیانه‌ها را می‌دهد.
■ از باستان تا امروز، همواره نوروز در ایران با موسیقیهای شاد آغاز شده است
دكتر «فریدون جنیدی» استاد تاریخ و ادبیات در مورد نقش موسیقی در نوروز می‌گوید: موسیقی یك واژه یونانی است و معادل فارسی آن «خوش‌نوا» شناخته شده است.
در دیوان شعر آمده است كه: چنین گفت كز شهر مازندران
یكی «خوشنوا» زم ز رامشگران
وی ادامه می‌دهد: اگر بخواهیم ریشه این واژه را در زبان پهلوی تا امروز دنبال كنیم باید بگویم نوای خوش در زبان پهلوی «هونواك» بوده است، یعنی «نیك نوا». «هونواك» تبدیل شده است به «هونیاك» بعد در زبان فارسی تبدیل شده به «خنیا»، كه همان نوای خوش است.
این مورخ و پژوهشگر با اشاره به حضور موسیقی در شادیها و اعیاد ایران باستان می‌گوید: یكی از كهن‌ترین روایات در مورد نوروز در بیت «بزرگان به شادی بیاراستند / می و جام رامشگران خواستند» است. این بیت به خوبی نشان می‌دهد رامشگران و خوش‌نواها در مراسم شادی حضور دارند و این مسئله نشانگر این است كه آغاز نوروز كه یكی از اعیاد بزرگ ایرانیان است با رامشگری و نوای خوش بوده است.درست است كه ما برای نوروز موسیقی خاصی نداریم اما پیشینیان بیشتر از موسیقی‌ای كه در مناطق و بین مردم رایج بوده استفاده می‌كردند، مانند آوای دهل و سرنا.
■ عده‌ای از استادان و هنردوستان، مصمم هستند كه جشنهای نوروزی توأمان با موسیقی را زنده كنند، از آنجا كه هدف آنها بسیار مقدس است، موفقیتشان حتمی است. هر چند نیاز به حمایت و توجه مردم و مسئولین دارند.
استاد «احمد ابراهیمی»از شاگردان استاد غلامحسین بنان به‌شمار می‌رود و در حال حاضر در زمینه آواز ایرانی، یكی از شاخصها محسوب می‌شود، در خصوص ترانه‌های نوروزی و دلایل كمرنگ شدن حضور موسیقی و شادیانه‌ها در آیین نوروزی گفت: در روزگار صفویان به‌طور كلی جشنهای نوروزی برچیده شد و نوازندگان بزرگ و شعرا دسته‌جمعی از ترس جان خود به هندوستان سفر كردند و اثری از این جشنها به جا نماند. هر چند كه در دوره زندیه تعدادی از خنیاگران به ایران بازگشتند ولی متأسفانه، جنگهای قاجار دیگر اجازه اجرای چنین مراسمی را نداد.استاد ابراهیمی در ادامه گفت: در پنجاه سال دوره ناصری با بودن استادان بزرگ موسیقی چون «آقا علی‌اكبر فراهانی»، «آقا میرزا عبدالله عبادی» و «میرزا حسینقلی» و شعرای بزرگی چون «یغمای جندقی»، «فروغی بسطامی»، «قاآنی» و ... جشنهای نوروزی جان تازه‌ای گرفت. پس از این دوران و با وقوع انقلاب مشروطیت، چراغ عمر این جشنها خاموش شد. در دوره پهلوی نیز تلاشهایی برای زنده كردن این جشنها انجام شد اما چون هدف تظاهر و اغوای مردم بود، این جشنها پایان گرفت. وی ادامه داد: ایرانیان از قدیم، در ماههای مختلف سال، جشنهای ویژه برگزار می‌كردند، در فصل بهار جشن نزول باران، در تابستان جشن برداشت میوه، در پاییز جشنهای سده و در زمستان جشنهای ستایش اهورا مزدا و نزول نعمتهای آسمانی را داشته‌اند.
این جشنها فقط به رقص و پایكوبی اختصاص نداشته، بلكه برای ستایش و شكرگزاری از ایزد متعال بوده است و در پی‌آمد آنها به مردم مستحق نیز كمك می‌شده است. به‌ طوری كه تاریخ گذشته را مطالعه می‌كنیم، برنامه عزا و یا سوگ بسیار اندك و غیر قابل توجه بوده است. در زمان عباسی، خلفا نیز به جشنهای نوروز معتقد بودند و هارون‌الرشید به «اسحاق» و «ابراهیم موصلی» كه از اساتید بزرگ موسیقی بودند و اصلیتشان ایرانی بود، دستور داد كه برای این جشنها اهتمام كافی به عمل آورند. این دو استاد در آن دوره نوازندگانی را برای سازهای عود، رباب، چنگ و نی انبان تربیت كرده بودند و با اینكه هنوز ساز ارغنون نیامده بود، مقدمات آن آموزش داده می‌شد.
«ابراهیمی» در پایان می‌گوید: شعرا نیز در این راه بسیار فعالیت می‌كردند و بهاریه سرودن از اعم فعالیتهای آنان بود. شعرای بزرگی چون «رودكی»، «منوچهری دامغانی» و «فرخی سیستانی»، در مراسم نوروز چكامه‌ها و قصایدی را سروده بودند كه از قوت بالایی برخوردار بود و عموما‌ً با موسیقی همراه می‌شد. حتی «منوچهری دامغانی» در قصیده‌ای كه برای بهار می‌گوید، نام سازها را هم می‌آورد: كبك ناقوس‌زن و شارك سنتور‌زنان
فاخته نای‌زن و بط شده تنبورزنان
■ قطعاتی كه در حال حاضر ساخته می‌شود، اگر شاد هم باشند، مانا نیستند و شادی‌شان زودگذر است.
«بیژن ترقی» یكی دیگر از ترانه‌سرایان معروف كه بیش از ۲۰ بهاریه را سروده است، برخلاف دیگر هم‌دوره‌هایش، كمرنگ شدن نقش بهاریه‌ها و شادیانه‌های موسیقی را در آیین نوروزی، مطابق با زمان می‌داند و می‌گوید: هر موضوعی را برحسب زمانی كه در آن هستیم، باید سنجید. اگر در آن زمان اساتید بهاریه‌ای از قدیم به یادشان مانده بود و یا ترانه‌ای می‌سرودند و شاگردان هم به نواختن و تنظیم دوباره آن «بهاریه»ها علاقه نشان می‌دادند، خاص آن زمان و به دلیل داشتن مخاطب زیاد بوده است. اما در حال حاضر خواندن و ساختن ترانه‌هایی در وصف بهار و زیباییهای آن، چندان مخاطب ندارد و جوانان ترجیح می‌دهند كه بیشتر ترانه‌ها را با مضامینی دیگر بشنوند. علاوه بر این روشهای آهنگسازی و ترانه‌سرایی نیز در این دوره فرق كرده است. پیش از این، به ما آهنگ را می‌دادند و ما روی آن ترانه می‌ساختیم. ساخت ترانه هم با توجه به حال و هوای اثر، محتوا و نیاز زمان صورت می‌گرفت، اما در حال حاضر به نظر می‌رسد كه همه اینها یك شبه اتفاق می‌افتد.
وی افزود: اساس كار من بر پایه «بهاریه»ها بوده و تا به حال قریب به ۲۰ بهاریه سروده‌ام و برخی از آنها همچون «گل اومد، بهار اومد» به عنوان سمبل ترانه‌های ایران شناخته شده است، اما متأسفانه در حال حاضر كارهایی كه در این زمینه انجام می‌شود، خیلی كم است.
«ترقی» در مورد علل كمرنگ شدن ترانه‌سرایی در ایران گفت: در حال حاضر كه اصلا‌ً مقوله‌ای با این عنوان وجود ندارد. آن موسیقی كه با لطافت همراه بود و مردم به آن دلبستگی داشتند، مدتهاست كه گم شده است. الان عده‌ای كه در این رشته فعالیت می‌كنند، خودشان هم نوازنده‌اند، هم آهنگساز، هم خواننده و هم ترانه‌سرا! درحالی‌كه در حقیقت هیچ‌كدام از اینها نیستند. در همچین وضعیتی كه كار به دست ناشی افتاده است، توقعی بیش از این نمی‌توان داشت. به عنوان مثال زمانی ترانه‌سرا «رهی معیری» بود، آهنگساز «علی تجویدی»، نوازنده «پرویز یاحقی» و خواننده «بنان»، اما زمانی كه یك نفر بخواهد همه این كارها را انجام بدهد، در نتیجه موسیقی مبتذل خواهیم داشت.
ترقی در پایان گفت: متأسفانه وقتی برخی از پیش‌كسوتان نارضایتی‌شان را از وضعیت موسیقی نشان می‌دهند، بعضیها فكر می‌كنند كه هنرمندان قدیم، عداوتی با هنر امروز دارند، یا نمی‌خواهند كه جوانان امروز فعالیت داشته باشند، درحالی‌كه اگر كسی انتقادی دارد، هدفش جز سازندگی، چیز دیگری نیست.■ موسیقی می‌تواند بر پایداری شادی در ایام نوروز كمك كند. از آنجا كه مذهب و دعا با فرهنگ ما و مراسم نوروزی ما عجین شده است، موسیقی نیز نقش و تأثیر مهمی در آیینها و باورهای فرهنگی ما دارد.
مرحوم «اسماعیل نواب صفا»، ترانه‌سرای نامی ایران كه سازنده ترانه معروف «آمد نوبهار» است، در این زمینه گفت: ترانه «آمد نوبهار» سالها در ایام نوروز و بهار از رادیو و تلویزیون پخش می‌شد و زمانی كه من این ترانه را ساختم كمتر ترانه‌سرایی به موضوع «آمدن بهار» پرداخته بود، این در حالی است كه در اشعار شعرای كلاسیك ایران همچون «حافظ»، «سعدی»، «مولانا» و... به این امر بسیار پرداخته شده و مطلعهای بسیاری از اشعار با شكوفایی نوروز آغاز شده است.
وی در ادامه افزود: بهاریه سرودن بیشتر از دوره «عارف قزوینی» آغاز شد، اما متأسفانه در چند دهه اخیر كمتر به این موضوع پرداخته شده است. پیش از من «ملك‌الشعرای بهار»، «رهی معیری» و «امیر جاهد» نیز بهاریه‌هایی سروده بودند. این ترانه‌سرای قدیمی در ادامه دلیل حضور كمرنگ بهاریه‌ها را بی‌توجهی به شادی‌آفرینی دانست و افزود: باید این معضل جدی را كه نه تنها گریبانگیر موسیقی و ادبیات جامعه، بلكه گریبانگیر اغلب مقوله‌های فرهنگی و هنری شده است را بررسی و برطرف كرد. در دوره ما انگار باب شده است كه فقط از زمستان و سیاهی و تاریكی صحبت شود و همان كورسوهای امید نیز نادیده گرفته می‌شوند. قطعا‌ً شنیدن ترانه‌ای در وصف شادی نوروز می‌تواند برای لحظاتی از بار غم بكاهد.
او ادامه داد: حتی سرودن و نواختن ترانه‌ها و تصانیفی كه با نوروز در ارتباط است، به نشاط روح كمك می‌كند. ترانه «آمد نوبهار» كه با اركستر «خالدی» تهیه و اجرا شده است، شور و حالی خاص را در اركستر به وجود آورد. این ترانه، اثر مشتركی بود از من، «مهدی خالدی» و «زاهدی» نوازنده تنبك كه در این كار ضرب لنگ زد. یادش به خیر.
■ بهتر است در مورد اینكه چرا بهاریه‌های موسیقی از بین رفته‌اند فكر نكنیم، اتفاقی است كه افتاده!
«مجید كیانی» استاد سنتور و مدیر مركز حفظ و پژوهش موسیقی ایرانی معتقد است كه نباید در مورد بهاریه‌ها فكر كرد و می‌گوید: از نظر ما تمام موسیقی ایرانی بهاریه است. حالا در مواردی این بهاریه‌ها در موسیقی فولكلور و همچنین موسیقی آیینی نقش پررنگ‌تری پیدا كرده‌اند. وی افزود: هر چند به نظر می‌رسد كه موسیقیهایی كه مخصوص نوروز و فصل بهار بوده‌اند و در مناطق مختلف ایران رواج داشته‌اند و در آستانه سال نو اجرا می‌شده‌اند، از بین رفته‌اند و نقششان كمرنگ شده است، اما هنوز هم در شهرهایی از ایران، نوروز با موسیقی جشن گرفته می‌شود.
كیانی در مورد دلیل این اتفاق می‌گوید: شاید همان مسئله هجوم دیگر سبكهای موسیقی باعث این اتفاق شده باشد، اما در هر حال این اتفاق افتاده و كسی هم كاری نكرده است كه نیفتد. هر دلیلی می‌شود برای این اتفاق آورد و من ترجیح می‌دهم كه در این مورد اظهار نظری نداشته باشم. همان دلایلی كه همه در مورد وضعیت موسیقی ایرانی می‌دانند، كافی است.
■ گاهی این ضرورت حس نمی‌شود كه درگیر و دار سنتهای قدیمی بمانیم. این اتفاق در موسیقی، به‌خصوص موسیقی سنتی و ایرانی ما هم افتاده است.
«امیر بكان» آهنگساز واحد موسیقی صدا و سیما در این خصوص می‌گوید: كمرنگ شدن نقش یك سری از سنتهای اجتماعی به شرایط اجتماعی برمی‌گردد. برنامه‌های فرهنگی همیشه تابع شرایط اجتماعی هستند. گاهی این ضرورت حس نمی‌شود كه در گیر و دار سنتهای قدیمی بمانیم. این اتفاق در موسیقی، به‌خصوص موسیقی سنتی و ایرانی ما هم افتاده است.او ادامه می‌دهد: ما پیش از این نوروز را با موسیقی جشن می‌گرفته‌ایم، هنوز هم این سنت را داریم و من خودم بارها شاهد بوده‌ام كه در كوچه‌های تهران با سرنا و دهل روز اول عید جشن گرفته شده است. هنوز هم در شهرستانهای ایران این سنتها ماندگارند. اما اینكه بیاییم و توقع داشته باشیم كه همه چیز مثل سابق باشد، امری محال است.وی می‌گوید: باید اقدامی در جهت حفظ چاووش‌خوانیها، نوروز‌خوانیها و بهاریه‌های موسیقی انجام شود. البته یك مسئله هم وجود دارد در این چند ساله شرایطی است كه نوروز با محرم همراه شده و طبیعتا‌ً طبق سنتهای ما پرداختن به موسیقیهای شاد معمول نیست. ما در تولیدات صدا و سیما سعی‌مان بر این است كه در این چند سالی كه محرم و نوروز تلاقی دارند، موسیقیهای بی‌كلام شاد تولید كنیم، اما متأسفانه آهنگسازان ما كمتر در ساختن قطعات شاد اهتمام می‌ورزند.
بكان خاطر‌نشان می‌كند: در شرایط خاص مثل این چند ساله، باید برای هنرهای مختلف در نوروز سوژه طراحی كرد، این اتفاق در مورد فیلم و سریال راحت‌تر می‌افتد تا موسیقی، اما در موسیقی هم ما با ساخت و پخش موسیقیهای بی‌كلام می‌توانیم قدرت مانور داشته باشیم. می‌توان تمام موضوعاتی را كه در مورد فصل بهار و اصولا‌ً آفرینش، طبیعت، حیات مجدد و... هستند، دستمایه كار آهنگسازی قرار داد.
■ تا زمانی كه از موسیقی شاد حمایت نشود و نهادها و مؤسسات از موسیقیدانها نخواهند كه قطعات شاد را برای مناسبتهای شاد بسازند، موسیقی شاد ماندگار نخواهیم داشت.
«جمشید عندلیبی» آهنگساز و نوازنده نی نیز در این زمینه می‌گوید: تعریف موسیقی شاد و مبتذل در ایران گم شده است. در حال حاضر بسیار پیش آمده است كه صدا و سیما از موسیقیهای مذهبی حمایت كرده، هزینه صرف كرده است و برای آن ارزش قائل شده است. در این راه به موسیقیدانان سفارش كار داده است، اما برای موسیقی نوروز چرا این كار را نمی‌كند؟ چرا اگر یك موسیقیدان تصنیفی را برای نوروز بسازد، او را معرفی نمی‌كنند و كارش را ارج نمی‌نهند؟
او ادامه می‌دهد: منشأ هنر یك هنرمند، جوشش درونی است و زمانی كه احساس كند كسی برای كار او ارزش قائل نیست، ناامید می‌شود. انگیزه‌های بیرونی و درونی بالاترین عوامل پیشرفت یك هنرمند می‌تواند باشند. اگر هنرمندی هم خودش ذوق انجام این كار را داشته باشد، با نبود پشتوانه، جز ضرر، چیز دیگری به دنبال ندارد.
«عندلیبی» خاطرنشان می‌كند: در آیین ایرانیان باستان، برای هر ماه مراسم شادی به همراه موسیقی وجود داشته است و به عناوین مختلف مردم شاد می‌شده‌اند، اما امروزه ما بیشتر برای عزا تجملات چیده‌ایم. این موضوع روی ذهن موسیقیدان تأثیر می‌گذارد، و خود‌سانسوری ایجاد می‌شود. بسیار اتفاق افتاده است كه موسیقیدانان آهنگهای شاد ساخته‌اند، اما به‌دلیل اینكه آنها را به اسم مطرب نشناسند، از انتشار آن جلوگیری كرده‌اند. با اینكه «مطرب» نیز به معنی فردی است كه قطعات شاد را برای شادی مردم می‌نوازد و در واقع نوازنده‌ای است طرب‌آور. مردم شادی را دوست دارند. اما متأسفانه فرهنگ عزا در كشور ما رایج شده است. من نمی‌دانم چه فرهنگ غلطی است كه در ایران جا افتاده است. روح انسان با شادی همبستگی دارد، برای همین پس از از دست دادن عزیزترین كسانش نیز باز به زندگی ادامه می‌دهد و با شنیدن نوایی شاد، از شدت اندوهش كاسته می‌شود.
■ شادیانه‌ها در موسیقی ایران از قدمت زیادی برخوردارند و در حال حاضر هر چند از گوشه و كنار آواهای آنها را می‌شنویم، اما رو به نابودی‌اند و باید برای جاودانه كردن آنها تلاش كرد.
«پشنگ كامكار» نوازنده سنتور و عضو گروه كامكارها كه در معرفی موسیقی ایران به جهان نقش برجسته‌ای را ایفا كرده‌اند، در این خصوص می‌گوید: تا این آیینها و سنتهای كهن در موسیقی ایران از بین نرفته‌اند، باید به آنها رسیدگی و از آنها حمایت كرد. موسیقیهای نوروزی، كه با شروع بهار، جان می‌گیرند، بیش از آنكه با موسیقی سنتی ایران ارتباط داشته باشند، فولكلور هستند و ریشه در سنن اقوام دارند. همه می‌دانیم كه سمبل این موسیقی ملودی خاصی است و با «سرنا» نواخته می‌شود و هر سال موقع تحویل سال این موسیقی را می‌شنویم. مثلاً در كردستان اشعار و ترانه‌هایی مخصوص آمدن بهار سروده و خوانده می‌شود كه همه آنها با سازهای محلی نظیر «دهل»، «نرمه نای»، «زله» و «سرنا» نواخته می‌شوند.
«كامكار» در ادامه ضمن درخواست توجه بیشتر به این آیینها، از مسئولین وزارت ارشاد می‌خواهد تا به هنرمندان گمنام موسیقیهای فولكلور توجه بیشتری نمایند. او می‌افزاید: چرا فقط این موسیقیها را در دهه فجر به یاد می‌آوریم؟ اگر این انواع در طول سال و به مناسبتهای مختلف اجرا شوند و از هنرمندان آن تقدیر شود، آنها هم با شور و شوق بیشتری كار می‌كنند و مهم‌تر اینكه، این آیینها، ماندگار می‌شوند. تا به حال هم اگر این هنر زنده مانده است، از بركت نوازندگان محلی بوده و اگر حضورش كمرنگ شده است، به دلیل بی‌توجهی مسئولان است.

قاضی زاده سمیه
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر