شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


نویسنده‌ای پر از داستان


نویسنده‌ای پر از داستان
دانایی در یافتن این امر است که فرد حتی سیاه را از سفید تشخیص نمی‌دهد» این سخن از امبرتو اکو است.
کسی که با تلاشی بی‌امان متن‌ها و نشانه‌ها را زیر سوال می‌برد و در پرتناقض‌ترین نمودهای شبکه‌های رسانه‌ای و ارتباطی گسترده امروز در جست‌وجوی معنا (یا بی‌معنایی) است.
اکو به عنوان استاد دانشگاه بولونیای ایتالیا، امروزه به خاطر نظریاتش درباره نشانه‌شناسی، تاویل ادبی و زیبایی‌شناسی قرون وسطی پیش از آنکه به داستان‌نویسی رو آورد معروف است. اکو در سال۱۹۸۰با انتشار کتابش به نام «نام گل سرخ» که در سراسر دنیا بیش از ۱۰ میلیون نسخه فروش داشت به عنوان نویسنده‌ای مشهور و موفق شناخته شد. این رمان مجموعه‌ای از بحث‌های فلسفی، مجادلات مذهبی و گفت‌وگوهای علمی ‌را در قالبی پلیسی و در فضای قرن چهاردهم ایتالیا به نمایش می‌گذارد. امبرتو اکو بیش از ۳۰ دکترای افتخاری دارد و مجموعه‌ای از جوایز ادبی و علمی ‌را نیز در کارنامه هنری خود ذخیره کرده است.
او پنجم ژانویه ۱۹۳۲ در شهری کوچک در شرق تورین به نام «اله‌ساندریا» در جنوب میلان ایتالیا، به دنیا آمد. پدرش حسابدار بود. او کهنه‌سربازی بود که در سه جنگ شرکت کرده بود. گفته می‌شد که پدر‌بزرگ امبرتو، بچه‌ای سرراهی بوده و پیش‌خدمتی خوش‌فکر نام اکو را به معنای «هدیه‌ای از آسمان»، بر او گذاشته است.
● کتاب های آقای نویسنده
اکو اولین کتابش تحت عنوان سن توماس و بحث زیبایی‌شناسی، که به واقع ادامه همان پایان‌نامه دوره دکترایش بود، در سال ۱۹۵۶ منتشر شد. او در سال ۱۹۵۹ هم کتاب دومش را روانه بازار نشر کرد و هم شغلش را در حالی که در RAI کار می کرد، از دست داد. کتابش به نام گسترش زیبایی‌شناسی سده‌های میانه نام اکو را به عنوان یکی از مهم‌ترین اندیشمندان در عرصه مباحث نظری سده‌های میانه تثبیت کرد. تقاضاهای روزافزون برای سخنرانی و تدریس، نگذاشت امبرتو از بابت از دست‌ دادن شغل ناراحتی به خود راه دهد؛ ضمن آنکه وی در سال ۱۹۵۹ به سمت دبیر ارشد بخش ادبیات غیرداستانی در نشریه کازا ادیتریچه بومپیانی میلان برگزیده شد که تا سال ۱۹۷۵ بر سر این شغل ماند. اکو همچنین در همان سال به همکاری با نشریه ایل وری پرداخت و ستونی ماهانه با نام «کوتاه‌ترین یادداشت» راه انداخت.
ستون اکو در اوایل از نظر سبک و سیاق نوشتاری به قلم رولان بارت در کتاب اسطوره‌شناسی‌ها شباهت داشت؛ ولی وی به محض دیدن کتاب بارت نوع نوشتار خود را، به دور از هرگونه قصد تحقیر یا اهانت، تغییر داد و شیوه تقلید و هزل ادبی را در پیش گرفت. بسیاری از آن نوشته‌ها بعدها در کتابی به نام غلط‌خوانی‌ها گردآوری شد.
اکو در طول این سال‌ها با جدیت تمام آرای خود را در مورد متن گشوده و باز و نشانه‌شناسی وسعت بخشید، مقالاتی متعدد در این خصوص نوشت و در سال ۱۹۶۲ اثری تحت عنوان اثر گشوده به چاپ رساند. وی در سپتامبر همان سال با رناته رامگه، که آلمانی و مدرس هنر بود، ازدواج کرد. اکو در سال ۱۹۶۷ با عنوان پروفسور نشانه‌شناس در دانشگاه پلی‌تکنیک به میلان مراجعت کرد و در همان سال کتاب نوشته‌های جویس: از مقاله تا فینیگانزویک را منتشر کرد.
در میلان نظریاتش را در خصوص نشانه‌شناسی سرو سامان داد و در سال ۱۹۶۸ اولین متن تخصصی‌اش را در این زمینه تحت عنوان ساختار غایب به دست چاپ سپرد. این کتاب بعدها در سال ۱۹۷۶ به طور کامل بازنگری و اصلاح شد و با نام نظریه نشانه‌شناسی در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. پس از این کتاب مطالعات اکو رنگی دیگر به خود گرفت و مباحث مربوط به حوزه‌های عمومی و همگانی نظیر ادبیات و مؤلفه‌های فرهنگی را با علاقه‌مندی دنبال کرد. او در سال ۱۹۷۱ به عنوان اولین استاد حوزه نشانه‌شناسی در بولونیا، قدیمی‌ترین دانشگاه اروپا، به کار پرداخت.
● استاد تاویل و تفسیر
اکو که بنا بر نقل قولی از مشهورترین اثرش «نان و گل‌های سرخ» قصد دارد پیام‌ها را دریافت نکند، منتقدی متین نیز هست. او اعتقاد دارد باید به محدودیت‌های درونی متن احترام گذاشت و آدم نمی‌تواند هرچه می‌خواهد درباره یک متن بگوید. او معتقد است: «در جهان چیزی وجود ندارد که به خودی خود یک نشانه نباشد.» و در جهانی که این‌گونه می‌بیند، طبعاً همه چیز می‌تواند به نشانه تبدیل شود. و اکو استاد تاویل و تفسیر آن نشانه‌ها ست.
اکو در سال ۱۹۷۴، بانی برگزاری اولین کنگره «اتحادیه بین‌المللی مطالعات نشانه‌شناسی» شد و در سخنرانی پایانی این کنگره، در جمله‌ای که اکنون دیگر سر زبان‌ها افتاده است، این حوزه را به اختصار چنین تعریف کرد: «نشانه‌شناسی، نگرشی علمی‌و شیوه‌ای تحلیلی برای مشاهده پدیده‌ها در سایر علوم است».
ایده اصلی کتاب نام گل سرخ بسیار ساده شکل گرفت؛ امبرتو اکو خوددر این‌باره می‌نویسد: «در مارس ۱۹۷۸ یک ایده ابتدایی دست از سرم برنمی‌داشت. دوست داشتم یک راهب را مسموم کنم و همین عاملی شد تا به نوشتن رو آورم!» اکو در ابتدا نام کتاب را «قتل در صومعه» گذاشته بود. پس از مدتی تصمیم گرفت عنوان کتاب را عوض کند؛ چون عقیده داشت که این نام وجه اسرارآمیز داستان را لو می‌دهد. با الهام از کتاب دیوید کاپرفیلد اثر دیکنز، دومین عنوان را برای رمانش برگزید: «آدسو اهل مِلْک» ولی در نهایت به کمک چند سطر از یک شعر قرون وسطایی، اکو موفق شد نامی‌ شاعرانه برای اثرش پیدا کند: «نام گل سرخ». نام گل سرخ در سال ۱۹۸۰ روانه بازار نشر شد و بلافاصله توجه منتقدان را به خود جلب کرد. دیری نگذشت که این رمان هواخواهان بسیاری در نقاط مختلف جهان پیدا کرد و نام امبرتو اکو به سرعت در محافل غیر علمی‌و غیر دانشگاهی بر سر زبان‌ها افتاد.
آونگ(۱۹۸۸) نام دومین رمان اکو است که خیلی زود نگاه‌ها را به خود معطوف کرد و جای پای اکو را در میان رمان‌نویسان برجسته جهان محکم کرد. پس از آن وی اعلام کرد که قصد ندارد رمان دیگری خلق کند؛ ولی چند سال بعد رمانی با نام جزیره روز قبل به چاپ رساند که بر مبنای عقیده‌اش در مورد «نوشتن از طبیعت در قالب داستانی از مفاهیم» شکل گرفته بود.
وی در سال‌های بعد نیز دو رمان دیگر تحت عناوین باودولینو (۲۰۰۰) و شعله اسرارآمیز ملکه لوآنا (۲۰۰۵) منتشر کرد. از دیگر آثار او در عرصه نظری و علمی‌نیز می‌توان به اینها اشاره کرد: نشانه‌شناسی و فلسفه زبان، نقش خواننده، هنر و زیبایی در سده‌های میانه، مرزهای تاویل، شش گام در جنگل داستان، درباره زیبایی و درباره ادبیات.
دنیای اکو به عنوان یک نویسنده، پر از داستان است ولی کسی باید به آنها شکل ببخشد. در این هنگام است که نویسنده به جاسوس تبدیل می‌شود! یعنی کسی که به وسیله این عناصر درهم ریخته یک زندگی را بازسازی می‌کند. اکو در نقش چنین نویسنده‌ای، متن کاملی پیش رو ندارد، او مجموعه ای از اطلاعات را دارد که به او امکان خلق متن را می‌بخشد.
● روزگار خوش آقای اکو
در حال حاضر امبرتو اکو اوقاتش را به دو بخش تقسیم کرده است: زندگی روزمره، اما مرفه در ویلایی تابستانی و اقامتگاهی در میلان با ۳۰ هزار نسخه کتاب. وی یک پسر و دختر دارد؛ دوباره در دانشگاه بولونیا به کار مشغول شده و در آنجا پروژه تحقیقاتی‌اش را تحت عنوان «برنامه علوم ارتباطی» پیش می‌برد؛ ضمن آن‌که ستونی هفتگی در نشریه لسپره‌سو هم با عنوان «قوطی کبریت مینروا» می‌نویسد. در طول روز چندین نخ سیگار می‌کشد [البته می‌گویند که اکو تازگی‌ها سیگار کشیدن را‌ترک کرده است] شب‌ها تا دیروقت کار می‌کند و به پذیرایی از مهمانان و یافتن محافل جدید دوستانه علاقه‌مند است.
اکو که به حرکات تند و پرشور و در مواردی حتی فریاد زدن در حین بحث عادت دارد، خود را شخصیتی می‌داند برخوردار از چند زمان که فعالیت‌های مختلفی را همزمان آغاز و آن‌ها را با همدیگر ادغام می‌کند تا ارتباطی درونی و مستمر میان آنها شکل بگیرد. دراین باره خود می‌گوید: «من باید کارهای گوناگونی را انجام بدهم و گرنه از دست خواهم رفت».
احمد زاهدی
منبع : روزنامه تهران امروز