شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


دولت رفاه و سرمایه اجتماعی


دولت رفاه و سرمایه اجتماعی
عمده مطلب قابل طرح در این بحث، از نقش و ماهیتی که این مبحث دارد،‌ نشأت می‌گیرد. در این زمینه، اگر به بحث‌هایی که در ارتباط با توسعه وجود دارد و بخشی از آنها به سیاست اجتماعی مربوط می‌شود، رجوع کنیم، می‌بینیم که یکی از ایده‌های مورد اتفاق نظر جامعه‌شناسان و اقتصاددانان توسعه، این است که مولفه‌‌های اساسی موجود در همه جوامع باید از ربط مناسبی برخوردار باشند.
غفاری سه عامل مورد بحث را بازار دولت و جامعه مدنی معرفی کرد و در این باره گفت: بسیاری از جامعه‌شناسان توسعه و اقتصاددانان، از این سه عنصر به عنوان بازیگران کلیدی، نام می‌برند. بحثی که این سه بازیگر را به هم پیوند می‌دهد، مفهومی به ‌نام سرمایه اجتماعی است و در بحث از سرمایه اجتماعی، بنا بر ماهیت آن، کل و مرکز سرمایه، چیزی جز رابطه نیست که این رابطه می‌تواند در مقیاس‌های خرد، میانی و کلان مورد توجه قرار گیرد
وی افزود: پرسشی که در اینجا می‌توان مطرح کرد، این است که مفهوم سرمایه اجتماعی، چگونه تولید شده، ارتقا پیدا کرده و دچار فرسایش شود؟ در واقع‌، دغدغه بسیاری از متفکران اجتماعی در این رابطه، این است که ما تحت چه وضعیتی سرمایه اجتماعی را حفظ کنیم و بر میزان و کم و کیف آن بیافزاییم و از چه شرایطی دوری کنیم تا این سرمایه دچار فرسایش نشود.
غفاری سپس دولت را به عنوان یکی از نهادهایی که در تولید، ارتقا و فرسایش سرمایه اجتماعی نقش دارند، مورد بررسی قرارداد و گفت: دولت هم می‌تواند مولد باشد و هم به ارتقای سرمایه اجتماعی کمک کند. از طرفی همین دولت می‌تواند عنصر و نیروی فرساینده این سرمایه باشد. البته برای جامعه مدنی نیز نقش تولید، ارتقا و فرسایش برای سرمایه اجتماعی مطرح است. او پس از این توضیحات، پرسش دیگری را مطرح کرد: "دولت‌ها و به ویژه دولت‌های رفاهی، در چه شرایطی نقش مخرب و در چه شرایطی نقش مقوی دارند"؟
وی در ادامه با اشاره به دولت‌های رفاهی گفت: یکی از بحث‌هایی که به دولت رفاهی روی خوش نشان نمی‌دهد، بحثی است که از جانب راست افراطی یا لیبرال‌ها مطرح می‌شود. البته بخش قابل اعتنایی از بحث‌های مربوط به سرمایه اجتماعی نیز از جانب همین طیف مطرح شده است.
وی افزود: در واقع، همین کسانی که از دولت رفاه اجتماعی انتقاد می‌کنند و در طیف راست اجتماعی قرار می‌گیرند، اگر بخواهند دولت رفاهی را نقد کنند، به سراغ مفهوم سرمایه اجتماعی می‌روند و در این زمینه، پیش از هر چیز مطرح می‌کنند که دولت رفاهی، به‌نوعی محدود کننده جامعه‌مدنی است. از نظر این افراد، جامعه مدنی مهم‌ترین خاستگاه تولید سرمایه اجتماعی است. در عین حال، این عده معتقدند که دولت‌های رفاهی، اخلاق و مسئولیت اجتماعی را چه در مقیاس‌های فردی و چه در مقیاس‌های جمعی، از بین می‌برند. این در حالی است که به تعبیر غفاری، یکی از معیارهایی که درباره سرمایه اجتماعی مطرح می‌شود، بحث اخلاق اجتماعی است و در این رابطه گفته می‌شود جامعه فاقد سرمایه اجتماعی، جامعه‌ای بدون اخلاق است.
سخنران این نشست در عین حال توضیح داد که طرفداران این طیف سیاسی- اجتماعی ایراد دیگری را نیز نسبت به دولت رفاهی مطرح می‌کنند، مبنی بر این‌که عملکرد دولت رفاهی، چیزی جز تولید وابستگی نیست. آنها این وابستگی را در قالبی تحت عنوان وابستگی رفاهی قرار داده و فقط در وابستگی مادی خلاصه نمی‌کنند و در این زمینه تا جایی پیش می‌روند که می‌گویند دولت‌های رفاهی می‌خواهند مردم را از گهواره تا گور تحت نظارت و سلطه داشته باشند و در نتیجه این دولت‌ها زمینه را برای فرسایش سرمایه اجتماعی فراهم می‌کنند.
وی با تاکید بر نگاه نظریه‌پردازانی چون فوکویاما و پاتنار گفت: این نظریه‌پردازان معتقدند که دولت‌های رفاهی خیلی نمی‌توانند سازنده سرمایه اجتماعی باشند و به همین دلیل، نباید بیش از حد حیات اجتماعی را در اختیار آنها قرار داده و به نوعی باید آنها را محدود کرد؛ چراکه این دولت‌ها از توانایی لازم برای تولید این سرمایه برخوردار نیستند. البته به گفته این استاد گروه برنامه‌ریزی اجتماعی، چنین نگرشی درباره سرمایه اجتماعی، بحث را به سمت مولفه‌ها و عناصری می‌برد که قدری از حوزه سیاسی و اقتصادی، فاصله می‌گیرند.
دکتر غفاری ادامه داد: فوکویاما می‌گوید، دولت‌های رفاهی اهرم‌هایی را ندارند که در تولید سرمایه اجتماعی نقش داشته باشند. در واقع، آنها زمانی که می‌خواهند جایی برای خودشان باز کنند، به نوعی فضا را برای عرصه‌های دیگر تنگ کرده و ناچار می‌شوند تعریفی از حوزه عمومی ارائه بدهند که این تعریف با سرمایه اجتماعی جمع‌پذیر نیست. نکته دیگری که مطرح می‌شود این است که دولت‌های رفاهی، یک‌سری عادت‌های غلط به‌وجود می‌آورند. از سوی دیگر، درخواست همکاری و دعوتی که آنها از حوزه عمومی به عمل می‌آورند نیز همکاری آزادی نیست.
وی سپس توضیح داد که در نگاه پاتنار نیز چنین عقایدی مشهود است. پاتنار می‌گوید ما نمی‌توانیم رابطه چندانی بین دولت‌های رفاهی و سرمایه اجتماعی برقرار کنیم و باید تاکید را بر جامعه مدنی قرار داده و اجازه دهیم که جامعه مدنی گستردگی خودش را داشته باشد و انجمن‌های داوطلبانه، خارج از دولت تشکیل شوند.
وی افزود: در هر حال ماحصل بحث‌ها نشان می‌دهد که دولت‌های رفاهی، هم می‌توانند سازنده هم مخرب باشند و این امر به نوع سیاست‌های خدماتی و رفاهی که دولت‌ها دنبال می‌کنند، برخورد این دولت‌ها نسبت به عدالت و عملکرد سازمانی آنها بستگی دارد.
غفاری در عین حال خاطرنشان کرد: این درست است که سرمایه اجتماعی در جایی وجود دارد که صاحب نهادهای مدنی گسترده باشند اما از سوی دیگر اگر کشورهایی که دارای دولت‌های رفاهی هستند، مانند کشورهای اسکاندیناوی را مورد مطالعه قرار دهیم، می‌بینیم که آنها به نوعی، بالاترین سرمایه اجتماعی را داشته و در عین حال دولت‌های بزرگی هم هستند. یعنی این گزاره که دولت‌های بزرگ بد هستند، همیشه نمی‌تواند مطرح باشد. اگر شاخص‌های توسعه انسانی را نگاه کنیم، می‌توانیم در صدر فهرست، کشورهایی را ببینیم که دولت بزرگی دارند. اگر شاخص فساد را نگاه کنیم، باز هم کشورهایی را در صدر می‌بینیم که به لحاظ دولت‌های رفاهی، وضعیت مطلوبی دارند.
دکتر غفاری ادامه داد: اگر بگوییم که دولت‌های رفاهی مقوم یا فرساینده سرمایه اجتماعی هستند، به تنهایی کفایت نمی‌کند بلکه باید به یک تیپولوژی در دولت‌های رفاهی قایل باشیم.
وی در تبیین تیپولوژی مورد بحث، عمل دولت‌های رفاه اجتماعی را بر مبنای سیاست‌های گزینشی و خاص‌گرایانه متفاوت با عمل دولت‌های رفاه اجتماعی برخوردار از سیاست‌های عام دانست و تصریح کرد: تجربه نشان داده است که هرجا دولت‌ها دارای سیاست‌های خاص‌گرایانه و گزینشی هستند، مخرب سرمایه اجتماعی می‌شوند و هرجا که دولت‌ها دارای سیاست‌های عام‌گرایانه هستند، اثرگذاری بیشتری در تولید سرمایه اجتماعی دارد. در بحث انصاف و عدالت نیز دولت‌هایی در تعامل خود با جامعه به عدالت نزدیک‌ترند و در دولت‌هایی هم این تعامل، نابرابر است و این بحث نیز در مقوم یا مخرب بودن دولت در سرمایه اجتماعی تاثیر دارد.
غفاری در ادامه سخنان خود، عملکرد سازمانی و کارآیی دولت‌ها را مورد اشاره قرار داد و در این زمینه گوشزد کرد که ما گاهی اوقات، دولت‌های رفاهی را صرفاً بر مبنای میزان هزینه‌ها و ساختار آنها می‌سنجیم؛ درحالی ‌که این دو عامل خیلی برای این بحث کفایت نمی‌کنند.
وی در ادامه به دو نوع چرخه، با عنوان‌های "چرخه مقبول" و "چرخه معیوب" اشاره کرد و گفت: چرخه مقبول در جایی اتفاق می‌افتد که تبادل اعتماد انرژی در بین نظام سیاسی و شهروندان وجود دارد. این چرخه بیشتر در سیاست‌های رفاهی عام‌گرایانه وجود دارد و حاصل این تبادل کارآیی دولت و جامعه است؛ دولت کارا و جامعه کارا که در مجموع می‌توان از آنها به‌عنوان جامعه گرم و فعال نام برد. در عین حال، در بحث سرمایه اجتماعی هم مطرح می‌شود که جامعه دارای سرمایه اجتماعی باید یک جامعه گرم باشد.
غفاری ادامه داد: در چرخه معیوب عکس این قضیه قابل مشاهده است؛ چرا که تبادل اعتماد و انرژی وجود ندارد. در این چرخه هم دولت ناکارآیی داشته و هم جامعه مشکل دارد و دولت به نوعی از جیب جامعه هزینه می‌کند و ماحصل آن، حاکمیت وضعیت سرد و منفعل است.
وی افزود: دولت‌های رفاهی را می‌توانیم در دو دسته دولت‌های رفاهی که دارای سلسله مراتب عمودی گسترده هستند و دولت‌های رفاهی که دارای سلسله مراتب افقی گسترده هستند، نیز تقسیم‌بندی کنیم. به نظر می‌رسد در جایی که سلسله مراتب عمودی وجود دارد، دولت در نقش یک گرداننده و مداخله کننده ظاهر می‌شود. کشورهایی که دولت‌های رفاهی با سیاست عام‌گرایانه دارند، بیشتر دولت‌هایی با سلسله مراتب افقی هستند. به گفته او، الگوی اول نه می‌تواند در تولید سرمایه‌های اجتماعی نقش داشته باشد و نه توانایی استفاده از سرمایه را دارد اما در شکل دوم، دولت تمام توان خود را بر روی استفاده از پتانسیل‌های تمامی سرمایه‌ها، به‌ویژه سرمایه اجتماعی می‌گذارد و در عین حال نیز به تولید و سرمایه اجتماعی کمک می‌کند.
دکتر غفاری در جمع‌بندی سخنانش گفت: در بررسی دولت‌های رفاهی نباید فقط بزرگی و کوچکی دولت را مدنظر قرار داد. در عین حال، هر سیاست رفاهی نیازمند نظام است و بدون نظام نمی‌توانیم این بحث را دنبال کنیم. ما باید نوع دولت‌های رفاهی را بنا بر نوع سیاست‌هایی که اختیار می‌کنند، نوع ارتباطی که با جامعه دارند، حساسیت‌هایی که در آنها وجود دارد و نسبت بازده هزینه‌هایی که یک دولت وارد جامعه می‌کند، تجزیه کنیم.
منبع : انجمن جامعه شناسی ایران