جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


مهدویت در منظر امام خمینی


مهدویت در منظر امام خمینی
کتاب « مهدویت در منظر امام خمینی » را ابوالفضل هدایتی نوشته و موسسه چاپ و نشر عروج آن را در ۲۵۹ صفحه منتشر کرده است . در فهرست مطالب کتاب مذکور عناوین زیر دیده می شود : سیمای مهدی موعود شخصیت امام مهدی جایگاه و منزلت امام مهدی امام مهدی خاتم ولایت محمدی برنامه ها و اقدامات امام مهدی دوران غیبت حضرت مهدی نیابت مهدی موعود انتظار و طاغوت ستیزی تعجیل در فرج و مفهوم آن منتظران در نگاه انتقادی امام خمینی قیام و ظهور مهدی موعود پیوند امام مهدی با عاشورا و انقلاب اسلامی و...
در ذیل مبحث اخیر را برای بهره مندی خوانندگان درج می کنیم .
● همخوانی قیام امام حسین علیه السلام و حضرت مهدی علیه السلام
امام خمینی رحمه الله می فرمایند : این دو بزرگوار که هر دو... برای اقامه عدل هستند. سید الشهدا ـ سلام الله علیه ـ که همه عمرش را و همه زندگی اش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظلم ... صرف این کرد که ... معروف در کار باشد منکرات از بین بروند. حضرت صاحب ـ سلام الله علیه ـ و ارواحنا فداه ـ هم که تشریف می آورند برای همین معناست ... آن هایی که خیال می کنند که حضرت سید الشهدا برای حکومت نیامده خیر; این ها برای حکومت آمدند برای این که باید حکومت دست مثل سیدالشهدا باشد مثل کسانی که شیعه سید الشهدا هستند باشد; اصل قیام انبیا از اول تا آخر این بوده است .
نهضت های توحیدی و ظلم ستیزانه حضرت مهدی علیه السلام و امام حسین علیه السلام به روایت تاریخ و شهادت پیامبر اسلام ـ که در احادیث به صورتی شفاف و الهام بخش به چشم می خورد ـ با یکدیگر همخوانی دارد و در امتداد نهضت الهی خاتم پیامبران است . از این رو می توان قیام مهدی در آخر زمان را در اهداف و ابعاد معنوی و اجتماعی همانند قیام عاشورا دانست . آنچه این دو حرکت توحیدی را از هم متفاوت می سازد زمان و ماموریتی است که خداوند برای آنان تعیین نموده است . در یک قیام پیروزی با حرکت افشاگرانه و فداکارانه حسین بن علی و یاران او جلوه می کند و در قیام دیگر آرمان های تمام انبیا و اوصیا متجلی می گردد.
امام خمینی هدف نهایی قیام های امام حسین علیه السلام و امام مهدی علیه السلام را همان هدف بنیادی پیامبران ابراهیمی می شمارد که عبارت است از اقامه عدل . چنین رسالتی اقتضا می کند که این اوصیای رسول صلی الله علیه و آله در جهت حاکمیت معروف بکوشند و همواره منکر ستیزی داشته باشند. از این رو نمی توان دیدگاهی را پذیرفت که امامان شیعه را بی اعتنا به حکومت و سیاست جامعه و جهان بشری می داند و امامت آنان را در بعد معنوی محض محدود می سازد.
صراحت در کلام حضرت امام رویارویی دو دیدگاه ولایی را می نمایاند که یکی امام معصوم را طاغوت ستیز می خواند و دیگری امام معصوم را بی اعتنا به حاکمیت جامعه رهبر کبیر انقلاب کربلا را حلقه واسطه ای میان بعثت و مهدویت می بیند. همان گونه که بعثت حضرت رسول صلی الله علیه و آله یک سر در پیکار با کفر و شرک و نفاق سپری گشت امامت اوصیای پیامبر را نیز باید در همان بستر مورد پژوهش قرار داد. زیرا وصایت یک پیامبر نمی تواند طریقی ناسازگار با نبوت داشته باشد. پیامبری و جهاد در تاریخ اسلام چنان پیوند تنگاتنگ یافته اند که کمترین تردید در معروف گرایی و منکر ستیزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برجای نمی گذارد.
مدعیان ولایت ائمه اطهار علیه السلام دانسته و ندانسته برهه صدر اسلام را از دیگر برهه های فتنه خیز تاریخ اسلام تفکیک می کنند و امامت اهل بیت پیامبر را به دور از مسائل سیاسی جامعه مسلمانان مطرح می سازند تا توجیه گر سکوت خود در برابر ستمگران باشند.
امام خمینی باتوجه به دو دیدگاه تحلیلی در مورد حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه و مکه به سوی عراق یعنی حرکت برای شهادت یا حرکت برای حکومت آشکارا از هدف حکومت در قیام امام علیه السلام جانبداری می کند. بدین ترتیب ایشان وصایت و امامت معصومان را دارای ابعاد روحانی و سیاسی می شمارد و تقدس قدرت و حاکمیت در نظر و عمل آنان را یادآور می شود.
عبارت « برای این که باید حکومت در دست کسی مثل سید الشهدا باشد » این مفهوم را به همراه دارد که در هیچ عصری از تاریخ اسلام و مسلمانان نباید به حاکمیت طاغوت یا منکر تن داد بلکه باید با تبلیغ و دعوت معروف گرایانه و منکر ستیزانه در انتقال قدرت از طاغوت به پیشوایی مثل امام علیه السلام کوشید. فلسفه و پشتوانه این گرایش ولایی سیاسی در حقیقت همان سلوک جهادآمیز انبیا در پیامبری و رهبری امت ها است .
بنابراین همراهی نهضت های مهدی موعود و امام حسین علیه السلام نشان می دهد که مسلمانان در آخر زمان تکلیف دینی ـ سیاسی دارند و انتظارشان در مورد آینده جهان نمی تواند بیگانه از روند ظلم ستیزانه انبیا و اولیا باشد.
● حضرت مهدی (عج ) و انقلاب اسلامی
بسترسازی انقلاب اسلامی برای عدل حضرت مهدی علیه السلام
آن ها استقلال می خواهند ازادی می خواهند و جمهوری اسلامی می خواهند جمهوری ای که باید اساسش بر احکام اسلام باشد و جمهوری ای باشد که رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ و امام زمان ـ روحی له الفدا ـ بپذیرد. اگر یک خدشه در احکام اسلام واقع بشود نه پیغمبر می پذیرد و نه امامان ما . ۱
بنیانگذار جمهوری اسلامی از آغاز قیام طاغوت ستیزانه خویش ـ که به دهه های پیشین تاریخ سیاسی ایران بازمی گردد و یادآور مظاهر استبداد و استعمار بریتانیا و امریکا است ـ نظام سیاسی مطلوب خود را در پرتو دین می جست .
در این گفتار که حاکی از اسلام گرایی نظام و حاکمیت آن است مسائل زیر خاطر نشان شده است :
۱) ملت مسلمان ایران با طرح خواسته ای به نام جمهوری اسلامی در کنار مطالبات دیگر خویش ـ آزادی و استقلال کشور ـ بر اسلامیت نظام سیاسی مطلوب خود اصرار می ورزند.
۲) اسلامیت جمهوری اسلامی از نگاه امام خمینی چیزی جز بنیادگرایی در بستر احکام و حدود الهی اسلام و قرآن نیست . یعنی محتوای این نظام بر پایه دین استوار شده است و کمترین گذشت و انعطاف در تعطیل یا تغییر و تحریف قوانین دینی قابل تحمل نیست .
۳) معیار اسلامی بودن یک نظام سیاسی از نظر رهبر کبیر انقلاب قبول و تایید آن از جانب پیامبر اسلام و امام زمان علیه السلام است . بدین سان کوشش رهبری و مسئولان دیگر نظام و همچنین ملت مسلمان ایران در جهت اسلام گرایی جمهوری اسلامی نمودار اعتقاد و انتظار مهدی موعود است .
از این همه می توان دریافت که امام خمینی نظام سیاسی موجود کشور را متکی به ایمان و اسلام می داند و نظارت و رضایت ولی عصر(عج ) از وضع قوانین و اجرای آن در جمهوری اسلامی را یک اصل انکارناپذیر می شمارد.
● ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت
پر کردن دنیا را از عدالت آن را ما نمی توانیم (پر) بکنیم . اگر می توانستیم می کردیم اما چون نمی توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است ... ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم باید بگیریم تکلیفمان است . ضرورت اسلام و قرآن (است )... ما باید فراهم کنیم کار را فراهم کردن اسباب این است که ... مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت ـ سلام الله علیه ـ در هر صورت ... هر حکومتی در غیر زمان حضرت صاحب باطل است یعنی هرج و مرج بشود عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کند! ما درستش می کنیم تا حضرت بیاید.
حضرت امام در دوران غیبت و ظهور ولی عصر(عج ) دو رسالت اجتماعی را ضروری و ممکن می داند هر چند که هر کدام گستره و ابعاد ویژه خود را خواهند داشت :
۱) گسترش عدالت در دنیا یا آکنده سازی جهان از خیر و عدل .
۲) پیشگیری از ستم پیشگی حاکمان خود کامه .
وظیفه نخست ماموریت الهی معصوم آخر علیه السلام است که خداوند او را برای نجات بخشی بشر ذخیره کرده است اما وظیفه دیگر در عصر غیبت حضرت بر دوش عالم دین شناس و منتظران جمال و جلال او است .
چون نمی توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است ... ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم باید بگیریم ; تکلیفمان است . ۶
رهبر کبیر انقلاب در مورد تشکیل حکومت یا تاسیس نظام مبتنی بر دین و احکام آن از مهدویت و انتظار مومنانه بهره می گیرد; زیرا نمی توان هرج و مرج سیاسی در مقیاس داخلی یا جهانی را پذیرفت و نظاره گر آشفتگی های اعتقادی و اخلاقی و آشوب های اجتماعی بود. از همین رو امام خمینی به تکلیف ایمانی عالمان و مسلمانان در فراهم سازی زمینه ظهور حضرت اشاره می کند که در عصر حاضر در نظام جمهوری اسلامی به چشم می خورد.
ما باید فراهم کنیم کار رالله مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت ـ سلام الله علیه ـ در هر صورت .
ایشان عقیده برخی کسان به بطلان حکومت دینی پیش از ظهور را در مغایرت با اسلام و قرآن و عقل دانسته است و وظیفه منتظران را نوعی وظیفه اصلاح گرایانه برمی شمرد.
ضرورت اسلام و قرآن (است )... ما باید فراهم کنیم کار را. هر حکومتی در غیر زمان حضرت صاحب باطل است ; یعنی ... عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کند! ما درستش می کنیم تا حضرت بیاید۵.
‌ ‌● قیام و فداکاری در عصر غیبت
زندگی حضرت صاحب ـ سلام الله علیه ـ زندگی همه انبیای عالم ... این معنا بوده است که در مقابل جور حکومت عدل را می خواستند درست کنند... مع الاسف به قدری به گوش ما خواندند... به گوش ملت های ضعیف خواندند که حکومت به شما چه کار دارد شما برو نمازت را بخوان شما مسجدت را برو همین ! البته ما اگر فقط مسجد برویم و دعا بکنیم ...همه با ما خوب می شوند! اما وظیفه این است که ما برویم مسجد بنشینیم دعا بخوانیم یا وظیفه این است که ما باید قیام بکنیم وظیفه این است که ما همه باید همه چیز خودمان را در راه اسلام فدا بکنیم چنانچه اولیای ما این کار را کردند.
همان طور که بنیانگذار جمهوری اسلامی در این سخن خویش مطرح کرده است تکلیف مسلمانان در عصر غیبت قیام و فداکاری درراه اسلام است . هدف این قیام نمی تواند غیر از دگرگونی در نظام سیاسی جامعه و کسب قدرت و حاکمیت در صراط تحقق آرمان های اسلامی باشد. از این رو ایشان تلقین و تعلیم انزواگرایانه یا گرایش محض به دعا و عبادت و مسجد را مغایر با وظیفه مسلمانی عالمان دینی و مسلمانان می شناسد. حضرت امام با طرح این سوال که : « وظیفه این است که ما برویم مسجد بنشینیم دعا بخوانیم یا وظیفه این است که ..ما همه باید همه چیز خودمان را در راه اسلام فدا بکنیم » حوزه ها و ملت های اسلامی را به اندیشه در تشخیص مسئولیت هایی برمی انگیزاند که آیات قرآن و نیز روش و کنش اولیای دین برای یک عالم یا مسلمان بیان کرده اند :
▪ چنانچه اولیای ما این کار را کردند.
آنان هر گاه زمان را برای نصرت حق و حاکمیت دین او مناسب می دیدند از اجابت دعوت الهی و انجام ماموریت احیاگرانه دریغ نمی ورزیدند. قیام های سید الشهدا علیه السلام و حضرت علی علیه السلام در جهت احقاق حقوق مظلومان و اجرای عدالت و قسط در امتداد نهضت های پیامبر اکرم و پیامبران دیگر تردیدی در ضرورت مبارزه با ستمگران و غاصبان ولایت عدل و کرامت انسانی برجای نمی گذارد. چنان که از احادیث برمی آید حیات امام عصر علیه السلام نیز با قیام و نبرد به هم آمیخته است . بنابراین کوشش برای تاسیس و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران را باید نمودی از یک جریان الهی حاکم بر تاریخ شریعت های ابراهیمی دانست .
▪ پایداری ملت ایران تا ظهور مهدی موعود (عج )
هان ای شهیدان در جوار حق تعالی آسوده خاطر باشید که ملت شما پیروزی شما را از دست نخواهد داد. و ای بازماندگان شهدای به خون خفته و ای معلولان عزیزی که حیات جاوید را با نثار سلامت خود بیمه کرده اید مطمئن باشید که ملت شما مصمم است پیروزی را تا حکومت الله و تا ظهور بقیه الله ـ روحی فداه ـ نگهبان باشد. جاوید باشید و پیروز باشد جمهوری اسلامی .
سخن راندن از تداوم پیروزی بدست آمده از رهگذر فداکاری و خون پاک مجاهدان اسلام و همچنین تضمین بقای حرکت و عزم فداکارانه ملت ایران تا فجر تاریخ بشری چه مفهومی دارد بی گمان رهبر فقید انقلاب اسلامی هدف و نهایت مواضع خود در قیام برای ایجاد جمهوری اسلامی را به دست می دهد که چیزی جز هموار سازی طریق ظهور مهدی موعود نبوده است .
امام خمینی هدف نهایی قیام امام حسین (ع ) و امام مهدی (ع ) را همان هدف بنیادی پیامبران ابراهیمی که اقامه عدل می باشد بر می شمارد و لازمه رسیدن به چنین هدف را دست یابی به حکومت می داند .
همراهی نهضت های مهدی موعود(ع ) و امام حسین (ع ) نشان می دهد که مسلمانان در آخر زمان تکلیف دینی و سیاسی دارند و انتظارشان در مورد آینده جهان نمی تواند بیگانه از روند ظلم ستیزانه انبیا و اولیا باشد .
● امانت جمهوری اسلامی
خداوند همه ما را از این قیدهای شیطانی رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهی را به سرمنزل مقصود برسانیم و به صاحب امانت حضرت مهدی موعود ـ ارواحنا لمقدمه الفدا ـ رد کنیم .
چنان که پیش تر اشاره شد سرمنزل نهایی نهضت پانزدهم خرداد و نظام جمهوری اسلامی در ایران ـ آن گونه که معمار بزرگ آن امام خمینی ترسیم نموده است ـ چیزی جز استمرار فداکاری تا حاکمیت حضرت حجت علیه السلام نخواهد بود.
تعبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی از این نظام به عنوان « امانت الهی » و نیز شناساندن ولی عصر علیه السلام به عنوان « صاحب امانت » از این نکته حکایت دارد که ایشان پرچم قیام پانزدهم خرداد را در بسترمهدویت و ظهور نور برافراشته است نه در مقابل آن آیا این نوع نگرش خواه ناخواه دست اندرکاران رهبری نظام موجود را به چند و چون دستیابی به آرمان های مهدی به ویژه عدالت همه جانبه آن حضرت نمی راند و انتظارهای معقولی را در نزد مردم و نخبگان پدید نمی آورد بی شک منظور امام راحل از طرح امانت و صاحب امانت در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران یک تبلیغ یا نمایش و تعارف سیاسی نبوده بلکه وی می خواسته است نوع راهبردها و راهکارهای دینی ـ سیاسی این نظام و نیز میزان همخوانی آن همه با دولت کریمه مهدی را بیان کند. از همین رو طلب توفیق از پروردگار صورت می گیرد تا بر اثر وارستگی از نفس پرستی و خود کامگی قید و بندهای شیطانی سستی پذیرد :
خداوند همه ما را از این قیدهای شیطانی رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهی را به ... صاحب امانت حضرت مهدی موعود ـ ارواحنا لمقدمه الفدا ـ رد کنیم .
و با به همین دلیل یاد شده است که بنیانگذار جمهوری اسلامی از موانع تحقق تمام و کامل اهداف نظام سخن به میان آورده و توطئه گری دشمنان را خاطر نشان می سازد. بیان « عدل اسلامی » به عنوان مقصود جمهوری اسلامی پیوند ناگسستنی نظام موجود و نظام موعود را شفاف می سازد.
تمام مقصد این است که نگذارند جمهوری اسلامی به معنای واقعیش تحقق پیدا بکند برای این که این ها از اسلام می ترسند. این ها می دانند که اگر عدل اسلامی پیدا بشود برای توطئه گرها برای ظالم ها برای چپاولگرها دیگر راهی باقی نمی ماند... ولی ان شا الله با قدرت شما و با قدرت اسلام و با پشتیبانی ولی امر ولی عصر ـ سلام الله علیه ـ ما پیروز هستیم ... و این راه را با هم برویم و به مقصد برسیم تا دنیا بفهمد که حکومت عدل یعنی چه .
عبارت « تا دنیا بفهمد که حکومت عدل یعنی چه » آیا تاکید آشکاری برفلسفه تاسیس جمهوری اسلامی و ضرورت مشارکت همگانی در عرصه های عینی آن نیست بی تردید در عمل می توان سیمای حکومت عدل را ترسیم کرد و جاذبه های انسانی آن را نمایاند.
● گسترش عرصه های پیروزی جمهوری اسلامی
با تقدیم حمد بی پایان به درگاه مقدس پروردگار جهان و عرض ارادت به محضر حضرت بقیه الله ـ ارواحنا لمقدمه الفدا ـ سالروز یوم الله بیست و دوم بهمن را به ملت بزرگوار ایران و مستضعفان جهان و مظلومان ستمزده اعصار تاریخ تبریک عرض می کنم . بحمدالله تعالی در این سال که گذشت اسلام و جمهوری اسلامی ایران به پیروزی های چشمگیر و گسترش دامنه داری دست یافت و می توان گفت خورشید درخشان ۲۲ بهمن به نصف النهار آمال و آرمان های بزرگ اسلامی نزدیک می شود; و آمال ستمگران و جهانخواران رو به افول ... است ... گویی وعده خداوند قادر نزدیک است و امید است این بارقه برق آسا که در سراسر جهان پرتو افکنده و نوید فتح مبین می دهد به حکومت مطلقه منجی آخر الزمان و پناه مستضعفان متصل شود.
تاریخ بشر آکنده از وعده و وعیدهای بی اساس و فریبنده حاکمانی است که به اقتضای سیاست و منفعت طلبی خویش ملت های منتظر منجی را امیدوار کرده و به سمت حمایت از نظام سیاسی خویش کشانده اند. امام خمینی نظام جمهوری اسلامی را نظامی متمایز از نظام های دیگر می داند و آن را نوید بخش فتح مبین بشر در عرصه های آزادی و استقلال و عدالت می شناساند. ایشان بر همین پایه اتصال جمهوری اسلامی به حاکمیت حضرت مهدی علیه السلام را طرح می کند. چنین اتصالی بی گمان ابعادی فراتر از ابعاد نظامی و سیاسی دارد و معنویت و کرامت انسانی آدمیان در پرتو عدل زندگی سازانه را دربرمی گیرد. به سخن دیگر باید شباهتی میان اهداف و سیاست گذاری ها و دولتمردان این نظام با نظام نجات بخش جهانی باشد که بتوان از مقوله اتصال سخن گفت . امام خمینی آرمانی چنین داشت .
● حضور ملت ایران تا طلوع فجر انقلاب حضرت مهدی (عج )
انقلاب عظیم ایران که در نوع خود کم نظیر یا بی نظیر است از ارزش های بزرگی برخوردار است که بزرگترین آن مکتبی بودن و اسلامی بودن آن است ; همان ارزشی که پیامبران عالی مقام در پی آن قیام نمودند. امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه الله ـ ارواحنا لمقدمه الفدا ـ منتهی شود. و باید ملت شریف ... حضور خود را هر چه والاتر در صحنه اقامه عدل الهی به ثبت رساند.
انگیزه الهی ـ سیاسی امام خمینی از آغاز نهضت پانزدهم خرداد شکل گیری نظامی سازگار با آرمانهای پیامبران و امامان علیه السلام را به همراه داشته است بی آن که ایشان منافع شخصی یا صنفی خود را در نظر داشته باشد. امام راحل در این گفتار ضمن اشارت به مکتبی و اسلامی بودن انقلاب ملت ایران خواهان اتصال این پدیده بزرگ قرن به انقلاب جهانی حضرت ولی عصر علیه السلام است که باید از رهگذر بیدار سازی ملل مستضعف جهان انفجار نوری دیگر پدیدار گردد. بی گمان ترسیم چنین برنامه و آینده ای برای انقلاب اسلامی ایران از عقیده مهدویت سرچشمه می گیرد; عقیده ای که بنیاد آن در حرکت پیامبران ابراهیمی شکل گرفته است .
انقلاب عظیم ایران ... از ارزشهای بزرگی برخوردار است که بزرگترین آن مکتبی بودن و اسلامی بودن آن است ; همان ارزشی که پیامبران عالی مقام در پی آن قیام نمودند.
حضرت امام به ماهیت انقلاب اسلامی ایران اشارت دارد و آن را به سبب مکتبی بودن متمایز از انقلاب های جهان می شمارد و افزون بر آن راز پیوستگی انقلاب ایران با انقلاب مهدی علیه السلام را در مکتبی بودن این پدیده های اجتماعی و جهانی سراغ می گیرد که هر دو نمودهای عینی بعثت انبیا به شمار می آیند. بدین گونه نمی توان از حضور ملت انقلابی ایران به عنوان پایه گذار حقیقی این پدیده کم نظیر و زمینه ساز برای ظهور بقیه الله علیه السلام به نام تکلیف دینی یاد نکرد. زیرا آنان پیش از آن که به این توفیق الهی دست یابند خود را معتقد به امام زمان علیه السلام و ظهور و حاکمیت حتمی آن حضرت می دانستند و اساسا قیام طاغوت ستیزانه شان در بستر انتظار و ایمان شکل گرفت . از این رو رهبر فقید انقلاب اسلامی ثبت عملی حضور ملت ایران در صحنه اقامه عدل الهی را تکلیف و افتخاری برای آن ها به حساب می آورد زیرا آنان زمینه سازان و پیشاهنگان طریق حکومت واحد جهانی اند.
و باید ملت شریف ... حضور خود را هر چه والاتر در صحنه اقامه عدل الهی به ثبت رساند.
در جایی دیگر بنیانگذار جمهوری اسلامی پایداری این نظام سیاسی را تا آستانه ظهور حضرت حجت علیه السلام خواستار است :
ان شا الله تعالی به برکت آن آستان مقدس جمهوری اسلامی ... باقی باشد با اسلامیت خود تا وقتی که زمانی که به حضور بقیه الله این جمهوری مشرف شود و مسائل را در خدمت ایشان حل کند.
امام خمینی در این جا به چند مساله اشاره دارد; نخست بقای نظام جمهوری اسلامی مساله دیگر حفظ محتوای اسلامی نظام سیاسی موجود و مساله سوم وصل نظام جمهوری اسلامی به نظام اسلامی و مکتبی ولی عصر علیه السلام و مساله چهارم حل مسائل دینی ـ سیاسی نظام در حضور منجی موعود.
گفتار بالا یادآور اصل انکارناپذیر انقلاب اسلامی است و هر یک از مسائل مطرح شده در آن به تحلیل جداگانه نیاز دارد. شاید در درنگی کوتاه بتوان پاسخ هایی در این زمینه به دست داد.
۱) فلسفه جمهوری اسلامی و بقای آن چیست
آن گونه که تامل در گفتارهای حکیمانه حضرت امام نشان می دهد نظام جمهوری اسلامی به منظور عینیت بخشیدن به اسلام ناب محمدی در عرصه سیاست ملی و جهانی پدید آمده است . بدین سان رهبری نظام افزون بر نجات ملت ایران از سلطه طاغوت و استکبار جهانی خواهان تحقق ارزش های معنوی و اخلاقی و اجتماعی اسلام در جامعه بوده است . به سخن دیگر نجات بخشی ایرانیان در بستر آموزه های مکتبی قرآن کریم شکل گرفته است و آنان باید زندگی فردی و جمعی شان را در این چهارچوب سامان ببخشند و رستگار شوند. اهدافی همچون آزادی و استقلال که در شعارهای ملت ایران تجلی کرد اصولی است که اسلام در کرامت این جهانی امت ها گنجانده و به عبارتی از لوازم ایمان به توحید و نفی طاغوت است زیرا یک ملت موحد و مسلمان نمی تواند زیستن در فضای استبداد و استضعاف را بپذیرد. آیا اصل هجرت و سرزنش خداوند نسبت به تسلیم شدگان در حاکمیت طاغوتی فلسفه ای جز رویکرد سیاسی عزت گرایانه دارد
حضرت امام ضمن آن که کوشش در جهت شعارهای بنیادی ملت ایران یعنی « استقلال آزادی و جمهوری اسلامی را در شمار تکلیف دینی ـ سیاسی آنان شمرده است از پیوند آن با سرنوشت مستضعفان و حاکمیت امام مهدی علیه السلام سخن به میان می آورد. بدین سان تکلیف گرایی مسلمانان ایرانی در برابر نظام جمهوری اسلامی افزون بر تداوم عزت فرهنگی و اجتماعی آنان در عرصه بین المللی نجات بخشی ستم دیدگان جهان را به همراه دارد.
امیدوارم ... این کشوری که کشور ائمه هدی و کشور صاحب الزمان ـ سلام الله علیه ـ است کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد; قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را ان شا الله به عدل و داد بکشد و از این جورهایی که بر مستضعفان می گذرد جلوگیری کند.
از آنچه گذشت به دست می آید که جمهوری اسلامی نظامی متکی به اسلام بوده و به منظور سرافرازی ملت ایران و ملت های مستضعف جهان فراهم آمده است . آیا چنین حاکمیت خیرخواهانه ای نباید تا ظهور حضرت صاحب علیه السلام استمرار یابد اگر این نظام سیاسی با نهضت مهدی موعود تناسب و همخوانی ندارد کدام نظام سیاسی موجود را می توان نمودار اسلامیت و قرابت آن با ارزش های حاکم بر دولت کریمه ولی عصر علیه اسلام دانست از این رو بقای جمهوری اسلامی را باید بقای اسلام سیاسی ـ اجتماعی فراموش شده ای به شمار آورد که در آیات قرآن یا متون روایی مکتوب بود اما در زندان تاریخ محبوس مانده بود.
صدور انقلاب برای نجات مستضعفان جهان ـ که امام خمینی بر آن همواره پای می فشرد ـ در عین حال نظام جمهوری اسلامی و اسلام ناب محمدی را از تنگنای جغرافیایی می رهانید آمادگی پذیرش صلح و عدالت جهانی مهدی علیه السلام را فراهم ساخته است . زیرا آنان حماسه های زندگی بخش انسانی را در گفتار و کردار کسانی می نگرند که بر پایه اعتقاد به اسلام و امام زمان علیه السلام به پا خواسته و نظام مکتبی را بنیان نهاده اند. گرایش مستضعفان به شناخت پدیده انقلاب اسلامی و همدلی با ملت ایران و الهام آموزی از آنان را باید محصول عینی مهدویت شمرد.
همه اهالی ممالک اسلامی و غیر اسلامی ... توجه به ملت عزیز ما دارند. و امیدوارم که این نهضت و این انقلاب منتهی بشود به ظهور امام عصر ـ سلام الله علیه ـ و امیدوارم که این انقلاب مالله برای نجات همه مستضعفین به همه دنیا صادر بشود.
۲) اسلامیت نظام جمهوری اسلامی چگونه تداوم می یابد
از رهنمودها و هشدارهای امام خمینی به مسئولان نظام و جریان های سیاسی جامعه درمی یابیم که اسلامیت نظام جمهوری اسلامی به دیدگاه و مواضع عملی آنان بستگی دارد. در بحث آسیب شناسی نظام با طرح مسائلی همچون سهل انگاری در اجرای قوانین اسلام کج اندیشی در فهم و شناخت اسلام نفاق تحجر تفرقه گرایی افزون خواهی تجمل گرایی بی تفاوتی مسئولیت گریزی خودکامگی و خودسری را می توان موانع اسلامیت نظام شناخت . گفتارهای حضرت امام در این موارد فراوان و شفاف است و طرح آن در این مجال نمی گنجد.
۳) آیا جمهوریت با مهدویت سازگار است
پیش از طرح این پرسش باید سوال دیگری را مطرح کرد : آیا اسلامیت و جمهوریت با هم سازگارند در این جا نمی خواهیم وارد یک نزاع دامنه دار لفظی بشویم که پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی گاه و بیگاه اذهان را به خود سرگرم ساخته و بسا بر نگرانی یاران امام راحل افزوده است . اما به هر حال نمی توان منکر شواهدی بود که موافق و مخالف از کلام حضرت امام نقل کرده و بدان اتکا دارند. باور ما این است که رهبر فقید انقلاب اسلامی در عین حال که اسلام ناب محمدی ـ نه اسلام کج اندیشان و مقدس مآبان و بدخواهان داخل و خارج کشور!ـ را بنیاد اندیشه و حرکت تلقی می کرد رای مردم کوچه و بازار را « میزان » می شناخت . استناد جستن ایشان به آرای مردم در پای صندوق های رای یا در فریادهای اعتراض آمیز دوران ستم شاهی و یا در تظاهرات میلیونی در حمایت از آرمان های اسلام و انقلاب و مواضع سیاسی امام امت جای شک و شبهه نمی گذارد که حکومت اسلامی یعنی جمهوری اسلامی .
اما در مورد سازگاری جمهوریت با مهدویت باید دانست که مراد از جمهوریت همان آرای مردم مسلمان و معتقد به پیامبر و امام عصر علیه السلام و نیز مشارکت جمعی آنان است . جمهوری اسلامی ـ چنان که در اصول قانون اساسی به چشم می خورد ـ نظامی است براساس اسلام و نیز برخوردار از حمایت مردم و حضور آنان در عرصه های سیاسی جامعه همانند انتخابات . چنین شکل و قالبی سیاسی ـ که محتوای آن را کتاب و سنت و عقل و اجماع رقم می زنند ـ چه مغایرتی با اسلام و دولت حضرت مهدی علیه السلام دارد امام خمینی بارها از ایران اسلامی به عنوان « کشور امام زمان » نام برده و مسئولان و شاغلان در نظام جمهوری اسلامی را کارگزاران دولت آن حضرت خوانده است .
کاربرد واژگانی چون پلیس امام زمان ارتش امام زمان مستخدم امام زمان سپاهیان مهدی علیه السلام چه مفهومی دارد البته مخالفان حضور مردم در صحنه های حمایتی از نظام و انقلاب ناگزیر از طرح مغایرت جمهوریت و مهدویت هستند; زیرا نظام جمهوری اسلامی پس از سده های دراز توانسته است بستر حضور اسلام درجامعه و حماسه و اندیشه تکاپوگر بشری را هموار سازد و مسلمانان را درجهت دستیابی به کرامت انسانی و اجتماعی شان فعال کند. آنگاه که عافیت طلبان ! روایت های مغایر با بعثت و آیات قرآن را دستاویز مبارزه با امام خمینی و قیام او در عصر غیبت می سازند آیا می توان از آنان خواست که مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را بپذیرند .
از نظر امام خمینی تکلیف مسلمانان در عصر غیبت قیام و فداکاری در راه اسلام است و هدف این قیام نمی تواند غیر از دگرگونی در نظام سیاسی جامعه و کسب قدرت و حاکمیت در صراط تحقق آرمان های اسلام می باشد. از این رو ایشان تلقین و تعلیم انزواگرایانه با گرایش محض به دعا و عبادت و مسجد را مغایر با وظیفه مسلمانی عالمان دینی و مسلمانان می شناسد .
تعبیر امام خمینی از نظام جمهوری اسلامی به عنوان امانت الهی و امانتی که صاحب آن حضرت ولی عصر(ع ) می باشد از این نکته حکایت دارد که ایشان پرچم قیام پانزده خرداد را در بستر مهدویت و ظهور نور برافراشته است نه در مقابل آن امام خمینی ضمن کوشش در ثبت تحقق شعارهای بنیادین ملت ایران از پیوند این شعارها با سرنوشت مستضعفان و حاکمیت امام مهدی (ع ) سخن به میان می آورد.
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی