پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

کارنامه درخشانتان را گم نکنید!


کارنامه درخشانتان را گم نکنید!
نقد اصلاحات گزاره ای است که تا کنون بارها و بارها مدعیان اصلاح طلبی از شیخ مهدی کروبی گرفته تا عباس عبدی بر ضرورت آن تاکید داشته اند. با این وجود در جبهه اصلاحات نه تنها عزمی در این راستا وجود نداشته و ندارد، بلکه کسانی هستند که از بازنگری عملکرد خویش فرار می کنند و به بهانه حفظ انسجام و اتحاد اصلاح طلبان می کوشند تا هر حرف روشنگرانه ای را در نطفه خفه کنند.
چندی پیش وقتی شیخ اصلاحات از افراطیون با عنوان یک عده ورشکسته یاد کرد و از تندروی ها سخن گفت، انتظار آن بود که محملی برای بازنگری در عملکرد گذشته ایجاد شود. حال آنکه برگزیدن استراتژی سکوت، نوعی بی محلی نسبت به شیخ بود و گویای این حقیقت که تغییر در جبهه اصلاحات، با ساختار کنونی هرگز ممکن نخواهد بود. اصلاحات برای بهبود موقعیت از دست رفته خویش در بین مردم، نیازمند نوعی دگرگونی درونی است و این دگرگونی با حضور کسانی که به قول کروبی تنها ۱۲ نفرند و ۱۸ گروه را تشکیل داده اند، میسر نخواهد شد. اصلاحاتیان باید بپذیرند شعارهایی چون دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و امثالهم دیگر به موزه های تاریخ تعلق دارد. این شعارها نه تنها در میان مردم دیگر رنگ باخته اند بلکه حتی در میان بدنه اصلاح طلبان هم جایگاهی ندارند. عقیم ماندن جبهه دموکراسی معین خود گواه این مدعاست.
اما چرا کار اصلاحات به خانه نشینی کشید؟ سوالی که هیچ گاه اصلاح طلبان با آنکه بر ضرورت پرداختن به آن تاکید داشتند، جرأت پاسخ جدی به آن را نیافتند. مجید انصاری در این خصوص می گوید: «متاسفانه بعد از انتخابات دوم خرداد ۷۶ برخی از گروهها و جریانات سیاسی که تجربه و ظرفیت کافی برای هضم این رویداد مهم را نیندوخته بودند، به ورطه افراط و غرور افتادند. چنانچه برخی از جریانات نیز که سنخیتی با هدف های آقای خاتمی و نقشی در پیروزی ایشان نداشتند به مصادره شرایط بعدی پرداخته با ادعای اصلاح طلبی به بازگویی مکنونات و شعارهای خویش پرداختند که البته هیچ نسبتی با آرمان های امام و انقلاب و آنچه که خاتمی در پی آن بود نداشت.»
اگر اصلاحات را به دو زیر گروه اعتدال گرایان و افراطیون تقسیم کنیم و مروری بر گذشته آن داشته باشیم، به خوبی درخواهیم یافت که در سال های اخیر همواره اعتدال گرایان چوب تندروی های بی حد و حصر افراطیون را خورده اند. افراطیون کسانی هستند که روزی با ظهور جریان دوم خرداد سوار بر کشتی اصلاحات شدند و خواستند تا از سید محمد خاتمی محملی برای تحقق منافع خویش بسازند. کسانی که از خاتمی هم بریدند و در کنار طرح های "خروج از حاکمیت"، "حرکت با چراغ خاموش"، "عبور از قانون اساسی" ، "فشار از پائین - چانه زنی از بالا" و... "عبور از خاتمی" را هم در دستور کار قرار دادند. کسانی که روزی شدیدترین حمله ها را به هاشمی رفسنجانی داشتند و امروز چون منافعشان چنین اقتضا می کند، گرد استوانه لیبرالی نظام حلقه زده اند.
زاویه ای که بعد از دوم خرداد بین مردم و بدنه اصلاحات شدت گرفت، ناشی از سرمستی بعد از پیروزی بود. تعابیری چون انقلاب و یا جنبش برای پدیده دوم خرداد، بیش از پیش بر این فرح می افزود. افراطیون که توانسته بودند با ظهور دولت خاتمی در بدنه اجرایی کشور رسوخ کنند، حلقه های محفلی خویش را شکل دادند. اینگونه بود که مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری عرصه تاخت و تاز کسانی شد که بعدها حتی خاتمی را هم از پروژه خود کنار گذاشتند. کسانی که به بیان خاتمی، ناکامی او را رقم زدند: «بدون اینکه بخواهم کسی را محکوم کنم، اما از این نکته نیز نباید بگذریم که هم در طرح مسائل و هم در پیگیری آن از سوی برخی اصلاح طلبان تندروی وجود داشت و همین مانع موجب طرح اولویت های اصلاحات به صورت گام به گام شد.»
از سوی دیگر مجلس نیز عرصه سیاست بازی افراطیون شده بود؛ تا آنجا که کار به آن تحصن کذایی کشید. کروبی از آن روزها هم گله مند است: «متاسفانه برخی از دوستان ما اشتباهاتی کردند. فکر کردند از روش آنها حمایت می شود. اما همین تحصن، تداوم و استمرار آن اشتباه بود و کار را به شدت پیچیده کرد و حتی مسیری را که من و خاتمی برای حل مسئله طی می کردیم را با مشکل روبرو ساخت؛ به طوری که وزیر اطلاعات آمد و به من گفت این کار(تحصن) اشتباه است.»
سرخوشان غرور پیروزی جایی برای دوستان و همراهان اعتدال گرایشان قائل نبودند. بارها تذکر دادند که دوره اعتدالیون محافظه کار و سازشکار گذشته است. احمد شیرزاد: «خط حزب مشارکت در آینده از مجمع روحانیون مبارز جدا خواهد شد.» شاید همین سرخوشی بود که کار را به اعتراف گسترده اصلاح طلبان گشاند. حسین انصاری راد: «اصلاح طلبان نباید راه خود را از مردم جدا می کردند.» محمود یگانلی: «دوم خردادی ها از مردم عقب افتادند.» کروبی: «شیوه های تند و تصمیم گیری در غیاب افراد اجازه به هدف رسیدن را به ما نداد.» اصغر زاده: «اصلاح طلبان باید میان خود با مردم آشتی ایجاد کنند.» سعید حجاریان: «مشکل ما مجلس و شورای نگهبان نیست و با همین ها هم می توان کار کرد. مشکل اصلاح طلبان پایگاه اجتماعی آنهاست.»
از یک سو سخنان تاسف بار آغاجری و حمایت بی قید و شرط افراطیون اصلاحات رقم خورد. از سوی دیگر طرح هایی برای اعتصابات پی در پی به پیروی از امثال اکبر گنجی در دستور کار قرار گرفت. دیگر آبرویی برای اصلاحات نمانده بود.جنبش دانشجویی به عروسکی خیمه شب بازی بدل شده بود. کنفرانس برلین، داستان متهمان اینترنتی، جشن ایران زمین اهواز و... . افراطیون می رفتند تا نسخه سکولاریزیه اسلام را جایگزین اصل محکم ولایت فقیه کنند. دیگر اندیشه های امام که اعتدالیون با آن پیوند عمیق داشتند، جایی نداشت و باید به موزه های تاریخ سپرده می شد. (سخنان اکبر گنجی در برلین)
مطبوعات عرصه ای شده بودند برای تاخت و تاز علیه نظام و ایجاد یأس و ناامیدی در فضای کشور. مقام معظم رهبری: «من قلبا از بعضی پدیده هایی که در کشور هست رنج می برم. من نمی خواهم آنچه را که برای من رنج آور است با افکار عمومی مطرح کنم. اما این نکته که آن روز گفتم داستان غم انگیزی است. حقیقتا هم همین طور است... متاسفانه همان دشمنی که به وسیله تبلیغات خود همتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجه کند، امروز به جای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است... من در میان همین ها اثر انگشت عبدا... ابن ابی ها را می بینم.»
در این میان مقدسات دینی هم در امان نبودند. بالاترین هجمه ها نسبت به اعتقادات دینی مردم شکل گرفت. روزنامه صبح امروز: «تاسی به امام حسین(ع) در شهادت طلبی، نوعی نگرش خشونت گرایانه است.» روزنامه نشاط: «زیارتنامه های امام حسین(ع) عامیانه و شامل انتقام گیری و اختلاف انگیز است.» همشهری: «سپاه امام حسین(ع) نیز اهل خشونت بود.» ماهنامه زن: «گفتار فاطمه(س) نمی تواند الگوی زنان امروز ما باشد.» روزنامه نشاط: «زیارتنامه های امام حسین(ع) وسیله انتقال کینه توزی شیعیان است.» روزنامه صبح امروز: «علت اصلی قیام امام حسین(ع) احیای سیره ابوبکر و عمر بود!!!» و...
دیگر هیچ چیز مقدس نبود. همه چیز در هاله ای از شکاکیت و نسبی گرایی جای گرفته بود. روزنامه جامعه: «آنچه روزگار ما طلب می کند، نه ایمان بیشتر است و نه رهبری قوی تر و نه سازمان دهی عمل فزون تر؛ بلکه برعکس، روزگار ما شور و هیجان منجیانه کمتر و شکاکیت روشن و نورانی بیشتری می خواهد!»
آیا به راستی این کارنامه چرکین که دیگر مردم از بوی تعفن آن بیزارند، نیازی به باز بینی و نقد ندارد. مدعیان گفتگو و آزادی بیان چرا مجالی برای هم مسلکان منتقد خویش باز نمی کنند؟ چرا در حالی که کروبی با آن تفصیل زبان به گلایه باز می کند، سکوت را در دستور کار قرار می دهند؟ آیا حذف از صحنه سیاسی و ترس از این واقعیت قریب الوقوع نیست که اینان را چنین آشفته کرده؟ دیر یا زود اصلاح طلبان برای آبروی خود هم شده افراطیون را به کناری خواهند نهاد. به نظر می رسد باید شاهد تولد جریان جدیدی از بطن فرسوده و رنجور جبهه دوم خرداد باشیم. این ساختار مجالی برای نقد ندارد. اصلاحات درد وضع حمل را تحمل می کند.
محمد مهدی تهرانی
منبع : رجا نیوز