جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


واقعیت عینی در آثار ایبسن


واقعیت عینی در آثار ایبسن
▪ نقد و بررسی نمایشنامه: بدرود امپراتور
▪ براساس نمایشنامه جان کابریل بورکمن اثر ایبسن
▪ با نگرش محمد ابراهیمیان
▪ کارگردان: علی پویان
▪ بازیگران: جهانگیر الماسی، ژیلا سهرابی، نسیم ادبی، علی گوهری، رضا امامی و مینو زاهدی
دنیای ذهن ایبسن، دنیای ویژه‌ای است که گام نهادن در این دنیای خاص نیازمند شناختی همه جانبه است و کسانی که پا به این دنیای ذهنی که بی‌شک به دور از واقعیات عینی نیست می‌نهند، اگر اشراف همه‌جانبه‌ای نداشته باشند در جاده‌های ناهموار و پرسنگلاخ آن اسیر گشته و به دره‌های عمیق و هولناکی سقوط خواهند کرد.
شخصیت‌های خلق شده ایبسن شخصیت‌های مجازی نیستند، شخصیت‌هایی حقیقی هستند که در اطراف و اکناف دنیای خاکی به وفور یافت می شوند و به محیط جغرافیایی خاصی نیز تعلق ندارند در هر نقطه این جهان پهناور می‌توان آنها را مشاهده کرد. وابستگی‌های آدم‌های نویسندگانی همچون ایبسن وابستگی‌هایی به ظاهر مادی است اما در حقیقت در درون کاوشگر مسائلی معنایی هستند. شاید هیچ کارگردانی و یا هیچ پژوهشگری تاکنون نتوانسته و یا نخواسته به این ویژگی خاص درونی شخصیت‌ها تبلوری بیرونی بدهد و همین امر سبب شده که پرسناژهای موجود در درون نمایش‌های هنریک ایبسن به سمت و سوی پوچی، گرایش یابند و تنهایی انسانها به مفهومی مادی نزدیک شود. عشق مطروحه شاید به نوعی عشقی مادی متصور گردد اما تنها مادیت نیست که آدمها را به تنهایی و انزوا سوق می دهد. منیت‌های درونی از عوامل مهم و بازدارنده انسانها در جهت گرایش به معناگرایی است وانسان‌هایی اسیر چنین منیت‌هایی هستند که هرگز به درون و معنا نمی‌اندیشند.
محمد ابراهیمیان در نگرش به متن نمایش جان گابریل بورکمن زحمات فراوانی را متحمل شده و رنج‌های بی‌شماری را به جان خریده اما جوهره و عصاره متن را به همان سمت و سوی مادی سوق داده و برون‌گرایی را تجلی و نمود بیشتری بخشیده است البته از فردی همچون محمد ابراهیمیان بیش از این انتظاری نیست و همین قدر که به خود جرات داده و در حول و حوش افکار ایبسن جولان داده ستودنی است.
البته تغییر نام نمایش از جان گابریل بورکمن به بدرود امپراتور از نکات مثبتی است که با توافق نویسنده و کارگردان انجام پذیرفته و ای کاش به نتایج موشکافانه‌تری نیز از متن می‌رسیدند. علی پویان کارگردان نمایش در گزینش بازیگران دقیقا به توانمندی‌های آنان نگریسته و از این ویژگی در ایفای نقش‌ها بهره جسته است اما در هدایت همه بازیگران به موفقیت مطلوبی نمی‌رسد. اگر این نمایش در سالن چهارسو به اجرا در می‌آمد، به مراتب درخشندگی کار نمود بیشتری می‌یافت و انتقال اجرا به سالن اصلی تئاتر شهر اثرات نامطلوبی را بر اجرا گذاشته که با کمال تاسف باید گفت تعدادی از مخاطبان در همان لحظات آغازین کار معترضانه سالن را ترک می‌کنند.
ریتم کند کار و ادای نامفهوم دیالوگها بدون در نظر گرفتن حس کلامی، بیانی و حرکات نه چندان دلچسب و خوشایند برخی از بازیگران اجرای نمایش (بدرود امپراتور)‌را سخیف و نازل جلوه‌گر ساخته است.
کارگردان نیز همچون نویسنده به زوایای پنهانی متن آگاهی نیافته و تنها به آنچه ظاهر نوشتار تجلی می‌دهد توجه کرده است و بالطبع بازی‌ها نیز به سمت و سوی برون‌گرایی سوق می‌یابد و علی‌رغم توانمندی‌هایی که در جهانگیر الماسی وجود دارد، به علت درگیری‌های حسی با نقش و بیان نه چندان مطلوب و عدم تسلط کارگردان بر جنبه‌های درونی نقش جان گابریل بورکمن بازی کم رونقی را از وی شاهدیم.در فرازهایی از کار صدای ژیلا سهرابی به انتهای سالن نمی‌رسد و بازی‌های او به صورتی غیرواقعی نمود می‌یابد.
نسیم ادبی ایفاگر نقش الارنتهایم بر مبنای استعدادهای بالقوه‌ای که در درون این بازیگر وجود دارد به درستی به فعل در می‌آید و حرکات تکنیکی توامان با حس در حرکات و رفتارش مشهود است.
مینوزاهدی با ورود و خروج‌های کوتاه اما اثرگذار به خوبی از عهده نقش بر می‌آید.
مرجانه گلچین با نقش فانی ویلتن به خوبی ممزوج می‌شود و شهرزاد وجدانی در نقش فرید افولدال ظهور درخشانی دارد.
علی گوهری ضمن درک واقعی شخصیت ویلیام فولدال حضوری ماهرانه دارد. رضا امامی در قالب نقش ارهارت بورکمن آن گونه که باید متجلی نمی‌شود اما در فرازهایی با حرکات و رفتاری منطقی سایه‌هایی از نقش را به منصه ظهور می‌رساند. طراحی صحنه مجید میرفخرایی و طراحی لباس ادنا زینلیان از ویژگی‌های بارز و نکات شایسته کار محسوب می‌شود.
در خاتمه حضور بازیگر ارزشمند و با تکنیکی همچون جهانگیر الماسی را بعد از حدود بیست سال دوری از صحنه تئاتر باید به فال نیک گرفت و در آینده‌ای نزدیک شاهد بازی‌های ماناتر و درخشانتری از وی شد.
کامل نوروزی
منبع : روزنامه رسالت