چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


موانع توسعه در ایران


موانع توسعه در ایران
حدود ۴۵ سال پیش ادوارد میسن یکی از اساتید اقتصاد دانشگاه هاروارد در مقاله ای در مجله «ساینتفیک امریکن» مدعی شد در جهان کنونی چنانچه پول و تکنولوژی به طور منظم و در مقیاس وسیعی به کشورهای کم توسعه منتقل شوند مشکلات اقتصادی و فقر روزافزون آنان برطرف خواهد شد. امروز بعد از گذشت سال های بسیار نه تنها چنین ادعایی محقق نشد بلکه در اوایل هزاره سوم میلادی، شکاف بین ثروتمندان و فقرا و دارا و ندار در جهان بیشتر شده است.
گرچه امروزه برخی کشورهای در حال توسعه مانند پاکستان که سال هاست صاحب تکنولوژی های پیشرفته مانند تکنولوژی هسته ای هستند و برخی دیگر مانند ونزوئلا به دلیل افزایش بهای نفت ظرف سالیان گذشته صاحب درآمدهای هنگفت شده اند اما دیگر در پذیرفتن این حقیقت جای هیچ گونه تردیدی نیست کشورهای جهان سوم تنها وقتی از نظر فنی و اقتصادی توسعه می یابند که فرهنگ از یک سو زمینه های مناسب برای تلاش، فعالیت و انگیزه پیشرفت و کسب موفقیت را در افراد به وجود آورد و از سوی دیگر تفکر منطقی و عقلایی را در ذهن افراد پرورش دهد. جامعه امروز ایران، جامعه ای است که نیازهای ناشی از ضرورت توسعه اقتصادی و اجتماعی، به شدت خود را بر آن تحمیل می کنند. توسعه به گسترده ترین معنایش، تنها توسعه انرژی های جدید، اجرای طرح های عظیم صنعتی و عمرانی و تامین خوراک و پوشاک برای مردم نیست. باید پابه پای تامین نیازهای اساسی که برشمردیم، گسترش فرهنگ و خردورزی را نیز پاس بداریم. نگاهی اجمالی به تجربه ایران و ژاپن که درست برخلاف هم در طول ۵۰ سال اخیر بوده اند، نشان می دهد توسعه به رغم همگونی مسائل تئوریک آن در میان جوامع در حین طراحی، مهندسی و اجرا توسط دولت ها، مفاهیم اصلی را از فرهنگ، رفتار و اندیشه غالب ملت ها به عاریت می گیرد.
متاسفانه در کشورمان موانع فرهنگی در مقابل توسعه اقتصادی و اجتماعی بسیار متعدد و در عین حال به یکدیگر سخت مربوط هستند. به طوری که نمی توان انتظار داشت با تغییر یا اصلاح یک یا چند دسته از آنها تحول فرهنگی مثبتی جهت بسترسازی توسعه همه جانبه تحقق یابد، از جمله اینکه ما به دلایل تاریخی دوست داریم واقعیت ها را به گونه ای دیگر جلوه دهیم. ایرانی ها به مبهم نگه داشتن مسائل و موضوعات علاقه مندند. ما در جذب تناقضات به طور همزمان هنرمندترین مردم جهانیم.
کلی گویی از مشخصه های بارز ایرانیان است. روحیه مسلط بر مردم ایران در تاریخ یکصدساله اخیر شاهد نمونه های بسیاری از محافظه کاری شدید، عدم درک درست تحولات جهانی، تفاوت عمیق میان اندیشه و سخن و عمل، گریز از پیش بینی واقع گرایانه آینده و تمایل شدید به ایده آلسیم در همه اشکال و ابعاد آن بوده است.
به همه اینها می توان افراط در شکل گرایی، رواج قضاباوری و تقدیرگرایی و رواج اندیشه های زهدگرایانه و دنیاگذری را که خصوصاً در سال های اخیر شدت بیشتری یافته اند، اضافه کرد.
در جامعه ایران رسالت تغییر و تحول را دو قشر بر عهده دارند؛ نخبگان سیاسی و اجتماعی و قشر دانشگاهی. به هر میزان نخبگان جامعه در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حضور بیشتری داشته و قشر دانشگاهی از بالندگی و پویایی بیشتری برخوردار باشند، شانس پیمودن مناسب تر مسیر توسعه بیشتر خواهد بود. این دو گروه نیز باید از طریق مطالعات تئوریک و کار فکری تغییرات جدی ولی به صورت فوق العاده تدریجی در ایران به وجود آورند. این دو گروه باید با صبر علمی و شناخت تاریخی وارد تغییرات اجتماعی شوند در غیر این صورت قطعاً خود نیز گرفتار این آفات خواهند شد.
محمد نظری زاده، دانشجوی دکترای مدیریت اجرایی DBA در دانشگاه کیپ تاون آفریقای جنوبی
منبع : روزنامه سرمایه