پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جغرافیای تاریخی کوفه


جغرافیای تاریخی کوفه
در دوره خلافت خلیفه دوم, مسلمانان كه هدف فتح ایران را در سر داشتند, به دنبال محلی بودند كه علاوه بر نزدیكی به مرز ایران, از نظر آب و هوایی, مطلوب ساكنین جزیره العرب باشد; از این رو سعدبن ابی وقاص پس از مكاتبه با خلیفه دوم, به سلمان فارسی و حذیفه بن الیمان مإموریت داد تا به دنبال محلی مناسب جهت اسكان خود و گله شترانشان باشند. در پی این مإموریت, منطقه ای در ساحل غربی رود فرات و نزدیكی شهر باستانی حیره انتخاب گردید, كه بعدها كوفه نامیده شد, و این اولین شهری بود كه پس از ظهور اسلام, به وسیله مسلمانان ساخته شد.
خداوند در قرآن می فرماید: (وجعلنا من المإ كل شی حی).(۲) و دقیقا به همین دلیل است كه تمامی تمدن های بزرگ در كنار دریاها و رودخانه های عظیم تشكیل شده است; یا به عنوان مثال, بین النهرین كه یكی از مهم ترین و قدیمی ترین حوزه های مهم تمدنی جهان می باشد در كنار دو رودخانه دجله و فرات واقع گردیده است. لغت (بین النهرین) اختصاص به این منطقه خاص داشته و برای هیچ منطقه دیگری كه بین دو رود واقع شده باشد استعمال نمی شود; به عنوان مثال, به مناطق اطراف دو رودخانه سیحون و جیحون در شرق ایران, ماورإالنهر می گویند. طبیعت جلگه پهناور بین النهرین كه دو رود بزرگ دجله و فرات در آن جریان دارد از دو بخش تشكیل یافته است;
۱ـ قسمت شمالی, كه دارای مراتعی سر سبز بوده و در واقع, قلمرو اصلی دولت باستانی آشوریان است.
۲ـ قسمت جنوبی كه به دلیل رسوبی بودن خاك آن, بسیار حاصل خیز بوده و نخلستان های پر ثمر آن از نهرهایی كه از دجله و فرات منشعب شده اند سیراب می گردد. ساكنین جنوبی بین النهرین نه تنها مشكلی به نام كمبود آب نداشتند, بلكه در مواقعی, فراوانی آب, مشكلاتی همچون طغیان رودخانه ها و جاری شدن سیلاب های مخرب را برای آنان در پی داشت. پس از انقراض ساسانیان و با ورود اعراب مسلمان به این منطقه, قسمت شمالی آن را, به دلیل قرار گرفتن در میان آب دو رود دجله و فرات به هنگام طغیان, و نیز به دلیل این كه ساكنان این منطقه تا آن زمان تجمع این میزان آب به دور یك دشت وسیع را مشاهده نكرده بودند, (جزیره) نامیدند. این سرزمین, یعنی قسمت شمالی بین النهرین, به سه بخش تقسیم می شد كه هر بخش را (دیار) می گفتند. سه دیار شمالی بین النهرین عبارت بودند از: دیار بكر, دیار ربیعه, و دیار مضر, كه در واقع از نام سه قبیله ای كه قبل از ظهور اسلام و در زمان ساسانیان به آن جا كوچ كرده و تحت فرمانروایی ساسانیان در آمدند گرفته شده است. شهر (آمد) كه در ساحل رود دجله و در جنوب تركیه قرار داشت مركز دیاربكر و محل سكونت بكریان بود. (موصل) كه در ساحل رود دجله و در شمال عراق قرار داشت بزرگ ترین شهر دیار ربیعه و محل سكونت قبیله ربیعه بود, و محل سكونت مضریان, (رقه) بود كه در ساحل رود فرات و در شمال سوریه قرار داشت. قسمت جنوبی بین النهرین نیز توسط اعراب, (عراق) نامیده شد. كلمه (عراق) در لغت, (ساحل دریا به طور درازا), (بستر رودخانه از ابتدای جریان تا ریزش به دریا), و (پایین تا بالای رودخانه) معنی شده و به معنی صخره و ساحل هم آمده است. نگاهی به وضعیت طبیعی سرزمین عراق, با توجه به وجود دو رود دجله و فرات, علت این نام گذاری را روشن می نماید. اكثر جغرافی نویسان مسلمان مرز بین دو بخش بین النهرین, یعنی عراق و جزیره, را خطی قرار داده كه تقریبا از شهر تكریت در شمال بغداد به سمت غرب امتداد می یافت و بدین ترتیب, بسیاری از شهرهای ساحلی را كه در شمال شهر (انبار) قرار داشت داخل در منطقه عراق[ بین النهرین جنوبی] نمودند. این خط مرزی, رود فرات را از جنوب شهر (عانه) در محلی كه این رود به طرف جنوب خمیدگی بزرگی پیدا می كند قطع می نماید.(۳) جنوب بین النهرین در گستره خاكی بسیار وسیع پدید آمده كه از طرف شرق در پناه چنبره عظیم زاگرس قرار دارد و از طرف غرب با شیبی ملایم به سوی بیابان شام بالا می رود. چهره طبیعی خاك عراق از بغداد تا خلیج فارس به طرز شگفت انگیزی متفاوت است و آب در آن نقش عمده ای دارد. علاوه بر این, مناظر طبیعی آن نیز از تنوع بیشتری برخوردار است. ناهماهنگی طبیعی این منطقه با بیابان شام در طول انحنای بزرگی كه از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارد كاملا واضح و مشخص است. در كوه پایه های سلسله جبال زاگرس در شرق عراق, پنجه های آبرفتی عظیمی در كنار هم قرار دارند كه شعاع پایه آن ها معمولا به بیش از پانصد كیلو متر می رسد و شیب آن ها به قدری كند است كه به نظر, دشت هایی با ابعاد نامحدود میآیند. این پنجه های آبرفتی كه از دهانه تنگ زاگرس یا از دره های چین خورده كوهستانی واقع در دامنه رشته كوه زاگرس آغاز می شود, در زندگی مردم بومی منطقه, یعنی كشاورزان, عشایر بختیاری و قبایل عرب, دارای اهمیت بسیار و نقش اساسی است; زیرا باعث می شود كه آب شرب و مورد استفاده آن ها به خوبی زهكشی شده و كوهپایه ای خشك پدید آورد كه اگر به درستی آبیاری شود برای كشت و زرع بسیار مناسب است. البته گفتنی است كه این عنصر حیاتی از هر بلا و آفت محتمل الوقوع دیگری برای این سرزمین خطرناك تر بوده است, زیرا در این منطقه طغیان رودخانه ها ابعاد بسیار عظیمی به خود گرفته و زمین های اطراف خود را تا شعاع ده ها كیلومتر در آب غرق می كند.
پس از فتح قسمت شمالی و جنوبی بین النهرین توسط مسلمانان در قرن اول هجری, این منطقه و بویژه قسمت جنوبی آن یعنی عراق كه تا پیش از ورود اسلام, بخش مركزی امپراطوری ساسانیان بود با مهاجرت و حضور و اسكان گسترده قبایل عرب تبدیل به یك سرزمین صددرصد عربی شد. پس از پیروزی مسلمانان در نبرد قادسیه در سال چهاردهم هجری, و تصرف شهر تیسفون پایخت ساسانیان, خلیفه دوم به سعدبن ابی وقاص فرمانده سپاه اسلام در عراق دستور داد تا در آن جا بمانند. بدون شك وی چنین اقدامی را با نیت استحكام بخشیدن به سیطره مسلمانان در عراق تا فرارسیدن زمان مناسب برای پیشروی به عمق خاك ایران انجام داد. مسلمانان پس از حدود چهارده ماه سكونت در شهر مداین[ تیسفون], احساس خستگی كرده و نتوانستند با محل جدید سكونت خود كه دارای آب و هوایی مرطوب, ناسالم و متعفن بود خو بگیرند. به رغم امتیازهایی كه یك شهر ساخته و سازماندهی شده در اختیار آنان می گذاشت, آب و هوای این شهر مطلوب ساكنین جزیره العرب نبود; حشرات موذی به گله و رمه آنان حمله ور شده و آنان را آزار می دادند, درحالی كه در بیابان های عربی عربستان نه تنها با چنین مشكلی روبرو نبودند, بلكه در آن جا از هوایی پاك و سالم و مراتعی باز و سرسبز نیز بهره مند بودند. بدون تردید لزوم خو گرفتن با محیط طبیعی در هر نقطه ای كه اعراب قصد سكونت در آن را داشتند بسیار حایز اهمیت بود. آن ها به دلیل در اختیار داشتن گله ها و رمه های خویش و بویژه شترهایی كه از جزیره العرب با خود آورده بودند, با جایی سازش پیدا می كردند كه هم دارای محیطی خشك, استپی و صحرایی باشد و هم از موقعیت زراعی مناسبی برخوردار باشد. در واقع, فرماندهان مسلمان در بین النهرین به دنبال یك موقعیت و محل مناسبی بودند كه مراقبت و حفاظت از مناطق تازه تصرف شده در بین النهرین جنوبی[ عراق] را امكان پذیر كند, بدون آن كه از دنباله خاك عربستان به واسطه مراتع طبیعی مثل رودخانه و دریا جدا باشد. سعدبن ابی وقاص پس از مكاتبه با خلیفه دوم و منعكس نمودن مشكلات ناشی از حضور مسلمانان در مداین, طبق دستور وی به دنبال جایی بود تا مناسب زندگی اعراب و شترهایشان باشد.(۴)
سلمان فارسی به دلیل ایرانی بودن و آشنایی با منطقه, به همراه حذیفه بن الیمان مإمور پیدا كردن چنین مكانی شد. آن ها در طول رود فرات حركت كرده و پس از بررسی دو, سه منطقه, مثل شهر انبار, منطقه نسبتا مرتفعی را در كنار ساحل غربی رود فرات و نزدیك شهر باستانی حیره انتخاب نمودند و به دنبال آن, سعدبن ابی وقاص به نیروهای تحت امر خود دستور داد تا همگی به این منطقه كوچ كرده و در آن جا چادر زده و ساكن گردند, و این اولین شهری بود كه پس از ظهور اسلام به وسیله مسلمانان ساخته شد و (كوفه) نام گرفت. (۵) علت نام گذاری آن به این اسم این بود كه محل انتخاب شده, در قطعه زمینی دایره وار كه در آن ریگ و گل و شن درهم آمیخته و خاك آن سرخ رنگ بود قرار داشت كه عرب به چنین زمینی كوفانا می گوید, كه این نام به تدریج به كوفه تغییر یافت. هشام بن محمدكلبی كه از اولین جغرافی نویسان مسلمان است در این باره چنین می گوید: (نام كوفه از تپه كوچكی كه در وسط آن شهر واقع بود به نام كوفان گرفته شده و به قول بعضی كوفان به معنی بلا و شر است.)(۶)
پس از مدتی كه از سكونت مسلمانان در كوفه گذشت چادرهای پشمین قبایل عرب تبدیل به خانه های ساخته شده از نی و سپس تبدیل به خانه های خشت و گلی شد. اولین ساختمانی كه در شهر كوفه بنا گردید و تقسیم بندی شهر و محله های آن بر اساس آن و در كنار آن انجام شد, مسجد جامع كوفه بود كه ساخت آن هم زمان با حضور مسلمانان در این منطقه آغاز شد. تعیین حدود و فضای مورد نیاز ساخت مسجد از طریق پرتاب تیر انجام شد; بدین صورت كه یك نفر تیرانداز در مركز محل مسجد كه از قبل تعیین شده بود قرار گرفته و اقدام به پرتاب تیر چهار جهت اصلی نمود.(۷) قبله مسجد در جنوب غربی به عنوان نقطه مبدإ در نظر گرفته شد. به این ترتیب یك محیط چهارگوش كه هر ضلع آن دو برابر غلوه(۸) بود معین گردید. بنابراین, هر ضلع مسجد كوفه ۴۸۰ متر و مساحت آن ۲۳۰۴۰۰ متر مربع, یعنی ۰۴ / ۲۳ هكتار بود, كه گنجایش تعداد بسیار زیادی از نمازگزاران را داشت.(۹)
در واقع, شكل ابتدایی كوفه از سه عنصر تشكیل یافته بود: اول, منطقه وسیع مركزی كه منطقه ای است مذهبی و سیاسی و نظامی شامل مسجد و دارالاماره, یعنی مركز فرماندهی و تجمع مردم, دوم, زمین های محل سكونت قبایل كه مرزبندی و تعیین حدود شده بود. به هر گروه از قبایل عرب كه در فتح بین النهرین و نبرد قادسیه و آغاز بنای كوفه شركت داشتند و به آن ها (اهل الایام و القادسیه) می گفتند, محله ای جهت سكونت و فضایی باز برای چرای شتران, ساخت خانه های جدید و گورستان داده می شد. این محل ها در بسط و توسعه شهر كوفه از اهمیت زیادی برخوردار بود, زیرا فضای كافی را برای كسانی كه بعدها به سوی كوفه میآمدند آماده می كرد.
سومین عنصر تشكیل دهنده شكل ابتدایی كوفه, عنصر جدا كننده و آمد و شد یا همان كوچه ها و خیابان های اولیه كوفه بود كه ضمن جداسازی سهم قبایل مختلف از زمین ها, تجمع سریع و حضور به موقع سربازان در مركز شهر یعنی مسجد و دارالاماره را نیز امكان پذیر می كرد. در كنار این موارد كه تشكیل دهنده فضای مركزی شهر كوفه بود بخشی دیگر وجود داشت كه به رغم نزدیكی به مقر فرماندهی حاكم كوفه و مسجد مركزی, كاملا از این دو جدا بود; بازارهای كوفه در زمان تإسیس این شهر در طی دوران حكومت خلفای راشدین سازماندهی و منظم نشد, بلكه در زمان امویان و با توجه به اهمیت سیاسی و نظامی كوفه در اداره حكومت عراق و ایران شكلی جدی و رسمی به خود گرفت و رونق و گسترش یافته و از كالاهای مختلف پر شد.
مسإله مهمی كه پس از شكل گیری شهر كوفه, به عنوان یك شهر نو بنیاد اسلامی, در تاریخ این شهر و ساختار اجتماعی آن اهمیت دارد, حضور قبایل مختلف عرب در آن می باشد. در تركیب جمعیتی شهر كوفه تعداد افرادی كه از نواحی دور دست آمده بودند بین پانزده تا بیست هزار نفر برآورد می شد كه ساخت و تركیب قبیله ای بسیار ناهمگونی داشتند و هیچ طایفه بزرگی كه در كوفه حاكمیت را در دست داشته باشد نداشت. شهر كوفه بر اساس تقسیم بندی قبایل كه سعدبن ابی وقاص پس از مشورت با عمربن خطاب انجام داده بود, از هفت بخش قبیله ای تشكیل می شد كه شامل قبایل مختلف نزاری و یمنی بود. بسیار مشكل است كه تعداد دقیق اولین مهاجرین و قبایل حاضر در كوفه را مشخص كرد. محمدبن جریرطبری در كتاب (الرسل و الملوك) روایات مفصلی در مورد قبایل حاضر در نبرد قادسیه كه در شكل گیری و تإسیس كوفه نقش مهمی داشتند ارائه داده و می گوید سی هزار نفر از اعراب در این جنگ شركت داشتند. با توجه به احتمال مبالغهآمیز بودن این رقم, باید گفت كه احتمال حضور تمامی این سی هزار نفر در مهاجرت به كوفه و سكونت در آن جا نیز بعید است. یاقوت حموی درباره جمعیت و ساختمان كوفه می گوید: (عمربن الخطاب به سعدبن ابی وقاص دستور داد مسجد جامع كوفه را به نحوی طراحی كند كه گنجایش چهل هزار نفر سربازی كه می بایست در آن جا مستقر شوند داشته باشد. )(۱۰) احمدبن یحیی بلاذری در (فتوح البلدان) در این باره چنین گزارش می دهد: (تعداد كل مهاجرین اولیه به كوفه بیست هزار نفر بود كه از دوازده هزار نفر یمنی و هشت هزار نفر نزاری تشكیل شده بود).(۱۱) وی چهارهزار نفر از دیلمیان كه با مهاجرین عرب, ساكنین اولیه كوفه را تشكیل می دادند را نیز با این رقم اضافه می كند.(۱۲)با گسترش حدود و ثغور سرزمین های اسلامی در مرزهای ایران ساسانی و نیاز به در اختیار داشتن نیروی نظامی و سربازان بیشتر, كه مهاجرت و حضور قبایل بیشتری را در بین النهرین به دنبال داشت, جمعیت كوفه نیز رشد سریعی نمود. تازه واردین عرب كه به آن ها (روادف) می گفتند, پس از تكمیل فتوحات شام و مصر دیگر هیچ گونه فرصتی را برای كسب غنایم در مناطق غربی نیافتند و از آن جا كه احتمال حمله مجدد به امپراطوری ساسانی و زمینه گسترش قلمرو خود در شرق را پیش بینی می كردند در این فكر بودند كه حضور آنان در كوفه فرصت جدیدی برای كسب غنایم جنگی خواهد بود.
دومین جریان جمعیتی در كوفه, آغاز دور جدید مهاجرت ایرانیان بود كه پس از چهارهزار نفر دیلمی, رو به این شهر آورده بودند. بخشی از این مهاجرین, كسانی بودند كه در جریان سه نبرد قادسیه, جلولا و نهاوند به عنوان برده اسیر شده و اكثرا اسلام را از صاحبان عرب خود پذیرفته و آزاد شده بودند, ولی به صورت هم پیمان قبایل عرب باقی مانده بودند. از طرف دیگر, وابستگی جغرافیایی نسبت به این شهر كه در مركز حكومت سابق ساسانی قرار گرفته بود آن را برای مردم ایران كه وسایل زندگی و معیشت خود را در امپراطوری ساسانی از دست داده بودند, به محل مناسبی جهت مهاجرت تبدیل می نمود. از سویی دیگر, تعداد زیادی از روستائیان ایرانی بودند كه با سقوط نظام ساسانی و آزادی و عدالتی كه حكومت اسلامی برای آن ها به ارمغان آورده بود امكان رشد و حضور در سایر طبقات اجتماعی را یافته بودند برای پیدا كردن مشاغل جدید راهی شهرهای مختلف شدند كه در این میان, كوفه كه در مركز بین النهرین جنوبی قرار داشت مكان مناسبی برای وصول به این امر بود. در واقع, شهر كوفه به لحاظ حضور نسبتا پر تعداد ایرانیان در آن جو اجتماعی سازگاری را برای اقامت سایر ایرانیان ایجاد می كرد. متإسفانه ایرانیان حاضر در كوفه به رغم قبول اسلام و مجاهدت و فداكاری در راه آن, در نظام اجتماعی شهر كوفه از موقعیت مساوی با شهر وندان عرب برخوردار نبودند و آنان را (موالی) می خواندند كه نشان از دون پایگی اجتماعی آنان در نزد اعراب داشت. آن ها در دوران حكومت سه خلیفه اول به شدت تحت فشار بوده و طعم تلخ اهانت ها و تبعیض های قومی را از نزدیك لمس كرده بودند. اما حضرت علی(ع) در دوران حكومت خود سعی فراوانی در جهت حفظ حقوق ایرانیان, هم پای سایر مسلمانان نمود و زمانی كه اعتراض و مخالفت اشراف قبایل عرب به رعایت حال ایرانیان در موارد مختلف, از جمله تقسیم بیت المال, را مشاهده نمود, خطاب به آنان فرمود: (تمام قرآن را تلاوت كردم و برای فرزندان اسماعیل بر اسحاق به اندازه یك چوب برتری نیافتم. (البته این برخورد حضرت اختصاص به مردم ایران نداشت, بلكه ایشان در پیاده كردن احكام اسلامی به هیچ وجه قومیت و جایگاه طبقاتی و اجتماعی را دخالت نمی داد. با حضور علی(ع) در كوفه و نحوه علمكرد و جدیت ایشان در پیاده كردن احكام اسلام, موقعیت سیاسی امتیازهای اقتصادی بسیاری از اشراف قبایل عرب در معرض خطر از دست رفتن قرار گرفت. آن ها در معاویه بن ابوسفیان و نحوه حكومت وی, احیای امتیازات دوران جاهلیت و نیز سود بیشتر را می دیدند, ولی در عین حال مردد بودند كه خود را به طور كامل تسلیم وی نمایند, زیرا نمی خواستند زیر سلطه اشراف و قبایل مستقر در شام باشند. این افراد به صورت ظاهر در صف ارتش علی(ع) قرار داشته و حتی با حضرت بیعت هم می كردند, ولی تعداد زیادی از آنان مثل اشعث بن قیس كندی با معاویه ارتباط برقرار كرده و با مذاكرات مخفیانه سعی در احیای امتیازات قومی و قبیله ای خود داشتند و معاویه هم از این موقعیت ایجاد شده, در راه پیاده كردن اهداف خود سود می برد. اشراف و روسای قبایل كوفه و به تبع آن, مردم و اهالی قبایل ساكن در كوفه از رویارویی مستقیم با خطری كه امكان وقوع آن وجود داشت گریزان بودند و تجارب تاریخی نشان داده بود كه عملا فاقد شهامت لازم و ثبات قدم در بحران های سیاسی و انجام فعالیت های انقلابی در كوفه بودند. این مسإله شهر كوفه را به شهری نامطمئن و بی ثبات در حركت های سیاسی كه علیه امویان انجام می گرفت تبدیل كرده بود و حكومت اموی با توجه به بافت ناهمگون قبیله ای این شهر و پایبندی اشراف قبایل كوفه به امتیازات سیاسی ـ اجتماعی و منافع مادی خود, اكثر قیام هایی كه در این شهر علیه آنان پامی گرفت را در خون فرو می نشاندند. در رإس این حركت ها, قیام حضرت امام حسین(ع), قیام قوابین و قیام زیدبن علی بود.
به دلیل اقدامات امویان در جهت توسعه قلمرو و كسب منافع بیشتر در مرزهای شرقی, یعنی ایران و ماورإالنهر (سیحون و جیحون), شهر كوفه به عنوان پایگاه سیاسی ـ نظامی آنان در بین النهرین و به عنوان مركزی برای كنترل و نظارت بر فلات ایران مطرح بود. در واقع, در عهد امویان حاكم عراقین (بصره و كوفه) حاكم اصلی ایران تا حدود خراسان بزرگ نیز محسوب می شد و این امر باعث افزایش اهمیت نظامی ـ سیاسی و بالطبع رونق اقتصادی كوفه در عهد امویان شده بود. اثرات این رونق اقتصادی در دوران خالدبن عبدالله قسری كه از سال ۱۰۵ تا ۱۲۰ه" , حاكم عراق بود نمایان گردید, به نحوی كه به دستور خالد بازراهای زیادی ساخته شد و برای هر صنفی از بازرگانان سرا و در بندی در نظر گرفته شد. بها و اجاره این اماكن تجاری به حدی بود كه تإمین كننده نیازهای ده هزار مرد جنگی حاضر در كوفه بود.(۱۳) پس از انقراض امویان به دست عباسیان در سال ۱۳۲ه" و استقرار حكومت عباسی, كوفه اهمیت سیاسی نظامی و به دنبال آن, اهمیت اقتصادی خود را از دست داد. در عصر عباسی دوم با تضعیف قدرت سیاسی بنی عباس, شهر كوفه در پی حملات قبایل بدوی و غارتگر عربستان, بویژه قرامطه (گروهی از اسماعیلیان) و طوایف شمر و خفاجه, به شدت لطمه خورد و تخریب گردید. با توجه به گذشته تاریخی و وقایع تلخی كه در این شهر اتفاق افتاده بود, حكومت هایی مانند آل بویه و سلجوقیان و یا حكومت های پس از سلاجقه كه بر بین النهرین تسلط پیدا كردند, دیگر تمایلی به بازسازی و توسعه شهر كوفه نداشتند; بویژه آن كه اهمیت سیاسی, نظامی, اقتصادی و حتی مذهبی كوفه در مقیاس بسیار وسیع تر به شهر بغداد كه در سال ۱۴۵ه" , به وسیله منصور دومین خلیفه عباسی ساخته شده بود منتقل گردیده بود. ابن جبیر سفرنامه نویس مسلمان كه در سال ۵۸۰ه" , شهر كوفه را از نزدیك مشاهده كرده, درباره آن چنین می گوید:
(كوفه شهری است بزرگ و كهن ساز كه ویرانی بسیاری بر آن دست یافته و ویرانه هایش بیش از آبادیهای آن است. یكی از اسباب ویرانی كوفه وجود قبیله خفاجه در همسایگی شهر است كه همواره بدان گزند رسانند و همین بس كه به توالی روزها و شب ها بدان شهر در آیند و آن را غارت ویران كنند. ساختمان های این شهر, بویژه آجری است و شهر دیوار ندارد و مسجد جامع كهنه در انتهای شرقی شهر است و از سوی شرق هیچ ساختمانی بدان مسجد كه بسیار بزرگ است پیوسته نباشد این مسجد در سمت قبله پنج رواق و در دیگر جوانب هر یك دو رواق دارد و این رواق ها را ستون های سنگی سخت تراش خورده ای است كه قطعه قطعه بر روی هم نهاده شده و با سرب به هم پیوسته است ولی طاق هایی بر آن صفت كه در مورد مسجد پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم در مدینه ذكر كردیم, ندارد. این ستون ها را بسیار بلند افراشته و به سقف پیوسته اند چنان كه دیدگان از فزونی بلندای آن به حیرت می افتد, و من در زمین, مسجدی با ستون های بلندتر و سقف افراشته تر از آن مسجد ندیدم.)(۱۴)
در واقع, شهر كوفه از قرن ۶ه" , به صورت شهری مرده در آمد كه موجودیت آن به دلیل سابقه تاریخی اش در اسلام حفظ شده, و یادآور حوادث و وقایع تلخ و ناگواری است كه در تاریخ اسلامی به وقوع پیوسته است.
نویسنده:حسین ایزدی
پی نوشت ها:
۱. عضو هیإت علمی گروه تاریخ موسسه آموزش عالی باقرالعلوم(ع).
۲. ما هر چیز را از آب زنده گردانیدیم.
۳. به نقشه راهنمای بین النهرین رجوع شود.
۴. طبری, الرسل و الملوك وقایع سال ۱۷ه" , ج ۵, ص ۴۵ـ۴۶ و ۱۸۴۳ـ۱۸۴۴.
۵. احمدبن یحیی بلاذری ـ فتوح البلدان, ص ۳۶ـ۳۷.
۶. یاقوت حموی, معجم البلدان, ج ۴, ص ۴۹۰.
۷. طبری, همان, ص ۱۸۴۸ـ۱۸۵۱.
۸. غلوه فاصله ای است معادل ۱۲۵ فرسنگ, یعنی ۲۴۰ متر.
۹. هاشم جعیط, كوفه پیدایش شهر اسلامی, ص ۱۰۷.
۱۰. یاقوت حموی, همان, ص ۴۹۱.
۱۱. احمدبن یحیی بلاذری, همان, ص ۳۷ـ۴۱.
۱۲. احمدبن یحیی بلاذری, همان, ص ۳۷ـ۴۱.
۱۳. یعقوبی, البلدان, ترجمه دكتر محمدابراهیم آیتی, ص ۸۹.
۱۴. محمدبن احمدبن جبیر, سفرنامه ابن جبیر, ترجمه پرویز اتابكی.
منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۴
منبع : خبرگزاری فارس