یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


سفالسازی در دوره اولیه اسلام


سفالسازی در دوره اولیه اسلام
تازیان در زمان كوتاهی سراسر خاك ایران را گشودند ، اشغال ایران از طرف تازیان ابتدا اثری در كار سفالسازی نداشت ، اما وقتی كه در سال ۷۵۰ میلادی خانواده ایرانی ابوالعباس بر تخت خلافت بغداد تكیه زد فعالیت فرهنگی ایرانیان بار دگر آغاز گردید . دین اسلام به كار بردن ظرفهای گرانقیمت فلزی به ویژهٔ زر وسیم را غدغن كرده بود . از اینرو بار دیگر طبقه حاكمه خریدار ظرفهای سفالی شدند و آماده شدند كه سفالهایی كه بسیار خوب آراسته شده و از لحاظ هنری در سطح والایی قرار داشت بخرند . رفته رفته پیشه سفالگری در بسیاری از مراكز سفالسازی ایران بنیاد گرفت و صاحبان این كارگاهها استادان فن را به كار گرفتند .
نوشته ای كه در سنگ محراب امامزاده یحیی ورامین در نزدیك تهران هست افتخار ساختن محراب را به سه كس یعنی سفالساز ، طراح نقشه و خوش نویس می دهد . دیگر كارشناسانی كه گاهی نامشان برده می شود كنده كار سفال و لعابكار است . سفالگران ایرانی در زمان كوتاهی دامنه فن سفال آرایی را بسیار گسترده كردند و جای شصت دست ـ خطوط برجسته ، و شیارها روی گل نرم را با كنده كاری انجام دادند . سفالگر ایرانی روشی را كه در اصل روی فلز به كار برده می شد یعنی نقوش برجسته را با قالبهای كنده كاری شده روی سفال درست می كرد . وی دیوارهٔ ظرف را سوراخ می كرد و آن را با لعاب نیم شفاف می پوشانید و كوششی هم برای لعاب مینایی به كار می برد .
در دورهٔ اولیهٔ اسلام، سفالساز اقتاده و متواضع ایرانی در همان زمینهٔ پارتها و ساسانیان كار می كرد . ظرفهای وی بی لعاب بود و در قالب فشاری ها آن را آراسته كرده تزیین می داد و یا ظرفهایی از لعاب آبی یا فیروزه ای می ساخت. اینگونه قالبهای فشاری از خاك رس بی لعاب ساخته می شد و پیش از پختن آن را برای آرایش ظرف كنده كاری می كردند . معمولاً‌ برای یك ظرف چندین قسمت قالب وجود داشت ، مثـلاً در مورد كـوزه یك قالب برای پایین تنه و یك قالب برای بالاتنه و یك قالب دو تیكه ای هم برای گلوی آن بود . در سال ۱۹۳۸ این قالب را در استخر فارس یعنی شهری كه در زمان ساسانیان و آغاز دورهٔ اسلامی بنام بود از دل زمین بیرون آوردند . این قالب در آغاز سدهٔ هشتم میلادی به كار برده می شده است .
در سال ۱۹۴۷ گروه باستانشناسان موزه هنرهای زیبای متروپولیتن نیویورك یك كارگاه كامل آغاز دورهٔ اسلامی نیشابور خراسان را از زیر خاك بیرون آوردند و قالبها و تیله های سفالی زیادی كه با این قالبها ساخته شده بود پیدا كردند . طبق سكه هایی كه در نزدیكی این كورهٔ كوزه گری پیدا شده قالبها تا سدهٔ یازدهم میلادی به كار می رفته است .
برخی از آنها دارای تزیینات بسیار زیبایی هستند . بررسیهای بیشتر نشان داد كه این قالبها را از روی قالب اصلی چوبی ساخته اند زیرا خورده های چوب در برخی از این قالبهای سفالی دیده شده است .
برخی دیگر از قالبها را روی چرخ كوزه گری ساخته اند ـ علامت ساختن آن را روی قالبها هنوز هم می توان دید ـ مهره های گلی برای نقشهای تكراری به كار برده می شده است . قسمتهای این قالبها را با دسته گلی موقتاً به هم می چسباندند و ضمناً به این مطلب توجه داشتند كه در ضمن خشك شدن و پختن آنها به همان نسبت جمع می شوند . بعد این دسته ها را به دقت بریده و به عنوان نقاطی كه روی هم باید قرار گیرد به كار می بردند . در دورهٔ اولیهٔ سفالگری ظرفهای چینی كه از چین آورده شد سبب تشویق و تحریك ایرانیان در توسعهٔ صنعت سفالسازی شد . ثعالبی و بیرونی (مرگ وی در ۱۰۴۸ میلادی بود) دو نفر از مورخین مشهور درباره انواع سفالهایی كه از چین آورده شد شرحی نگاشته و مرغوبیت آن را ستوده اند .
محمد بن الحسین می نویسد كه فرماندار خراسان در سال ۱۰۵۹ بیست تكه ظروف چینی از كشور چین دریافت كرد و آن را به بارگاه خلیفهٔ بغداد فرستاد و سفالسازان داخلی را تشویق به ساختن سفالهایی شبیه به آن كرد . در حقیقت در اثر تشویق فرمانداران و حكام محلی ، نوآوری ها و اختراعات زیادی در فن بدل چینیسازی و تقلید چینیهای دوره تانگ در ایران بوجود آمد . سفالسازان ایرانی در تقلید از چینیهای سبك تانگ آنقدر استاد بودند كه در نظر اول همه مصنوع آنها را به جای چینی اصل می گرفتند . به ویژه در تولید آنچه كه به نام كاسه مرغی معروف بود (تخم مرغ و اسفناج) بسیار استاد بودند .
از كُرُم و آنیمون رنگ زرد و از مس رنگ سبز بدست می آوردند . بعدها رنگهایی به آب و رنگهای چینی سازی افزوده شد و رنگ ارغوانی از منگنز و رنگ مشكی از آهن و قهوه ای از آن با منگنز مخلوط می شد . این رنگیزه ها به لعاب گلی بسیار سفیدی گذاشته می شد كه ظروفی را كه از خاك رس پخته قرمز معمولی ساخته می شد در آن فرو می بردند . همه آن را با لعاب روشن سرب می پوشاندند . رنگهای فلزی آستری با این لعاب آمیخته می شد و ضمن پختن ، رنـگ مشخص خود را می گـرفت . لعـاب روشن ، شكل چینی سفیـدی روی گل رس سفیـد بوجود می آورد . گل رس اغلب قبل از اینكه لعاب روی آن به كار برند حكاكی می شد . بدین ترتیب شكل چینیهای اسكرافیتو (Scraffito) به خـود می گرفت . سفالهایی كه با این روش تهیه شده است در سامره ، ری ، نزدیك تهران (كه در قدیم آن را رقه می گفتند) شوش ، تیز ، قصر ابونصر ، استخر و نیشابور پیدا شده است .
كوششی كه سفالسازان ایرانی در تقلید چینیهای كشور چین در دوره های اولیهٔ اسلام كرده اند سبب كشف مجدد لعاب مینایی قلع گردید . در بحثی كه راجع به لعابهای دوران باستان نوشتیم گفتیم كه در سدهٔ هشتم پیش از میلاد مسیح آشوریها اكسید روی را در لعابهای سربی خود برای بدست آوردن رنگ سفید كدر به كار برده اند . چون آخرین كاربرد این فن در خاور نزدیك را می توان از آجرهای لعابی كه در شوش و تخت جمشیـد در سـدهٔ پنجم ساختـه شده است ثابت كرد ، بنابراین وقتی كه می گوییم بعد از ۱۵۰۰ سال دوباره آن را بازیافتند بی دلیل نیست . این لعاب جدید كه سطح كاملاً سفید درست می كرد ، كابر گل و رس سفید را از بین برد و از ایران به سرعت به تمام كشورهای اسلامی تا اسپانیا گسترش یافت . در آنجا پایه و اساس سفالسازی اسپانیایی ـ افریقایی گردید كه در جزیرهٔ اسپانیایی مایوركا ساخته می شد از آنجا به نام ماجولیكا به ایتالیا آمد و طولی نكشید كه ایتالیا نیز آن را تولید كرد . از ایتالیا به آلمان و هلند و انگلستان رفت . در هلند و انگلستان به نام چینی آلات دلفت Delft معروف گردید .
یكی دیگر از اختراعات ایرانیان در صنعت سفالسازی رنگهای مینایی بود كه قبلاً در سال ۸۸۳ میلادی آغاز گردیده بود . اشیایی كه رنگ مینایی بر آنها زده شده است (سفالسازان چینی هیچگاه این رنگ را به كار نبرده اند) در كارگاههای كوزه گری فوسطاط نزدیك قاهره و در عراق پیدا شده است . ولی بیشتر دانشمندان امروزه بر این باورند كه رنگ مینایی یك اختراع ایرانی است . رنگ مینایی در اسپانیای افریقا در كارگاه های كوزه گری معروف پاترنا و والنسیا به كار برده می شد ، و در سال ۱۵۰۰ میلادی به ایتالیا رسید .
تیله های لعابی بیشماری در سامره در گردشگاه تابستانی كه خلیفه المعتصم پسر هارون الرشید در سال ۸۳۸ میلادی ساخته و در سال ۸۸۳ میلادی متروك گردید ، پیدا شده است . یكی دیگر از محلهایی كه كاشی رنگ مینایی دارد محراب مسجد بزرگ قیروان در مصر است كه میان سالهای ۸۵۶ تا ۸۶۳ میلادی ساخته شده است .
در رنگهای مینایی ، مایه رنگی گوگردی با زر وسیم حل شده یا اكسید مس آمیخته شده و اُخرای قرمز یا زرد چون عامل اكسید كننده به آن اضافه می شد . این رنگ را روی لعاب صاف پخته شده می زدند . و ظرف بار دگر در دمای كمتری نخست در اتمسفری معمولی اكسید كننده و آخر سر در اتمسفر احیا كننده ای می پختند . در ضمن مراحل اخیر اكسید فلز تبدیل به فلز گردیده و در لعاب معلق می ماند و به صورت لایهٔ فلزی درخشانی ظاهر می گردید .
● سه نوع رنگ مینایی وجود دارد .
۱ – رنگ مینایی طلایی ساده روی زمینهٔ سفید .
۲ ـ رنگ مینایی جگری در زمینهٔ سفید یا مخلوط با سایر رنگها .
۳ ـ رنگ مینایی چند رنگ با درخشندگی فلز مس یا نقره ، یا اگر روكش آن بسیار نازك باشد ، رنگ مینایی زرد ، قهوه ای یا زیتونی بر زمینهٔ سفید .
ساختن رنگ مینایی هنر ارزنده و پیشرفته ای بود و بستگی به مهارت سفالساز داشت . پاره ای از مراكز معروف سفالسازی كه در سایر كارها نامبردار بودند ، مثل نیشابور هیچگاه موفق نشدند رنگ مینایی بسازند . اما سفالسازهای مزبور در تلاشی كه برای بدست آوردن رنگ مینایی كردند فن جدیدی كشف كردند و آن رنگ زیر لعاب بود .
رنگ مینایی در زمان سلاطین سلجوق و مغول در كاشان به اوج تكامل خود رسید . در سدهٔ نهم و دهم پیشرفت دیگری در رنگ مینایی شد ولی این امر محدود به شرق ایران بود : سفالسازان سمرقند متوجه شدند كه رنگهای زیر لعاب سرب شُره می كند و تیره می شود ولی اگر اكسید فلزی كه در آن به كـار می بـردند نخـست با خـاك رس نـرم سـفیدی تبدیل به خمیر می گردید ثابت می ماند .
سفالسازان نیشابور در ساختن نوع دیگری از رنگها مهارت داشتند و آن رنگ زیر لعاب منگنز بود . در اینجا تنهٔ گل رس معمولی در داخل خاك رس سفید فرو برده می شد سپس پخته می گردید و با اكسید منگنز رنگ شده و آن را در آب و شیرهٔ انگور معلق نگه می داشتند و سپس تمام سطح آن را با رنگ لعاب سربی روشنی پوشانیده و ظرف را برای بار دوم می پختند ، با تركیب منگنز رنگ سیاه سیر بدست می آمد كه با زمینهٔ سفید تضاد خوبی پیدا می كرد . این امر به خطاطان برجسته و خوش ذوق ایرانی فرصتی داد تا هنر ارزنده خود را در سفالها نیز تعمیم دهند .
در سدهٔ نهم و دهم باردگر نفوذ چینی در تقلید ظروف تینگ یائو (Ting – Yao) كه جزو سلسلهٔ سونگ (۹۰۶ – ۱۱۷۹ میلادی) بود دیده مـی شود . تینگ یائو چینی اصیلی است كه لبه های آن دندانه ای و بریده بریده می باشد در اینجا باز می بینیم كه سفالساز ایرانی سبك چینی را تقلید نكرد ، بلكه با كوشش و مهارت خویش آن را بهبود بخشید و به سلیقه و ذوق هم وطنش نزدیك كرد ، و هنری به وجود آورد كه به نام گرافیتو (graffito) مشهور شد .
در فلات ایران ظروف گرافیتوی یك دست سفید را می بینیم . روی ظرف گل رس سرخ یكدست ، رنگ سفید زیبایی می زدند و تزییناتی با قلم در آن كنده می شد سپس همه آن را با لعاب سرب شفاف می پوشاندند . یكی از كاسه های مكشوفه تاریخ ۹۹۳ میلادی را دارد و نام استاد آن بدین شكل (عمل یحیی سفالساز)‌ زیر لعاب حكاكی شده است .
در مازندران كه در كرانهٔ دریای خزر قرار دارد همین نوع ظروف را می بینیم كه لعاب آن سبز كمرنگ یا عاجی است . سفالسازان ری ظروف گرافیتوی زیادی تولید می كردند ولی مانند مازندران و نیشابور آن را كنده كاری نمی كردند و رنگ آن لعاب فیروزه ای روشن بود . تمام ظروف گرافیتوی ایرانی شباهت بسیار زیادی به كارهای قلمكاری فلزی زمان ساسانیان دارد . در مازندران این شباهت بیشتر به چشم می خورد و این عجیب نیست زیرا مازندران است كه مذهب مزدایی ساسانی تا سدهٔ یازدهم در آن دوام داشت.
منبع : پایگاه تجاری و اطلاع‌رسانی صنایع دستی


همچنین مشاهده کنید