چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


پسامدرنیته، جامعه فرا صنعتی و طراحی محصول


پسامدرنیته، جامعه فرا صنعتی و طراحی محصول
این مقاله، نگاهی اجمالی است به شرایط پسا مدرن و جامعه پسا صنعتی. همچنین نظریات برخی متفکرین در رابطه با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جامعه معاصر و تأثیر آن بر طراحی محصولات صنعتی را بر خواهد شمرد. این نوشتار با رویکرد جامعه شناسی هنر؛ به مقوله طراحی صنعتی در جامعه معاصر، که در آن محصولات دارای ارزش نشانه ای و احساسی بالاتری نسبت به دوران مدرن هستند، پرداخته است.
دهه ۱۹۶۰ به بعد را غالبا با واژه پسا مدرن نام گذاری می کنند. دوره ای با نظریات و مباحث متناقض و متفاوت. به طور مثال، ژان فرانسوا لیوتار، پسا مدرن را بخش تفکیک ناپذیری از دنیای مدرن می خواند و یورگن هابرماس معتقد است: معمولا با به کار گیری پیشوند post پسا تداوم جریانی را تحکیم می کنیم و نه گسستش را. افرادی نیز چون، فردریک جیمسون و چارلز نیومن مخاطب را با یک سلسله حدس و گمان رها می کنند تا خود از میان تعاریف، معنایی بیابد.
با این همه از دهه ۱۹۶۰ جریانات اجتماعی بسیاری رخ داد و راه برای ورود به دنیایی که آن را با واژگانی چون التقاط گرایی، دهکده جهانی، جامعه فراصنعتی، عصر اطلاعات، جامعه مصرفی، جامعه رسانه ای و امثال این ها نام گذاری کردند باز شد. از نظر تفکرات اجتماعی و فلسفی، پسا مدرن از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد، اما در هنر های تجسمی عملاً از۱۹۸۰ آغاز گردید.
فاصله زمانی دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ را late modern خوانده اند. جنبش هایی که در این دوره در حیطه هنرهای تجسمی پدید آمدند به اسلوب و ارزش های مدرن پای بند بودند؛ نظیر پاپ آرت، مینی مالیسم، کانسپچوالیسم. دانیل بل، جامعه معاصر را جامعه پساصنعتی یا فرا صنعتی می نامد و معتقد است که ما درست در وسط تغییر تاریخی وسیعی قرار داریم و استفاده از پیشوند پسا، بیانگر احساس زندگی در دوران حد فاصل دو جامعه قبلی و بعدی است بل از چند جهت میان جامعه صنعتی و پسا صنعتی تمایز می گذارد، از جمله اینکه: جوامع صنعتی تولید کننده کالا هستند، جوامع پسا صنعتی بر پایه خدمات استوارند. جوامع صنعتی از فناوری ماشینی بهره می گیرند، جوامع پسا صنعتی از فناوری هوشمند. در جوامع صنعتی اصل محوری، رشد اقتصادی است و در جوامع پسا صنعتی اصل محوری تدوین معرفت نظری است. منابع استراتژیک در جامعه صنعتی سرمایه ملی و انرژی آفرینی است، و در جامعه پسا صنعتی اطلاعات (نظام های انتقال داده ها و رایانه) و معرفت است.
بل معتقد است که اگر نبرد میان سرمایه دار و کارگر، در محل کارخانه، نشان جامعه صنعتی است، تعارض میان حرفه ای و عامی، هم در سازمان و هم در اجتماع نشان تضاد در جامعه پسا صنعتی است.
در جامعه پسا صنعتی، بازار یا تقاضا های افراد نیست که به عرضه خدمات شکل می دهد و بر آن تأثیر می گذارد، بلکه اجتماع، ساز و کار های عمومی، و انتخاب عمومی این نقش را به عهده دارند.
آرون، معتقد است که حتی در جامعه خدماتی بنا به ضرورت، شالوده ای از تولید کالا های مادی وجود خواهد داشت و گسترش خدمات، خود کار شدن و ورود فناوری های جدید میکرو الکترونیکی در تولید به معنی پایان جامعه صنعتی نیست بلکه به معنی توسعه بیشتر و پیچیده تر شدن نیروهای تولید و یا مرحله دیگری در فرایند صنعتی شدن است.
مک لوهان، معتقد است که فناوری های برقی ارتباطات دستگاه اعصاب مرکزی ما را در پهنه ای جهانی گسترش داده است. این گسترش هم زمان و هم مکان را در سیاره ما محو می کند. الگوهای زمانی و مکانی از هم گسیخته پیشین، اگر زاید نشوند، نا مناسب و نا کارآمد می شوند، در شرایطی که به فناوری برقی کره خاکی چیزی بیش از یک دهکده نیست.
وی بر این اعتقاد است که اتوماسیون همان قدر که طرز انجام دادن کارها است، طرز تفکر نیز هست. و تأثیرات آن از مرزهای تولید در می گذرد و به بازاریابی و مصرف گسترش می یابد. وجه تمایز عصر الکتریکی، اهمیت روزافزون اطلاعات است. اطلاعات تبدیل به کالایی حیاتی شده است، همان طور که کالاهای دیگر نیز به طور فزاینده ای خصلت اطلاعات را پیدا می کنند.
مبحث دیگر در رابطه با هنر در جامعه معاصر تکثیر و اصالت اثر هنری است. از آغاز قرن بیستم، استاندارد های فی به سطحی ارتقاء می یابند که امکان باز تولید و تکثیر در آثار هنری فراهم می گردد و اصالت اثر هنری تغییر می کند. نسخه اصلی اقتدار و مرجعیت خود را از دست می دهد و مفهوم اصل بودن یا موجودیت یگانه که به معنای حضور زمانی و مکانی یگانه آثار هنری است، مساله برانگیز می شود. (هنر هایی چون سینما و موسیقی نمونه بارز تر و ملموس تری در این زمنیه به شمار می روند).
بودریار، بر آن است که از رنسانس به بعد، سه مرتبه از بدل ها وجود داشته است. مرتبه اول که بر پایه قانون طبیعی ارزش استوار بود، مرتبه جعل است.مرتبه دوم، تولید سلسله وار بر اساس قانون تجاری ارزش است. در حقیقت بعد از انقلاب صنعتی، اشیاء به شکل سلسله وار تولید می شوند و یگانگی و بی همتایی، دیگر مساله مهمی نیست چون رابطه اشیاء مانند مرتبه نخست دیگر رابطه اصل و جعل نیست، و اشیاء بدل های نامعین یکدیگرند.
سومین رده، مرتبه شبیه سازی عملیاتی بر اساس قانون ساختاری ارزش است. تولید بر اساس مدل هایی از یک چیز واقعی انجام می شود که هیچ نسخه اصل یا واقعی ندارد. چیزی فرا واقعی. در حقیقت نشانه های امر واقعی، جایگزین خود امر واقعی می شوند.
بودریار تحلیل ارزش نشانه ای را به تمایزی که مارکس بین ارزش استفاده و ارزش مبادله قایل شده بود اضافه می کند.معتقد است که کالا ها بر اساس آن که چطور اعتبار و وجهه به وجود می آورند و دلالت بر جایگاه و قدرت اجتماعی می کنند نیز ارزش می یابند. فرهنگ پست مدرنیسم مشوق مصرف کالا ها به مثابه ارزش نشانه ای است. مصرف ارزش استفاده بدین معناست که حد و مرز پایداری برای سطح تقاضاهای مصرف کننده وجود دارد. اما اگر کالاها اساسا به عنوان نماد عمل کنند و افراد از آنها برای ایجاد تمایز های رشک آور بین خود و دیگری استفاده کنند، هیچ گاه حد و مرزی برای تقاضا های مصرف کننده وجود نخواهد داشت.
اقتصاد در جامعه صنعتی، اقتصادی سنجشی است. یعنی مبتنی بر صرفه جویی در هزینه های تولید بر اساس به حداقل رساندن تنوع محصولات. بنابراین با شرکت ها و تولید کنندگان محصولات مشابه و اقتصاد کالا محور و ارزش استفاده ای کالا روبرو هستیم. در حالی که جامعه پسا صنعتی دارای اقتصادی ساحتی است، یعنی اقتصادی پویا که سلایق و مد ها موجب تنوع یابی بیشتر محصولات می شوند و با شرکت های چند منظوره و تولید نشانه ها مواجهیم.
جیمسون؛ بر آن است که در دوران پست مدرن با سبکی خاص روبرو هستیم. به طور مثال در معماری پست مدرن به طور تصادفی و بدون اصول خاص اما با ذوق و سلیقه همه سبک های معماری گذشته را تکه تکه کرده و آنها را در شکل های بسیار بر انگیزنده ترکیب می کند. غم غربت nostalgia برای این شیفتگی عبارت راضی کننده ای به نظر نمی رسد. فرانسوی ها آن را شیوه یادآوری La mode retro می خوانند.
در طراحی صنعتی نیز پدیده رترو مدرنیسم یا بازگشت گرایی وجود دارد. در سال های بین دهه ۷۰ و زمان حاضر، طراحی عمل کرد گرا موجب شد، بسیاری از نشانه های احساسی در طراحی محصولات از بین برود. مینی مالیسم دهه۸۰ و محصولاتی که در دهه ۹۰ سعی در نمایش تکنولوژی برتر خود داشتند این امر را تشدید کردند و رابطه میان انسان و محصول محدود به رعایت جنبه های ارگونومی گردید. اواخر دهه ۸۰ را می توان به نوعی آغاز سبک رترو مدرن و به طور کلی تحولات فکری در زمینه طراحی به شمار آورد. نشانه های رترومدرنیسم را می توان در فرم، موتیف، بافت، رنگ و....این نوع محصولات یافت. که از این میان موتیف ها نقش مهم تری دارند. به طور مثال استفاده از نشانگر های آنالوگ عقربه ای با صفحه گرد در حالی که امکان نمایش دیجیتال وجود دارد و یا استفاده از پیچ های تنظیم کننده دایره ای شکل برای کم و زیاد کردن مقادیر به جای دکمه های مثبت و منفی. استفاده از پوشش متریال طبیعی مانند چوب، آلومینیوم، کروم، چرم و....
با این حال نباید فراموش کرد که در تمامی محصولات رترو، نوستالژی تنها به دیزاین مربوط می شود و فناوری درونی آنها بسیار پیشرفته است. در کنار آنها محصولاتی با طرح های تازه و بی بدیل هم در بازار جایگاه خویش را دارا هستند.
بنیان های فکری طراحی پست مدرن از ۱۹۸۰ آغاز گردید و به عقیده منتقدان وقایع اجتماعی از جمله ۱۱ سپتامبر در طراحی محصولات این دوره تأثیر بسیاری داشته است. پس از این واقعه فرم های ناب، فرم های حبابی شکل، احجام بادکنکی، تعدد رنگ، شفافیت و صراحت بیش از پیش در آثار طراحان قابل مشاهده است.
سال ۱۹۹۸ را می توان نقطه اوج این گرایش دانست در این سال سه محصول مطرح یعنی اتومبیل بیتل از فولکس واگن،ساعت منحنی نایک، و کامپیوترهای شفاف - رنگی آی مک از کمپانی اپل با استقبال زیادی روبرو گردید و جامعه شناسان دریافتند که تمایل مردم به محصولات نرم و شفاف با رنگ های گرم و پاستلی؛ همچنین استفاده از نشانه های نوستالژی اسطوره ها و یا شخصیت های کارتنی دوران کودکی بسیار است.
دونالد نورمن، طراح احساس گرا معتقد است که محصولات مصرفی روزمره جدا از نقش اصلی خود که برطرف کردن یک نیاز خاص از طریق عملکرد مناسب است می بایست به عنوان موجودی در محیط انسانی مطرح شوند که مخاطب به راحتی با آن گفتگو کند و دلبسته آن شود.
مارا هلت اسکو، معتقد است که همه اشیاء وجهی ناپیدا و تاریک دارند؛ که اتفاقا همین وجه تاریک، سبب پیدایش دردسر های بزرگ در جهان می شود. وی با اشاره به یازده سپتامبر می افزاید؛ بسیاری از محصولات، در عین ظاهر جذاب و زیبا و ایمنشان وجه تاریک و نا پیدای خود را زمانی مشخص می کنند که یا روح ما را از آن خود کرده اند یا جسم مان را. فرم های حبابی شکل (که مینی مالیسم جدید بستر مناسبی برای آفرینش آنهاست) با رنگ های شفاف و خوشمزه بدون هیچ وجهی وراء خود را نیز پیش روی مصرف کننده می گذارند و با صراحت تمام خود را نشان می دهند.
این مسائل بیان گر تفکرات جدیدی در آفرینش محصولات صنعتی است؛ که دنیای تازه ای را در برابر دیدگان ما می گشاید، دنیایی که در آن انسانها از خشونت، سردی، خشکی، بی رنگی، آلودگی و بی هویتی ماشینی به تنگ آمده و خواستار آنند که ساختمان ها، اتومبیل ها، لباس ها و تمامی وسایل مصرفی روزمره در زمان برخورد و استفاده از آنها، برای لحظاتی آنها را به دنیایی شاد، گرم و رنگارنگ ببرند و آسایشی کودکانه برای آنها همراه آورند.در این میان طراحی صنعتی درپیدایش مصنوعات و کالا هایی که امروزه ارزش نشانه ای و اطلاعاتی آنها بر سایر کاربردها غالب است نقش قابل توجهی را بر عهده دارد.
منابع:
۱- آریانا، بیژن، رترو مدرنیسم، بازگشت به آینده، در دستاورد شماره ۲۴ و ۲۵، بهار و تابستان ۱۳۸۵، تهران صص۲۵-۱۷
۲- اسمارت، بری؛ شرایط مدرن، مناقشه های پست مدرن؛ حسن چاوشیان، نشر اختران، تهران ۱۳۸۳
۳- بست، استیفن و کلنر، داگلاس؛ بودریار در مسیر پسامدرنیته، فرزان سجودی، زیباشناخت شماره ۶. ۱۳۸۱صص۲۰۶-۱۸۲
۴- جنسن، آنتوانی اف؛ پست مدرنیسم: هنر پست مدرن؛ مجید گودرزی، نشر عصر هنر، تهران، ۱۳۸۱
۵- جنکز، چارلز؛ پست مدرنیسم چیست؟؛ فرهاد مرتضایی، نشر مرندیز، گناباد، چاپ دوم، ۱۳۷۵.
۶- جیمسون،فردریک؛ پست مدرنیسم، منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر، مجید محمدی، نشر هرمس ۱۳۸۶
۷- قره باغی، علی اصغر؛ تبار شناسی پست مدرنیسم (۱)؛ ماهنامه گلستانه، سال اول، شماره هفتم، تیر ماه(الف)۱۳۷۸، تهران، صص ۴۳-۵۵.
۸- قره باغی، علی اصغر؛ تبار شناسی پست مدرنیسم (۲)؛ ماهنامه گلستانه، سال اول، شماره هشتم، تیر ماه ۱۳۷۸،شهریور(ب) ۱۳۷۸، تهران، صص۵۹-۷۰
۹-کشاورز، محمود، سیالیت نوین در طراحی، در دستاورد شماره ۲۲ و ۲۳، پاییز و زمستان ۸۴، تهران، صص۷۱-۶۵
۱۰- نعمتی شریف، روزبه؛ بررسی پست مدرنیسم در طراحی صنعتی، پایان نامه کارشناسی ارشد، پژوهش هنر، دانشگاه هنر، تیر ماه ۱۳۸۵
منبع : ماهنامه فناوری و توسعه صنعت بسته بندی