پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بید و باد


بید و باد
طبیعت قدرت، ائتلاف میان احزاب و گروه های بیرون از حاكمیت را آسان تر می كند. آنهایی كه به جبر انتخابات، دست شان از دامن دولت كوتاه شده چون مال باختگانی كه چیزی برای از دست دادن ندارند، شبانه روز از اتحاد حرف می زنند و به ائتلاف موجود میان گروه های همسو می بالند تا مگر دوباره از مردم رأی بگیرند و باز بر صدر بنشینند و قدر ببینند.
اینگونه است كه اصلاح طلبان از یك سو ائتلاف (ولو ائتلاف شكننده و حداقلی) خود را به رخ خلایق می كشند و از دیگر سو جبهه اصولگرایان را پر از اختلاف و مملو از انشعاب نشان می دهند. اما در این میان واقعیت، حكایت از حقیقت دیگری دارد:
۱) گرچه دوری اصلاح طلبان از قدرت، اتحاد احزاب دوم خردادی را برای شان امری واجب و البته میسر كرده است لیكن این جماعت تنها در اعتراض به دولت نهم و ناكارآمد جلوه دادن آن با یكدیگر هم سخن اند و در این هم زبانی البته خبری از همدلی نیست.
مروری بر مصاحبه های اخیر و البته مكرر بزرگان جبهه اصلاحات نشان می دهد كه ایشان به دلیل آنچه خود فقدان «سازمان منسجم و هدایت كننده» در درون دوم خردادی ها می خوانند، هنوز به یك ائتلاف حداكثری نرسیده اند و در صورت رسیدن به این مرز نیز امیدی به ادامه درست كار و طی طریق ندارند. در دوم خرداد ۷۶ اما مردم یك بار طعم رأی به كسانی كه تنها به خاطر «نه» به دیگری با همدیگر همراه شده اند را چشیدند.
جالب این جاست كه خود گروه های اصلاح طلب در برابر این پرسش كه اگر دگربار با اقبال مردم مواجه شوید، چه تضمینی برای عدم تكرار گذشته به ملت می دهید، اغلب سكوت اختیار می كنند و یا می گویند: تا زمانی كه سازماندهی مناسب میان تمام نیروهای دوم خردادی به وجود نیاید، تكرار اشتباهات و اتفاقات گذشته امر عجیبی نیست! (رجوع كنید به مصاحبه اخیر بهزاد نبوی بایكی از روزنامه های صبح).
ترجمه دیگر جملاتی از این دست این می شود كه هیچ امیدی نباید به ائتلاف های موسمی اصلاح طلبان بست و ایشان بنابر اعتراف خود در صورت تصدی دوباره مجلس و دولت همان راه می روند كه قبلاً رفته اند. البته اگر این اعترافات نیز نبود، پی بردن به شكنندگی ائتلاف میان گروه های دوم خردادی كاری سخت نبود چرا كه:
۱‎/۱) خیز گرفتن اصلاح طلبان برای بازگشت به قدرت، تنها از مسیر تخریب بی رحمانه دولت می گذرد؛ بی انصافی و درشت گویی در مقام نقد دولت نهم را آنچنان حجیم و پردامنه برگزار می كنند كه اصلاً كسی فرصت نكند از ایشان بپرسد؛ خب حالا برنامه شما برای مقابله با این كار نابلدی ها چیست؟
۱‎/۲) كوچك ترین انتقاد یك اصولگرا از اصولگرای دیگر را به انشعاب و انشقاق تعبیر می كنند. كافی است یكی از اصولگرایان مجلس بعد از كلی دفاع از كلیت دولت، نسبت به گوشه ای از عملكرد یك مقام یا یك نهاد دولتی نقدی داشته باشد، همان نقد تیتر اول جراید دوم خردادی می شود و با همین بهانه از ظهور فراكسیون معترض جدیدی در جبهه بزرگ اصولگرایی خبر می دهد.
۱‎/۳) تنها نشان دادن دولت به حدی كه گویی تمام بزرگان انقلاب برای گرفتن دولت از اصولگرایان با همدیگر هم قسم شده اند! و در این میان كافی است كوچك ترین انتقادی بر گوشه ای از تصمیمات دولت نهم داشته باشی، آن وقت با زور رسانه های دوم خردادی در زمره یكی از تازه ترین پیوستگان به ائتلاف دوم خردادی ها قرار می گیری. همان جبهه ای كه یك سرش نهضت آزادی است، سر دیگرش...! طنز تلخ این جاست كه حتی بهزاد نبوی نیز این ادعای سعید حجاریان را این گونه نقد می كند: عقلانی نیست هر گروهی را كه اعتراضی نسبت به دولت داشت، در زمره ائتلاف كنندگان با جبهه اصلاحات قرار داد.
۱‎/۴) اختلاف انداختن و دوپاره نشان دادن تصمیمات مجموعه هیأت دولت. كافی است دولت درباره موضوعی چند وجهی تصمیمی بگیرد بویژه در حوزه های سیاسی و اقتصادی. روند تبلیغات طوری است كه گویا هر بخش دولت ساز دیگری را كوك می كند و هر كدام خودسرانه تصمیم خود را می گیرند و كافی است به یاد آورید كه در دولت همین آقایان میان وزیر اقتصاد، رئیس كل بانك مركزی و رئیس جمهور وقت تا چه حد از نظر مبنایی اختلاف وجود داشت به حدی كه موجب تعویض چندین باره اعضای اقتصادی كابینه شد.
۱‎/۵) عجول نشان دادن دولت در تصمیمات خود .گویی كه دولت، تصمیماتش را یك شبه می گیرد بی هیچ كار كارشناسانه و بدون در نظر گرفتن نظر كارشناسان.
۱‎/۶) سعی در القای این نكته كه دولت خود را بی نیاز از به بازی گرفتن نخبگان و متخصصان جامعه می داند. پوپولیست خواندن دولت نهم و این كه تنها به حمایت توده مردم می اندیشد و بنا دارد تصمیماتی را عملی كند كه به مذاق مردم خوش بیاید ولو این كه در درازمدت تصمیم درستی نباشد.
۲) مخالفان دولت تنها بر طبل همین تبلیغات می كوبند و از همین انتقادها است كه نان می خورند. تجربه ائتلاف حول محور مسائل سلبی و نه ایجابی به مردم نشان داده كه این قبیل ائتلاف ها، اتحاد نیست، بید ظریفی است كه با هر بادی می لرزد. هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده، زمزمه های تك روانه برخی گروه های دوم خردادی بلند است كه نشان می دهد نمایش ائتلاف میان ایشان در اصل یك شوی سیاسی، تبلیغاتی است.
اكثر اصلاح طلبان میانه رو مهمترین عامل ناكارآمدی و كارنابلدی دولت اصلاحات را ترك تازی تندروهایی می دانند كه با سیاسی بازی خود اجازه ندادند وقت دولت دوم خرداد صرف كارهای اساسی اش شود.
همین دوم خردادی های میانه رو وقتی الآن می بینند كه باز سر و كله تندروها در احزاب مدعی و همیشه حی و حاضر! پیدا شده، حق دارند ساز مخالف بزنند. این كه مهمترین نمادهای تندروی در ۸سال گذشته امروز بیایند و از ضرورت وحدت حرف بزنند و خود تندروهای دیگر را محكوم كنند، معلوم است كه در میان دوم خردادی های معقول با چه واكنشی روبرو خواهد شد. به نظر می رسد این بار برای شمردن جوجه نیازی به آخر پائیز نباشد و از همین حالا پیداست كه چه فرجامی باید برای ائتلاف های ساختگی و نه واقعی متصور بود.
۳) انكار نمی توان كرد كه میان اصولگرایان در پاره ای موارد اختلاف نظر هست. میان اصولگرایان مجلس با دولت، اصولگرایان هر دوی این دو نهاد و اصولگرایانی كه در حزب، مجموعه یا گروهی خاص فعالیت می كنند. اما سؤال اساسی اینجاست كه آیا این اختلاف آرا طبیعی است یا از سر دلایلی دیگر نظیر سهم خواهی از قدرت؟ بیاییم اختلافات موجود میان اصلاح طلبان در دولت اصلاحات را با اختلاف های موجود میان اصولگرایان در دولت نهم را مقایسه كنیم، در ورای این قیاس، پاسخ پرسش بالا نیز داده می شود:
۳‎/۱) ورود اصولگرایان به دولت برخلاف اصلاح طلبان سیر تكاملی خود را پله پله طی كرد. اصلاح طلبان بعد از سالیانی دور از قدرت در یك اقدام ناگهانی كه خود نیز هرگز آمادگی اش را و(نیز باورش را) نداشتند به دولت رسیدند. اصولگرایان برعكس ابتدا از شوراها شروع كردند، بعد مجلس و سپس دولت. همین ایشان را برای سكانداری قوه مجریه آماده كرده بود و از نظر ذهنی می دانستند كه دولت را برای چه می خواهند. بر كرسی نشستن ضربتی اصلاح طلبان، بدیهی بود كه سالیانی كشور را با یك نوع بی برنامگی و سیاست زدگی روبرو كند. هر گروهی از مجموعه دوم خرداد نیز در این میان سهم خود را می طلبید و سهم خواهی گروه های دیگر را زیاده خواهی می نامید. به یاد بیاوریم كه در آن روزها اصلاح طلبان بیشتر درگیر خود بودند تا دیگران و بیشتر از آن كه با گروه های مخالف جدال كنند میان خودشان مجادله بود. مجادلاتی كه عاقبت هم خودشان را خسته كرد، هم مردم را.
۳‎/۲) جنس اختلاف ها میان طیف های مختلف اصولگرایی نشان می دهد مبنای اختلاف ها نه در اهداف كه در برنامه هاست. به عبارتی اصولگرایان بیش از آن كه در استراتژی با هم اختلاف نظر داشته باشند، در تاكتیك گاه روش های همدیگر را قبول ندارند. یعنی هدف كل مجموعه اصولگرایی ، خدمت به ملت است اما بدیهی كه برای رسیدن به این هدف والا تنها یك راه وجود ندارد و وجود برخی نظرات مخالف طبیعی می نماید.
۳‎/۳) اغلب دعواهای اصلاح طلبان پایش تا گلیم كوچه و بازار و حجره و حوزه و دانشگاه كشیده می شد. البته عمق اختلاف، این رسوایی را ناگزیر می نمود و این گونه نبود كه آنها خود بخواهند بر آبروی اصلاح طلبی چوب حراج بزنند. اما اختلاف های موجود میان اصولگرایان هرگز تا بدین حد نیست كه سر و صدایش گوش مردم را بخراشد.
حرص رسانه های دوم خردادی نیز از همین روست. مثلاً برخی گروههای اصولگرا در مواردی نسبت به عملكرد مجلس یا دولت نقد دارند اما حمایت كلی، یكپارچه و همه جانبه شان از كلیت مجلس و یا دولت، دستگاه تبلیغاتی اصلاح طلبان را در تفرقه انداختن میان اصولگرایان كم اثر می نماید. یا سعه صدر دولت در شنیدن نظرات مخالف گروه های همسو كه معمولاً كمتر پایش به رسانه ها باز می شود. در میان برخورد گروه های مختلف اصولگرایی نوعی «تقوای سیاسی» به خوبی قابل مشاهده است. تقوایی كه نمی گذارد، طفل نوپای اصولگرایی دست دایه های مهربان تر از مادر بیفتد. این را مقایسه كنید با مجادلات گروه های دوم خردادی در زمان سكانداری، كه حتی تا شعار «عبور از خاتمی» پیش رفت.
۳‎/۴) مجادلات گروه های دوم خردادی در آن سالیان بارها از طرف مردم این طور بازخورد پیدا می كرد كه گویی ایشان كاری جز به سر و كله همدیگر پریدن ندارند. به یاد بیاورید كه در مجلس ششم چقدر غیبت نمایندگان برای آینده اصلاح طلبی سنگین تمام شد و تا چه حد مسائل سیاسی و گروهی و حزبی و خط بازی از نمایندگان وقت می گرفت اما حتی آن دسته از اصولگرایانی كه نقدی بر عملكرد دولت در بخشی از برنامه هایش دارند، هرگز منكر روحیه خدمت رسان دولت و كار بی مزد و منت مجموعه هیأت دولت نبوده و نیستند بلكه معتقدند در مواردی بهترین راه، لزوماً همین راهی نیست كه دولت می رود. واضح است كه پرداختن به ریز این اختلاف ها خارج از حوصله این نوشتار است.
اصلاح طلبان هنوز هم در ورای طرد رقیب به دنبال ائتلاف با همدیگرند. ائتلاف، رسیدن به قدرت، به تنها چیزی كه منجر نمی شود «خدمت به ملت» است. ائتلافات ساختگی سر آخر به اختلاف های مبنایی منجر می شود. این قاعده در علوم سیاسی اما حالت عكس نیز دارد. یعنی اختلاف های سلیقگی سرانجام به یك ائتلاف مبنایی می رسد. از مؤتلفه تا ایثارگران و از جامعه روحانیت تا آبادگران، اختلاف ها هرچه هست برای خدمت بهتر به ملت است.
اینجا كسی شعار عبور از احمدی نژاد نمی دهد، حتی اگر به بخش هایی از عملكرد دولت نهم نقد داشته باشد. دولت نیز دفاع از خود را تنها در یك كلمه خلاصه كرده است؛ كار. اگر همتی باشد، این می تواند ابتكار هر دولتی باشد.
حسین قدیانی
منبع : روزنامه ایران