جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


چه کسی آب را گل می کند


چه کسی آب را گل می کند
جوایز ادبی با اما و اگرهای بسیار، بالاخره راه خود را از میان همه دشواری های پیش رو باز کرده و به پیش می رود. اغلب جوایز ادبی مستقل، جایزه بنیاد گلشیری، مهرگان، روزی روزگاری و نویسندگان و منتقدان مطبوعات به مرحله بلوغ خود نزدیک می شوند. در این راه طی شده بسیار اتفاق های تلخ و شیرین افتاده و این اتفاقات تقریباً از یک جنس و گاه بسیار نزدیک به هم بوده اند.
از انتقاد به نحوه داوری ها گرفته تا انتقاد به با ارزش نبودن کتاب های برگزیده و گاه طرح اتهام کس یا کسانی به رفیق بازی و باقی قضایا. اما کمتر اتفاق افتاده کسی کلیت جوایز ادبی و ارزش وجودی آن را زیر سوال ببرد. از همین جا، نقطه اشتراک جایزه بگیرها و جایزه دهندگان، موافقان و مخالفان شکل می گیرد؛ نکته یی قابل تامل که به راحتی نمی توان از آن گذشت. هر یک از جوایز ادبی مستقل در سال های طی شده فراز و نشیب زیادی داشته و هر جایزه که اثرگذاری و اهمیت بیشتری داشته، واکنش های بسیاری را برانگیخته است. از این رو جایزه بنیاد گلشیری نیز به دلیل موثر و منتسب بودن به نام نویسنده پرآوازه ایران هوشنگ گلشیری راه صعب و دشواری را پیموده و بار مسوولیتی که بر دوش مدیر بنیاد، فرزانه طاهری، سنگینی می کند گاه غیرقابل تحمل است.
جایزه مهرگان نیز با در کنار هم قرار دادن داوران و کارشناسان صاحب نام و دبیری فتح الله بی نیاز که خستگی ناپذیر ادبیات را دنبال می کند انتظار خوانندگان را بالا برده است. جایزه روزی روزگاری نیز به همت مدیا کاشیگر که تجربه قابل اعتنایی در مدیریت جایزه یلدا دارد، از این قاعده مستثنی نیست. هیچ کارشناس، نویسنده، منتقد و خواننده یی نیست که جوایز ادبی را بدون اشکال بداند و صد درصد از آن دفاع کند. اما آنچه مهم است و با جدیت باید از آن دفاع کرد این است که جوایز ادبی مستقل تنها نهادهای باقی مانده روشنفکری عملگرا است.
تضعیف، تخفیف و تخریب آنها برای اهل کتاب، نویسندگان و منتقدان سودی ندارد. این نهادهای غیرسیاسی، تنها مفر دموکراسی ادبی است؛ جایی که حرف اول و آخر را در آن ادبیات اصیل و مستقل می زند، ادبیاتی به دور از ایدئولوژی و پسندهای دولتی . این نهادهای ادبی تمرین دموکراسی است و چه کسی منکر آن است که دموکراسی مایه حیات روشنفکری است. ادبیات مستقل و روشنفکری فقط و فقط در تضارب آرا و تحمل عقیده دیگری شکل می گیرد ولاغیر. اگر روزگاری جلسه های قصه نویسی، جلسه شعر و نقدهای ادبی تمرین تساهل و مدارا بود، اینک جوایز ادبی در سطحی کلان تر ما را دعوت می کند به احترام گذاشتن به انتخاب، سلیقه و اندیشه یی که دوست نداریم و بالاتر از آن یاری دادن آدم هایی که به آنان انتقاد داریم. اگر تنوع سلیقه ها و تساهل و مدارا و در یک کلام حتی اگر این دموکراسی نیم بند ادبی هم شکل بگیرد، به نفع جامعه نخبگان و جریان روشنفکری است. آنچه مطرح می کنم آرمانگرایانه و دور از دسترس نیست. قرار نیست کسی هم از خودگذشتگی کند و نیاز به جانفشانی هم ندارد بلکه دیدگاه من کاملاً معطوف به فایده گرایی است. ما جمعی هستیم که همواره در تشخیص منافع خودمان اشتباه کرده ایم. گاه منافع کلان خود را به دلیل یک منفعت شخصی کوتاه مدت از بین برده ایم و بعد افسوس خورده ایم. ما از افسوس خوردن، غبطه خوردن، شکست خوردن و تنها ماندن لذت می بریم. در این احساس ها لذتی پنهان وجود دارد که ذهن شرقی ما را سرشار از غرور می کند. آرمانگرایی جذاب است چون شکست اندوهناکی در بطن آن نهفته است.
اما نهادهای ادبی، نه نهادهایی آرمانگرا هستند و نه قرار است کسی را به اسطوره تبدیل کنند. نهادهای ادبی پدیده یی مدرن اند با همان نسبیت ناخوشایند جامعه مدرن که نمی توان به آن بالید و افتخار کرد. نهادهای ادبی جمع آدم هایی است با تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های نسبی برای یک جامعه نسبی، پس نمی شود همه را راضی کرد. رضایت همه در منفعتی کلان نهفته و آن منفعت در توسعه، ترویج و بقای دموکراسی و روشنفکری است.
جایزه های مستقل ادبی راه دشواری را پیش رو دارند. قطعاً آثاری که در سال ۸۵ مورد ارزیابی و بررسی قرار می گیرد، همه بضاعت ادبی این سال نیست. بسیار کارها در خانه مانده اند و برخی کارها مجوز نگرفته اند، مقصود آن نیست که کارهایی که چاپ نشده اند، بایستی از کارهای چاپ شده قوی تر باشند، این تفکر خطایی است که از همان انگیزه های سیاسی فرسوده نشات می گیرد؛ اسطوره سازی آثار ممنوعه. غرض این است که فقط در یک فضای برابر و نسبتاً آزاد می توان به انتخابی فراگیر و سالم دست یافت.
فصل جوایز ادبی در راه است و شماره معکوس برای انتخاب آثار برگزیده آغاز شده است.
بنیاد گلشیری، مهرگان و جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات. حتماً برخی از این انتخاب ها خیلی ها را راضی و ناراضی می کند. بهترین و سالم ترین شیوه برخورد برای هر دو گروه نقد آثار است. با نقد علمی آثار بازار ادبیات داغ خواهد شد و این به نفع همه خواهد بود. چندین سال از عمر جشنواره های ادبی می گذرد، تاکنون کمتر اتفاق افتاده که مخالفی اثری را نقد جدی کند و بگوید به این دلیل این کتاب ارزش برگزیده شدن نداشته یا برعکس. اغلب حاشیه سازی های غیرعلمی و خارج از متن بوده که نفعی به حال کسی ندارد و فقط اثرش تخفیف دادن جوایز ادبی و آدم هایی است که در این وانفسا کتاب می خوانند و گل آلود کردن آبی که اهل کتاب از آن می نوشند. راستی چه کسی آب را گل می کند؟
احمد غلامی
منبع : روزنامه اعتماد