پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


موسیقی در دیدگاه ابونصرفارابی


موسیقی در دیدگاه ابونصرفارابی
موسیقی هنری است عرفانی و روحانی که همواره در قرون مختلف همدم و همراه اهل دل بوده و عرفا و اندیشمندان با موسیقی جلای روح داده و اصوات آن را در زمان خلوت و تنهایی به دنیای مکاشفات خود راه داده‌اند.
معنای موسیقی، در لغت یونان، الحان است که لحن در دو معنی آورده شده؛ یکی تعدادی نغمه که آن را قوسی محدود است و دیگر تعدادی نغمه که آن را قوسی مفید باشد و کلام مفید آن را م‍ُقارن ب‍ُو‌‌َد.
علم موسیقی به طور کلی از شناختن انواع الحان و آنچه از آنها تألیف می‌شود و چگونه باید تألیف نشود و به چه حالی باید بوده باشد تا تأثیر آنها بیشتر و دلنشین‌تر گردد.
آنچه که از کتب تاریخی برمی‌آید، قدمت هنر موسیقی به اوایل خلقت انسان برمی‌گردد چرا که در نقوشی که بر دیوارة غارها دیده می‌شود پرندگانی در حال نغمه‌سرایی به چشم می‌خورد.
اما آنچه که هنوز برای اهالی موسیقی نامعلوم است ت‍َق‍َد‌ُم موسیقی‌ سازی بر موسیقی آوازی‌ست که در این مقوله عده‌ای معتقد بر تقدم ساز بر آواز و برخی معتقد به تقدم آواز بر ساز هستند که فرضیه دوم قوی‌تر به شمار می‌آید چرا که انسان در ابتدا اصوات خوش را از طریق پرندگان و حیوانات خوش‌الحان می‌شنیده و سعی در تکرار و تقلید آن می‌نموده است. از همین رو فرضیه تقدم موسیقی‌ آوازی بر سازی بیشتر است. اما آنچه مهم است حضور موسیقی در تمام حالات انسانی از حزین‌ترین تا طرب‌انگیزترین آنهاست.
این هنر را قداستی‌ست خاص و این قداست تا به حدی‌ست که نوازندگان قبل از تمرکز روح و حضور قلب و پاکیزگی هیچ‌گاه به آلات موسیقی دست نمی‌برند و همواره حرمت و احترامی خاص برای این هنر قائل‌اند.
اما این هنر در دیدگاه معلم ثانی حکیم ابونصر فارابی جلوه‌ای دیگر دارد او دربارة این هنر می‌گوید:
موسیقی سه نوع است اول نشاط‌انگیز، دوم احسا‌س‌انگیز، سوم خیال‌انگیز. موسیقی طبیعی می‌باید یکی از این سه تأثیر را ایجاد کند. چه برای تمام مردم و همیشه اوقات و چه برای اکثر مردم و اغلب اوقات.
موسیقیهایی که تأثیرشان بیشتر عمومیت داشته باشد طبیعی‌تر هستند و موسیقی کامل‌تر و برتر و سودمندتر آن است که دارای ویژگیهای اقسام سه‌گانه فوق باشد و موسیقی عالی‌تر آن است که با گفتار توأم باشد.
نهاد اجرای موسیقی نیز بر دو نوع است یکی نهاد اجرای آهنگهای کامل که با صدای انسان شنیده می‌شود و دیگری نهاد اجرای آهنگهایی که به وسیله آلات موسیقی نواخته می‌شود. برای مثال هنر نواختن عود و هنر نواختن اقسام تنبور و آلات موسیقی دیگر آهنگهایی که از آلات موسیقی شنیده می‌شود یا برای پاسخگویی به آواز ساخته می‌شوند که تا حد امکان از آن تقلید کنند و یا برای همراهی کردن و تقویت آن و یا به عنوان پیش‌درآمد و قطعه‌هایی میان درآمد، برای استراحت آوازخوان و یا تکمیل آواز آنچه که از عهدة خواننده خارج است.
موسیقی‌ِ ‌سازی که آواز همراه ندارد برخی از عوامل تکامل را ندارد و شنیدن آن انتظار شنونده را برآورده نمی‌کند. فارابی همچنین معتقد است که موسیقی هنری روح‌افزاست و در این باره می‌گوید:
موسیقی تحمل رنج را آسان می‌سازد تا آنجا که مفهوم گذشت زمان را از میان می‌برد. انسانها برخی برای طلب احساسهای مطبوع، آرامش، فراموشی، خستگی و گذشت زمان آواز خوانده‌اند و برخی برای تقویت یا تضعیف یک حالت روحی یا یک میل و یا برای تغییر، تشدید فراموشی و تسکین آن و بعضی دیگر برای حالت دادن به حکایات منظوم خود و ایجاد و تحریک تصو‌ّر و تخی‍ّل شنونده.
این آوازها کم‌کم از فردی به فرد دیگر و از زمانی به زمان دیگر و از قومی به قوم دیگر منتقل شده، پیشرفت کرده و رو به تکامل رفته است. حکیم ابونصر فارابی دربارة، موارد استفادة انواع موسیقی توسط انسان معتقد است:
بشر هر یک از انواع موسیقی را در مورد خاصی از اوضاع زندگانی به کار می‌برد. بعضی را در شادی و برخی را در غم و بعضی دیگر را در نماز و برخی دیگر را در گفت‌وگوی حکایات معمول! فارابی در ادامه گفتار خود دربارة همراهی موسیقی و کلام (آواز) و پیدایش و تکامل آلات موسیقی می‌گوید: وقتی موسیقیدانان مشاهده کردند همراهی سازی آن را باصداتر، غنی‌تر و مطبوع‌‌تر می‌کند و یادگیری آن را به سبب شعر و ریتم آسان‌تر می‌سازد بر آن شدند در اجسام مختلف نتهای شبیه نتهای آواز پدیدار سازند. بدین منظور جست‌وجو نمودند در چه نقطه‌ای از آن اجسام هر یک از نتهای آهنگهای شناخته‌شده و حفظ‌گشته پدیدار می‌شوند. همین که جای نتها تعیین شد آنها را پرده‌بندی کرده و با آنها آهنگ اجرا نمودند.
به این ترتیب هنرمندان پی در پی از بین اجسام طبیعی یا مصنوعی آنهایی را برای همراهی آواز به کار بردند که نتهای حاصل از آنها طبیعی‌تر و کامل‌تر بود. آن‌گاه آنها را به تدریج کامل نمودند و نواقص آنها را برطرف ساختند که به آلات موسیقی مانند عود و سایر سازها بدل شوند.
باید گفت: روح آدمی از عالم قدس سرچشمه گرفته است و توسط طلسمی که سر‌ِّ آن فقط به حق تعالی مکشوف است با بدن خاکی پیوند یافته و از این پیوند حیات آدمی در این عالم زیرین تحقق‌ پذیرفته است. بنابراین روح را همواره یادی از مأوای اصلی و دشمن اولین خود باقی است.
در عالم قدس، روح م‍ُستمع دائمی موسیقی جاویدان این عالم بوده و از هماهنگی و وزن آن بهره می‌یافت و در آن شرکت داشت. در این زندان تن، روح از طریق موسیقی، بار دیگر، یادآور سرزمین اصلی خود می‌شود و حتی آن طلسمی که روح را به تن پیوند می‌دهد از این راه شکسته می‌شود و برای لحظه‌ای چند هم که شده روح اجازه می‌یابد تا بالهای خود را گسترده ساخته و در ساحت عالم معنا و فضای ملکوتی که مفرح روح آدمی است به پرواز درآید و از وجد و سروری که ذاتی این عالم است بهره‌مند شود.
آنچه گفته شد گواه این مطلب است که آمیخته شدن روح الهی و کالبد خاکی و در واقع سرشته شدن انسان با نوعی موسیقی همراه بوده که روح به این موسیقی جاویدان گوش فرا می‌داده و از هماهنگی و وزن آن بهره‌مند می‌گشته است که این خود یک موسیقی معنوی است.
موسیقی معنوی مانند موسیقی اصیل ایرانی یکی از راههای نیرومند بیداری انسان مستعد از خواب غفلت است و مرکبی است مطمئن که می‌تواند انسان را از حضیض جهان پ‍ُررنج و عالم مادی به اوج عالم پهناور معنی که در آن هر گونه درد و رنج به شادی و وجد مبدل شود برساند و شنونده‌ای که روحش مستعد صعود و معراج است به وصال می‌رسد و لحظه‌ای انسان را از محدودیت خود و عالم مادی که او را احاطه کرده است می‌رهاند. در بین تمامی موسیقیهای معنوی دینی موسیقی اصیل ایرانی از جایگاه خاصی در بین موسیقیهای دیگر برخوردار است چرا که وجود ۷ دستگاه‌، ۵ آواز و چیزی حدود ۱۲۴ گوشة مختلف، وجود مقامهای گوناگون و متنوع، وجود ربع پرده‌ها (س‍ُری و ک‍ُرن) که تأثیر به‌سزایی در تولید احساس در شنونده دارد همگی مجموعه‌ای را تحت عنوان موسیقی اصیل ایرانی به وجود آورده‌اند که در واقع همان صوت جاویدان الهی است.
موسیقی اصیل ایرانی وسعت بسیار دارد. چنانچه در یک نگاه اجمالی به متن این موسیقی درمی‌یابیم که این هنر در کشور ما خواسته‌‌های تمام سلایق و عقیده‌ها را برآورده ساخته و بازگوی نیازهای روحی و جسمی انسان در حالات مختلف است و می‌توان گفت موسیقی اصیل ایرانی تنها موسیقی‌ای است که در تمام حالات انسانی از حزن‌انگیزترین تا طرب‌انگیزترین این حالات در کنار اوست و او را در تسکین یا تسریع آن حالت خاص یاری می‌رساند. این گستردگی تا بدان‌جاست که حتی مردان بزرگ خداوند نیز، در هنگام مناجات، مناجاتهاشان در یکی از دستگاهها و گوشه‌های موسیقی ایران می‌گنجد که این نشان از قدمت، حرمت، گستردگی و عظمت این هنر دارد.
مرحوم سید خلیل عالی‌نژاد در این باره در کتاب «تنبور از دیرباز تا کنون» این چنین آورده است:
«نبض آدم‌(ع) و صوت خود لازم او بود و چون از آنکه در مابین حرکات نبض است متساوی بود لاجرم صوت و اصول ایقاعی در وجود مبارک آدم(ع) موجود شد.
پس فرمان الهی شرف نفاز یافت که روح به جسد ابوالبشر آدم، صفی(ع)، نقل کرده متمکن شود چون رحمت پروردگار دربارة ابوالبشر نامتناهی بود ندای عز‌ّت به جبرئیل(ع) رسید که به لطایف الحیل روح را به مسکن ابدی او راه نماید. روح‌الامین به فرمان رب‌العالمین به درون پیکر مطهر ابوالبشر درآمده به آواز حزین و به مقام راست کلمه‌ای را ‌ا‌ِدا نمود.
مقارن این حال روح به درون حضرت خیرالخلایق آدم(ع) درآمد و لهذا (ندای جبرئیل) موجب غذای روح گشته که سرمایه فرح و شادمانی انسان کامل است. پس از این است که هرگاه شخصی نغمه‌سرایی کند، خواه از آلات نغمات خواه دهنی، روح را حظ‍ّی وافر بخشد و چون این علم علم جبرئیل است که او را روح‌الامین گویند از این جهت حکما علم روحش گویند. پس احتمالا‌ً فرا گرفتن این علم ذوی‌العقول را ذوی‌الفهم را که از جمله غذای روحانی است و حکماء فلسفه صاحب این فن را عزیز و نیکو داشتند.
زیاد است از این دست: پس هر مقامی از پیغمبری(ص) پیدا شد به جهت عرض حاجات به درگاه قاضی‌الحاجات به آن پرده راه به درگاه الله می‌کرده‌اند.
حضرت موسی(ع) در وادی ایمن در مقام عشاق ناله و مناجات کردی و حضرت یوسف در قعر چاه به مقام عراق گریستی و حضرت داوود(ع) در سر قبر اوریا، برادرش، جهت طلب مغفرت و آمرزش در آهنگ حسینی ندبه و مناجات می‌کردی.
حضرت ابراهیم(ع) در آتش نمرود در مقام حسینی و نوروز عرب ناله کردی، حضرت اسماعیل(ع) در دعا در مقام رهاوی قرآن خواندی و در وقت ذبح در عشاق ناله کردی.»
تمام این مثالهایی که مرحوم سی‍ّد خلیل عالی‌نژاد در کتاب خود آورده نشان از معنی و غنا و قدمت موسیقی ایرانی دارد و گواه بر این مدعاست که موسیقی ایران دارای هزاران سال قدمت تاریخی است.
اما چنین هنری با چنین قدمت و اصالتی که حتی در بین مردان خدا نیز رایج بوده و آنها هم به این هنر گرایش و انس و الفتی خاص داشتند چنانچه حضرت داوود(ع) در محراب بربط زد و غنای خوش بر آن ساز کرد و همان طور که پیغمبر خاتم(ص) می‌فرماید قرآن را با صوت (موسیقی) خوش بخوانید مورد هجوم کج‌اندیشان و متحجران دین‌مآب قرار می‌گیرد و حتی گاهی از اوقات تا حد یک هنر تفننی پایین می‌آید. هنری که نزد حکما و فیلسوفان حرمتی بسیار دارد و در بسیاری از حالها از موسیقی استفاده می‌کنند چنانچه از این هنر در محرابها برای استجابت دعا، برای رفع بیماری، برای بیدار شدن خفتگان و توبه از گناهکاران استفاده می‌شده است.
محمدرضا عباسی
منبع : سورۀ مهر