جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مشکل اروپا با آریل شارون


مشکل اروپا با آریل شارون
نویسندگان مقاله مذكور ضمن بررسی ریشه‌ای تحولات مربوط به اختلافات اعراب و اسرائیل، با ارائه اسناد و شواهد مختلف، دیدگاه و مواضع اروپائیان را نسبت به عملكرد شارون و دولت اسرائیل مورد بررسی قرار داده‌اند. نوشتار حاضر ترجمه مقاله‌ای است كه با عنوان “Europ’s Problem with Ariel Sharon” در پایگاه اینترنتی «فصلنامه خاورمیانه» منتشر شده است. نویسندگان مقاله مذكور ضمن بررسی ریشه‌ای تحولات مربوط به اختلافات اعراب و اسرائیل، با ارائه اسناد و شواهد مختلف، دیدگاه و مواضع اروپائیان را نسبت به عملكرد شارون و دولت اسرائیل مورد بررسی قرار داده‌اند. به اعتقاد نویسندگان این مقاله، بخش عظیمی از مردم در كشورهای مختلف اروپایی از عملكرد دولت یهودی و شخص شارون ناراضی هستند و .... با توجه به اهمیت موضوع و ضرورت آشنایی خوانندگان محترم با مواضع و دیدگاه‌های مختلف نسبت به دولت عبری، در خصوص ترجمه و انتشار این مقاله اقدام شده است. مرگ یاسر عرفات رهبر دولت خودگردان فلسطین با تعهدات آریل شارون نخست‌وزیر اسرائیل در خصوص عقب‌نشینی از نوار غزه روح تازه‌ای را به دیپلماسی اسرائیل‌ـ فلسطین دمید، اما نگرش‌های اروپاییان نسبت به اسرائیل هم‌چنان رو به ضعیف شدن می‌باشد. این نگرش منفی در بسیاری از موارد هم‌چون نگرش ضدامریكایی، با «اعلام انزجار رسانه‌های گروهی» نسبت به دولت یهود، خود را نشان داده است و ادراك این موضوع كه اسرائیل خود ماحصل استعمار می‌باشد و نیز تفكر ضدیهودیت برخاسته از این نگرش منفی است، به طوری كه دخالت بیش از حد اروپاییان در دیپلماسی اسرائیل و اعراب به مانعی بزرگ برای كمك به حل مشكلات موجود، تبدیل شده است. بسیاری از اروپاییان در اینكه اسرائیل به دنبال صلح واقعی می‌باشد دچار شك و تردید شده‌اند، اما آنها معتقدند این موضوع برعكس در فلسطینیان كاملاً صدق می‌كند. برای مثال در نوامبر ۲۰۰۳ تحقیقات اتحادیه اروپا بیانگر این موضوع بوده است كه به طور میانگین ۵۹% از اروپاییان، اسرائیل را بیش از جمهوری اسلامی ایران و كره شمالی، افغانستان و پاكستان به عنوان تهدید برای صلح جهانی می‌پندارند و ۳۵% آنان بر این باورند كه نیروهای نظامی اسرائیل به طور آگاهانه غیرنظامیان فلسطینی را مورد هدف و حملهٔ خود قرار می‌دهند. تحقیقات اخیر نیز نشان می‌دهد كه نیمی از فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها بر این باورند كه كاخ سفید می‌بایستی نسبت به اسرائیل اعمال فشار بیشتری نماید و یك‌پنجم آنان این اعمال فشار را علیه فلسطینیان ضروری می‌دانند. (در صورتی كه نظر امریكاییان درست برعكس می‌باشد) در یك نظرسنجی دیگر، ۳۹% از اروپاییان با این موضوع كه «نحوهٔ برخورد اسرائیل با فلسطینیان درست شبیه برخورد با سیاهپوستان افریقای جنوبی در دوران آپارتاید می‌باشد» موافق‌اند و ۱۴% آنان نیز اعتقاد دارند كه رویكرد فلسطینیان به تروریسم قابل توجیه است و حتی مخالفین نیز بر این باورند كه پاسخ اسرائیل نسبت به موضوع تروریسم افراطی به نظر می‌رسد و تقریباً نیمی از آنان به اسرائیل به عنوان یك جامعه «آزاد و دموكراتیك» اعتقاد ندارند. انزجار اروپاییان نسبت به اسرائیل خط‌مشی‌ِ آنها را معین می‌سازد. دیپلمات‌های اروپای غربی به طور مشخص از شارون بدگویی می‌كنند و اسرائیل را مقصر اصلی معرفی می‌كنند و اغلب معتقدند بدون در نظر گرفتن امنیت اسرائیل و یا حق موجودیت دولت یهودی می‌بایستی به فلسطینیان امتیازاتی داده شود. نوع نگرش منفی اروپاییان نسبت به شارون، به اذهان عمومی، مطبوعات و دیپلماسی نیز نفوذ كرده است. پیآمدهای مشكل اروپا با شارون بیش از اختلافات و تصورات كنونی، گسترش یافته است و اكنون ادعای شارون در خصوص حمایت اروپاییان از امنیت اسرائیل و حتی به رسمیت شمردن این كشور به عنوان یك دولت یهودی كاهش یافته است. دشمنی رسانه‌های گروهی اروپا با شارون باعث شكل‌گیری عقاید و اذهان اروپاییان در این خصوص شده است و دیپلمات‌های اروپایی مواضعی را اتخاذ نموده‌اند كه اثرات دیپلماسی آنان و نیز تلاش‌های بین‌المللی برای حل اختلافات اسرائیل و فلسطینیان را كم‌رنگ‌تر كرده است.
* ضدصهیونیسمی نوین:
تفكر ضدصهیونیسمی در اروپا همیشه ملموس نبوده است. ملیت یهود در غرب اروپا به وجود آمد. اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به عرصهٔ جهانی پا گذاشت و دلیل اصلی آن تصویب طرح سازمان ملل برای تشكیل دو دولت یهودی و فلسطینی توسط كلیه دولت‌های اروپایی (به جز یونان كه با رأی مخالف خود و یوگسلاوی و بریتانیا با رأی ممتنع از آن حمایت نكردند) بود، بلوك شرق بعدها از حمایت خود از اسرائیل دست كشید و این درست بعد از جنگ شش روزه، اتفاق افتاد كه كشورهای اروپایی از جمله فرانسه به كم‌اهمیت جلوه دادن روابط خود با دولت یهود و تمایل بیشتر خود به بلوك اعراب اقدام نمودند. با وجود این مسئله، اكثر كشورهای اروپایی در حمایت خود از اسرائیل با شدت بیشتری ثابت قدم ماندند. اروپاییان احساس همدردی و تأسف خود را با ورزشكاران اسرائیلی كه توسط مبارزان فلسطینی در سال ۱۹۷۲ در المپیك مونیخ كشته شده بودند ابراز داشتند. هلند اسرائیل را در طی جنگ «یوم‌كیپور» در سال ۱۹۷۳ مورد حمایت قرار داد و با ایالات متحده با هدف تحریم اتحادیه نفتی اعراب همگام شد. دوسال بعد، دولت‌های اروپای غربی در مقابل اكثریت مسلمانان و كشورهای در حال توسعه با قطعنامه سازمان ملل در سال ۱۹۷۵ مبنی بر «برابری صهیونیسم با نژادپرستی» مخالفت‌های خود را اعلام نمودند. در سال ۱۹۸۰ در مقابل افزایش قیمت نفت و وقوع انقلاب اسلامی در ایران اوضاع برعكس شد و در همین سال ۹ عضو جامعه اروپایی با صدور یك بیانیه خواستار پایان دادن به اشغال سرزمین‌های اشغالی سال ۱۹۶۷ شدند و نیز از خودمختاری فلسطینیان و مذاكرات با سازمان آزادی‌بخش فلسطین و دادن نقش مناسب به آن، جانبداری نمودند. تهاجم اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ و متعاقب آن كشتار و قتل عام ساكنان پناهندگان صبرا و شتیلا توسط شبه‌نظامیان فالانژ، نقطهٔ عطفی در اذهان عمومی اروپاییان به وجود آورد. یكی از نمایندگان مجلس حزب كارگر بریتانیا اظهار داشت: این تهاجم انتقادات بیشتری از اسرائیل نسبت به هر دولت دیگر از سال ۱۹۴۸ به وجود آورده است. مطبوعات اروپا در راستای به تصویر كشاندن اسرائیل به عنوان یك محل غیرامن برای یهودیان اقدام كردند و بیشتر این كشور را به عنوان یك دولت متخاصم همانند رژیم نژادپرست افریقای جنوبی یا دولت الجزایر مستعمره فرانسه معرفی كردند و با مروری بر نگرش ضداستعماری اروپاییان جناح چپ، كشتار فلسطینیان را به عنوان قربانیان اصلی نژادپرستی و نماد زور دولت یهودیان معرفی نمودند. شارون وزیر دفاع وقت، نماد تهاجم در فاجعه صبرا و شتیلا معرفی شد. در مصاحبه كه در فوریه ۲۰۰۴ انجام شد، فیلسوف فرانسوی «آلن فینكرات» و نویسنده بهترین كتاب سال ۱۹۸۱ به نام «یهود خیالی» فضای داخل فرانسه را به خوبی توصیف كرده است: «انزجار از اسرائیل به حدی است كه به هیچ وجه قابل جبران نیست. حزب نازی با دولت یهود قابل انطباق می‌باشد و البته شارون به عنوان شریك جرم اصلی محسوب می‌گردد.» در سال ۲۰۰۴ نیمی از اروپاییان شارون را به عنوان فرد نامطلوب معرفی كرده و به مراتب منفی‌تر از یاسر عرفات محسوب نمودند. علی‌رغم بركناری وی از مسئولیت‌های مستقیم قبل از كمیسیون «كان» در سال ۱۹۸۳، گزارشگران اروپایی اغلب به طور نادرستی شارون را به عنوان مسئول كشتار دسته جمعی سال ۱۹۸۲ توسط فالانژهای لبنان كه منجر به قتل عام ۸۰۰ فلسطینی در اردوگاه‌های پناهندگان لبنانی صبرا و شتیلا شد، معرفی كردند.
* شكل گیری دستور كار ضداسرائیلی
چرا رسانه‌های گروهی این موضوع‌ها را تحت پوشش خبری خود قرار می‌دهند؟
رسانه‌های گروهی درك خود از وقایع بین‌المللی را در سراسر جهان منتشر می‌كنند و این در حالی است كه بیشتر افكار عمومی به سوی تلویزیون روی می‌آورند و اخبار توسط روزنامه‌ها منتشر می‌شود. برخلاف امریكایی‌ها، اكثر اروپاییان اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق روزنامه‌ها كسب می‌نمایند و روزنامه‌ها به ویژه در میان نخبگان كه سیاست‌های مردمی را مطرح می‌سازند تأثیر بسزایی دارند. اخبار صبح اروپاییان، دارای گزارشات موضوعی قابل بحث در تیترهای روزنامه‌ها در طول روز می‌باشد و سخنان مكتوب نسبت به تلویزیون بیشتر دوام دارد. مطالعات بیانگر آن است كه در اروپا، نگرش‌های نامساعدی نسبت به اسرائیل متناسب با شهروندانی كه به دنبال پوشش‌های خبری ویژه در مورد اختلافات اسرائیل و فلسطینیان می‌باشد، وجود دارد. رسانه‌های گروهی اروپایی به انتشار اخبار از زبان و روایت فلسطینیان نیز روی آورده‌اند. در بریتانیا، فرانسه، بلژیك، دانمارك و آلمان احساسات ضداسرائیلی در میان آن دسته از افرادی كه از طریق رسانه‌های گروهی به دنبال اختلافات اسرائیل و فلسطینیان می‌باشند به مراتب بیشتر به چشم می‌خورد. برای مثال در انگلستان موضوع همدردی با فلسطینیان در میان آن دسته از افرادی كه به دنبال پوشش خبری در رسانه‌ها بوده‌اند، ۳۰% تا ۴۱% بیشتر به ثبت رسیده است. این در حالی است كه مؤسسات مستقل، اطمینان دارند كه در روزنامه‌ها و نیز كانال‌های خبری امریكا اختلافات گسترده‌ای وجود دارد، به ویژه در رسانه‌های اروپایی كه تحمل تجزیه و تحلیل به سود اسرائیل به طور كلی و به ویژه در خصوص شارون را ندارند، این اختلافات چشم‌گیرتر می‌باشد. در مصاحبه‌ای در روزنامه بریتانیایی چپ میانه‌رو گاردین با مارتین نیولن سردبیر روزنامه محافظه‌كار دیلی تلگراف آمده است: «دلیل اخراج سردبیرانی هم‌چون دین گارسون و باربارا آمیل فقط به دلیل حمایت بیش از اندازه از اسرائیل بوده است وی معتقد است: «طرفدار اسرائیل بودن هیچ مشكلی نیست، بلكه طرفدار لیكود اسرائیل بودن غیرقابل قبول است».روزنامه فرانسوی، مواضع افراطی بیشتری را نشان داده است. در سال ۲۰۰۲ روزنامه فرانسوی زبان لموند، تفسیری در مورد «شباهت اسرائیل به یك غده سرطانی» ارائه كرد. در ماه آوریل ۲۰۰۵ یك دادگاه فرانسوی نویسندگان مقالات و ناشران این روزنامه را به جرم متهم كردن این رژیم به نژادپرستی دستگیر نمود. این حكم كه در حال حاضر تحت فرجام‌خواهی است به طور كامل توسط این روزنامه فرانسوی مخفی باقی ماند. تعصبات ضداسرائیلی به اخبار تلویزیونی نیز كشیده شد. در اكتبر سال ۲۰۰۰ یك روزنامه‌نگار شبكه تلویزیونی RAI ایتالیا، نامهٔ «معذرت‌خواهی» به روزنامهٔ‌ فلسطینی «الحیات الجدیده» نوشت و در آن به دلیل پخش زودهنگام یك گزارش مربوط به پلیس و غیرنظامیان فلسطینی كه جنازه یكی از اعضاء‌ نیروهای احتیاط اسرائیلی كه بدون محاكمه كشته شدند را از یك مركز پلیس بیرون می‌كشیدند خبری را منتشر ساختند. در این روزنامه آمده است كه وی قول داد در آینده RAI طبق قوانین و اصول رسانه‌ها از مسئولین فلسطینی عذرخواهی كرده و از به تصویر كشاندن چنین صحنه‌هایی خودداری خواهد كرد. بی‌میلی نسبت به دیدگاههای دولتی اسرائیل، درك اروپایی را نسبت به اختلافات به نمایش گذاشته و باعث پذیرش قیاس‌های دروغین و سیاسی نسبی شده است. بسیاری از تصورات به تعصبات رسانه‌های اروپایی علیه اسرائیل تأكید می‌كنند. بسیاری از گزارشگران برای مثال پیشنهاد می‌كنند كه تروریسم فلسطینیان، یك اصطلاح غیرقابل درك از حزن و اندوه است و واكنش یك گروه ضعیفی علیه استفاده از زور گسترده و زیان‌بارتر، كه در دستور كار اسرائیلی‌ها است، می‌باشد. نتایج، اغلب به صورت خیلی ساده بوده و قابل تجزیه و تحلیل می‌باشد. «اورلا گورین» نماینده مطبوعاتی خاورمیانه‌ای BBC دولت اسرائیل را شبیه دولت زیمباوه پنداشته است. یك موضوع نگران‌كننده در پوشش رسانه‌های خبری اروپایی‌ها در خصوص اسرائیل، مقایسه‌ای است كه دولت اسرائیل را با دولت نازی آلمان برابر دانسته است. روزنامه ایتالیایی «ایل كوریر دلاسرا» تحقیقی را مبنی بر اثبات نگرش‌های ضدیهودی و اذهان عمومی به ویژه اختلافات اسرائیل و فلسطینیان انجام داده است. این تحقیق نشان داد كه تقریباً ۴۰% از پاسخ‌دهندگان با اظهارات مبنی بر اینكه دولت اسرائیل متعلق به یك نسل‌كشی تمام‌عیار است كه چنان اقداماتی را انجام می‌دهند كه نازی‌ها با یهودیان قبلاً انجام داده بودند، موافق هستند. معادلات اسرائیلی‌ـ نازی خیلی بزرگتر است، در آلمان براساس تحقیقات به دست آمده در روزنامه «اورشلیم پست» در دسامبر ۲۰۰۴، ۵۱% پاسخ‌دهندگان اظهار كردند كه برخورد اسرائیل با فلسطینیان از برخورد نازی‌ها با یهودیان در زمان كوره‌های آدم‌سوزی چندان تفاوتی ندارد. همان آراء بدست آمده در بخش وسیع‌تری در اذهان عمومی آلمان‌ها به میزان ۶۸% نشانگر این است كه آلمان‌ها نیز با این نظر كه اسرائیل آغازگر جنگ افراطی علیه فلسطینیان می‌باشد و روزنامه‌نگاران اروپایی نقش كلیدی در انتقال چنین دیدگاه‌هایی به بینندگان خود داشته‌اند، موافق هستند. خشونت‌های شارون هم‌چنان ادامه دارد. احساسات تنفرآمیز و بی‌اعتمادی نسبت به شارون چنان عجین شده است كه روزنامه‌نگاران حقایق سؤال‌برانگیز را به طور غیرمنتقدانه قبول كردند كه همهٔ آنها منجر به روشن شدن آگاهی‌های دروغین قبلی شد. در مطبوعات اروپایی‌ها، احساس تنفر از شارون و بازتاب آن بر اسرائیل، اغلب صحبت‌ها را به صورت دروغین جلوه داده است. تأثیرات عجولانه از این احساس تنفر نسبت به شارون و ضدصهیونیسم باعث شد كه سه حادثه مهم دیدار شارون از مسجدالاقصی در سپتامبر ۲۰۰۰، طرح سپر دفاعی امنیتی اسرائیل در اواخر مارس ۲۰۰۲ به منظور از بین بردن گروهك‌های تروریستی در سواحل غربی رود اردن و نوار غزه و سرانجام كشتن شیخ احمد یاسین رهبر حماس در ماه مارس ۲۰۰۴ در سال‌های اخیر به وقوع بپیوندد:
۱. دیدار شارون از مسجدالاقصی:
در ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۰۰، شارون از معبد سلیمان اورشلیم كه در میان مسلمانان به عنوان «حرم‌الشریف» معروف می‌باشد، دیدار كرد. روز بعد، نمازگزاران نماز جمعه دست به اعتراض زدند.رسانه‌های امریكایی و اروپایی علت اصلی این آشوب را دیدار شارون تلقی نموده و آن را محكوم كردند.دسترسی آزادانه به اماكن مقدس اورشلیم چندین سال است به عنوان مركزیت سیاست آزادانه مذهبی اسرائیل محسوب می‌گردد، گرچه دیدار شارون به عنوان رهبر مخالفین وقت، بدون شك به منظور ایراد سخنرانی سیاسی انجام شد، اما در حقیقت اقدامات شارون به عنوان تنها علت اصلی، منجر به چشم‌پوشی از حقیقت شده است. درست یك ماه، قبل از شروع انتفاضه دوم، مأمور پلیس فلسطینیان به نام «غازی جبالی» به روزنامه رسمی حكومت خودگردان فلسطینی اظهار داشت: «پلیس فلسطینی همیشه در كنار دیگر كودكان شریف فلسطینی در زمان رودررویی با دشمن، همواره در كنار آنها خواهد بود.در یكی از ماه‌های سالگرد شكست كمپ‌دیوید دوم، «فریح ابومدین» وزیر دادگستری حكومت فلسطینی اعلام داشت: «ناآرامی‌ها نزدیك است و همه فلسطینی‌ها (حدود ۵۰۰۰ نفر) درصدد ایثار جان خود می‌باشند.» یك روز قبل از دیدار شارون یك بمب كنترل از راه دور در كنار كاروان نظامی اسرائیل در نوار غزه منفجر شد كه باعث كشته شدن یك نظامی اسرائیل گردید. رهبران فلسطینی به صراحت این حمله را تأیید نمودند. برای مثال، مروان برقوتی اعلام كرد كه: «به این حملات تا احقاق حقوق فلسطینیان ضرورتاً‌ ادامه داده خواهد شد. عماد الفلوجی، وزیر ارتباطات فلسطین طی گفت‌وگویی با یك برنامهٔ رادیویی فلسطین در ۵ دسامبر اظهار داشت: «عرفات دستور آمادگی برای انتفاضه فعلی را بلافاصله بعد از قرارداد كمپ دیوید به عنوان قسمتی از مذاكرات روند صلح با اسرائیل، صادر نمود.» در حالی كه دیدار شارون عاملی برای آغاز حركت فلسطینیان محسوب شده است، این مسئله كه رسانه‌های اروپایی به شارون به عنوان محركی كه چهرهٔ اسرائیل را خدشه‌دار كرده است، یك حقیقت می‌باشد. ۵ روز پس از دیدار شارون، در یكی از ۲۸ مقاله از چهار روزنامه كثیرالانتشار بریتانیا در مورد حملات بی‌امان انتفاضه فقط در شش مقاله از تحریكات فلسطینی به عنوان علت احتمالی شروع این خشونت‌ها یاد شده است. در یكی از آن مقالات از خشونت‌های فلسطینیان، تمجید شده و از یك مبارز فلسطینی صحبت به میان آورده شده است. دیگر مقالات نیز بیانگر آغاز یك حركت فلسطینی قریب‌الوقوع می‌باشد اما سرزنش تشدید خشونت‌ها به طور كلی به اسرائیل و به ویژه به شارون نسبت داده شده است. رسانه‌های گروهی اروپا تقریباً به طور متحدالشكل شارون را بدلیل آغاز انتفاضه مورد سرزنش قرار داده‌اند. فیل ریوز نماینده روزنامه مستقل «جورالیزیم» معتقد است كه «دیدار بی‌ملاحظانهٔ‌ اوائل هفته شارون از معبد سلیمان، وی را مورد تمسخر همگان قرار داد». در همین مقاله آمده است كه آقای ایهود باراك هنوز هم با نوید صلحی كه منجر به پیروزی وی در انتخابات در ماه می سال گذشته شد می‌بایستی پایبند باشد. وی از وعده‌های تحقق‌نیافته فلسطینیان كه قرارداد كمپ‌دیوید دوم تابستان گذشته را كم‌رنگ‌تر كرده بود صحبتی به میان نیآورد. روزنامه‌ گاردین نیز دیدار شارون را به عنوان یك «نمایش آشكار از تسلط كامل اسرائیل بر قلب مسلمانان» مورد تمسخر قرار داد. مطبوعات اروپایی نقش شارون در قتل و عام صبرا و شتیلا را بیش از اندازه اغراق‌آمیز خواندند و به عنوان یك گناه مهم در جهت سرزنش شارون مطرح كردند و حتی به اسرائیل را برای حوادث متعاقب آن بیشتر مسئول دانستند.سرمقاله دوم اكتبر روزنامه فرانسوی زبان «لموند» اعلام داشت كه انگیزه شارون بسیار بالا بود و نقش او را در سرپوش گذاشتن قتل عام هزاران زن و كودك افراد مسن فلسطینی در اردوگاه صبرا و شتیلا به وسیله متحدان لبنانی خود مهم دانست. «وُن هیكوفلوتو» آلمانی در روزنامه «سودوتشه زیتونگ» چگونگی نظاره‌گری نظامیان شارون بر قتل و عام را به طور آشكار بیان نموده و آن را محكوم كرد. «الكساندرا شوآرتز براد» از روزنامه لیبراسیون فرانسه شارون را مسئول اصلی این قتل و عام معرفی نمود و نیز جزئیات برخی دیگر از اقدامات شارون همانند همكاری وی در خصوص تحقق یافتن توافق سنیای یامیت، مطالبی را منتشر كرده است. شارون در زمان حمله اسرائیل به لبنان وزیر جنگ وقت بود. اما وی در زمان هجوم، در اردوگاه‌ حضور عملی نداشت و برای شروع چنین حمله‌ای به گروه‌های لبنانی هیچ دستوری از طرف وی صادر نشده بود. ارتش اسرائیل به فالانژهای لبنان خارج از اردوگاه‌ها به محض شنیدن وقوع این قتل و عام دستور داده است. در صورتی كه كمیسیون «كاهان» شارون را به عنوان یكی از افرادی كه به طور غیرمستقیم برای این قتل عام معرفی نمود، هیچ‌گونه پیش‌بینی مبنی بر احتمال اینكه گروه‌های نظامی در این قتل و عام دست داشته باشند را نكرد و نیز «تهمت‌های بی‌اساس» مبنی بر حضور گروه‌های اسرائیلی در اردوگاه‌ در زمان قتل و عام را كاملاً انكار می‌كرد. هم تعصبات بنیادی و هم چشم‌پوشی رسانه‌های گروهی اروپایی از حقایق، هر دو به تصویر كشیده شده است. حقیقتی كه برخی‌ها از آن ابراز نگرانی كردند به «الی‌هوبیكا» رهبر فالانژها كه صادركننده دستور این قتل و عام بود. كه بعدها وی به عنوان وزیر در حكومت لبنان و تحت نظر سوری‌ها انتخاب شد كه در سمت خود با برخی از مقامات اتحادیه اروپا ملاقات داشت. كارن كُلمن سردبیر قسمت خارجه اخبار دوبلین در موج ۱۰۶ FM رادیو، شارون را به دلیل ارتكاب این قتل عام متهم نمود ولی وی مداخله هوبیكا را قبلاً نشنیده بود. به هوبیكا بعدها چند پُست وزارتی در لبنان تحت حمایت دولت سوریه پیشنهاد شد و در همان زمان با چند تن از مقامات و روزنامه‌نگاران اروپایی بدون ذكری از گذشتهٔ خود دیدارهایی را به عمل آورد. برای مثال، در ماه فوریه ۱۹۹۸ یك نماینده خبری آلمان كه پوشش خبری كنفرانس مدیترانه‌ای در بیروت را به عهده داشت، با رئیس كمیسیون اروپایی و وزیر آب و برق لبنان «هوبیكا» بدون مطرح كردن گذشتهٔ وی مصاحبه كرده است. در صورتی كه قبل از دیدار شارون از معبد سلیمان، روزنامه‌نگاران اروپایی رهبر لیكود و بسیاری از مطبوعات اروپایی شارون را به عنوان آغازگر انتفاضه دوم می‌دانستند. سخن سردبیر روزنامه گاردین در سوم اكتبر ۲۰۰۰ بیانگر این مطلب است كه پس از تحریكات شارون انتظار می‌رفت از او به عنوان منفورترین فرد در دنیای عرب كه به طور وضوح در مدت چندین سال گذشته هیچ چیزی یاد نگرفته بود، به جز انزجار مذهبی و پوچی نژادی، یاد شود. برخی از نظرات خصوصاً در مطبوعات فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها و بریتانیایی‌ها بیانگر محكومیت شارون می‌باشد. این نشریات اهداف و اختلافات شخصی این فرد جنگ‌طلب كه آرزوی هیچ صلحی را در سر نمی‌پروراند را بارها بازگو كردند. بسیاری از سرمقاله نویسان اروپایی شارون را به عنوان فردی ستیزه‌جو و جنگ‌افروز معرفی نمودند. چنین انتقاداتی تركیب اسرائیل با نازی آلمان را راحت‌تر بیان می‌كردند. به عنوان مثال در یك نمایش كارتونی، شارون به عنوان یك افسر نازی و نخست‌وزیر اسرائیل به عنوان قاتل مسیح نشان داده شد. زمانی كه شارون به عنوان نخست‌وزیر اسرائیل در فوریه ۲۰۰۱ انتخاب شد، روزنامه‌های اروپایی این پیروزی شارون را به عنوان یك شكست برای روند صلح بین اسرائیل و فلسطینیان جلوه دادند. مقاله‌ای در روزنامه لِموند درست یك روز پس از انتخاب شارون اعلام داشت: «زمانی كه به من گفته شد كه او می‌تواند صلح را برقرار نماید، خنده‌ام گرفت».
۲. سپر دفاعی و تجاوز به جِنین:
شارون به دلیل تصمیماتش برای آغاز طرح سپر دفاعی به عنوان عملیاتی ضدتروریستی كه در ۲۹ مارس ۲۰۰۲ شروع كرد، متهم شناخته شد. در این عملیات ارتش اسرائیل مناطقی از كرانه باختری رود اردن را برای اولین بار پس از واگذاری قسمت‌هایی از آن به دولت فلسطین طبق معاهده اُسلو، مورد اشغال مجدد خود قرار داد. علی‌رغم عملیات انتحاری [استشهادی] كه منجر به كشته شدن ۶۳ نفر و مجروح شدن ۴۰۰ اسرائیلی درست یك ماه قبل از «عملیات سپر دفاعی» گردید؛ رسانه‌های اروپایی غربی از آن چشم‌پوشی كردند و علت شروع جنگ و اقدامات شارون را با این خیال خام كه این عملیات بدون انگیزه انجام شده بود، محكوم نمودند. روزنامه‌های اروپایی در خصوص ظلم‌های شارون به عنوان «استعدادهای تخریب كننده توجیه‌ناپذیر» صحبت‌هایی زیادی را مطرح كرده‌اند، در صورتی كه نیروهای نظامی اسرائیل به تخریب ۱۳۰ بنا از ۱۸۹۶ دستگاه ساختمان دراردوگاه پناهندگان جنین در شمال غربی كرانه غربی رود اردن اعتراف كرده‌اند. علت تخریب برخی از این ساختمان‌ها وجود بمب‌های منفجر نشده از زمان قبل بوده است. حتی مبارزان فلسطینی اعلام داشته‌اند كه برخی از صدمات بر اثر اقدامات خود ایشان بوده است. سازندگان بمب جهاد اسلامی، برای مثال، در مصاحبه با یك روزنامه مصری اظهار داشتند كه خانه‌های شخصی‌ ایشان محل نگهداری مواد منفجره می‌باشد. بدتر از آن، رسانه‌های اروپایی هرگز تردیدی در به نمایش گذاشتن تهاجمات به عنوان سلاخی كردن فلسطینیان بیگناه از خود نشان ندادند. برای مثال، روزنامه‌های اروپایی گزارش دادند كه نیروهای اسرائیلی صدها تن از فلسطینیان را كشتند. روزنامه اسپانیایی «اِل پایس» در تیتر روزنامهٔ خود متذكر شد: ۵۰۰ نفر از فلسطینیان فقط در ۱۲ ساختمان به گفتهٔ دولت عرفات كشته شده‌اند و این بدون توجه به آمار دقیق‌تر، توسط مقامات اسرائیلی می‌باشد. روزنامه آلمانی زبان «فرانكفورتر آلجمنین زیتونگ»، بدون بیان اظهار نظر خاصی، از كشته شدن بیش از ۲۰۰ فلسطینی خبر داد. رسانه‌های امریكا برعكس، كمی متعادل‌تر در این خصوص برخورد كردند. یك نوجوان ۱۴ ساله عضو جهاد اسلامی كه در زمان تهاجم به جنین حضور داشت، به یك خبرنگار روزنامه «بوستون گلاب» اعلام داشت: این قتل عام فقط توسط یهودیان انجام می‌گیرد نه توسط اشخاص دیگر. این خبرنگار نوشت كه: این نوجوان در حضور شاهدین عینی در حملات خود تجدید نظر كرد و اظهار داشت: من فكر می‌كنم كه این قتل و عام ممكن است بیش از ۱۰۰ نفر كشته در برداشته باشد. خبر نهایی سازمان ملل حاكی از آن است كه ۵۲ تن از فلسطینیان در حمله به جنین كشته شدند كه تقریباً نیمی از آنان غیرنظامی بودند. علاوه بر آن، ۲۳ نفر دیگر در شهر مردند. مطبوعات بریتانیایی به ویژه در خصوص طرح سپر دفاعی اسرائیل به طور خصمانه برخورد كردند. روزنامه ایندپندنت در تیترهای خود از جنین به عنوان یك اردوگاهی كه محل سلاخی بوده است یادآوری كرده است. بی‌بی‌سی برای مثال، تعداد شاهدین این قتل و عام را روز‌به‌روز با مقایسه به كشتار در بوسنی و كوزوو كه منجر به كشته شدن ده‌ها هزار نفر شد افزون‌تر می‌داند. «جانین دی جیووانی» از روزنامه لندن تایمز اظهار داشت: در دههٔ اخیر جنگ‌هایی همانند: بوسنی، چچن، سیرالئون، كوزوو، رخ داده است اما او چنین جنگی كه بی‌حرمتی به زندگی بشریت شده باشد را به هیچ وجه سراغ ندارد. تفسیر تحریری در طرح سپر دفاعی كینه‌توزانه اسرائیل به چشم می‌خورد اول آوریل ۲۰۰۵، پرفروش‌ترین روزنامه یونان، «تانی»، تصویر كاریكاتور یك سرباز اسرائیلی با اشاره به اینكه یك اسلحه را بر سر یك عرب به زانو درآمده را نشانه گرفته است منتشر كرده و اظهار می‌دارد: «خیلی معذرت می‌خواهیم از آنچه ما با شما انجام می‌دهیم دقیقاً همان كاری است كه نازی‌ها قبلاً با ما انجام داده بودند». در طی ماه آوریل ۲۰۰۲، مقالات ضدیهودیت، كاریكاتورها و نامه‌های فراوان به طرف سردبیر مطبوعات یونان سرازیر شد. آنها تصاویری از یهودیان را به عنوان «توطئه‌گران جهانی» به تصویر كشاندند و آنان را مسئول تمام اعمال شیطانی جهان معرفی نمودند به ویژه شارون را با هیتلر و سربازان اسرائیلی را با نازی‌ها و فلسطینیان را با قربانیان فاجعه یهودیان مقایسه نمودند. شبیه آنچه در روزنامه‌های یونانی وجود داشته در دیگر روزنامه‌های اروپایی نیز دیده می‌شود. در ۳۱ مارس ۲۰۰۲ در روزنامه «كوریردلاسرا» و در صفحهٔ اول، كاریكاتور شارون را با یك تفنگ در دست و نشسته بر روی صندوقچه‌ای كه آن را بسیار نزدیك خود نگه داشته بود به تصویر كشیدند. از آنجایی كه تهاجم به جنین در حال وقوع بود، روزنامهٔ مشهور «استپامپا» ایتالیایی در صفحهٔ‌ اول خود تصویر كاریكاتوری كه یك تانك بزرگ مزین به ستاره داوود كه اشاره به یك كودك ترسیده یهودی كه در حال پرسیدن این موضوع كه: «چه»؟ «آیا آنها می‌خواهند مرا برای بار دوم بكشند؟» را به نمایش گذاشت.در ماه آوریل لموند نیز كاریكاتوری كه تصویر یك فردی كه در حال فریاد كشیدن بر روی انبوهی از قلوه‌سنگ‌ها بود را به تصویر كشاند. یكی دیگر از آن تصاویر، بیانگر «فاجعه ورشو ۱۹۴۵» و دیگری «جنین امروزه» را معرفی نمود و دیگری كاهش میزان مرگ و میر در مقایسه با حوادث بزرگ را نشان می‌داد و در آن این جمله معروف كه: «تاریخ راهی عجیب برای تكرار خود دارد.» را به نمایش گذاشته بود.
۳. هدف قرار دادن و كشتن شیخ احمد یاسین:
این سومین حادثه در طول حكومت شارون بود كه باعث انزجار بیشتر مطبوعات اروپایی نسبت به اسرائیل گردید. این جنایت در ساعات اولیه بیست و دوم ماه مارس اتفاق افتاد. یك هلی‌كوپتر مسلح اسرائیل با شلیك چندین موشك به ماشین حامل شیخ احمد یاسین رهبر حماس كه در حال برگشت از نماز صبح به منزل خود بود در شهر غزه این حادثه را به وجود آورد. دولت اسرائیل بر این باور بود كه یاسین مسئول كشتن ۲۲۵ تن از اسرائیلی‌ها در ماه ژانویه ۲۰۰۲ توسط مبارزان حماس بوده است. رسانه‌های اروپایی به طور عمومی اهداف را به طور نادرست معرفی نمودند و گزارش توجیه اسرائیلی‌ها را برای ترور وی ارائه ندادند. ترور شیخ یاسین یك نشانهٔ بیهوده‌ای بود كه مذاكرات صلح و خطر واكنش شدید را مورد تهدید قرار می‌داد. روزنامه «دیلی میرور»، سومین روزنامهٔ كثیرالانتشار، انگلیسی زبان اعلام داشت: با چشم‌پوشی نسبت به شاهدین این فاجعه در كشور، تروریسم هرگز به وسیله زور و خشونت قابل شكست نمی‌باشد. اقدامات مقابل به مثل با اینگونه افراد افراطی عملی نمی‌باشد. كینه شخصی نسبت به شارون به همه‌جا رسوخ پیدا كرده است و بنا به گفته «دیلی میرور» تصمیم بی‌رحمانه مبنی بر از بین بردن شیخ احمد یاسین یك اقدام بسیار غلط محسوب می‌شد. تصاویر كاریكاتوری كه بعد از ترور وی به نمایش گذاشته شد؛ اقدام و ظلم استثنایی به یك شخص ویلچری كه از دوران نوجوانی فلج بوده است را به خوبی نشان می‌دهد. این تصاویر ویلچر و مجسمه وی را به عنوان یك رهبر مذهبی به منظور ابراز همدردی برای یك رهبر مبارز و نشان دادن تصمیم شارون برای این اقدام بدون توجیه و بی‌رحمانه، دیوانه‌وار علیه یك رهبر معنوی بی‌آزار نشان داده است. این‌گونه كاریكاتورها یك موضوع مشترك و واحد را بیان می‌كنند. ترور یاسین یك اقدام دیوانه‌واری بود كه منجر به كشتار بعدی شد و مسئولیت این عمل به عهده آریل شارون می‌باشد. «بل استیو» كاریكاتوریست روزنامه گاردین برای تفسیر این‌گونه حوادث تصاویری را ارائه داد. در ۲۴ ماه مارس ۲۰۰۴ در یك كاریكاتور، شارون به عنوان یك فرد چاق و قلدر كه در حال پرتاب كوكتل مولوتف بود نشان داده شد. این بطری در حال آتش چهرهٔ شیخ احمد یاسین را به تصویر كشانده بود و در همان روز پیتر پیسمسترویچ كاریكاتوریست روزنامهٔ اطریشی «كلین زیتونگ» طرحی را نشان داد كه شارون در حال نشستن بر روی یك بشكه باروت و در حال شلیك بر روی هدفی به نام شیخ یاسین بود. جولیس هانسن در روزنامه دانماركی «هورسن ولكه‌ولاد» آورده است: كاریكاتوری را در ۲۳ مارس نشانگر یك ویلچیر سوخته یاسین، كه توسط یك ستاره داوود خونی محصور شده است به تصویر كشانیدم و پیام این كارتون بسیار واضح است و آن این نكته است كه: اسرائیل مسئول عواقب حملات آتی مبارزان فلسطینی در شهرهای خود می‌باشد و مسئولیت آن به عهدهٔ‌ جهادگران فلسطینی نمی‌باشد.
* نتیجه‌گیری
اسرائیل یك ملت عجیب است و شارون نیز به عنوان یك شخصیت بحث‌آفرین تلقی می‌شود. اما تحریكات شارون از نظر رسانه‌های اروپایی غیرعاقلانه تلقی می‌شود. این نوع تعصب خیلی عادی است كه در اروپا، مشروعیت اسرائیل با انتقاد شدید این كشور و با حمله كردن به شارون منجر به ظهور توطئه‌هایی بشود. برای مثال، اخیراً روزنامه گاردین اظهار داشت كه احتمال دخالت اسرائیل و دست داشتن آنها در ترور رفیق حریری نخست‌وزیر اسبق لبنان در مقایسه با سوری‌ها بیشتر به نظر می‌رسد. تنفر از شارون و محكوم كردن اسرائیل روند كلی تفكر ضدصهیونیستی را تشدید كرده است. در ماه مه ۲۰۰۱ در جلسه پارلمان اروپا «پُل ماری كوتوكس» نمایندهٔ‌ فرانسه اظهار داشت: اروپا می‌بایستی توجه خاصی به اعراب نماید. قدرت كافی هسته‌ای برای متقاعد ساختن اینكه اسرائیل به راحتی نمی‌تواند هركاری كه بخواهد انجام دهد بایستی مهیا شود. كلیرراینر رئیس انجمن بشری بریتانیا در ماه آوریل ۲۰۰۲ اظهار داشت كه عقیده وجود سرزمین برای مردم یهود «بی‌معنا» می‌باشد. در سخنرانی سال ۲۰۰۴ در اسكندریه مصر میشل روكارد نخست‌وزیر اسبق فرانسه به بیانیه بالفور اشاره كرد كه برای مردم اسرائیل به عنوان یك «اشتباه تاریخی» محسوب می‌شود. رشد مشروع شناختن تفكرات ضدصهیونیسمی منجر به ظهور تفكرات ضدیهودیت اروپاییان شده است. دیدگاه بسیاری از اروپاییان و كاریكاتورهای شارون، باعث تشدید این امر شده است. حوادث ضدیهودیت خشونت‌بار به همان میزان خشونت میان اسرائیلی‌ها و فلسطینیان در اروپا نیز شدت گرفت كه بیانگر نوعی رابطه منطقی میان «ضدیهودیت» و «ضدصهیونیسمی» بوده است. در دوبلین، پرچم‌هایی كه نشانهٔ هیتلر بر بالای ستاره‌های داوود بود به چشم می‌خورد كه بر روی آنها نوشته شده بود: «قتل و عام مردم فلسطین را متوقف كنید» در پاریس بر روی پوسترها نوشته شده بود: «نسل‌كشی مردم فلسطین را پایان دهید.» و «شارون قاتل كودكان است.» مركز مانیتورینگ اروپاییان در خصوص نژادپرستی و بیگانه‌ترسی نشان داده است كه در طی دومین قیام مردم فلسطین، حوادث ضدیهودیت بیش از ۶۰۰% فقط در فرانسه افزایش یافته است. اسرائیل اغلب در انزوا قرار گرفته است. انتقادات در سازمان ملل علیه اسرائیل و نگرش منفی رسانه‌های اروپاییان و امریكاییان اقدامات دولت یهود را شدیداً زیر ذره‌بین قرار داده است. رسانه‌های گروهی بر روی اذهان عمومی تأثیر گذاشته و تعصب آن در اروپا بر افكار مردم چیره شده است به طوری كه آزادانه علیه اسرائیل صحبت می‌شود. انتقاد متمركز، تمایل جدیدی را به وجود آورده كه توسط آن شارون تهدید به كوتاه كردن دست هرگونه كمك اروپایی به روند صلح منطقه‌ای نموده است. بسیاری از مقامات، دیپلمات‌ها و روزنامه‌نگاران اروپایی انزجار خود از شارون نسبت به هرگونه تهدید در تصدی هرنوع پستی را بیان نموده‌اند. همهٔ‌ آنها ایجاد دیوار حائل امنیتی را مردود دانسته‌اند زیرا شارون را عامل اصلی بوجود آوردن آن دانسته‌اند. برندهٔ جایزهٔ نوبل یعنی «اسحاق رابین» اولین نفری بود كه اعلام داشت: «به عنوان یك فلسفه كلی می‌بایستی تصمیم بر جدایی گرفته شود.» همین‌طور، از آنجایی كه شارون درصدد عدم مداخله همگان در غزه می‌باشد، یك اذعان بسیار قوی‌تر نسبت به اهمیت تصمیم مناخین بگین مبنی بر عقب‌نشینی از سینا بوده است كه مفسران اروپایی از آن به شدت انتقاد كرده‌اند. از آنجایی كه دولت اسرائیل با برخی از مسائل هم‌چون آینده اورشلیم، مرزهای قابل دفاع، برنامه هسته‌ای ایران، و نیازهای جمعیتی برای ابقاء دولت یهودی مواجه است، از طرف دیگر انزجار رسانه‌های اروپایی از شارون این جسارت را برای اعمال فشار در خصوص مشكل مشروعیت اسرائیل و نیز نحوهٔ روند صلح، و نیز كاهش راه‌حل‌های صلح‌آمیز برای اختلافات اسرائیل و فلسطینیان و به خطر انداختن زندگی ۶ میلیون شهروند اسرائیل را به وجود آورده است.

منبع: موسسه مطالعات اندیشه سازان نور
نویسنده: سوزان گرشوش/ امانوئل اتولینگی
منبع : خبرگزاری فارس