پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

برای بورقانی


برای بورقانی
یک نفر بود که پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ بیش از همه با شهامت و جسارت در حوزه معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد بار توسعه مطبوعات، خصوصاً توسعه مطبوعات مستقل را به دوش می کشید؛ او احمد بورقانی معاون مطبوعاتی بود. احمد در پایان سال ۷۷ زیر فشار مخالفان اصلاحات مجبور به استعفا شد. به نظر من اگر در دوره اصلاحات شخصیت هایی مثل احمد بورقانی (که انسانی با اصول، با مرام، متواضع، خاکی و در پیشبرد امور مؤثر و بی ادعا بود) زیادتر بودند، ما هم اکنون وضع بهتری در کشور داشتیم. نوشته زیر در ده سال پیش (۱۵/۱۱/۷۷) وقتی که بورقانی استعفا داد، نوشته شده است. آن را به جوانان کشور تقدیم می کنم.
● بورقانی به تنهایی چند جامعه بود
این روزها علاقه مندان به تحقق جامعه مدنی در ایران، بازار پïر رونق مطبوعات را علامتی برای ظهور جامعه مدنی نورس ایران می دانند و از آن دلشادند. این علاقه مندان از تعطیلی نشریاتی چون جامعه، توس، راه نو و شلمچه غمگین شدند، اما از ظهور و تولد روزنامه خرداد و صبح امروز مجدداً مسرور گردیدند- شاید از نقش بورقانی در رونق دادن به این فضای مطبوعاتی کمتر اطلاع داشته باشند. نگارنده به عنوان مدیر مسوول روزنامه جامعه که در دو سال گذشته غمنظور سال های ۷۶ و ۷۷ که تازه جنبش اصلاحات اوج گرفته بودف در معرض چالش های مطبوعات مستقل قرار داشته و دائماً با سر ناساز سیاست دست و پنجه نرم کرده است، صادقانه اظهار می کند که اگر روشن بینی، شهامت و استواری بورقانی نبود مجوز بسیاری از روزنامه های مستقل صادر نمی شد. استعفای بورقانی بیش از تعطیلی روزنامه جامعه، نگارنده را متاثر کرد، چون او با اعتقادی که به توسعه مطبوعات مستقل به عنوان رکن رکین جامعه مدنی داشت، فضا را برای روزنامه هایی چون جامعه ها، توس ها، خردادها و صبح امروزها باز کرد. در این نوشته تنها قصد دارم به این سوال پاسخ دهم که چرا او در کارش موفق بود و چرا نام او همراه با توسعه فرهنگی و مطبوعاتی برای همیشه در تاریخ مطبوعات این کشور و جنبش مدنی دوم خرداد باقی خواهد ماند.
۱) بورقانی جزء آن دسته از معاونان وزرا بود که مفهوم جامعه مدنی را کاملاً فهمیده بود و برای محدود کردن این مفهوم به تبصره ها و شرط و شروط متوسل نمی شد و در دفاع از جامعه مدنی ماتم ارزش ها و امنیت را نداشت. امکانات جامعه برای او فقط متعلق به «خودی ها» نبود. از نظر او هر فرد یا جمعی که قادر بود دست به تولید نشریه یی بزند وزارت ارشاد باید به او مجوز می داد. اساساً او «مجوز مطبوعات» را در جامعه مدنی امر زایدی می دانست، و تنها چون قانون چنین چیزی را مطرح کرده بود به آن پایبند بود. او نمی خواست از قدرتی که در دست داشت فقط جهت صدور مجوز برای «خودی ها» استفاده کند. از نظر وی حکومت کردن در جامعه مدنی بر اساس اصل تفکیک قوا انجام می گیرد. لذا او با اینکه وزارت ارشاد از طریق هیات نظارت، امتیاز نشریه یی حتی شلمچه را که به او توهین ها می کرد، لغو کند مخالفت می کرد. به نظر او مجازات روزنامه تنها باید از طریق دادگاه مطبوعات، هیات منصفه و با رعایت آیین دادرسی یعنی از طریق قوه قضائیه و نه قوه مجریه، صورت گیرد.
۲) ساختار جامعه ایران از لحاظ اجتماعی مباشرپرور و از لحاظ سیاسی اقتدارگرا و پدرسالار است. چنین ساختاری به شخصیت های سیاسی دیکته می کند که برای بقای خود می باید دارای مواضع دو پهلو یا چند پهلو باشند. به عنوان مثال، شخصیتی که از طرفداران جامعه مدنی است و از رانت آن استفاده می کند در عین حال باید آماده باشد تا از پشت، زیرآب جامعه مدنی را بزند تا در برابر مخالفت مخالفین جامعه مدنی فشار زیادی به او وارد نشود. بورقانی این ساختار را می شناخت ولی مطابق مقتضیات آن رفتار نمی کرد؛ چون پست معاونت مطبوعات را برای مزایایش قبول نکرده بود. او در چارچوب وظایف این سمت می خواست جامعه مدنی را تقویت کند. با اینکه بورقانی با انواع سیاست های چند پهلو و باندبازی های سیاسی آشنایی داشت و از دیگران در این زمینه بی دست و پا تر نبود، اما بر اجرای «برنامه های مدنی» خود برای توسعه مطبوعات و به قیمت تحمل انواع فشارها و تهمت ها، استوار و راسخ باقی ماند. به همین دلیل به رغم عمر کوتاه مسوولیتش بازده کار او ده ها برابر بیشتر از بازده کار آن مسوولانی است که دارای مواضع دوگانه و چند پهلو هستند.
۳) بورقانی در زمره افرادی از نسل انقلاب بود که ویژگی های ساختار جوان و بحرانی جامعه ایران را می شناخت و در راه ثبات و تعادل آن کوشش می کرد. او با اعتقاد راسخی که به توسعه مطبوعات داشت و با تمهیداتی که در این زمینه اندیشید، به سهم خود پتانسیل بحران و خشونت را در جامعه ایران کم کرد و جنبش مدنی ایران را با «مطبوعات» رونق داد. ویژگی او فقط این نبود که شجاعانه و بدون باج دهی گام برمی داشت؛ او از خصوصیات ظریف تر اخلاقی نیز برخوردار بود. وقتی به عنوان ارباب رجوع مطبوعاتی به او مراجعه می کردی و او می دید آنقدر دستش را بسته اند که نمی تواند کاری درخور انجام دهد، به خوبی می توانستی نگاه بی گناه طفل معصومی را در چهره استوار او ببینی. او واقعاً از اینکه نمی توانست برای مطبوعات مستقل بیش از این کاری بکند، شرمنده بود. به واقع اگر دولت خاتمی بیست معاون وزیر به استواری و معصومیت بورقانی داشت، مخالفان دولت او نمی توانستند دمادم دولت وی را کیسه بکشند. همین جا این نکته معترضه را خدمت مخالفان سیاست های مدنی دولت خاتمی عرض کنم که از استعفای بورقانی زیاد شاد نشوند، چون او زمانی معاونت مطبوعاتی را ترک می کند که «آزادی مطبوعات مستقل» در جامعه نوپای مدنی ایران تبدیل و روندی غیرقابل بازگشت شده است.
به هر حال استواری شخصیت هایی چون بورقانی بوده است که جامعه مدنی ایران تا به اینجا رسیده است. امیدوارم او با نشاطی تازه در صحنه دیگری از عرصه جامعه مدنی ایران مشغول فعالیت شود غهمچنان که او بعد در مجلس ششم و در انجمن صنفی مطبوعات اعمال صالح و مدنی زیادی انجام دادف. آنچه علاقه مندان به جامعه مدنی نباید از آن غافل شوند این است که تحقق این جامعه به افراد و شخصیت های آگاه، صادق و استوار نیازمند است تا بتوان بر ویژگی های ساختار اجتماعی مباشر و نوچه پرور جامعه ایران فائق آمد.
حمید رضا جلائی پور
منبع : روزنامه اعتماد