جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


تاریخ‌نویسی مسلمانی و شاهنشاهی


تاریخ‌نویسی مسلمانی و شاهنشاهی
پهلوی‌نگاران! با قلم خیانت‌بار فرهنگ این مرز و بوم را مورد تهاجم قرار دادند. از نوشتن در مقوله اسلام رهایی‌بخش که آن را حمله اعراب به ایران می‌خواندند، تا تاریخ‌نویسی شاهانه که با دروغ‌پردازی، تحریف، واژگونه‌سازی و غیره، اندیشه و آگاهی ملت را بازیچه قرار می‌دادند. بی‌گمان اگر چنین کاری صورت نمی‌گرفت، دودمان ننگین پهلوی ۵۰ سال با سرسپردگی کامل به آمریکا و انگلیس حکومت نمی‌کرد. البته روشنفکران و نخبگان در این حرکت فرهنگ‌سوز، ابزار کار دستگاه شاهنشاهی بودند. تاریخ‌‌نگاری شاهنشاهی برای تطهیر خائنان، غاصبان، جنایتکاران و مدیران نالایق زندگی‌نامه‌های پردستاوردی را رقم می‌زد، و با حذف و تغییر افراد و برنامه‌ها و عملکردهایشان را ثبت می‌نمود. چنین بود که پس از گذشت نزدیک به ۳ دهه از عمر مبارک نظام اسلامی، محسن رضایی و قالی‌باف در ایده و عمل و کارشناسی سیاسی و اقتصادی، رضاخان قلدر را الگو و سوژه مطلوب می‌دانند!
نتیجه تربیت جامعه و تاریخ‌نگاری توسط نخبگان سرسپره و گسترش بیماری روشنفکری مولود مشروطه‌گری، آن شد که این طیف غربزده مدیحه‌سرای برنامه‌های اقتصادی و سیاسی شاهانه شوند. این امراز آن روی بود که برخی از هم پالکی‌های اقتصاددان و سیاستمدار این خیل، همان برنامه‌نویسان شاهنشاهی بودند. پس از سقوط سلطنت ننگین، نخبگان مدیحه‌سرا در حاکمیت جمهوری اسلامی هم سر برآوردند. به همین جهت یکی از این افراد که در ۲ سال اخیر «مجیزگوی یک نظامی مستعفی و رجل سیاسی یک شبه گردیده» و به همین دلیل روزنامه هم‌شهری میدان ترویج نظرات او شده، با همان نگاه نخبه‌گرایانه، علت عقب‌ماندگی ایران را نه به دلیل وجود سلطنت ننگین، بلکه گناه ملت ایران می‌داند!! و این عین نظریه علمی و کارشناسی و تحلیل‌گری خردورزانه است!
در نظام اسلامی قرار نیست تاریخ‌نگاری و فرهنگ‌سازی با سبک و سیاق گذشته دنبال شود به این معنا که مصلحت‌گرایی رایج مایه تطهیر مسایل فکری، اعتقادی و عملکردی برخی چهر‌ه‌ها شده، علاوه بر آن به اسطوره‌سازی از آنها اقدام کند. هم‌چنین انتظار نیست با واژگونه‌سرایی منفی‌ها را به مثبت‌ها تبدیل نماید. این مسأله، مصلحت که نیست هیچ، خیانت نیز هست. واقعیت آن است که این مصلحت‌گرایی بی‌مبنا آفت نظام اسلامی، اسلام و ملت ایران گردیده است. مشروعیت افراد و برنامه‌ها و عملکردها در مسلخ همین مصلحت‌گرایی ذبح شده، و قیم‌هایی برای خرد جامعه تصمیم‌گیری می‌کنند. یکی به دلیل حضور در انقلاب اسلامی و سابقه ۲۸ ساله نشستن در ارکان قدرت از هرگونه واقع‌نگاری پیرامون کارکرد به ویژه در ۸ سال ریاست‌جمهوری مبرا می‌شود! مسایل پیرامونی او به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در «حریم» باید قرار بگیرد و هر قلم و بیان اشاره‌کننده‌ای با موجی از تخریب دل‌سوزانه و مصلحت‌گرایانه! تخریب شود. جانشین او تنها به دلیل آرای به دست آورده در ۲ دوره نیز در همین حصار قرار می‌گیرد، نه گفتمان دین‌سوز او، و نه عملکرد آمریکا پسندش، هیچ‌کدام حتی به نقد نباید گذاشته شود. نه در دوران حاکمیت، بلکه حتی پس از پایان دوره، این افراد هم‌چنان در حصار و حریم باید بمانند. تازه با سفرهای خارجی و داخلی و هزینه‌های بسیار از منابع نامعلوم آروزی بیگانگان را در بازگشت مجدد اصلاح‌طلبی به قدرت برآورده سازند.
نظامیان مستعفی که نمونه بی‌بدیلی از پوست عوض ‌کردن شده‌اند؛ و به لحاظ شأن ارزشی نظامیان در جمهوری اسلامی، این افراد با تغییر هویت خود، و به خصوص پیوستن به اصلاح‌طلبی برانداز و قدرت‌طلبی حریصانه، ضربات مهلکی بر فرهنگ ایثار و شهادت وارد کرده‌اند، نیز در همان حلقه‌های به هم تنیده مصونیت‌ جای می‌گیرند. هیچ قلمی نباید در نگارش حقایق و واقعیات که در اصل تاریخ‌نگاری واقعی است و سرنوشت ملت و نسل‌های آینده را جهت می‌دهد، کمترین اقدامی بنماید.
اما در آن سوی این خط، شاهنشاهی‌صفتان بی‌کار نمی‌نشینند. طیف نخبگان وابسته، بیماران روشنفکری و قدرت‌طلبان و بی‌هویت‌هایی که لباس آنها نقاب نفاقشان گردیده با قلم و بیان فعالند. می‌نویسند و می‌گویند. دروغ، تحریف، واژگونه‌گویی و... خاطره می‌نویسند و حتی به حضرت خمینی(س) رحم نمی‌کنند. تحلیل می‌نمایند و آشکارا در راستای اهداف بیگانگان، کشور و نظام و ملت را به مخاطره می‌افکنند. از خود و برنامه‌های فاجعه‌بارشان‌ تمجید می‌کنند، و مصائب وارده در حاکمیتشان را عین درستی و توسعه و اصلاح و همه خوبی‌ها تفسیر می‌نمایند. گفتمان انتظارگرایانه را خرافه‌گرایی می‌خوانند و مستحق تهاجم و تخریب و ترور! یعنی شب تاریک را روز روشن نقاشی می‌کنند و البته در این میان علاوه بر چپ‌های منحرف، راست‌های ناراست یا ساکت نظار‌ه‌گرند یا بی‌تفاوت و سرگرمند! یا تحسین‌کننده و تأییدکننده و حتی تملق‌گوی!! تا جایی که یکی را حضرت آیت‌الله و پدیده استثنایی می‌خوانند و دیگری را حجه‌الاسلام و المسلمین می‌نامد!؟ هم‌چنین وکیلی، محسن رضایی را پیشگوی جنگ پیش از شروع جنگ معرفی می‌کند!!! و فرد دیگر یا گروه دیگر قالی‌باف را مدیر خردمند و... این روند، علاوه بر مسایل سیاسی، مسایل مالی و خانوادگی را نیز شامل می‌شود و میدان را برای آقایی و آقازاده‌پروری در عرصه قدرت و ثروت گسترش می‌دهد. البته علاوه بر این افراد، اشخاص و احزاب دیگر هم در حال اضافه‌ شدن به مصونیت‌داران می‌باشند. خانواده‌سالاری هم بیداد می‌کند.
قلم‌های متعهدی که در حاکمیت اصلا‌ح‌طلبی برانداز، «اخبار محفلی» این طیف وابسته را به اطلاع ملت می‌رساندند، و یقیناً با این خدمت خداپسندانه، ملت را در شناخت ماهیت واقعی اصلاح‌طلبان امدادرسان بودند، امروز در مصلحت‌گرایی افزایش یافته، «بی‌جوهر»، مانده‌اند. چه مصلحتی در کار است که رخدادها برای حفظ افرادی خاص از تاریخ حذف می‌شوند؟ مگر ما در نظام اسلامی زندگی نمی‌کنیم که بنیانگذار فرزانه‌اش مصلحت اسلام و نظام اسلامی را بالاتر از مصلحت افراد می‌دانست و به آن قاطعانه عمل می‌کرد؟ و مگر ما مدعی شیعه امیرالمؤمنین بودن نیستیم که سخت‌گیری اقتصادیش، موجب جنگ بی‌امان چهار سال و اندی علیه او شد، اما او به هیچ روی مصلحت‌گرایی برای حفظ حکومتش را در مصالحه و معامله با این بنیان فکنان ضروری ندانست؟
● نتیجه:
▪ با مصلحت‌سنجی مهربانانه از نوع اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبلان که فقط دکتر احمدی‌نژاد و دولت‌ او را در بر نمی‌گیرد، دارندگان منابع مجهول اما بی‌حد و حصر مالی که در انتخابات نهم گوشه‌ای از آن نمایان شد، از هرگونه پرسش، نقد، انتقاد و پیگیری از کجا آورده‌ای مصون مانده‌اند. علاوه بر افراد شاخص‌ و نوکیسه‌های قدیم همیشه در حصار مانده، افراد نوکیسه و نوظهور دیگر یا در پست‌های فراتر از دولت ابقا شده‌اند، و یا به پست‌های جدیدِ شورایی رسیده‌اند. در این میان تلاش‌های اقتصادی و سیاسی آنها بیش از گذشته رشد داشته، که با اغماض دوستانه اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان، انباشت بیش از گذشته را نیز برایشان ثمر داده است!!
مصونیت این افراد از هرگونه پوشش خبری سبب گردیده، بی‌واهمه به هر کاری که دلشان می‌خواهد دست بزنند. از چهره سیاسی‌شدن برای انتخابات تا هزینه‌کردن برای آن، و عروسی گرفتن شاهانه برای آقازاده‌ها – پسرها و دخترهایشان - به این جهت در مدت کمتر از ۳‌هفته ۲عروسی شاهانه در تهران برگزار می‌شود. یکی برای دختر عضو موثر یک حزب اصلاح‌طلب و از قبیله حاکمان دولت اصلاحات، و دیگری برای پسرِ کاندیدای پرهزینه انتخابات نهم و یکی از چند چهره همیشه حاضر در رسانه ضرغامی یعنی همان اصول‌گرای اصلاح‌طلب و خردگرای مدیر و مدبر. البته اخبار این دستاوردها تنها از طریق پیام‌های تلفنی به گوش اصول‌گرا و اصلاح‌طلب می‌رسد.
حضور چهره‌های شاخص مجلس هفتم، رؤسای سابق دو قوه، چند چهره راست در دومین جشن شاهانه، نشان از وحدت راست و ناراست و چپ و واژگونه دارد. و این یعنی اصول‌گرایی اصلاح‌طلبانه با محوریت معارضه و تقابل با دکتر احمدی‌نژاد از نوع کارشناسانه، نقد درون گفتمانی، سیاستمداری و هر چیز دیگر! شاید هم آنها اتحاد ملی و انسجام اسلامی را در این راهکارها دنبال می‌کنند!!!
▪ اگر تاریخ‌نگاری مسلمانانه در جمهوری اسلامی صورت بگیرد، و در آن برخلاف مشی شاهنشاهی افراد با عقاید و عملکردها شناسانده شوند، و اگر این مصلحت‌گرایی ویرانگر، تعهد قلم‌ها را به مصاف نگیرد، آن وقت معلوم می‌شود چرا یک روحانی قلم به دست، فریاد وا اسلاما را علیه پرهیز از اسراف در دولت نهم بلند می‌کند و گزارش‌نویسی سازمان‌های دولتی را بدون چاپ تصاویر رنگی، حرکتی غیراسلامی و برگرفته از مشی سوسیالیستی می‌خواند؟! آیا این تفاسیر واژگونه توجیه فضاحت‌های سیاسی ـ مالی دولت‌های گذشته نیست، و هم‌چنین این نوشتن‌ها، مسیر شاهنشاهی را برای صاحبان قدرت و ثروت‌ها نامشروع بدون پیگیری از «کجا آورده‌ای» در نظام اسلامی هموار نمی‌کند؟
▪ از آفت‌های اساسی مصلحت‌گرایی در تاریخ‌نگاری آن است که مجرمان و مرتکبان اعمال خلاف شرع، اخلاق‌ستیزان و... که در دهه نخست انقلاب از مناصب خود برکنار شدند، به زندان افتادند، محکوم شدند و ... امروز در خانه احزاب و بنیادهای تاریخی و پژوهشی، فعالیت می‌کنند. این افراد در سایه عنایات رؤسای جمهور گذشته، زندگی دوباره یافته و طبیعی است که برای مشی و مرام آنها قلم‌فرسایی کنند یا به سخنوری روی آورند، و البته قلم و بیان آنها علیه احمدی‌نژاد وحدت عمل دارد. نمونه جدیدی از این حرکات آلوده را می‌توان در یادداشتی با عنوان فراسوی‌ هیاهو در روزنامه اعتماد ملی دید. نویسنده بدون توجه به سوابق خود، سپر بلای نخبگان گردیده و ادبیات رئیس‌جمهور را به انتقاد گرفته است.
▪ اگر قلم‌های متعهد با مسؤولیت مسلمانی به نگارش واقعیات بدون مصلحت‌سنجی‌های غیراسلامی این افراد را به نسل سوم معرفی کنند. آنگاه روشن می‌شود که گناه از احمدی‌نژاد و ادبیات و دیدگاه انتظارگرایانه، برنامه‌های غیرکارشناسانه، و تصمیم‌گیری‌های غیرخردمندانه اوست یا واژگونی اصول و ارزش‌ها در ۱۶ سال حاکمیت توسعه و سازندگی و پیگری مافیایی آن در حال حاضر؟!
▪ نمی‌گویم بالاخره ویل‌دورانتی یافت می‌شود که همه‌ آنچه را ما از تاریخ حذف می‌کنیم و مصلحت افراد را بر مصلحت اسلام و نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران در آن ترجیح می‌دهیم، بر صفحات تاریخ می‌نگارد. شاید تا آن روز به زمان طولانی نیاز داشته باشیم، و حصار امن مافیاگران و عوامل و ابزار تبهکار آن‌ها از مضرات آن مصون بماند. اما می‌گویم همین نسل‌ ما را در محکمه الهی به پاسخ‌گویی خواهند خواست، و ما با زبانی لال و پرونده‌ای سیاه از نانوشته‌ها و واژگونه نوشتن‌ها و تمجیدهای بی‌اساس و به طور کلی مصلحت‌گرایی بی‌مبنا روانه جهنم خواهیم شد. نه خلافکاران قلم به دست و نه مافیاگران ارباب آنها، آن روز شفیع ما نخواهند بود. هرچند امروز بقا و اعتلای نظام اسلامی نیز در گرو تاریخ‌نگاری مسلمانانه است تا قلم و بیان به دست نااهلان و نامحرمان نیفتد و اصول‌گرایی حقیقی از لوث وجود تشنگان قدرت و وابستگان به منابع قدرت و ثروت پاک گردد.
پژوهشگر: فاطمه رجبی
منبع : انصار نیوز
منبع : سایر منابع