یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فرار از وضع موجود


فرار از وضع موجود
در بستر در هم تنیده تاریخ ایران دوران قاجاریه و در آغازین تلنگرهایی که بر تنه فکر سنتی ایرانی آرام آرام نواخته می‌شد ضرورت درک و دریافت دنیای بیرون از ایران تبلور یافت و اولین گام‌های مخالفت با وضع موجود برای رسیدن به وضع مطلوب برداشته شد.
منشأ این روند بنا بر شرایط زمانی و مکانی و از بعد روانشناسی فردی و اجتماعی و سیاسی و... صور گوناگونی بر خود پذیرفته و اشکال متفاوتی از برخورد با دنیای خارج را به وجود آورده است. تحصیل، سیر و سیاحت، اشتغالا‌ت سیاسی و مأموریت‌ها، تجارت و... هر یک انگیزه‌هایی خاص را در ایرانیان مشتاق برانگیخت و گاه تجربیات منحصر به فرد و حیرت‌انگیز این سفرها برخی از آنان را به نوشتن خاطرات ایام رنگین سفر سوق داده است.
در بین ایرانیانی که در روزگار قاجار و عصر ناصرالدین شاه قدم در رکاب سفر نهاده‌اند حاج سیاح به جهت بر جای گذاردن سفرنامه‌ای که بنا به گفته علی دهباشی از پرمحتواترین آثاری است که به قلم یک ایرانی نوشته شده است، جایگاه خاصی دارد. نام کوچک حاج سیاح محمد علی است و فرزند حاج محمدرضا و برخاسته از دل روستایی در محلا‌ت.
خانواده او به علم و فرهنگ و ادب گرایش ویژه‌ای داشتند و او در جوانی برای کسب علم با کمک عموی خود راهی عتبات عالیات شد. پس از بازگشت به علت برخورد سرد عمویش و در پی ناکامی او در ازدواج با دختر عمویش پای در جاده سفر گذاشت.
حمید سیاح پسر وی این تصمیم را ناشی از این می‌داند که ...<داشتن عیالی متمول و زندگی با خرج او، با طبع پدرم سازگار نبود و به همین جهت با توشه مختصری، بی‌خبر به قصد خارج شدن از مملکت فرار کرده...( >سفرنامه حاج سیاح به کوشش علی دهباشی،نشر سخن، تهران، ۱۳۶۳مقدمه به نقل از خاطرات حاج سیاح، ص۱و۲ )و اما پدر (حاج سیاح) در این باره می‌نویسد: <به فکر رفتم که هرگاه این امر ( ازدواج ) واقع شود باید تمام عمر در اینجا...بگذرد از هیچ جا و هیچ چیز باخبر نباشم( >همان، ص۲۵) بدینسان سیاح با وجود دورنمای در هم پیچیده و پرمخاطره تمامی مشکلا‌ت سفر در آن روزگار، سفرهای خود را آغاز می‌کند گویی حس و انگیزه‌ای درونی او را از وضع موجود می‌راند و به وضعیتی دیگر می‌کشاند وضعیتی که با وجود تمامی سختی‌ها و رنج‌ها رو به سوی کشف دنیای خارج و ‌اندوختن دانش داشت. از بعد روانشناسانه نمود این معنی در سفرنامه او انعکاسی روشن دارد از جمله آنکه او در زمان اقامت در تفلیس و در حین آموختن زبان ترکی و تعریف و تمجید دیگران می‌نویسد <روزی با خود فکر کردم که با این فلا‌کت و زحمت آخر چه خواهی شد؟
این زحمت تا به کی ؟باز به خاطرم گذشت که در طلب علم مردن خیلی بهتر است از زندگی به جهالت و تحصیل با اسباب هم چندان هنر نیست...( >همان،۵۰) حاج سیاح در جریان سفرهای خود به تفلیس، مجارستان استانبول، فرانسه، اتریش، انگلیس، روسیه، سوئیس و یونان و... رفت و به آموختن زبان‌های ترکی، روسی، فرانسوی، انگلیسی و اتریشی پرداخت و شرح تجارب و مشاهدات خود را نگاشت. تا <چون به ملک خود می‌روم بگویم من چندین شهر یوروپ را دیده‌ام و جزیی اطلا‌ع به هم رسانم که اگر اطفال در مدارس به نام و علم می‌دانند من به چشم دیده باشم و به پرسیدن پاره‌ای چیزها محترم باشم.( >همان، ص۲۲۵) وی در اثر خود از کتابخانه‌ها، تلگراف، بیمارستان‌ها، کارخانجات، قهوه‌خانه‌ها، تئاترها و تفرجگاه‌ها و... سخن به میان آورده و در توصیف هریک از آنها کوشیده است. از جمله هنگام سفر به پاریس شرحی از نواحی مختلف این شهر به دست می‌دهد و در مورد کتابخانه‌های آن می‌گوید: <دوازده کتابخانه بسیار مشهور دارد که بزرگترین همه آنها در راه مسمای به <رورشلیو>، هر روز از ساعت ۹ که بامداد فرنگیان است الی ساعت ۱۰ که هنگام شام باشد برای طالبان گشاده است...( >همان، ص۱۷۵) و بار دیگر توجه او به وضعیت و نیز <یک تیاتر بزرگ دارد و شش کوچک توپخانه خیلی معتبر و کتابخانه‌های متعدد ولی بهترین کتابخانه‌ها، کتابخانه سنت مارکو است... مدارس دختران متعدد و بهترین همه که مخصوص دختران جوان است مدرسه مشهور به سال رمان است...( >همان، ص۱۰۹) آنگونه که از این توضیحات و توصیفات برمی‌آید حاج سیاح در ارائه نظمی که در ساختارهای مختلف کشورهای اروپایی دیده موفق بوده است.
توجه او به چگونگی عملکرد این ساختارها در طول مطالعه کتاب این نکته را به خواننده متبادر می‌سازد که وی با این تجارب هجده ساله سفر می‌تواند در امر حکومت کمک شایان توجهی برای سردمداران قاجاری باشد همانطور که این امر پس از بازگشت او ممکن می‌شود و در کشاکش تضاد آرا و رابطه با بزرگان مخالف و موافق هم به زندان روانه می‌گردد.
نکته مهم دیگر مندرج در متن سفرنامه حاج سیاح تحیر وتعجب او از دنیای غرب است موضوعی که در سفرنامه‌های کسانی چون میرزا ابوالحسن خان ایلچی که عنوان با مسمایی چون حیرت نامه دارد جلوه‌گر است و همچنین در قلم ابوطالب خان در <مسیر طالبی> وخامه عبداللطیف خان شوشتری در <تحفه العالم> نیک پیداست. حاج سیاح در حالتی از تضاد و گرایش (تضاد با آنچه که احکام شریعت اسلا‌م را نقض می‌کند و گرایش به کشف دنیای جدید) هنگامی که در ناپل به سر می‌برد، سالن تئاتر را به تماشا نشسته و وضعیت ساختمان و فضای سالن را توصیف کرده و نوشته است: ...< چون مشغول می‌شوند به شعبده تمام خاموش و تماشایی‌اند و بعد اهالی موسیقی شروع می‌نمایند به نواختن موسیقی، سبحان الله طرفه تماشایی رخ نمود...> در ادامه حاج سیاح تحیر و تضاد فکری خود را بهتر بروز داده است وی می‌نویسد: <تمام مردم از زن و مرد و بزرگ و کوچک دست هم گرفته در وجد و انبساط بودند گویا در و دیوار به وجد آمده‌اند جمعی به رقص از همه قسم مردم قومی از زن ومرد به عیش ونوش...
من شرمنده از مسلمانی / شدم آنجا به گوشه‌ای پنهان ‌
واله و حیران آن قوم و حرکات ایشان بودم که به این درجه طالب خوشحالی مخلوق هستند... اینها کیستند و ماها کیستیم( >!همان، ص۲۹۱) بدینسان تفکیک اینها از ماها در‌اندیشه حاج سیاح اولین زمزمه‌های درون‌متنی شناخت غرب را در برابر شناخت شرق پدید می‌آورد. من شرقی در برابر اوی غربی. تهاجم فاصله‌های پر ناشدنی و تکاپو برای رسیدن به وضع مطلوب با تکیه بر داشته‌های درونی و خودی. تحیر از داشته‌ها و دانسته‌های غرب و جرقه‌های اصلا‌ح وضع موجود عمر طولا‌نی حاج سیاح تا زمان سلطنت احمدشاه این آخرین شاه قاجار ادامه یافت. حاج سیاح پس از خلع محمدعلی شاه از سلطنت چند سالی به عنوان... احمد شاه به کار پرداخت و بعد از مدتی خانه‌نشینی از دنیا رفت.
آمنه ابراهیمی‌
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید