چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بزن بهادر - STREET FIGHTER


بزن بهادر - STREET FIGHTER
سال تولید : ۱۹۹۴
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : ادوارد پرسمن، مایک هک و کنزو تسوجیموتو
کارگردان : استیون ا. د سوزا
فیلمنامه‌نویس : استیون ا. د سوزا
فیلمبردار : ویلیام فریکر
آهنگساز(موسیقی متن) : گریم رول
هنرپیشگان : ژان کلود وان دام، رائول جولیا، مینگ ـ نا ون، دیمین چاپا، کایل مینوگ، سایمن کالو، روشن ست و وس استودی
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۲ دقیقه


ـ کشوری فرضی در آسیای جنوب شرقی. یک نظامی نیمه دیوانه به نام ̎ژنرال بیسون̎ (جولیا)، با استفاده از یک سیستم بسیار پیشرفته به وسایلی با آخرین تکنیک دست یافته است. او گروهی از امریکائی‌ها را به گروگان گرفته و به دولت امریکا هفتاد و دو ساعت وقت داده تا پول مورد نظرش را برای آزادگی گروگان‌ها پرداخت کنند، اگر نه آنان را خواهد کشت. سه گروه در پی نفوذ به مقر این دیکتاتورند. گروه اول، سرهنگ کاماندو، ̎ویلیام گیل̎ (وان دام) است که با یک گروهان نظامی در پی نجات گروگان‌هاست. گروه دوم یک گروه تلویزیونی به سرپرستی ̎چون لی̎ (ون) است که او هم قهرمان ورزش‌های رزمی است و قصد انتقام از ژنرال را دارد که ده سال قبل پدر او را کشته است و گروه سوم دو مأمور اخراجی سازمان سیا که هر دو قهرمان ورزش‌های رزمی‌اند و حالا می‌خواهند به یک گروه از جنایتکاران و قاچاقچیان مواد مخدر در شهر، اسلحهٔ فوق مدرن امریکائی بفروشند. اما آنان به جای اسلحهٔ واقعی، اسباب‌بازی تحویل می‌دهند و رئیس جنایتکاران به عنوان تنبیه یکی از آن دو را برای یک مبارزۀ تن به تن با قهرمان شهر به داخل رینگ می‌فرستد. در اینجا نیروهای ̎گیل̎ سر می‌رسند و آنان را دستگیر می‌کنند. سرهنگ که شاهد مبارزهٔ این دو نفر با افراد قاچاقچی در داخل زندان است، طرح توطئه‌ای را با آنان می‌ریزد و وسایل فرار زندانیان را فراهم می‌کند. قاچاقچی‌ها هم به این دو نفر اعتماد می‌کنند و ̎گیل̎ حمله را آغاز می‌کند. ̎ژنرال بیسون̎، معاون ̎گیل̎ را دستگیر می‌کند تا توسط یک دستگاه مغزشوئی کامپیوتری از او یک وسیلهٔ آدمکشی بسازد. در انتها نبردی تن به تن بین ̎ژنرال بیسون̎ و ̎سرهنگ گیل̎ در می‌گیرد، که در آن ̎گیل̎، با وجود همهٔ توانائی‌های خارق‌العادهٔ ̎بیسون̎، پیروز از میدان به در می‌آید.
ـ فیلم بر مبنای یک بازی کامپیوتری شکل گرفته اما کارگردان، د سوزا (که این نخستین کار او است)، ظاهراً قصهٔ اصلی بازی کامپیوتری را برای یک فیلم صد دقیقه‌ای کافی ندیده است. بنابراین دو / سه کلیشه‌ و ̎زیر گونهٔ ̎ دیگر سینمای حادثه را مخلوط می‌کند: فعالیت‌های کاراته‌ای و مجموعه‌ای غنی از انواع و اقسام بزن‌بزن‌ها و لگدپرانی‌ها (که دوستان ورزشکار تحت عناوین مختلف شوتوگان و کونگ‌فو و از این قبیل عبارات چشم بادامی‌ها به آنها اهمیت و اعتباری می‌دهند!) را با ترکیبی از یک عروسک بد و یک عروسک خوب، سوء تفاهم دربارهٔ آدم‌های خوبی که به جای بدها گرفته می‌شوند، فکر ساختن ̎فرانکنستاین̎ و ... همهٔ اینها را در یک ملغمهٔ هفت جوش مخلوط می‌کند و با کلی وسایل کامپیوتری و لیزیری و دود و بخار و صافی مه و هزار تمهید سینمائی دیگر از بین می‌برد و حتی از مهمترین مهره‌اش ـ وان دام ـ به بدترین شکل ممکن استفاده می‌کند. ظاهراً به نظر می‌آید که بازی‌های کامپیوتری چند دقیقه‌ای را به شکل مجموعه‌ای از مبارزات نمی‌شود به یک فیلم بلند بدل کرد، به کاری سخت‌تر، جدی‌تر و آدمی قابل‌تر نیاز دارد، کسی که مختصری هم نگرش و چشم و دید داشته باشد، و گرنه بازی‌های کامپیوتری کوتاه‌تر، متنوع‌تر، ارزان‌تر، کم‌زحمت‌تر و موفق‌تر هستند. دنباله: بزن بهادر ۲: فیلم نقاشی متحرک (گیزابوروسوگی، ۱۹۹۵)