دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


ضرورت آموزش اقتصاد در همه رشته‌ها


ضرورت آموزش اقتصاد در همه رشته‌ها
اقتصاد، علم زندگی است واز آغاز با زندگی بشر عجین بوده است. اگر رفتار یك قبیله اولیه در هزاران سال پیش را بررسی كنیم، مشاهده می‌كنیم كه آنها هم تصمیم‌های اقتصادی می‌گرفتند و در این خصوص كه چه چیزی را مصرف كنند، چه چیزی را ذخیره كنند، چگونه امكانات موجود را بین خود تقسیم كنند. سهم یك شكارچی جوان با یك فرد سالمند قبیله از نظر غذا چگونه باشد و برای آینده افراد قبیله از نظر تخصص كاری، آموزش، تولید ابزار و غیره كه به معنی تخصیص منابع بین زمان حال و آینده است، تصمیم‌گیری می‌شده است.
هر چند امروزه برای علم اقتصاد تعاریف زیادی وجود دارد، اما شاید ساده‌ترین تعریف اقتصاد را بتوان «علم تخصیص منابع به صورت بهینه» دانست كه در همه عصرها و در همه جوامع صرف نظر از مبانی ارزشی و فكری چه سرمایه‌داری، چه سوسیالیستی و چه اسلامی صادق است.
آموختن علم اقتصاد برای درك مسائل مادی افراد و تصمیم‌گیری در سطح خرد و كلان (فرد، خانوار، بنگاه یا یك كشور) به افزایش سطح رفاه جامعه و جلوگیری از هدر رفتن منابع كمك می‌كند.
سال‌ها است كه علم اقتصاد به عنوان یكی از مهم‌ترین رشته‌های آموزشی در كلیه دانشگاه‌های جهان تدریس می‌شود و روز به روز بر اهمیت و حوزه فعالیت آن در سایر رشته‌ها نیز افزوده می‌شود. در كشورهای غربی انتشار كتاب «ثروت ملل» درسال ۱۸۷۶ را به عنوان سر آغاز علم اقتصاد به صورت مدون و آدام اسمیت را به عنوان پدر علم اقتصاد می‌شناسند. هر چند در كشورهای اسلامی از «ابن خلدون» به عنوان پدر علم اقتصاد چندین قرن قبل از آدام اسمیت (یعنی قرن هشتم هجری) به عنوان آغازكننده علم اقتصاد به صورت مدون یاد می‌كنند.به هر حال آنچه كه امروزه دانشمندان در كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه همگی بر آن متفق‌القول می‌باشند، آن است كه رشته اقتصاد از نظر اهمیت دست كمی از سایر رشته‌ها از جمله پزشكی و مهندسی ندارد و حتی با توجه به حوزه وسیع آن كه همه افراد را از سنین كودكی تا كهولت در بر می‌گیرد و بخش عمده فعالیت‌های افراد در هر روز به مسائل اقتصادی بر‌می‌گردد، آموزش آن برای همه دوره‌های مختلف تحصیلی از دبیرستان تا دانشگاه اكیدا توصیه می‌شود.
علم اقتصاد به عنوان یكی از جامع‌ترین علوم است، زیرا توانسته است از سایر علوم از جمله علوم سیاسی، ریاضیات، آمار، روانشناسی، جامعه شناسی، فیزیك، محیط زیست و ... برای تكامل و پیشرفت خود بهره‌برداری كند و دید وسیعی نسبت به رفتار بشر به عنوان یك فرد اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. اهدای جایزه نوبل اقتصاد از سال ۱۹۶۹ به عنوان یك علم با اهمیت پس از رشته‌های علوم دیگر مثل فیزیك، شیمی و پزشكی نشانه‌ای از درك اهمیت اقتصاد به عنوان یك علم با همه ابعاد آن است.
متاسفانه در جریان تجدید نظر در برنامه‌های درسی دانشگاه‌ها پس از انقلاب فرهنگی، برنامه‌ریزان دروس دانشگاهی با تاكید بر تخصصی كردن دروس، اقدام به جایگزینی دروس اقتصاد كه در برنامه درسی كلیه رشته‌ها وجود داشت با دروس تخصصی خود نمودند.
در عمل رشته‌های مهندسی و پزشكی ۲درس پایه‌ای اصول علم اقتصاد را حذف و دروس اقتصاد فقط در برخی رشته‌های علوم انسانی مثل حقوق، علوم سیاسی، حسابداری، مدیریت، علوم اجتماعی و علوم تربیتی و چند رشته دیگر به صورت كمرنگ تدریس می‌شود. اكثر مدرسان این رشته‌ها نیز به جای استادان اقتصاد با تجربه و متبحر از استادان غیر اقتصادی هستند كه در دوران تحصیل خود چند درس اقتصاد نیز خوانده‌اند. كتاب‌های درسی خاص برای این دانشجویان وجود ندارد و كتاب‌های اقتصاد موجود در رشته اقتصاد به صورت ناقص تدریس می‌شود. از آن جا كه بسیاری از فارغ‌التحصیلان رشته‌های غیر اقتصادی ناگزیر هستند به خاطر مشاغل مدیریتی یا هر گونه مشاركت در امور معاش و فعالیت اجتماعی خود تصمیمات اقتصادی اتخاذ كنند، نا آشنایی آنها با علم اقتصاد و مفاهیم خاص آن، آنها را با مشكلات عدیده‌ای در امور روزمره و حائز اهمیت روبه‌رو كرده است. برخی از آنها ناگزیر شده‌اند كه به مطالعه كتاب‌های علم اقتصاد روی آورند و برخی دیگر نیز ناگزیر به مشورت با افراد مطلع در زمینه مسائل اقتصادی شده‌اند. ابعاد مسائل اقتصادی روز‌به‌روز پیچیده‌تر و وسیع‌تر می‌شود و امروزه ارتباط همه مردم به خصوص افراد تحصیلكرده با مسائل اقتصادی بیشتر شده است. ضروری است نسبت به‌كاركرد مكانیزم‌های اقتصادی شناخت حاصل شود و نسبت به چگونگی تاثیر این ساز و كار‌ها بر زندگی و معیشت خود درك علمی كسب شود. خرید و فروش سهام، فعالیت‌های بانكی، بیمه و مالیات، معاملات تجاری و پولی و ارز، قراردادهای اقتصادی، ارزیابی طرح‌ها، فعالیت‌ها و دارایی‌ها و حیطه‌های دیگر مربوط به گروه خاصی نمی‌شود و همه افراد جامعه را در بر گرفته است.
سیاستمداران، مسوولان واحدهای اقتصادی و صنعتی بزرگ و كوچك كشور با توجه به مسائل اقتصادی كه در نحوه مدیریت این واحدها و تصمیم‌گیری وجود دارد، نقش مهم‌تری را برای مسائل اقتصادی نسبت به مسائل فنی و تخصصی خاص قائل هستند و از ضعف خود در مسائل اقتصادی شدیدا نگرانند زیرا این مسائل می‌تواند تصمیمات مدیریتی آنها را به شدت خدشه‌دار كند.
گسترش رشته‌های اقتصاد كماكان ادامه دارد و رشته‌های جدیدی چون اقتصاد محیط زیست، حقوق اقتصادی، اقتصاد كار، اقتصاد صنعتی، اقتصاد حمل‌و نقل، اقتصاد پزشكی، اقتصاد آموزش و پرورش، اقتصاد انرژی و ده‌ها رشته مرتبط با اقتصاد در دانشگاه‌های مختلف دنیا به وجود آمده‌اند تا نیاز سایر رشته‌ها به علم اقتصاد را بپوشانند.
به‌رغم وجود ده‌ها دانشكده اقتصاد در سراسر كشور و تدریس این علم در دوره‌های كارشناسی، كارشناسی ارشد و دكترا و هزاران فارغ‌التحصیل این رشته، هنوز مسوولان به اهمیت این رشته و نقش آن از نظر توسعه كشور واقف نیستند.
نبود فارغ‌التحصیلان بیكار در رشته اقتصاد و وجود هزاران فارغ‌التحصیل بیكار سایر رشته‌ها از جمله مهندسی و پزشكی نشان می‌دهد كه جامعه تا چه اندازه نیاز به این رشته دارد. در برخی موارد فارغ‌التحصیلان سایر رشته‌ها از روی اجبار با داشتن امتیازات بیشتر سمت‌های اقتصادی را عهده‌دار شده‌اند كه خود باعث پایین آمدن كارآیی در فعالیت‌هایشان می‌‌شود.
با توجه به تقاضای وسیع دانشجویان رشته‌های غیراقتصادی و برخی از مسوولان در ملحوظ داشتن حداقل دو درس اصول علم اقتصاد برای آنها، تا به حال چندین بار درخواست آنها برای تصمیم‌گیری به مقامات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ارسال شده است كه متاسفانه به علت اصرار برخی از استادان رشته‌ها مبنی بر عدم نیاز دانشجویان رشته‌های مهندسی، فنی و پزشكی و برخی رشته‌های علوم انسانی به دروس اقتصادی با توجه به این كه این امر مستلزم كاهش دروس تخصصی یا افزودن سقف واحدها است، این درخواست‌ها به بایگانی فرستاده شده است.
تصور شود كه امروزه با توجه به ابعاد جهانی شدن اقتصاد، تحو‌لات اقتصادی و سیاسی كشورها، گسترش فناوری‌های جدید و باز شدن حوزه‌های جدید علوم، كشوری بدون دانستن علم اقتصاد و آموزش گسترده آن در دانشگاه‌ها به دانشجویان رشته‌های مختلف، بتواند با تصمیم‌گیری‌های صحیح اقتصادی، كارآیی و رشد اقتصادی را همپایه سایر كشورها ارتقا‌ دهد.
نباید فراموش كرد كه جنگ امروزی بین كشورها دیگر مبارزه نظامی با تانك و توپ نیست و جنگ اقتصاد‌ها است و صحنه جنگ به وسعت تمام قاره‌ها و كشورها اعم از توسعه یافته یا توسعه نیافته است و آنچه امروزه باعث شده كشور چین در دنیا به عنوان یك كشور قدرتمند ظاهر شود، میلیون‌ها سرباز آن یا هزاران هواپیمای جنگنده‌اش نمی‌باشد، بلكه استفاده از قدرت تولید اقتصادی آن پس از اصلاحات اقتصادی است كه آن‌را امروزه در رده چهارم جهان پس از آمریكا، ژاپن و آلمان قرار داده و پیش‌بینی می‌شود به زودی در رده اول از نظر قدرت اقتصادی ـ سیاسی قرار گیرد.بسیاری از تصمیمات سیاسی كشورها تحت تاثیر مسائل اقتصادی قرار می‌گیرد و قدرت‌های سیاسی كشورها در خدمت فعالان اقتصادی برای توسعه بازارهای محصولات خود قرار می‌گیرند و از اهرم اقتصاد برای تهدید و تطمیع كشورها در جهت تصمیم‌گیری سیاسی استفاده می‌شود. از این‌رو هر سیاستمداری امروز باید اقتصاددان یا اقتصاد خوانده هم باشد، زیرا هر تصمیم سیاسی یك پیامد اقتصادی دارد كه عدم تو‌جه به آن ممكن است عواقب شدیدی در بر داشته باشد.آموزش علم اقتصاد دیگر نمی‌تواند محدود به تعدادی خاص از دانشجویان رشته‌های اقتصاد و وابسته به آن باشد، بلكه علم اقتصاد جزء لایتجزای همه علوم است و دانستن آن برای همه مردم به ویژه دانشجویان دانشگاه‌ها برای به كارگیری تخصص علم اقتصاد در حرفه خود ضروری است.
دكتر احمد مجتهد
منبع: سایت رستاك
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد