جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اثر تفکر در زندگی


اثر تفکر در زندگی
شانس و اقبال او بود که … ، عجب شانس دارم…! چقدر خوش شانسی که رئیس شدی ! بله ما می توانیم تمام عمر را صرف برچسب زدن به رویدادها کنیم : این خوب است ، آن بد است ...،بیفایده است و علت اینکه به هر حادثه ای برچسب فاجعه و مصیبت می زنیم آن است که تنها یک درصد از کل واقعیت را می بینیم . تا زمانی که به بد بودن اوضاع و احوال ، ایمان داشته باشیم هیچ تغییری در اوضاع و احوال بوجود نخواهد آمد!. تا زمانیکه با داد و فریاد و جنگ و دعوا به استقبال روزهای زندگیتان می روید هیچ پیشرفتی در زنگی نخواهید دید !. شما می توانید با یک استدلال منطقی خارق العاده ، ثابت کنید که حق با شما بوده است ولی این بحثها ، گره ای از زندگی شما نمی گشاید چرا که زندگی ، تابع منطق نیست .! اگر در پی آرامش بیشتری هستید به رویدادهای زندگی برچسب خوب و بد نزنید . اصولا هر کسی می تواند در دنیا از دو زاویه مختلف بنگرد :
▪ دنیای کثیفی است
▪ دنیا به همین صورت هم زیباست.
ـ ما برای بافت عیبها و کاستی های دیگران ، انرژی فراوانی صرف می کنیم، مصرانه و در کمال عصبانیت می کوشیم ثابت کنیم که آدمها متقلب ، پرخور ، تنبل و دلخور و ولخرج و دزد هستند و نتیجه این تلاشها و انتقادها چیست ؟ هیچ ، جز اینکه زندگی خود ما از شادی و نشاط تهی می گردد.
ـ راه دوم این است که دنیا را به همین صورتی که هست بپذیریم . شاید بپرسید : چه دلیل و مدرکی برای خوب بودن در دنیا داری ؟ دلیل و مدرک لازم نیست . دنیا همین است که هست. ماه ، گرد زمین می چرخد و زمین ، گرد خورشید ، گلهای رز شکفته می شوند ، پرندگان آواز می خوانند ، آدمها ازدواج می کنند … و جدا می شوند ، همسایه ما جنگ و دعوا راه می اندازد و … همه اینها بخشی از برنامه بزرگ هستی است . اینکه بگوییم : مردم نباید مریض بشوند ، نباید دروغ بگویند ، درست مثل این است که بگوییم : این خورشید لعنتی چرا اینقدر بزرگه! این امکان برای همه ما وجود دارد که جهان را به همین صورتی که هست بپذیریم و آنگاه برای بهتر کردن آن بخشی از مسئولیت ها را به گردن بگیریم . این رسم زندگی است . ما برای نگرانی های خود ، سلسله مراتبی داریم . وقتی پایمان شکسته باشد دیگر به سردردمان اهمیتی نمی دهیم . خب حال ببینیم که چگونه می توانیم از حساسیتهای خود بکاهیم ؟ اولا باید بپذیریم که منشا همه آزردگیها و مصیبتها ، قوانینی خود ساخته هستند که در ذهن ما جای گرفته اند . اگر خود ما اقدام به تعدیل یا دور انداختن این قوانین کنیم آنوقت دیگر از بی اعتنایی دنیای واقعی نسبت به قوانین مان آزرده خاطر نخواهیم شد . راههای مختلفی برای عصبانی شدن وجود دارد. برای لذت بردن و سرگرم شدن هم ، راههای مختلفی پیش روی ماست. اگر برای شاد زیستن به دنبال یک راه ساده هستید قوانین کمتری برای خود وضع کنید و بی جهت ، زندگی را با بایدها و نبایدهای خود ساخته پیچیده نکنید.
▪ چرا باید یاد بگیریم که اندیشه هایم را کنترل کنم ؟ به دو دلیل :
۱) شما نمی توانید بر محیط پیرامون خود ، بر اوضاع جوی و یا بر عقایدی که دیگران درباره شما دارند کنترلی داشته باشند . مهمترین و تنها چیزی که می توانید تسلط کامل داشته باشید ، افکار و اندیشه های خود شماست.
۲) آنچه مایه خوشبختی و شادی انسان می شود ، درون اوست و نه عوامل بیرونی ! من می گویم : اگر x داشتم ، می توانستم خوشبخت باشم ! اما اشتباه است . حتی اگر x را بدست بیاوریم هنوز بیست و چهار ساعت نگذشته ، حسرت y پیدا می شود … ما در تمام طول زندگی مان به گونه ای برنامه ریزی می شویم که در هر زمینه خاص ، تفکری خاص داشته باشیم و همین تفکرات خاص هستند که شادی و خوشبختی ما را تحت الشعاع خود قرار می دهند اما همیشه به خاطر داشته باشید که ما می توانیم اندیشه های خود را تغییر دهیم.
▪ نتیجه :
روی اندیشه های خود کار کنید تا کیفیت زندگیتان را بهبود ببخشید . آنگاه همین اندیشه های نو ، احساسات شما را متحول می کنند . آنچه شما را آزرده می کند نفس حادثه نیست بلکه تفکرات شما درباره آن حادثه است .

http://pars.learns.mihanblog.com/More-۵۱.ASPX
منبع : مطالب ارسال شده