سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

رفاقت و منفعت در سیاست


اعتبار کشورها تا حدود وسیعی بسته به ارزیابی دیگر بازیگران از آنها است. مولفه های شکل دهنده این ارزیابی ها فراوان و یکی از آنها وجود تسلط بر فرایندها و عملکردها در گستره گیتی در بین تصمیم گیرندگان است. خواست ها و نیازهای تصمیم گیرندگان در شکل دادن به خط مشی ها و پیاده سازی آنها اهمیت دارند اما اساسا این دغدغه ها و معیارهای ملی و فردی باید با مدنظر قراردادن واقعیات صحنه جهانی مورد ملاحظه قرار گیرند.
این بدان معنا است که باید متوجه بود دیگر کشورها و به ویژه بازیگران مهم چه اولویت هایی دارند. براین اساس کشورهای بزرگ از قبیل آمریکا و روسیه در ساحل مشابهی گام برمی دارند. در این رابطه توجه به چند نکته در این باره ضروری است: امروزه کشورهای بزرگ در تعارض ایدئولوژیک با یکدیگر نیستند. برای مثال آمریکا و روسیه به عنوان دو محور تعیین کننده و به ویژه با در نظر گرفتن توانایی تقریبا بلامنازع روسیه در حیطه سلاح های غیرمتعارف، هیچ یک در تعریف منافع و جهت گیری های بین المللی از پشت عینک های دودی به ترسیم خطوط و ارزیابی صحنه نمی پردازند. فشار محدودکننده ای از جانب مواضع ایدئولوژیک در برابر آنها نیست، پس نیازی به توجیه ایدئولوژیک به جهت ملاحظات داخلی را احساس نمی کنند. این باعث می شود که از سوی قدرت طلبان خارج از دایره قدرت حکومتی متهم به خیانت به آرمان ها نگردند. آمریکا و روسیه در صحنه جهانی در این تلاش هستند که در صورت امکان، حیطه نفوذ خود را افزایش دهند و در شکل حداقل آن به تثبیت حوزه نفوذ کنونی توفیق یابند. برای آمریکا و روسیه تفاوتی ندارد کشورهای طرف مقابل چه نام دارند، موقعیت جغرافیایی آنها چه است و چه کسانی در آن کشورها در مصدر کار هستند. در تحلیل نهایی ملاک نهایی شکل دهنده رفتار بین المللی این دو کشور نسبت به دیگر اعضای جامعه بین الملل این است که آمریکا و روسیه یا دیگر کشورها را سدی در برابر منافع خود می بینند یا اینکه تسهیل کننده تحقق منافع آنها هستند. از دیدگاه قدرت های بزرگ در فضای غیرایدئولوژیک امروزی، دو دسته کشور وجود دارند: کشورهای سدکننده و کشورهای تسهیل کننده.
در سیاست بین الملل محققا ارزش های بازیگران، کیفیت ساختارهای حاکم در کشور، شأن جهانی واحدهای سیاسی، سابقه تاریخی، علائق ملی و فرهنگی و مقوله هایی از این جنس بر چگونگی رفتارها تاثیرگذار هستند اما آنچه در جمع بندی نهایی شاخص حاکم و محوری است همانا تعریفی است که از منافع وجود دارد. کشورها با توجه به منافعشان تعیین می کنند به چه بازیگرانی به دید منفی بنگرند و چه بازیگرانی را با نگرش مثبت مورد ملاحظه قرار دهند. آمریکا و روسیه با هیچ کشوری دوست یا دشمن نیستند. این دو کشور هر بازیگری را که مانع تحقق امیال خود بیابند خصم تلقی می کنند و هر کشوری را که همیار و مددکار اهدافشان باشد شریک محسوب می کنند پس خصم و شریک از دیدگاه این دو کشور «موقعیت و شرایط» است. آمریکا در مسئله هسته ای کره، چین را همفکر تلقی می کند در حالی که در حمله به آن عراق او را در زمره مخالفان محاسبه می کند. روسیه در موضوع حمایت خود از سیاست های رهبر بلاروس، اتحادیه اروپا را فاقد وجاهت اظهارنظر می یابد در حالی که در مورد مسئله چچن از سیاست های اتحادیه اروپا کاملا خشنود و راضی است. آمریکا و روسیه با توجه به نیازهای خود نتیجه می گیرند به چه کشوری کمک کنند و از کدامین کشورها دوری کنند. حال اگر درخصوص یک کشور واحد، آمریکا و روسیه سیاست های متفاوت و یا حداقل غیرهمسو را در شکل ظاهری آن در پیش بگیرند به معنای این نیست که به جهت دوستی و یا اعتقاد به سیاست های آن کشور خاص است. روسیه از خود می پرسد اگر از سیاست های آن کشور حمایت کند چه نفعی متوجه و مترتب خواهد شد. بعد، از خود می پرسد اگر از آن سیاست ها حمایت نکند چه اتفاقی می افتد.
پس تحلیلی منفعت محور را روسیه دنبال خواهد کرد. اصولا روس ها کاری ندارند که ارزش ها و خصوصیات فکری رهبران آن کشور چیست و اینکه راجع به روسیه چه نظری دارند بلکه آنچه برایشان مطرح است به دست آوردن بهره فزون تر و ارتقای موقعیت بین المللی روسیه است. برای آمریکا هم موضوع دقیقا به همین صورت است و خط مشی تقریبا یکسانی دنبال می شود. حال نکته مهم و ظریف این است که اگر آمریکا یا روسیه در قبال کشوری قرار گیرند که آن کشور با یکی از طرفین رابطه خصمانه داشته باشد چه سیاستی را پیشه می کنند. اگر روس ها باید به ترسیم سیاست خود در قبال کشوری بپردازند که با آمریکا روابط خصمانه دارد به نکات خاصی توجه دارند. روس ها در ابتدا به این نکته توجه می کنند که موقعیت آمریکا فزون تر است یا اینکه خصم او در شرایط بهتری است. روس ها از خود می پرسند در صورتی که به خواست های کشور مربوط پاسخ دهند چه به دست می آورند و این در مقام مقایسه با واکنش منفی آمریکا مقرون به صرفه است یا اینکه کاستی دارد. روس ها همچنین به این توجه می کنند که حرکت در جهت سیاست های کشور خصم آمریکا آیا سبب ارتقای موقعیت جهانی تقویت جایگاه آنان می شود یا اینکه مخدوش کننده جایگاه و پرستیژ آنان است؟ برای روس ها مهم این است که آمریکا و کشور خصم آمریکا کدامین هزینه های ارتقای جهانی و بهبود وضع مردم روسیه را به نحو احسن کاهش می دهند، هرکدام برای روس ها منفعت برانگیزتر باشد حمایت روسیه را به دست خواهد آورد. بازیگران با توجه به وزنی که دارند و ایجاد اعتباری که برای دیگران می کنند به ارزیابی گرفته می شوند. آمریکا هم دقیقا مانند روسیه در قبال کشورهای مخالف روسیه اقدام خواهد کرد. آمریکا و روسیه مانند دیگر کشورهای بزرگ رفیق هیچ کس نیستند و به اعتبار وجهه جهانی، جایگاه بین المللی و به عبارت صحیح تر به وزن کشورها و نفعی که از این رابطه به دست می آید برای تعیین حمایت یا مخالفت توجه می کنند.

دکتر حسین دهشیار
منبع : روزنامه شرق