دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
صنعت و سرمایهگذاری
با گذشت زمان و شناخت بیشتر انسان از محیطهای تجاری این باور به وجود آمد که قبل از اتخاذ هر تصمیم، سرمایهگذار باید ابتدا به ارزیابی محیط سرمایهگذاری بپردازد. سرمایهگذار باید بداند که در مقابل چه بازدهی سرمایهء خود را به خطر میاندازد و به دیگران میسپارد و در این مسیر چه موانعی اصل و فرع سرمایهء او را تهدید میکند. در این مقاله سعی شده است که رابطهء صنعت و سرمایهگذاری بررسی شود.در تجزیه و تحلیل سرمایهگذاری عامل صنعت به عنوان یک عامل کلیدی مورد توجه است زیرا فضای روشن و قابل پیشبینی تجاری باید متضمن ساختار صنعتی باشد که به سرمایهگذار اطمینان میدهد در قبال سرمایهاش بازدهی منطقی خواهد داشت. در کل سرمایهگذاران ساختاری را ترجیح میدهند که امکان حداکثر کردن بازده سرمایهگذاری انجام شده را به آنها بدهد. تحلیلگر یا سرمایهگذار باید قبل از سرمایهگذاری در یک شرکت، صنعت مذکور را مورد مطالعه قرار داده و نرخ رشد آتی صنعت را پیشبینی کند.
● ویژگیهای رشد صنعت
دوران حیات یک صنعت از مراحل مختلفی تشکیل شده است. رشد صنعت اساسا مبتنی بر توانایی صنعت در ارضای نیازهای جامعهء بشری است. محصولات یا خدماتی که یک صنعت ارایه میکند هر چه بیشتر بتواند نیازهای مردم را برآورده کند معمولا از رشد بهتری نیز برخوردار خواهد شد. رشد یک صنعت معمولا با تغییرات تکنولوژیکی جدید آغاز میشود و به سرعت رشد میکند. برای تشریح ویژگیهای رشد صنعت لازم است به چرخهء رشد صنعت بپردازیم. چرخهء صنعت دارای سه مرحله است:
۱) اول - مرحلهء پیشگامی (پیشرو:) در این مرحله به دنبال تغییرات عمدهء تکنولوژیکی یک صنعت به وجود میآید و متناسب با نوع محصول، تقاضا برای آن افزایش مییابد. در این مرحله تعداد زیادی از شرکتها جهت تولید کالا وارد بازار میشوند و بازار به شدت رقابتی است. شرکتهایی که ابتدا وارد تولید میشوند، ریسکپذیرند و متناسب با پذیرش ریسک هم از سودآوری مطلوبی برخوردار میشوند و هم به سادگی میتوانند سهم عمدهای از بازار را به خود اختصاص دهند. با افزایش رقابت و حضور سایر تولیدکنندگان در بازار، قیمتها کاهش یافته و حاشیهء سود هم کاهش خواهد یافت. در چنین شرایطی شرکتهایی که دارای بنیهء مالی ضعیفی هستند یا از کارآیی کمتری برخوردارند از صنعت خارج شده یا جذب شرکتهای قویتر میشوند و در پایان این مرحله فقط چند شرکت رهبر در صنعت باقی میماند.
۲) دوم - مرحلهء توسعه: در این مرحله همراه با تولید انبوه، صنعت از نرخ رشد کمتری نسبت به حالت قبل برخوردار بوده و ثبات بیشتری بر قیمت کالاها و خدمات حاکم است. شرکتها با ثباتتر بوده و سهم بازار هر یک مشخص است، سیاست تقسیم سود منظمی دارند و سعی میکنند آن را افزایش دهند، ریسک تجاری در این مرحله کمتر است، زیرا شرکتهای بزرگ قسمتی از بازار را به خود اختصاص دادهاند و توانایی لازم برای حفظ آن را نیز برای خود فراهم ساختهاند اکثر شرکتها با سرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه و دستیابی به اختراعات و ابداعات جدید تلاش میکنند تا عمر صنعت در این مرحله افزایش یابد.
۳) سوم- مرحلهء رکود: در این مرحله نرخ رشد صنعت کاهش مییابد. ایجاد چنین شرایطی ممکن است به خاطر این باشد که محصولات صنعت مذکور توانایی پاسخ به نیازهای جامعه را نداشته باشند یا گسترش و توسعهء صنایع رقیب یا تغییر در الگوی مصرف در جامعه باشد که یک صنعت با دوران کسادی به تدریج مواجه میشود. بنابراین سرمایهگذاران به راحتی نمیتوانند از تغییرات صنعت آگاه شوند و در زمان مناسب وضعیت سرمایهگذاری خود را تغییر دهند. معمولا صنایعی که از تکنولوژی پیشرفتهتری استفاده میکنند دارای عمر نسبتا محدودتری هستند و ظرف چند سال مرحله توسعه را پشتسر نهاده و به دوران کسادی میرسند. آنچه مسلم است این است که سرمایهگذاری در مرحلهء پیشرو با ریسک بالایی همراه است و در مرحلهء توسعه دارای بهترین شرایط است و در مرحلهء کسادی همراه با ریسک ورشکستگی است.
● قدرت رقابت
یکی دیگر از مواردی که در تجزیه و تحلیل صنعت بایدمورد نظر قرار گیرد; «قدرت رقابت» است هر چند که بهترین مرحلهء چرخهء صنعت سرمایهگذاری در مرحلهء توسعه است، اما امکان دارد چندین صنعت مختلف در چنین مرحلهای باشند، پس برای انتخاب صنعت باید میزان قدرت رقابت در صنعت مذکور مورد مطالعه قرار گیرد. در چنین بررسی باید برای سوالاتی از قبیل این که: عرضهکنندگان محصولات در صنعت چه کسانی هستند؟ و یا میزان سرمایهگذاری، توانایی فنی و قدرت نوآوری آنها چگونه است؟ محصول تولید داخل است یا از خارج وارد میشود؟ این صنعت در انتقال و بسط تکنولوژی تا چه حد فعال است و چگونه؟ جذب نیروی انسانی ماهر در این صنعت گسترده است یا نه؟ و... پاسخی مناسب که بتواند جایگاه صنعت و موقعیت آن را برای ما روشن سازد، بیابیم.
● میزان وابستگی صنعت به کار و سرمایه
در هر صنعتی سهمی از هزینهء تولید به سرمایه و درصدی از آن به نیروی کار اختصاص دارد. در صنایعی که بخش عمدهای از بهای تمام شدهء محصولات آنها را حقوق و دستمزد تشکیل میدهد، بدیهی است از «ریسک نیروی کار» بیشتری برخوردار هستند که این ریسک اولا ناشی از تغییرات حقوق و دستمزد در آینده است (تغییرات قانون کار، درآمد سرانه، رشد جمعیت و...) ثانیا متاثر از مسایل کارگری در آینده نیز خواهد بود. در صنایعی که سرمایهبر هستند، هزینهء استهلاک یا اجارهء ماشینآلات رقم عمدهای از بهای تمام شدهء آنها را تشکیل میدهد. تغییرات نرخ بهره و سیاستهای اعتباری از جمله عواملی هستند که این نوع سرمایهگذاریها را تهدید میکنند. همچنین اگر ماشینآلات مذکور از خارج تهیه شوند مسایل و مشکلات مقررات ورود کالا و تغییرات نرخ ارز، عواملی هستند که میتوانند بهعنوان عوامل مخاطرهانگیز در سرمایهگذاری موثر باشند.
● درجهء اهمیت صنعت
صنایع از نظر اهمیت و استراتژیک بودن محصولات و یا استفاده از نیروی انسانی نیز با یکدیگر متفاوتاند. بعضی از صنایع کالاهای حیاتی مورد نیاز مردم را تامین میکنند (صنایع دارویی، قند، مرغ و تخممرغ و...) این نوع صنایع چون نقش اساسی در تامین مایحتاج مردم دارند، دولت نیز برای آنها اهمیت خاصی قایل است و در بسیاری از زمینهها و مسایل تولیدی آنها را بیشتر مورد حمایت قرار میدهد و بالعکس، صنایعی که کالای لوکس و یا کم اهمیت تولید میکنند مانند صنایع مبلسازی، وسایل آرایشی و... کمتر مورد توجه و حمایت دولت واقع میشوند.البته این مساله فقط محدود به نیازهای اساسی مردم نیست. بعضی شرکتها با تولید و صادر کردن کالای خود نقش اساسی در تامین درآمد ارزی کشور ایفا کرده و اقتصاد کشور وابسته به صدور تولیدات آنهاست (مانند صنعت نفت در ایران و عربستان یا صنایع فرش و پستهء ایران) همچنین بعضی از صنایع نیز به لحاظ اشتغالزایی و این که گروههای زیادی از جمعیت را میتوانند جذب کنند، مورد حمایت دولت قرار میگیرند. در مجموع دولت صنایع دارای ریسک کمتر را مورد حمایت خود قرار میدهد.
● نوع بازار یا بازارهای حاکم بر اقتصاد یک کشور
نوع بازار مبین رفتارها و روابط حاکم بر اقتصاد یک جامعه است. نوع بازار در اکثر جوامع صنعتی و نیمهصنعتی از بازارهای انحصار چندجانبه هستند. یعنی چند عرضهکننده در مقابل تعداد کثیری تقاضاکننده قرار دارند. که هر دسته از این عرضهکنندگان را یک صنعت مینامند مثل اتومبیل، دخانیات و... بسته به نوع بازار و صنایع فعال در کشور به راحتی میتوان دریافت که در این راستا باید به امکانات رشد در یک صنعت توجه ویژه داشت و شرکتهایی که در صنایع خاص هماهنگ با بازار قابلیتهای خود را نیز شکوفا میکنند و مطابق ظرفیتهای خود به تعیین استراتژی تولید کالا و در نظر گرفتن قیمت مناسب با محصول خود پرداخته، تصمیمات مطلوبتری نیز اتخاذ میکنند و سوددهی مطلوبتری نیز دارند. در مجموع و با توجه به مطالبی که پیرامون صنعت بهعنوان یک عامل کلیدی در سرمایهگذاری اشاره کردیم، باید گفت چنانچه دولت و ارگانهای اقتصادی مرتبط با صنایع گوناگون بتوانند هر چه سریعتر نقاط ضعف به خصوص صنایع مادر را برطرف کرده و نقاط قوت را توسعه دهند، همچنین به شناسایی نیازهای اساسی کشور و منطقه بپردازند و به ایجاد شرایط مناسب و جذب سرمایه و نیروی کار ماهر توجه کنند، به راحتی میتوانند اطمینان خاطر نسبی مردم و سرمایهگذاران را فراهم سازند. این اطمینان موجب هدایت پساندازهای سرگردان به سمت تولید میشود که این امر نیز شکوفایی اقتصاد ملی را در پی خواهد داشت.
مونا ایمانی
کارشناس مدیریت بازرگانی
کارشناس مدیریت بازرگانی
منبع : روزنامه سرمایه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رافائل گروسی رهبر انقلاب حج مجلس شورای اسلامی کردستان عراق دولت شورای نگهبان انتخابات دولت سیزدهم حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران شهرداری تهران هواشناسی قوه قضاییه حجاب آموزش و پرورش فضای مجازی قتل پلیس سیلاب سازمان هواشناسی شهرداری
ایران خودرو خودرو بانک مرکزی قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت بورس
تئاتر سریال سریال افعی تهران محمدعلی علومی نمایشگاه کتاب موسیقی تلویزیون دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما صداوسیما سینما
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان گوشی هوشمند
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین حماس جنگ غزه آمریکا روسیه اوکراین طوفان الاقصی رفح نوار غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر نساجی ذوب آهن لیگ برتر ایران رئال مادرید بازی سپاهان جواد نکونام لیگ برتر فوتبال ایران
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون گوگل باتری مایکروسافت پهپاد اینستاگرام تلفن همراه ناسا
رژیم غذایی بیمه چاقی زیبایی ویتامین چای کاهش وزن آلرژی دندانپزشکی