پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


دایره المعارف ازدواج موفق


دایره المعارف ازدواج موفق
همسرم دیگر اهمیتی به من نمی دهد، به حرف های من توجه نمی کند، او همواره از دست من ناراحت است، از وجود من احساس آرامش نمی کند، برایش جذابیت گذشته را ندارم و فهمیده ام که واقعاً مرا دوست ندارد.
اینها نمونه هایی از جملاتی است که از سوی زن و شوهرهایی که در زندگی زناشویی دچار پریشانی و اختلال شده اند مطرح می شود. زوج هایی که تعدادشان روز به روز درحال افزایش است و همه به این نتیجه رسیده اند که ازدواج شان یک اشتباه بوده است.
واقعاً دلیل این تفکرات که پس از گذران سال های خوش و مملو از عشق و صمیمیت به سراغ زوج ها می رود، چیست؟ تقریباً ۴۰ تا ۵۰ درصد زوج ها بعد از ۳ ، ۴ سال زندگی مشترک دچار بحران روابط عاطفی شده و ادامه زندگی را کاری اشتباه می پندارند.
همان هایی که در ماه های اول، عشق شان را صمیمی تر از دیگران می دانستند و اظهار می کردند که عشق و زندگی ما از جنس دیگری است، حال خود به این باور رسیده اند که ازدواج امری پوچ و بی معنی است و ادامه زندگی مشترکشان یک خودکشی تدریجی است. به گفته دکتر آنتونلا مورتی، رئیس کلینیک روان پزشکی بیمارستان سن رافائل شهر میلان، سوءتفاهم و نبود شناخت آگاهانه و دوسویه از مهمترین دلایلی است که باعث دلخوری، عصبانیت و اختلاف های عذاب آور و نهایتاً فروپاشی ازدواج می شود.
عامل اصلی که باعث می شود روزهای خوش به دلواپسی، اضطراب و جنگ اعصاب تبدیل شود، سوءتفاهم هایی است که از تفکر منفی سرچشمه می گیرد.اغلب خانم ها از این شکایت می کنند که وقتی با شوهرم درباره مساله ای مهم و حیاتی صحبت می کنم، هیچ حرفی نمی زند و گهگاهی سرش را تکان می دهد، کاملاً می دانم که به حرف های من توجه نمی کند و اصلاً من برایش مهم نیستم. اما واقعاً سکوت به معنای عدم دوست داشتن است..
این افراد به نتیجه گیری های خود که غالباً هم منفی است بیش از تفکرات دیگر بها می دهند و بر روی آن تاکید می ورزند.در بسیاری از ازدواج هایی که به طلاق منجر می شود، برداشت های منفی و به نوعی پیش داورانه بسیار به چشم می خورد. زوج های پریشان در برخورد با همسرشان نظیر اشخاص مضطرب و افسرده رفتار می کنند. باور خود را چنان حقیقی می پندارند که انگار واقعاً طرف مقابلشان قصد از خود راندن آنها را داشته است.
این طرز تلقی ها چنان ادامه می یابد که در بیش از ۹۰ درصد موارد به شکست ازدواج می انجامد. برای از بین بردن اینگونه سوءتفاهم ها ابتدا لازم است زن و شوهر بیش از هر چیز به تفاوت یکدیگر پی ببرند که آنگاه با درک متقابل از نیازها، احساسات و عواطف یکدیگر هیچ گاه تن به مشاجرات لفظی که از سوءتفاهم های ناخواسته منشأ می گیرد، نمی دهند. اکثر خانم ها دوست دارند شوهرشان در هنگام صحبت با آنها بیشتر از کلمات تصدیق استفاده کند تا مطمئن شوند به حرف های آنها توجه می کند و به اصطلاح گوشش با آنهاست.
ولی مردان اغلب سکوت را ترجیح می دهند و تنها در زمانی که می خواهند گفته همسرشان را تایید کنند، لب به سخن می گشایند. زنان در هر حالتی با جنب وجوش و حرارت صحبت می کنند و انتظار دارند همانگونه نیز همسرشان به حرف های آنها گوش دهد. در حالی که مردان فقط زمانی که با مساله ای اتفاق نظر دارند، ابراز احساسات به خرج می دهند. مردها در مقایسه با زنان بیشتر رشته کلام را قطع و اظهارنظر می کنند در صورتی که زن ها تا پایان صحبت دیگران به انتظار می نشینند. از سوی دیگر زن ها از اینکه حرفشان قطع شود بیشتر از مردان ناراحت می شوند و به همین دلیل اغلب از این گله دارند که شوهرم هیچ علاقه ای به گفته های من ندارد و مدام حرف های مرا قطع می کند.
زنان چون خودشان بسیار گرم و احساسی صحبت می کنند انتظار دارند شوهرشان نیز همان گونه رفتار کند و صحبت جدی شوهر را نوعی پرخاشگری تلقی می کنند در صورتی که واقعاً مردان به لحاظ شخصیتی کمتر تمایل به ابراز احساسات خویش دارند.
اینها نمونه هایی بود از تفاوت های گفتاری و رفتاری زن و مرد که در بسیاری از زوج ها باعث سوءتفاهم و مشکلات جدی می شود. نداشتن مهارت های لازم و طرز تلقی های مناسب، روابط زن و شوهر را با مشکل روبه رو می سازد.
با تشدید منفی بینی، چشم انداز زن و شوهر چنان از یکدیگر تغییر می کند که در برخورد با موارد بعضاً ناخوشایند، پیش بینی های فاجعه انگیز می کنند تا جایی که دیگر تحمل خود برای ادامه زندگی را از دست می دهند.برای دوری از چنین مرحله ای تنها راه حل ممکن شناخت افکاری است که هر یک از زوجین در صورت بروز مساله ای از سوی دیگری باید به مثبت و منفی بودن آن توجه کند.طرز تلقی منفی از دیر آمدن همسر، فراموش کردن خرید مایحتاج خانه، تاریخ ازدواج، ساکت و آرام بودن در زمان ورود به منزل، عدم حضور به موقع در مهمانی و... جزیی ترین مواردی است که زندگی زناشویی را به شکست می رساند.
علاوه بر موارد گفته شده راه های زیادی وجود دارد تا با عمل به آنها بتوانید همسرتان را راضی و خوشحال نگه دارید. قدردان همسرتان باشید و نکته های مثبت زندگی با او را یادآوری کنید. به جای نقطه ضعف ها و نکات منفی که در او هست و شما نمی پسندید، بر نقاط قوت و دوست داشتنی او توجه کنید. همین الان به آنچه همسرتان امروز برایتان انجام داده بیندیشید و از او قدردانی کنید. تشکر از همسر را به صورت یک عادت در زندگی خود کنید. چنانچه این کار را انجام دهید زندگی زناشویی شما زیباتر از گذشته خواهد شد.
از همسرتان تعریف و تمجید کنید. زن ها هیچ گاه از شنیدن جمله تو خیلی زیبا هستی خسته نمی شوند. و حتی زمانی که انتظار شنیدنش را ندارند، بیشتر لذت می برند. گهگاهی به محل کار همسرتان تلفن زده و این موضوع را به او گوشزد کنید یا یادداشتی روی میز کارش یا درون کیفش قرار دهید.
اگر سر موضوعی اصرار دارید لازم نیست با دعوا و عصبانیت حرف خود را به کرسی بنشانید. به دور از هرگونه تعصبی این احتمال را در نظر بگیرید که شاید پیشنهاد همسرتان و راهکاری که بیان می کند بهتر از صحبت شما کارساز باشد پس به حرف های او اهمیت دهید و از پیشداوری و قضاوت های یک طرفه بپرهیزید.
اگر از یکی از خصوصیات همسرتان خوشتان نمی آید به جای دعوا و ایجاد بحث و جدل، او را به رستوران یا کافی شاپ دعوت کنید و سر صحبت را با او باز کنید و بدون قضاوت ذهنی در مورد رفتاری که از او نمی پسندید صحبت کنید. به یاد داشته باشید که این عنصر «غافلگیر کردن» است که باعث به هدف رسیدن می شـود. به طور غـیرمنتظره به محل کار همسرتان رفته و او را به رستورانی در آن حوالی بـبـریـد. هر چقدر بیشتر به همسرتان در بین همکارانش اهمیت دهید در پیشبرد اهدافتان موثر تر خواهید بود.
منبع : روزنامه شرق