شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


شرح نوازندگان باحال و بی حال از زبان لطفی


شرح نوازندگان باحال و بی حال از زبان لطفی
اکنون موسیقیدانان بسیاری درباره هنر بداهه نوازی سخن گفته اند. بیشتر این هنرمندان مدعی هستند که در صحنه از این فرم زنده هنری استفاده می کنند. من از آنچه شنیده و خوانده ام به این نتیجه رسیده ام که هنوز افراد جوان و حتی باسابقه از مفهوم واقعی این هنر آگاهی کافی ندارند. برای آشنایی بیشتر با ماهیت این فرم زنده و خلاق می توان نکات زیر را مطرح و باز کرد تا بدین وسیله نقش هنر بداهه نوازی مشخص شود. هنر بداهه نوازی یعنی اجرایی بر پایه حال درونی با توجه به دانش موسیقی ردیف شده دستگاه ها.۱ نوازنده برای متصل شدن به این حال باید راه هایی را در طریقت طی کرده باشد.
متاسفانه مدت ها است که مردم و اکثر هنرمندان معاصر، در استفاده بی مورد از این کلمه، بار معنایی آن را فراموش کرده اند. اینکه می گویند فلانی حال دارد، یا مجلس باحالی بود یعنی آن فرد یا مجلس از آنی برخوردار بود که ما را از خود بیخود کرده یا ما را از کثرت به وحدت رساند و این وحدت بود که باعث لذت معنوی و شوق درونی و خوشحالی ما شد.
حال یعنی کنونی که انسان را به ماورای واقعیت های تلخ هدایت می کند و ما را از کوچه های تنگ و تاریک عبور می دهد تا به این محدوده بی انتها برسیم. محدوده ای که هیچ من و مایی نیست و عشق و مهر سکاندار آن، خواهد بود و این آن می تواند یک لحظه یا چند ساعت یا یک عمر به درازا کشیده شود که با آن «آن جاودان». در صورتی که امروزه حال کردن یعنی لذت بردن که شامل لذائذ نفسانی دون نیز می شود. همه ما حال درونی پرمعنایی را احساس کرده ایم. اما اکثراً بر اثر بی توجهی آن را از دست داده ایم یا به فراموشی سپرده ایم. نوازندگان که از معنی «حال» دور افتاده اند، از موسیقی خلاق ایرانی نیز فاصله گرفته اند و این همان چیزی است که امروزه باعث رکود موسیقی ما شده است. اما چرا نمی توان از این دانش و تکنیک سریع به حالی درخور این موسیقی رسید؟ جواب این پرسش را باید در دور بودن نوازندگان از این «حال» دریافت.
تاکنون بسیاری از استادان دستگاه شور را نواخته اند، اما چرا هنوز هنگامی که نوای ساز استادان کامل مثل حسن کسائی، سعید هرمزی و ادیب خوانساری را می شنویم، باز حال ما دگرگون می شود؟ استاد دوامی برایم تعریف می کرد که؛ «همیشه حسین خان ابوعطا را با گوشه رامکلی شروع می کرد و همواره آن را تثبیت شده می نواخت. اما همه حضار با اولین نوا حالشان دگرگون می شد. برای من این مساله حکمت داشت و آن حالی بود که در خود حسین خان وجود داشت.»
این مطلب نشان می دهد که حتی ایجاد ملودی جدید هم ممکن است گاه برای رابطه برقرار کردن با شنونده کارگر نیفتد و یک ملودی یا آهنگ می تواند به وسیله موسیقیدانان متفاوت چنان حالی در ما ایجاد کند که ما آن را جدید بپنداریم و اگر با ملودی جدید صورت گیرد مسلماً نغماتی نیز به تاریخ موسیقی ما اضافه می شود.
ما دو گروه نوازنده داریم؛ نوازندگانی که با شناخت ساز می زنند اما «حال» ندارند و نوازندگانی که هم شناخت دارند و هم حال درونشان بالا است. «حال» با مقام عشق رابطه مستقیم دارد. عاشق بودن یا عاشق شدن به خود موسیقی نیز عنصر تعیین کننده ای است. کسانی که از طریق موسیقی وارد دریای معرفت دل می شوند قادرند که موسیقی ناب تری را در لحظه تولید کنند.
اگر موسیقیدان از قبل، برنامه خود را ساخته یا علاوه بر آن نت آن را نیز نوشته و حفظ کرده و آنگاه به صحنه بیاید نباید کارش را بداهه نوازی بنامد، بلکه باید آن را آهنگسازی بنامد که تعریف غربی دارد. پس می توان سه نوع فرم اجرا را این گونه خلاصه کرد؛ گروه اول کسانی که بدون اطلاع و وقوف در صحنه یا مجلسی نشسته و همان جا بنا بر حال آن لحظه شان دستگاه یا آواز مورد نظر را اجرا می کنند. این گروه باید خلاقیت در ساخت داشته باشند.
گروه دوم کسانی هستند که خود را برای اجرای مثلاً دستگاه سه گاه آماده کرده اند و با اطلاع می نوازند. این گروه ضرورتاً خلاق نیستند اما قادرند با موتیف های ردیف و گسترش آن بازی هایی بکنند.
گروه سوم کسانی هستند که خود را برای اجرا از طریق نوشتن اثر خود و حفظ کردن آن آماده می کنند. این گروه نیز باید خلاقیت داشته باشند.
افرادی که از این سه گروه خارج هستند کسانی هستند که یا ردیف را عیناً می نوازند یا از قطعات دیگران استفاده می کنند. گروه دیگری نیز هستند که ردیف نوازند و نمی توانند ادعای پرچم داری سه گروه بالا را داشته باشند. راویان همواره نگاه دارنده سنت های تاریخی کشور هستند و از جایگاه بالایی در حفظ سنت برخوردارند.
منبع؛دفترچه سی دی اثر «رمز عشق» شامل دونوازی محمدرضا لطفی(تار) و محمد قوی حلم (تنبک).
پی نوشت
۱- حال به تعریف فرهنگ فارسی (معین) عبارت است از؛ «آنچه به محض موهبت بر دل پاک سالک از جانب حق وارد شود، بی تعمد سالک و باز به ظهور صفات نفس زائل شود.»
منبع : روزنامه شرق