پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نقش نظامیان در اتخاذ سیاست خارجی


نقش نظامیان در اتخاذ سیاست خارجی
در اتخاذ تصمیم‌های سیاسی بویژه در حوزه سیاست خارجی قدرت همیشه نقش اصلی ایفا نموده است. در ادوار تاریخ بشری قدرت شمشیر همیشه تاثیرگذار بوده است. امروزه نیز قدرت نظامی و نقش نظامیان در سیاست در کشورهای مختلف متفاوت است.
در برخی کشورهای مختلف عامل قدرت نظامی تا حد زیاد بر قدرت سیاسی تاثیرگذار است ولی در برخی دیگر قدرت سیاسی تا حد زیادی قدرت نظامی و بویژه نقش نظامیان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در ترکیه ارتشیان و افراد نظامی که خود را مدافع سکولاریسم و ترکیه مدرن که آتاتورک معمار آن به شمار می‌رفت نقش ارتشیان هنوز مشهود است.
نظامیان بارها و بارها در ادوار مختلف از تحولات ترکیه کودتا نموده‌اند نمونه آن کودتای کنعان اورن بود. در سالهای اخیر ارتشیان و افراد نظامی در ترکیه بارها و بارها دولت منتخب اسلام‌گرایان به رهبری رجب طیب اردوغان تهدید به کودتا شد. در اتخاذ سیاست خارجی ترکیه بویژه در رابطه با قبرس و شمال عراق نظامیان نقش اساسی ایفا نموده‌اند. در آمریکای لاتین نیز نظامیان بارها و بارها اعلام کودتا نموده‌اند و دولت‌های قانونی و مردمی را سرنگون نمودند.
در چین باستان نخستین بار در سال ۵۰۰ بعد از میلاد مسیح سان تزو نظریه‌پرداز معروف چینی به پیوند جدانشدنی قدرت نظامی و اقتصاد، اطلاعات و سیاست پی برد.
وی در کتاب “هنر جنگ” به نقش قدرت نظامی در رابطه با مسائل سیاسی و اقتصادی می‌پردازد.
دو شخصیت مهم قرن ۱۸ و ۱۹ یعنی فردریک کبیر و کلاوزویتس نیز به بررسی نقش عملی قدرت نظامی در سیاست می‌پردازند.
فردریک کبیر نه تنها به عنوان یک حاکم سیاسی دیپلماسی رسمی اجرا کرد بلکه در اثر خود با عنوان “دستورالعمل‌های فردریک کبیر برای ژنرال‌هایش” به طور وسیعی به بحث در مورد اهمیت دیپلماسی عمومی و نظامی و استفاده هماهنگ از آنها پرداخت.
کلاوزویتس نیز در کتاب خود با عنوان “پیرامون جنگ” قدرت نظامی را عامل تاثیرگذار بر قدرت سیاسی می‌داند و معتقد است که سیاسیون باید از نظامیون تبعیت کنند. وی در این اثر به طور وسیعی ماهیت چندوجهی نیروی نظامی را هم به عنوان یک ابزار اجرای سیاست تشریح کرده است. وی جمله معروفی دارد: “جنگ چیزی جز ادامه سیاست با ابزارهای دیگر نیست.” آلفرد ماهان نیز به نقش نیروی دریایی در توسعه امپراتوری آمریکا پرداخته است. وی نظریه “قدرت دریایی” را بنیان نهاد. به نظر وی ایالات متحده باید برای سلطه بر جهان از مزیت‌های حاصله از سلطه بر دریا در زمان جنگ و صلح بهره برداری نماید.نظریه ماهان بر دو اصل اساسی استوار بود:
۱) فرماندهی دریا از طریق قدرت دریایی
۲) ترکیب بازرگانی دریایی، ثروت‌ها یا متصرفات ماوراء بحار و دسترسی ممتاز به بازارهای خارجی مواد اولیه و خام.
باگذشت زمان و تحولات سالهای پایانی قرن بیستم قدرت هوایی کشورها نیز عامل مهمی در مناسبات بین‌المللی شد. با توجه به تحولات جدید آیا امروزه جهانیان نقش نظامیان را تابعی از سیاست می‌دانند؟
باید گفت باز در کشورهای مختلف جواب این سوال متفاوت است. در کشوری اشغال شده مثل عراق در حال حاضر عناصر نظامی رژیم سابق هنوز هم می‌توانند به اقدامات خرابکارانه دست بزنند و در معادلات عراق یک نیروی مخرب تاثیرگذار محسوب می‌شوند.
در کشورهای لیبرال دموکراسی غرب امروزه هم جنگ را ادامه سیاست می‌دانند اینان به پیروی از کلاوزویتس جنگ را ابزاری برای رسیدن به قدرت فرض می‌کنند. حمله آمریکا به عراق که در واقع ادامه تحریم‌های پی در پی شورای امنیت علیه عراق بود نشان داد که لیبرالیسم غرب هنوز با توجه به نظریات کلاوزویتس جنگ و ابزار نظامی را ادامه سیاست می‌داند.این امر در عرصه بین‌المللی نمود پیدا کرد.
در عرصه سیاست داخلی کشورهای غربی نظامیان همواره در خدمت سیاسیون عمل می‌نمایند.در ایالات متحده و دیگر کشورهای اروپایی وزرای جنگ و دفاع را روسای جمهوری عزل یا نصب می‌نمایند.
نظامیان در خریدهای تسلیحاتی و آزمایش‌های موشکی نیز نقش مهمی دارند. در مواقعی کشورهای مختلف به منظور اتخاذ یک سیاست دفاعی با مشورت نظامیان تصمیم به یک همگرایی دفاعی می‌نمایند. کشورهای بلوک غرب در مقابل تهدیدات بلوک شرق تصمیم به ایجاد ناتو نمودند. هدف پیمان ناتو اتخاذ سیاست مشترک دفاعی در مقابل تهدیدات نظامی شوروی سابق در اروپای شرقی بود. اما امروزه ناتو به بازوی اجرایی کشورهای غربی در عراق و افغانستان و یوگسلاوی تبدیل شده است.
در تحلیل نهایی از نقش نظامیان در سیاست خارجی باید گفت که عامل قدرت نظامی و آگاهی از توان دفاعی و تهاجمی یک کشور نقش مهمی در سیاست خارجی آن کشور دارد. کشوری که فاقد یک ساختار نظام‌مند دفاعی یا تهاجمی است در برابر بحران‌های بین‌الملل و به تبع آن در اتخاذ سیاست خارجی مستقل- بدون دخالت عامل خارجی- با دشوارهای‌ زیادی مواجه می‌شود.
برعکس کشوری که از توان بالای نظامی، زمینی، دریایی و هوایی برخوردار است در تصمیمات سیاست خارجی با دست بازتری عمل می‌نماید. در بحران‌های داخلی، این کشورها از میزان موفقیت زیادی برخوردار هستند. مقایسه دو کشور عراق و ترکیه در این رابطه نشان می‌دهد که در سیاست خارجی کشورها عامل توان نظامی نقش تعیین کننده‌ای دارد. در حالی که عراق یک ساختار دفاعی و تهاجمی منظمی ندارد و در بحران‌های داخلی توان سرکوب نیروهای مخالف را ندارد. کشور ترکیه به دلیل توان بالای نظامی خود امکان زورآزمایی به مخالفین قومی و مذهبی را نمی‌دهدوبه نقض صریح حقوق شهروندان خودمی پردازد.
این مقایسه نشان می‌دهد که قدرت نظامی ارتباط نزدیکی با سیاست‌های داخلی و خارجی کشورها دارد. گرچه تا حدی قدرت نظامیان نسبت به گذشته کاهش یافته است اما این عامل همچنان تاثیرگذار است.
فاطمه جوانشیر
منبع : روزنامه رسالت