یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حرکت بر مدار قناعت


حرکت بر مدار قناعت
لطافت زندگی با ایجاد ناسازگاری های غیرمنطقی، چروک می خورد و زیبایی های زیستن و همگرایی در محیط پرحرمت خانوادگی بر سر زیادخواهی مالی خدشه دار می شود. اما آنچه از این رهگذر عاید شخص بی قرار می شود، آسیب های روانی، فکری و جسمی است.
برقراری تعادل در درآمد و مخارج، توان تجزیه و تحلیل مسایل ریز و درشت در اطراف و حتی متن زندگی و مهمتر ایمان به لطف خداوند آرامش و راحتی اندیشه انسان را تامین و تضمین می کند. وجود سالم و روان پرنشاط را با خرده گیری ها، به اضطراب و تشویش آغشته نکنیم و رعایت قناعت را غنیمت برای شادابی و ایمنی زندگی کنیم.
● اضطراب سایه به سایه با انسان
اضطراب (ناآرامی) از دید علم روان شناسی، آشکاراترین هیجانی است که همیشه سایه به سایه انسان است. علت پدیداری این بی قراری به هم ریختگی سیستم روانی وجسمی فرد است. اما اضطراب به دلیل موقعیت زمان و مکان نه تنها بیماری نیست که گاه سازنده است. نکته دیگر رابطه معکوس قناعت و اضطراب در زندگی انسان است از «محمد کیوان زاده» پژوهشگر و کارشناس ارشد روان شناسی، علل بروز و شکل گیری اضطراب در شخص را می پرسم. او ابتدا با تعریف کوتاه از اضطراب و بیان این که اضطراب یکی از شایع ترین پدیده های احساسی است که انسان ها همواره با آن مواجه هستند، می گوید: «اضطراب یک حالت احساسی و هیجانی است. از خصوصیات برجسته آن، تولید حالت بی قراری و دلواپسی است که با اتفاقات زمانی و شرایط مکانی فرد تناسب ندارد. لذا اگر اضطراب عکس العمل نسبت به شرایط زمان و مکان باشد نه تنها بیماری نیست بلکه ممکن است سازنده و مفید نیز باشد. مانند اضطراب دیر رسیدن به زمان مقرر پرواز هواپیما، در یک شخص. یا بی تابی فرد برای آن که کار خود را از دست ندهد.»
وی با اشاره به این که سازمان بهداشت جهانی، اضطراب را مجموعه تظاهرات عضوی و روانی که نتوان به شخص مشخصی نسبت داد و علایم آن به صورت حمله یا حالت مداومی ادامه دارد. می افزاید: «اضطراب به مفهوم دیگر یعنی هر نوع نیرویی که ثبات روانی و جسمی فرد را دچار تزلزل کند و یا به عبارت دیگر، در فرد فشاری به وجود آورد، اضطراب نامیده می شود. همین مورد نیز جداکننده اضطراب از ترس می باشد چرا که برخلاف حالت ترس که بستگی به محرکه شناخته شده دارد، اضطراب خطر یا تهدید غیرواقعی است، یعنی وقتی شخصی از حشره ای مثلاً سوسک می ترسد، این ترس اضطراب نیست.»
دور شدن بشر از طبیعت و ورود به این دوران شهرنشینی، رویکرد به تجملات و صرف زمان بیشتر کار علاوه بر این که از رفت و آمدهای خانوادگی و همدلی اجتماعی کاسته به یکی از عوامل بروز اضطراب در انسان تبدیل شده است.
یک پژوهشگر علوم ارتباطات در این باره می گوید بشر در طول حیات مراحلی طی کرده و در مقطع جهان کنونی، این رسانه ها هستند که همبستگی بشری را مدیریت می کند. اما این که راهکار برون رفت از بی تابی و هیجان روحی چیست؟ باید ارتباط مناسبتری میان رفتارهای افراد ایجاد کرد.
«امامی» اظهار می دارد اضطراب ریشه در افسردگی، یأس و حرمان در انسان دارد وی از یک جامعه شناس معروف آلمانی به نام «فردیناند تونیخ» که جمعیت انسانی را به دو بخش اجتماع و جامعه تعریف می کند، می گوید در اجتماع، بشر پیوندهای خونی دارد، می افزاید قرن ها پیش که عده جمعیت بشر در زمان تکامل در بخش اجتماع زیاد نشده و هنوز تکامل اتوماسیون نشده بود، بشر در تهدید و ابتلای بیماری های روحی- افسردگی قرار نداشت چرا که در دامنه طبیعت بود و طبیعت به او انرژی می داد. ولی در حال حاضر نسل همان بشر شهرنشین و از طبیعت جدا شده است و در عین حال باید بیشتر کار کند تا تامین معاش و رفاه بیشتر داشته باشد زیرا دامنه نیاز و وابستگی مادی در زندگی گسترده تر شده است. اگر به پنجاه- شصت سال پیش بنگریم مردمان عموماً مایحتاج کمتر نسبت به حال داشتند، مثلاً- یخچال دوم، خانه و لوازم مجلل نداشتند. اما آرامش روحی- فکری داشتند. اضطراب و هیجان واژه ای مصطلح نبود.
بنابراین درمی یابیم هر چه رویکردهای جامعه پیچیده تر و تکامل از هر جهت افزونتر می شود، کار کردن هم بیشتر و فشار و اضطراب هم افزایش می یابد و در همین وضعیت، همبستگی اجتماعی نیز کمتر صورت می گیرد. تا چند دهه پیش، خانواده ها با یکدیگر بیشتر رفت و آمد می کردند. الان به سالی یکبار رسیده است چرا که در اغلب خانواده ها هم خانم و هم آقا کار می کنند، فرصت کمتر برای ارتباطات انسانی می ماند. هر چه این ارتباط کمتر شود، انسان ها مضطرب تر می شوند و به نوعی احساس تنهایی می کنند.»
این مدرس، ادامه سخنانش را معطوف به شرح چندگانگی رویکرد بشری در دوران گذشته تاکنون می کند که نظر یک فیلسوف ارتباطات به نام «دیوید رایزمن» نویسنده کتاب انبوه خلق تنها- است: «بشر در طول زندگی خود سه مرحله پشت سر گذاشته است. دوران «سنت رهبر» مبنی بر این که سنت ها و آداب نقش رهبری بشر را داشتند. در آن مرحله بشر هیچ اضطرابی نداشت.
مرحله دوم «خود راهبر» در زمان «گوتنبرگ» و ظهور کتاب و تکامل انسان است که بشر خود، خویشتن را رهبری می کرد. مرحله سوم: «دگر رهبری» یا رسانه های جمعی است که جامعه را هدایت می کنند. آن نویسنده در کتاب خود معتقد است انسان ها در جهان کنونی تنها هستند. نقطه اتصال و همبستگی شان رسانه های گروهی است که مردم را مدیریت می کنند. براساس چنان چرخه ها و رویکردها، اینک انسان جهانی در مقطع زمانی کنونی دچار اضطراب، افسردگی و تلاطم می شود چون هیچ نمی داند چه آینده ای خواهد داشت.
● چشم هم چشمی؛ عامل ایجاد اضطراب
«دکتر فدایی» در خصوص زیادخواهی مالی در زندگی برخی از افراد، چنین می گوید: «از عوامل استرس آور، می توان به هدف های غیرمنطقی و نامناسب اشاره کرد. برای نمونه زیاده خواهی، چشم هم چشمی و رقابت ناشی از حسادت از عوامل ایجاد اضطراب است.»
ایمان به خدا؛ آرامش بخش دلها
شیوه درمان اضطراب در شخص در علوم روان شناسی و روانپزشکی یکسان نیست. این نظر کارشناس ارشد روان شناسی است.
«کیوان زاده» توضیح می دهد: - «چنانچه اضطراب به حالت بیماری پیشرفته باشد معمولا روانپزشک درمان همزمان دارویی و روان درمانی پیشنهاد می کند. اما از دید روان شناسی می توانیم به جای درمان دارویی از روش های دیگر استفاده کنیم همچون بالا بردن اعتماد و ایمان قلبی شخص مبتلا، به خدا که نتیجه آن، آرامش درونی است. شیوه دیگر، افزایش اعتماد به نفس و آرمیدگی است که در فرد آرامش به وجود می آورد. البته موارد تحرک ورزش، شوخ طبعی و اداره آگاهانه فعالیت های مغزی، جزو درمان های اضطراب توصیف می شوند.»
«دکتر فربد فدایی» روانپزشک، درباره اضطراب، چنین می گوید: عموما با دو نوع اضطراب در سطح جامعه روبرو هستیم یک نوع از اضطراب ها جنبه طبیعی دارد. برای نمونه روبه رو شدن با موضوعات ناشناخته آغاز کار جدید، رفتن به مدرسه جدید و یا روبه رو شدن با مقتضیات دوره متفاوت زندگی، یعنی قدم گذاشتن از دوران کودکی به نوجوانی یا از دوره نوجوانی به جوانی است. همه این موارد به طور طبیعی سبب اضطراب می شوند. این نوع اضطراب جنبه عادی دارد و خود به خود هم برطرف می شود بدون آن که اثری بگذارد البته حمایت و راهنمایی اطرافیان فرد، سبب تسری در بهبود شخص می شود.
اما نوع دیگر از اضطراب ها جنبه بیمار گونه دارد که آن ها را به دو گروه کلی می توانیم تقسیم کنیم: دریک گروه از انسان ها دستگاه عصبی به طور ذاتی حساستر از دیگران است به نحوی مسایل جزیی هم می توانند در آنان احساس دلهره به وجود بیاورند.
وی در ادامه بیان تشریح چندگانگی اضطراب، از گروه دیگر، به شرایط ناخوشایند زندگی فرد اشاره می کند و می افزاید: «برای نمونه ، پرورش در یک محیط خانوادگی ناایمن ممکن است سبب بروز اضطراب شود همچنین فشارهای روانی شدید و درازمدت. برای نمونه: زندگی در یک محله شلوغ با همسایگان نامناسب آن، نیز می تواند سبب اضطراب به صورت ثانویه شود.»
به گفته «فدایی» روانپزشک، به طور کلی اضطراب های طبیعی و بهنجار نیاز به درمان ندارد. در اضطراب های بیمارگونه که در حدود سه - چهار درصد مردم را تحت ابتلا دارد، هم درمان های دارویی و هم روان درمانی می تواند موثر باشد. وی می افزاید: «دارو سبب می شود که آستانه حساسیت فرد به حال طبیعی برگردد. روان درمانی باعث می شود با شناختن بهتر خود و محیط اطرافش، عوامل اضطراب آور را حل کند.
وی در پایان این بخش از گفتار علمی شان، می افزاید: « در پایان باید نکته مهمی را هم اضافه کرد و آن این است: اعتقاد به خداوند و عقیده به مصلحت خداوندی و پیوند با قدرت لایزال خداوندی در همه حالات می تواند هم از اضطراب پیشگیری کند و هم سبب کاهش اضطراب گردد.
● تاکید بر معادله درآمد و مخارج
«امامی» در پاسخ به این سئوال که زیاده طلبی مادیات در زندگی چه رابطه ای با بروز اضطراب در انسان دارد؟ با اشاره به این که بشر برای کار کردن محدودیت زمانی نداشته و ندارد می گوید: «همین ویژگی به خودی خود باعث ظهور مسایل مختلف روحی - جسمی و فکری می شود حال اگر توقع زیادخواهی مالی هم در بین برخی خانواده ها و در چرخه زندگی مطرح باشد، فشار مضاعف بر فرد خواهد آورد.
به عقیده من برای آن که چنین وضعی پیش نیاید و زندگی در آرامش و بدون ناآرامی ها باشد، باید مشاوران و روان شناسان، خانواده ها و بچه ها را راهنمایی کنند که نباید بیش از ضرورت های متعارف، به اصطلاح به نان آور خانواده چه مرد و زن، تحمیلی وارد شود. در غیر این صورت گفته شود، باید انتظار عواقب آن که می تواند اضطراب، افسردگی و احتمالا «رویدادهای دیگر» باشد، بود.
باید خواسته ها بخصوص با واقع گرایی و توانمندی های هر شخص باشد. به اندازه درآمد، خرج کرد. موازنه این معادله موجب آسایش اهل خانواده و در کل زندگی می شود.»
● تاکید بر توسعه ارتباطات انسانی
«امامی» پژوهشگر علوم ارتباطات، درباره راهکارهای غلبه بر اضطراب، بر محور قرار دادن ارتباطات انسانی هرچه بهتر و توسعه آن تاکید دارد.
می گوید: «برای این که بتوانیم به بی آرامی ، هیجان والتهابات فایق آییم باید ارتباطات انسانی بهتر در جامعه نشو و نما کند و این که بشر بتواند نیازهایش را از طریق ارتباطات درون فردی و میان فردی محقق کند. موارد جنبی هم هستند که می شود برای کاستن و یا دور شدن از اضطراب به کار گرفت. ورزش کوهنوردی، مسابقات فوتبال و امثالهم» وی ادامه می دهد: مورد دیگر متوجه مدیریت شهری، شهرداری ها می شود که برنامه ریزی های مناسب برای قشرهای مختلف مردم جهت تخلیه فشار خستگی از کار و ... را هرچه بیشتر گسترش دهند بخصوص امور فرهنگی شهرداری ها و مدارس آموزش و پرورش با ایجاد امکانات تفریحی و تسهیلاتی نیز از طریق تئاتر و تشویق به هنرآموزی های متنوع در اوقات فراغت و تعطیلات، برنامه ریزی کنند و هدف نیز نزدیکتر کردن افراد به یکدیگر و در محیط های مناسب باشد.
● رابطه معکوس قناعت با اضطراب
قناعت به هر آنچه در اختیار شخص است نه تنها دلیل ایجاد آشفتگی در روان و فکر انسان نمی شود که موجب برخورداری از آسودگی در زندگی انسان می شود.
به گفته «کیوان زاده» پژوهشگر، قناعت رابطه کاملا معکوسی با اضطراب دارد به دلیل آن که قناعت یک صفت پسندیده است که انسان را از حرص و طمع دور می کند و باعث به وجود آمدن آرامش در فرد می شود.
وی درباره زیادخواهی شخص در مادیات، اظهار می دارد: «افراط در مال اندوزی و ثروت بارگی باعث می شود فرد همواره اضطراب از دست دادن مال و منالش را داشته باشد. همین احساس ناخوشایند عامل آن می شود که شخص حریص، پی درپی دچار تشویق و نگرانی باشد. اما آن کس که به آنچه در توان و اختیار مالی دارد قانع باشد هیچگاه نگرانی از دست دادن مالی و دچار تشویش و اضطراب نمی شود. این گونه زیستن موجب بالا رفتن اعتماد به نفس در انسان می شود. ما حتی در منابع و توصیه های اسلامی از این قبیل موارد داریم ازجمله این فرمایش امام علی«ع» است: آسوده ترین مردم در زندگی، فردی است که قناعت را پیشه خود سازد.
حسن آقایی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید