یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چگو نگی کاهش اضطراب در بیماری‌های مزمن


چگو نگی کاهش اضطراب در بیماری‌های مزمن
شرایط روحی بیماران لاعلاج یا صعب‌العلاج و نحوه صحیح برخورد بااین بیماران از مسایلی است كه به رغم پیشرفت علم و اطلاع رسانی فراوان،هنوز هم اغلب مردم اطلاعات درست و زیادی از آن ندارند. این در حالی است كه به اعتقاد پزشكان و روان شناسان، داشتن آگاهی‌های لازم و ضروری علمی، شرایط روحی پراضطراب و دلهره‌آور افرادی را كه دچار بیماری‌های مزمن هستند، كاهش می‌دهد. آنچه كه افراد در تعامل با مبتلایان به بیماری‌های مزمن و صعب‌العلاج باید بدانند، اطلاعات كافی پزشكی از نحوه بیماری، علت بیماری، شكل درمان، امید به درمان، شناخت روحیات بیمار، آگاهی علمی از حالات روانی حاكم بر این گونه بیماران و خانواده آنان و آشنایی با مختصات و ویژگی‌های فرهنگی و مذهبی جامعه‌ای است كه بیمار در آن زندگی می‌كند. به اعتقاد كارشناسان مهم‌ترین نكته‌ای كه در برخورد با بیماران لاعلاج و یا صعب العلاج باید به آن توجه داشت، نوع نگرششان به مرگ است.
این كه فرد بیمار، مرگ را پایان زندگی بداند و یا نقل مكان از جهانی به جهان دیگر، نیازمند دو شیوه متفاوت از روان درمانی است. دكتر"محمد صادق‌مهدوی"، جامعه‌شناس خانواده معتقد است: گاهی مشكلات روحی ناشی از بیماری، فرد بیمار را تا آستانه "پایان زندگی" سوق می‌دهد و هر بیمار به فراخور مجموعه‌ای از ویژگی‌های فردی، خانوادگی، مذهبی، فرهنگی و غیره به چنین وضعیتی واكنش نشان می‌دهد. وی افزود: در حالی كه برخی از بیماران در چنین وضعیت روحی، همه غم‌ها را در درون خود می‌ریزند و دم برنمی‌آورند، برخی زبان به ناله، شكوه و نفرین و دعا می‌گشایند و برخی دیگر هم كنترل عصبی خود را از دست داده،گاه پرخاشگری می‌كنند و گاه افسرده و غمگین خود را به انزوا می‌كشانند.
این جامعه شناس خانواده گفت:مهم‌ترین كمك به‌این گونه بیماران در چنین شرایط روحی و روانی،یافتن راه حلی است كه فرد بیمار و خانواده‌اش بتوانند بر اساس آن خودشان را با شرایط جدید وفق دهند یا به عبارتی سازگار كنند. مهدوی افزود:برای ایجاد یك چنین سازگاری، باید شرایط جدیدی ایجاد كرد كه میان فرد،بیماری و خانواده او رابطه‌ای برقرار شود كه در آن احساس آرامش و امنیت كنند و برقراری این ارتباط باید به گونه‌ای تعلیم داده شود تا دوباره تعادل جسمی، روانی ، رفتاری و شخصیتی فرد بیمار و اطرافیانش به آنان بازگردد.
این كارشناس گفت:در چنین شرایطی، آموزش‌ها به طور كلی بر دو جنبه فعال كردن توانایی‌های درونی فرد بیمار و استفاده از نیروهای خارج از فرد، مانند اطرافیان ، ابزار ، داروها و امكانات درمانی تكیه دارد. وی افزود:مهم‌ترین معرف و نشانه وجود سازگاری در افرادی كه سازگاری خود را از دست داده‌اند، آن است كه از میزان نگرانی اطرافیان در مورد بیماری فرد كاسته شود و اندوه و نگرانی بیمار نیز، تا حدودی كاهش یابد. یك جامعه شناس دیگر نیز گفت:در جامعه ما كه یك جامعه مذهبی است، اگر بتوان به ابعاد سازگاری كه دارای بعد "خود" و "محیط" است، بعد متافیزیكی را نیز اضافه كرد،بر ضریب توفیق برای ایجاد سازگاری تازه افزوده می‌شود.
دكتر "سعید صدیقی" افزود:از سوی دیگر،افراد باید بدانند برای نحوه سازگاری با شرایط تازه، بویژه در مورد بیماریهای مزمن، میان گروهها و اقشار مختلف اجتماعی، هم براساس نوع بیماری و هم بر اساس تیپولوژی انسان‌ها،راه حلهای مختلفی وجود دارد. وی گفت: مهم‌ترین وظیفه اطرافیان بیماران مزمن، كمك به درمان بیمار، تامین آرامش خاطر و كاستن از اضطراب‌ها و فشارهای روانی است كه این بیماران از آنها رنج می‌برند. این جامعه‌شناس افزود:بیمار وقتی تصور كند كه از یك بیماری جان سالم به در نخواهد برد،دچار ترس، پریشانی و اضطراب می‌شود، به گونه‌ای كه نمی‌خواهد تغییرات شدید در سلامتی و اختلالات جسمی خود را بروز دهد و حتی باور كند، زیرا قبول و باور كردن بیماری لاعلاج از منظر او به معنای قبول پایان زندگی است.
دكتر مهدوی نیز معتقد است:احساس امنیت یكی از نیازهای مهم درونی هر فردی است، بنا بر این بیمار برای رسیدن به این امنیت ، میل دارد اطلاعات مربوط به بیماری خود را حفظ كند و دیگران را از نوع بیماری خود آگاه نسازد. وی افزود: در زمانی كه فرد نمی‌خواهد دیگران را از كم و كیف بیماری خود آگاه كند،ارتباطش با خانواده و نزدیكان هم ممكن است كم شود و این امر می‌تواند مقدمه‌ای برای شروع "افسردگی" باشد.
این جامعه شناس گفت:البته همه این بیماران، بیماری خود را به یك شكل كتمان نمی‌كنند و نحوه برخورد هریك ازآنان با بیماری ، فرق می‌كند. مطالعات نشان می‌دهد كه پزشكان و مردم عادی در مقابل تهدیدات بیماری‌های جدی،هیچ تفاوتی با هم ندارند و نیروهای هیجانی را مانعی بر سر راه شناخت واقعی بیماری خود، قرار می‌دهند. برای درمان بیماران مبتلا به بیماریهای مهلك، دانستن این نكته برای پزشك معالج و اطرافیان بیمار بسیار مهم است،كه او از بیماری خود چه می‌داند؟از پیشرفت و شدت بیماری تا چه حد آگاه است و بالاخره از آینده خود و بیماریش چه انتظاری دارد؟ بهبود، بدتر شدن یا حفظ وضعیت موجود؟
صادق مهدوی معتقد است:هر گاه به طورمثال ،بیماری می‌گوید كه "من سرطان ندارم "یا" بیماری كلیه من قابل علاج و درمان است "، در واقع به ما این اطلاعات را می‌دهد كه او از نوع بیماریش و حتی مخاطرات آن آگاه است و از روبرو شدن با واقعیت می‌خواهد فرار كند،یا به عبارتی از بیماری خود بسیار هراسناك است. به گفته این جامعه‌شناس ،بعضی از بیماران مبتلا شدن به بیماری را نوعی عقوبت می‌دانند كه در اثر انجام اعمال بد آنان نصیبشان شده است.
وی افزود: احساس گناه و احساس كیفر اعمال نزد بیماران سرطانی ،بیشتراز سایر بیماریهای مهلك ومزمن است، درعوض بیماران قلبی بیشتر میل به انكار بیماری خود دارند و كمتر از بیماران سرطانی احساس گناه می‌كنند. مهدوی معتقد است:برای شناخت اصول و نحوه برقراری رابطه با مبتلایان به بیماریهای مهلك، لازم است ابتدا به منشا نگرانی یا نگرانی‌های بیمار پی برد و زیر بنای اضطرابهای او را شناخت. وی افزود:مهم‌ترین اصل، هنگام برقراری رابطه با بیماران مبتلا به بیماری مهلك، كمك به حفظ تعادل روحی و امید به زندگی است.
این جامعه شناس گفت: باید با زبانی كه برای فرد قابل فهم است سخن گفت، در مورد بیماریش نباید اطلاعاتی داد كه با واقعیت قابل لمس او در تضاد باشد و همه واقعیت و سرانجام بیماریش را نباید به طور صریح بیان كرد. مهدوی افزود: خانواده‌ها به طور كلی باید به نقش حمایتی خود واقف باشند اگر خانواده‌ای بتواند در مواقع ضروری به عضو خود كمك كند و او را مورد حمایت قرار دهد، سپر بسیار خوبی در مقابل "استرس"،ایجاد كرده است. او گفت: اگر بیمار در سازگاری با شرایط جدید،توفیق نیابد ممكن است دچار یك یا چند مورد از علایم مرضی مانند افسردگی، رقت احساسات و گریستن ، یاس و نومیدی، اضطراب ونگرانی، عصبانیت (باپرخاشگری صحبت كردن ، بدخلقی و بداخلاقی)، انزوا، گوشه‌گیری و بی‌رغبتی نسبت به شغل وكار شود.
مهدوی افزود:به طور معمول، پزشكان وخامت اوضاع جسمی بیمار را به طور سنتی در جامعه ما به خود وی منتقل نمی‌كنند، بلكه بسته به شرایط سنی و وضعیت خانوادگی به فرزندان، همسر، والدین یا برادر و خواهر، واقعیت را كه حكایت از مهلك بودن بیماری فرد دارد، منتقل می‌كنند. این جامعه شناس گفت:در هر حال، هم بیمار و هم نزدیكان وی باید واقعیت را درباره بیماری آن فرد بدانند، اما این دانستن باید به طور حتم تدریجی باشد نه دفعی و یك مرتبه. به اعتقاد مهدوی، بهتر است در هر حال اطلاعات به صورت پلكانی داده شود، یعنی در هر جلسه اطلاعات بیشتری به بیمار داده شود، ولی درهرحال اطرافیان بهتر است، چند گام جلوتر و زودتر اطلاعات را دریافت كنند.
لیلا صمدی
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید