سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


نقد تکوینی آذر کیمیا


نقد تکوینی آذر کیمیا
حس معیار صدق و کذب ندارد پس حتماً آن چیزی که می‌نویسم درست است یا حتماً آن چیزی که می‌نویسم غلط است چون حس با احساس فرق می‌کند و حس عنصری ثابت و غیر قابل تغییر است با و هر اِن‌قُلتی حس من نسبت به این قطعات تغییر نمی‌کند پس بیهوده تلاش نکن تا درست بشنوی.
شاید یا حتماً در تعبیر استاد -آنکه موسیقی را بیش از من می‌داند-آذر کیمیا سرشار از قواعدی است که با «نت»ها و «دستگاه»های ناآشنا در ضمیر ناخودآگاه شنیداری من، توانایی آن را دارد که از دروازهٔ شنیداری عبور کرده و به صورتی شورانگیز حس را با موسیقی درگیر کرده و حس را ایجاد کند .
نه القا و پس از پایان قطعات آن، استاد ادعای فهمیدن را داشته باشد اما به دلیل آنکه تنها دهلیز ارتباطی فهم من از آذر کیمیا «گوش» است و «حس»، پس از شنیدن لحظاتی از قطعه نخستین با آنکه گوش دریچه‌ای برای همراه ساختن آن قطعه با حس بود.
دگرگونی را که حس از آن انتظار داشت صورت نگرفت وحس شنیداری به صورتی ناخودآگاه به القای ذاتی آن قطعه بسنده کرد و بیشتر انتظار پایان آن قطعه و آغاز دیگری را داشت.
با آغاز قطعهٔ دوم نیز فضای حسی ـ شنیداری نتوانست با موسیقی درگیر شود و تلاشهای همراه ساختن موسیقی با روح بی‌نتیجه ماند و گوش دریچه‌ای شد برای شنیدن و القای اصوات هارمونیک قطعات «آذر کیمیا» و این القای حس موسیقی نه تنها به ایجاد حس کمک نکرد .
بلکه جدالی را پدید آورد که همواره ضمیر ناخودآگاه دلیل ایجاد نشدن حس موسیقایی از شنیده‌ها را در قالبی استنباطی مورد بررسی قرار داده و در پایان حس خستگی جایگزین حس غم و شادی می‌شود که باید از شنیدن این قطعات ایجاد می‌شد و منطق «چرا»یی دگرگون نشدن حس را از شنیدن «آذر کیمیا» در سه گزینه «نمی‌فهمم چون نمی‌دانم»، «درگیر شدن قطعات با تکنیک و فراموش شدن ایجاد حس در اثر» و «آشنا نبودن خالق اثر با فضاهای حسی» پیدا می‌کند.
هر چند ایجاد حس در مخاطب وظیفه اصلی موسیقی است اما به سبب آنکه تأثیر موسیقی گروه عام و خاص متفاوت و فهم موسیقی بر دو نوع درک شنونده از اثر و فهم نظریه‌پرداز از کارکرد موسیقی است پس نمی‌توان حکمی قطعی در تصدیق یا تکذیب متن حاضر باشد زیرا حس معیار کذب و صدق ندارد پس حتماً آن چیزی که می‌نویسم درست است یا حتماً آن چیزی که می‌نویسم غلط است چون حس با احساس فرق می‌کند و حس عنصری ثابت و غیر قابل تغییر است و با هر انقلتی حس من نسبت به قطعات تغییر نمی‌کند پس بیهوده تلاش نکن تا درست بشنوی.
● فضایی که عقل و استدلال را جایی نیست
حس عنصری ثابت و قرارداد باری تعالی در روح و حقیقت انسانی است در حالی که احساس در هر لحظه احتمال تغییرپذیری و تبدیل به احساس آنی دیگر دارد و این چنین است که حس من نسبت به «آذر کیمیا» و حرکت موسیقایی و هارمونیک این قطعات بنا به زمانهایی که با آن موسیقی ارتباط برقرار می‌کنم (می‌شنوم) تغییر نمی‌کند همچون حال که آنچه را شنیده‌ام تحریر می‌کنم.
آنچه سبب می‌شود در همان ابتدایی‌ترین لحظات، نخستین قطعه سنتوری «آذر کیمیا» با تمام بیگانگی که با ذائقه شنیداری دارد آن را برای شنیدن ترغیب کند محصور نشدن آن اثر در چارچوبهایی است که موسیقی‌شناسها آن را قواعد ساختاری یک اثر موفق می‌دانند و بر این اعتقادند که اثر بدون داشتن این قواعد اثری موفق نخواهد بود.
اما این قطعه علاوه بر رعایت اصول حرفه‌ای در نظر مخاطبی چون من که با سنتور و قطعات سنتی این ساز بیگانه است با فراهم آوردن فضایی خاص نسبت به حرکت موسیقایی و هارمونیک این قطعه، بدون آنکه بر احساس اثری تحمیلی داشته باشد در زمانهای مختلف بنا به لحظه‌ای که احساس با آن موسیقی ارتباط برقرار می‌کند تغییر کرده و از القای حس به ایجاد حس که تأثیر هر قطعه موسیقایی منحصر به فرد است دست می‌یابد.
«آذر کیمیا» بدون آنکه ساختارشکنی کند در فضایی که می‌توان آن را فطرتاً سنتی خواند بدون فاصله گرفتن از (نت) و (دستگاه) احساس مخاطب را در دو محور عام و خاص تغییر داده و به مرحله‌ای دست یافته که حس تغییرناپذیر مخاطب همواره و در هر لحظه که با آن ارتباط برقرار کرده و آن را می‌شنود حسی واضح و قابل فهم از بازنمود قطعات داشته باشد و قطعات طیف گسترده‌ای از هم‌سویی موسیقی با روح، احساس و در نهایت حس وی داشته باشد.
شاید بتوان در نگاهی استادانه، دور از فضایی حسی و در حالی که هدف از تفسیر قطعات «آذر کیمیا» استدلالهای فنی است با جملاتی کوتاه اما فهم‌ناپذیر برای معیارهای سنجش قطعات این اثر در ضمیر ناخودآگاه شنیداری من سست‌بنیاد خواند اما برای من به عنوان آنکه برای نخستین‌بار با اثری سنتی ارتباط برقرار می‌کند .
اصرار ورزیدن برای تفسیر اثری که از اصول فنی نتها و دستگاههای آن نامطلع نیستم همچون ساختن عمارتی در سیاهی و تاریکی شب است پس دور از هر لاف گزافی این نوشته تحریر شنیده‌ها بدون در نظر گرفتن هر نوع قالب تفسیری ـ استدلالی است و باید گفت که خطای شکاکان از استدلالهای این نوع کار تکوینی بی‌مورد است.
سعید فصیح
منبع : سورۀ مهر


همچنین مشاهده کنید