دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

واقع انگاری خیال- عقده ی پیشرفت


واقع انگاری خیال- عقده ی پیشرفت
● واقع انگاری خیال
تمایز میان خیال و واقعیت در گذشته چندان روشن نبوده است. دیو و پری و غول بیابان در فرهنگ ما، همانند خدایان یونان از جمله زئوس و ونوس و ژوپیتر، واقعیت داشتند. به همین قیاس مردم ما بسیاری از محالات عقلی را قابل رخ دادن می پنداشتند: پرنده ای از آسمان آمد که ۱۲ منقار و ده هزار چنگال داشت؛ یا: عوج ابن عنق فاصله ی قوزک پایش تا زمین صد و بیست ذراع بود. از ابوالفضل بیهقی نقل است که می گوید:«... و بیشتر مردم عامه بر آنند که باطل ممتنع را دوست بدارند، چون اخبار دیو و پری و غول بیابان، که احمقی هنگامه ای سازد و گروهی چون او گردایند.» این دوست داشتن باطل ممتنع در تمام دوره ها و در تمام فرهنگ ها وجود داشته است؛ حتی بیان آنها به صورت افسانه یا داستان تخیلی برای کودکان بسیار مفید است، برخلاف آنچه اخیرا از کتب کودکان و نوجوانان حذف شده است و آنها را تبدیل به نوشته های خشک و بی تخیل کرده است؛ اما کودک یاد می گیرد که امر واقع را از خیال متمایز کند. تخیلات به وی کمک می کند هدف هایی در زندگی برای خودش تنظیم کند و با واقع گرایی خود را به آن سو بکشاند. متاسفانه ارتباط میان خیال و واقعیت کمابیش در ذهن ما ناپرورده است، و بیشتر اوقات خیال را امر واقع می پنداریم، و از این جهت جامعه ی ما ضرر های فراوانی می بیند.
داستان آن جوان که خیال کرد مقاله اش در میان ۷۲۰۰۰ مقاله ی نجومی در دنیا برنده شد و مدال طلا گرفت کم از خصوصیات عوج ابن عنق نداشت. جامعه و مدیران سیاسی کشور ما نیز این خیال را امر واقع انگاشتند و به وی جوایز متعدد دادند. از همین قماش است داستان جوان دیگری که خیال کرد با تلسکوپ چند سانتی متری اش طیف تپ اخترها را کشف کرده است و از دست رئیس جمهور کشورمان جایزه گرفت! یعنی که در چندین مرحله مدیران اجرایی کشور ما این خیال را واقعیت انگاشتند. از همین قماش است انواع اخبار کشف فرمولها و دستگاههای مختلف که مدیران رسانه های ما، بخصوص نوشتاری، عاشق پخش آنها هستند. . از همین قماش است خیالاتی شدن، یا وانمود کردن، بعضیها که فلان مدرک دانشگاهی را دارند، یا با فلان برنده ی جایزه ی نوبل، مثلا عبدالسلام، دکتری خود را گذرانده اند، ابهت این خیال هم مسئولان کشور را می گیرد، و مسئولیت مراکز بزرگ تحقیقاتی ما به آنها واگذار می شود و یا به مراکز محرمانه علمی و صنعتی ما راه پیدا می کنند. . از همین قماش است صنعتی شدن و علمی شدن کشورمان پس از آنکه در خیال آن را پروراندیم.
اگر جز این بود این همه در مورد جوانان المپیادی تبلیغات نمی کردیم، و این خیال به سرمان نمی زد که به لحاظ علمی چنین و چنان هستیم، در حالی که در بسیاری از مراکز آموزش عالی ما، و مراکز تحقیقاتی ما، فساد علمی حاکم است. در واقع خیمه شب بازی علمی به راه انداخته ایم. در بعضی مراکز در دوره های دکتری ادای آموزش دکتری را در می آوریم. فرمولهایی مثلا پیچیده، که خودمان هم نمی فهمیم، روی تخته می نویسیم و از دانشوران و دانشجویان دکتری می خواهیم یاد بگیرند ادای ما را در بیاورند، و خیالات می کنیم که دوره های دکتری به راه انداختیم. این حبابهای خیال، که در مقاطع مختلف آموزشی ما دیده می شود، روزی خواهد ترکید. آن روز چگونه به روی توده مردم می توانیم نگاه بکنیم و چه جوابی برای آنها داریم؟
خیال پردازی آنچنان با ما عجین شده است که حتی مهندسان ما، که باید یاد گرفته باشند تنها با واقعیتها کار بکنند، و برنامه ریزیهای واقعی داشته باشند، گرفتار آن هستند. کمتر موردی دیده می شود که مهندسان ما بتوانند زمان بندی معقولی از کارهایشان بکنند. هیچ زمان بندی با واقعیت نمی خواند. در واقع، گاهی آنچه در خیال برنامه ریزان زمان بندی ایده آل است، امر واقع انگاشته می شود، و همچون امر واقع اعلام می شود. یک قاعده ی سر انگشتی نشان می دهد که در اغلب زمان بندیها یک ضریب ۳ کم گرفته می شود. این مورد کمی با خیال پردازیهای قبلی متفاوت است، و در سطحی دیگر اتفاق می افتد، اما جوهره ی هر دو یکی است. در مورد برنامه های مهندسی واقعی انگاشتن پارامترهای خیالی است که اشتباه به بار می آورد.
● عقده ی پیشرفت
تبختر تاریخی به ما اجازه نمی دهد بپذیریم که کشوری عقب مانده هستیم. از طرف دیگر بهت حاصل از برخورد ما با پیشرفتهای کشورهای صنعتی از صد و پنجاه سال پیش تا کنون ضربه ی سنگینی به پیکره جامعه ما زده است. این است که هر وقت بتوانیم درد خود را با خیالپردازی تسکین می دهیم. بسیاری از مسوولان و مدیران کشور ما ترجیح می دهند کذبی پخش شود که مردم را آرامش دهد و دردهای ناشی از عقده پیشرفت را تسکین دهد تا اینکه حقیقت پخش بشود و مردم را به درد آورد. معمولا استدلال این است که نباید خوش بینی و امید را از مردم گرفت. غافل از اینکه امید کاذب بسیار زیان آور تر است و تسکین دردهای اجتماعی با پخش کذب زیانی بیش از پخش مواد مخدر دارد. بسیاری از مواردی که در بخش گذشته تحت عنوان واقع انگاری خیال ذکر شد مصداقهایی هستند از این گونه تسکین های تخدیری. هنگامی که رسانه ها خبر کذب برنده شدن فلان جوان را پخش می کنند یا خبر بی اهمیت مرد سال شدن کسی را پر اهمیت جلوه می دهند، در واقع تسکین دردهای عقب ماندگی جامعه را می دهند، یا خود گرفتار عقده پیشرفت هستند و این عقده نیروی محرکه پخش این اخبار یا جایزه دادن ها می شود. روزی که جوانان نسلهای بعدی ما دریابند که نظریه دکتر حسابی در مورد ماده هیچ ارزش علمی ندارد و مورد تمسخر جامعه علمی است، ما چه جوابی به آنها باید بدهیم؟ و چگونه تبلیغات اخیر را در جامعه باید توجیه کنیم!
جامعه هیچگاه از این طریق به پیچیدگیهای راه پیشرفت و رفع عقب ماندگی دست نخواهد یافت. همواره به ساده انگاری روی خواهد آورد و در نتیجه پس از چند نسل متوجه تخدیر خود خواهد شد و خدا نکند که دست به انتقام بر دارد. آموزش عالی ما متاسفانه در این سراشیبی است و توسعه علمی بسیار سهل انگاشته شده است. هشدارهای متخصصان و درخواست آنها برای گسترش حاکمیت خرد در امر آموزش و پژوهش در همهمه اداهای علمی و پژوهشی کمتر شنیده می شود. عقده پیشرفت خود نیروی محرکه شده است و نه راههای درمان آن.
گسترش شیادیهای علمی در دوران اخیر در کشورمان، و نیز مدرک گرایی افراطی، ناشی از عقده پیشرفت یا عقده حقارت در مقابل کشورهای پیشرفته است. غم انگیز تر اینکه در بسیار موارد افراد انقلابی، که خود را وارث و حافظ ارزشهای اسلامی می دانند گرفتار همین نوع وادادگی در مقابل غرب پیشرفته می شوند. اصرار فراوان در میان بعضی مسوولان برای داشتن مدرک دکتری، یا مطلق انگاشتن ارزش علمی مدرک در میان مسوولان لطمات سختی بر پیکره نحیف علم کشور ما زده است که عمدتا ناشی از این عقده پیشرفت و وادادگی در مقابل غرب است؛ واقعیتی متضاد با شعارهایمان.
رضا منصوری
برگرفته از کتاب ایران ۱۴۲۷ به قلم دکتر رضا منصوری
منبع : نشریه قاف