دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


روابط عمومی درکشورهای رو به توسعه و ایدئولوژیک


روابط عمومی درکشورهای رو به توسعه و ایدئولوژیک
سیستم روابط عمومی محصول دنیای مدرن است که درسال ۱۹۰۶ بعنوان یک ضرورت در ساختار اداری ومدیریتی راه آهن کشور آمریکا تقریباً به شکل تعریف شده آغازگردید و متعاقباً درانگلستان به سال ۱۹۱۱مؤسسه ای بعنوان روابط عمومی در سازمان هواپیمایی آن کشور پدید آمد و به تأسی ازآن عموم کشورهای غربی هم با رعایت مناسبت های ملی وجهانی اقدام به تاسیس روابط عمومی در نهادها ومؤسسات دولتی وغیر دولتی نمودند.
فلسفه ی اصلی تشکیل روابط عمومی ها مبتنی بر احترام به حرمت انسانی است و به تعبیری از روابط عمومی بعنوان هنر و یا علمی یاد می شود که قادر است حسن تفاهم و تعاملات نیکوی اجتماعی و حتی بین المللی را به ارمغان آورد. این گونه مؤسسات بیشتر از هر چیز چون حلقه ی واسطه و ترجمان میان نهادها و مخاطبین آنها تلقی می شود و موظف به تلطیف و سپس نهادینه کردن روابط میان سازمانهای دولتی وغیر دولتی با مخاطبین ایشان می باشند چرا که در جوامع مدرن ودمکراتیک این مردم واجتماع هستند که اصالت دارند و می توانند با انجام یک همه پرسی نهاد قدرت را تعیین وتعریف کنند.
لذا برای اینکه در حدود خرد وکلان روابط میان نهادهای سیاسی ، اقتصادی و... شکل مدنی پیدا کند همراه گروه های مدنی اجتماعی پدیدار شدند وهمواره در فرایند ارتباط اجتماعی کلان در پی ایجاد یک سلسله تعاملات عقلانی ودمکراتیک میان مردم ونهاد قدرت هستند.روابط عمومی در نظام های دموکراتیک برخلاف نظام های توتالیتر، ساختاری است که توان ایجاد حسن تفاهم را با مخاطبین خود را دارد و چون نماینده و سخن گوی سازمان تابعه ی خویش عمل می کنند از سوی دیگر در نظام های دمکراتیک احزاب ، اصناف وگروه ها نیز در حدود تعریف شده بعنوان نماینده و سخنگوی ملت یا مردم در برابر نظام سیاسی عمل می کنند.
هر چند روابط عمومی ها در ساحت عقلانیت و اجرای حسن تفاهم با مخاطبین خود بوجود می آیند، لیکن بعنوان ثقل کانون تصمیم گیری به شمارنمی روند ،هرچند که ممکن است مؤثرترین تأثیر را در تصمیم گیرهای سطح مدیریتی خرد و کلان داشته باشند ولی به شکل فعال ومبرع در فرایند و ساختار تصمیم گیری حضور ندارند، زیرا وظایف روابط عمومی بیش از هر چیز ترغیب واقناع است و کلیه ی خلاقیتهای آنان در جریان اتخاذ بهترین شیوه هنری در خصوص ترغیب واقناع صورت می گیرد. بعبارتی یک ابزار و روش نظام مند خلاق دردست مدیران ومسؤولان به منظورارتباط صمیمی ومنطقی یا دمکراتیک با مخاطبانشان می باشد .
علاوه بر این روش های استدلالی و عقلانی در حوزه روابط عمومی، شکل ابزاری دارند و غالباً در بستر هنر و ادبیات در فرآیند ترغیب واقناع هویت می یابد. از این رو بعضاً روابط عمومی را هنر هشتم می نامند، چون هدف روابط عمومی اقناع مخاطبین است واقناع صورت نمی گیرد مگر اینکه روابط عمومی متوسل به روش ها و شیوه های هنری شود هر چند ممکن است عناصرعقلانی و استدلالی به وفور در ارتباط گیری روابط عمومی با مخاطب به کار گرفته شده باشد لکن این بهره برداری در بستر هنر صورت می گیرد و از این رو هنری شکل ابزاری پیدا می کند .اما مقصود در جوامع مدرن دمکراتیک تعامل و ارتباط دوسویه ی مردم با نهاد قدرت است که این امربه صورت مستقیم صورت نمی گیرد بلکه با ایجاد حلقه ها ی واسطی چون احزاب ، اصناف و گروه های اجتماعی که مبتنی برخواست مردم می باشند به شکل سازمان یافته و نظام مند وارد عمل می شوند.همچنین یک نوع سپر حفاظتی را جهت حفاظت از جامعه ومردم در مقابل نهاد قدرت و حاکمیت بوجود می آورد. از طرفی نهاد قدرت در جوامع دمکراتیک در نهادها ، سازمانهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... تکثیر می شود و علی القاعده برای برقراری رابطه پاسخگوئی با مخاطبین خود نیازمند به یک ساختار نظام مند وتعریف شده بنام روابط عمومی احساس می شود،یعنی روابط عمومی پلی است که از جانب سازمان ونهاد دولتی و غیر دولتی جهت ارتباط گیری آسان توأم با تفاهم با مخاطبان به کار گرفته می شود.
در جوامع توسعه یافته ومدرن همواره روابط عمومی ها در پی ایجاد ماهیت دمکراسی در حوزه ی کار خویش می باشند . اما در کشور های رو به توسعه که عموماً ایدئولوژیک نیز می باشند و موجودیت احزاب، اصناف و گروه های مدنی و در نهایت دمکراسی در آن جوامع چندان وقعی ندارد ، لکن بنا به مقتضیات در عصر کنونی خود را در زمره ی میان کشورهای مدرن و دمکراتیک را تبیین می کنند در عمل تابع یک مفهوم ومقصود مجزوم هستند که از سوی منبع ایدئولوژی صادرمی شود. از این رو روابط عمومی ها درچنین کشورهایی نهال کانال هایی یک طرفه هستند و صرفاً بدنبال هنری کردن و یا تلطیف دستورالعملهای مانیفستی قدرت های مافوق می باشند . لذا روابط عمومی ها همواره در این جوامع ( هر چند با صورت دمکراتیک ) یک سویه عمل می کنند .
و این مسأله به ساختار روابط عمومی که کاملاً پدیده و محصول دنیای مدرن است بر می گردد. هرچند که در جوامع سنتی و روبه توسعه نیز این نهاد به لحاظ فرهنگی مورد تجزیه و تحلیل خصوصاً مورد ترجمه قرار گرفته است . لذا جوامع مذکور با رویکرد تجدد خواهی و با الگو گرفتن از صورت و ساختار روابط عمومی، فاقد مفهوم و فرهنگ دمکراتیک نهفته در آن هستند و بیشترجهت استفاده ی ابزاری به منظور تبیین ما نیفستهای ایدئولوژیک بهره می جویند. در فرایند ارتباطات بویژه روابط عمومی ها مصمماً بدنبال بازخورد، ارضا و اقناع هستند.زیرا حاکمیت ومتعاقباً سلسله حاکمیتهای خرد متصل به منبع قدرت مافوق بوده وبرغالب جنبه های اجتماعی و فرهنگی ، اقتصادی احاطه دارند وحوزه ی تعاملات اجتماع را محدود می کنند و اجتماع را به ورطه ی تقدیر گرایی سوق می دهند علی الخصوص فرستنده ی پیام ، خویش را متصل به حقانیت غیر قابل انکار می پندارد و در تجزیه و تحلیل خویش در ارتباطات اجتماعی صاحب صلاحیت می داند واز مشروعیت های معنوی ها مبتی بر باورهای اجتماعی ( مخاطبین ) استواربه نفع خویش بهره برداری می کند.
از این رو روابط عمومی بعنوان یک پدیده مدرن و دمکراتیک بابار مفهومی و تعامل عقلانی و عاطفی میان رئیس یک سازمان با مخاطبین آن نمی تواند تفاهم عقلانی حسنه ایجاد نماید زیرا دچار یک پارادوکس – فرهنگی ومفهومی با مولفه های از پیش تعیین شده ایدئولوژیک و سنتی است . در نتیجه اطلاق سیستم تبلیغات به جای روابط عمومی در چنین جوامعی پر مفهوم تر از حتی گونه هایی چون ، روابط عمومی توجیه گر وروابط عمومی تبیین گر است . زیرا روابط عمومی توجیه گر و تبیین گر در جوامع مدرن از جمله متدهای روابط عمومی تلقی نمی شوند، بلکه دو گونه از آسیب شناسی روابط عمومی ها به شمارمی آیندو اصالتاً فلسفه روابط عمومی ها یک ضرورت اجتماعی برای جوامع مدرن و فلسفه ی آنها جوشیده ازفرهنگ دمکراسی است .
اگر چه در جوامع غیر دمکراتیک و ایدئولوژیک نیز از عنوان و ساختار روابط عمومی بهره می جویند لیکن بیشتر از هر چیز جبراً به خاطر تعاملات بین المللی و به منظور ایجادارتباط با سایر مللضرورت دارد که مجهز به زبان روابط عمومی باشند به همین خاطر جوامع غیر مدرن جهت رتق وفتق امور اجباراً نیاز به چنین مؤسساتی دارند. در همین حد هم اگر ( علی الظاهر ) روابط عمومی در جوامع غیر مدرن و ایدئولوژیک بخواهد خیرخواهانه یک سویه با مخاطبین خود رابطه ای برقرار کند بازنمی توان فعالیتهای آن جوامع را در تعارف وقالب های روابط عمومی ( با در نظر گرفتن تعاریف خرد و کلان در خصوص روابط عمومی ) جای داد بلکه می تواند با نگاهی خوش بینانه شکلی از تبلیغات سفید و یا حداقل خاکستری را به این گونه روابط عمومی های ایشان اطلاق کرد.
چرا که جوامع یاد شده در خصوص پذیرش اصول و فرهنگ روابط عمومی که محصول دنیای مدرن است توجه لازم را مبذول نداشته و تنها یک برداشت صوری و یا ناقص از آن در نظر گرفته شده است و این هم شاید بخاطر شرایط وضعیت اجتماعی یاد شده باشد که بی مهابا یا ضرورتاً از موسسات ونهادهای کشورهای صنعتی ومدرن گونه برداری شده است . حداقل می توان مدعی شد آن هیچگونه ترجمان وتطبیق فرهنگی در این باره صورت نپذیرفته است.
علی اصغر امینی
منبع : هفته نامه فصل نو