جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

افزایش دامنه بحران آلودگی در خلیج‌فارس


افزایش دامنه بحران آلودگی در خلیج‌فارس
منطقه خلیج‌فارس و دریای عمان به لحاظ اهمیت استراتژیک و وجود بیش از ۶۵ درصد از کل نفت جهان و ۳۴ درصد از گاز جهان و صادرات روزانه ۲۵ میلیون بشکه نفت که حدود ۲۱ میلیون بشکه آن توسط نفتکش‌های غول‌پیکر و از طریق دریا حمل می‌گردد، همواره از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است. اما با توجه به وجود ۸ کشور ساحلی موجود در کنار این دریاها و استقرار فعالیت‌های مختلف این کشورها در حاشیه دریا و یا در داخل آن، موجب آن گردیده است که بررسی این منطقه با لحاظ نمودن این کشورها مدنظر قرار گیرد. وجود کشورهای بحرین، جمهوری اسلامی ایران، عراق، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در سواحل خلیج‌فارس و دریای عمان و لزوم مشارکت همگانی در حفظ محیط زیست منطقه و انجام هماهنگ برنامه‌های اجرائی موجب آن گردید که در ۲۳ آوریل سال ۱۹۷۸ میلادی طرح اجرائی برای حفاظت و توسعه محیط زیست دریائی و مناطق ساحلی، موسوم به کنوانسیون منطقه‌ای کویت ROPME توسط کشورها تصویب و در سال ۱۹۷۹ میلادی سازمان منطقه‌ای مذکور تشکیل گردد. لذا به لحاظ اهمیت موضوع، در این مختصر به بررسی منطقه مذکور که قسمت عمده آن نیز در محدوده آب‌های تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، می‌پردازیم.
برخلاف دریای بالنسبه پایدارتر مناطق گرمسیری، محیط غالباً خشک و نیمه‌ گرمسیری محدوده راپمی موسوم به RAS به‌طور معمول دارای تنوع کمتری از گونه‌های ماهیان است، هرچند که ممکن است که جمعیت برخی از گونه‌ها در این منطقه در حد زیادی باشد. محدوده داخلی دریائی راپمی شامل خلیج‌فارس با بیش از ۵۰۰ گونه ماهی است که بیشتر آنها سطح‌زی یا بسترزی هستند. برای سایر زیستگاه‌ها نیز حدود ۱۲۵ گونه شناسائی شده است. از طرف دیگر، ذخایر غنی ماهیان دریای عمان، پس از ذخایر نفت و گاز، دومین منابع طبیعی کشور محسوب می‌گردد. در این دریا مجموعاً ۱۱۴۲ گونه ماهی شناسائی شده است. که به‌جز چهار گونه آب شیرین، مابقی جزو گونه‌های دریائی و آب شور هستند. ماهیان مذکور در سطوح مختلف آبی زیست نموده و لذا فعالیت‌های صیادی متفاوتی برای صید آنها وجود دارد. وجود گونه‌های بسترزی، گونه‌های مربوط به مناطق مرجانی، گونه‌های مزوپلاژیک‌ و سطح‌زی، ماهیان باتی‌پلاژیک و بسترزی یا باتی‌دمرسال موجب رونق فعالیت صیادی در این منطقه گردیده است. به‌طوری که حدود ۱۵۰ هزار صیاد با حدود ۱۲ هزار فروند شناور معادل ۵۰۰ هزار فرصت شغلی و تولیداتی معادل ۴۲۰ هزار تن آبزیان را فراهم آورده‌اند. علاوه‌بر ماهیان، وجود سخت‌پوستان با ارزش مانند لابستر یا شاه میگو، انواع میگو و خرچنگ، پستانداران دریائی نظیر داگونگ‌ها که نوعی گاو دریائی است، دولفین‌ها، نهنگ‌ها، انواع خزندگان دریائی همانند لاک‌پشت‌های دریائی، مارهای دریائی، هم‌چنین وجود گونه‌های مختلف پرندگان ارزشمند، آبسنگ‌های مرجانی، جنگل‌های حرا، انواع گیاهان و جلبک‌های دریائی، اکوسیستم بی‌نظیری را در منطقه ایجاد نموده است که تنها در سایه همکاری‌های مشترک با کشورهای منطقه راپمی و وجود امنیت و آرامش در منطقه، قابلیت مدیریت مناسب را خواهد داشت.
برداشت و صید و بهره‌برداری آبزیان در خلیج‌فارس و دریای عمان طی سال‌های گذشته روند صعودی داشته است. این در حالی است که سازمان شیلات ایران در طی چند سال اخیر نه‌تنها از صدور مجوز صید جدید در آب‌های خلیج‌فارس و دریای عمان خودداری کرده بلکه نسبت به تعدیل شناورهای ترالر (که روش مورد استفاده آنها روشی نامناسب و مخرب محیط زیست شناخته شده است( اقدامات مناسبی نیز انجام داده است. در حال حاضر از کل صید آبزیان در کل شور که معادل ۴۲۰ هزار تن می‌باشد، حدود ۴۵ هزار تن مربوط به دریای خزر و باقیمانده حاصل فعالیت‌های صیادی در جنوب کشور می‌باشد. آ‌نچه که در این سال‌ها موجب افزایش صید در آب‌های جنوب گردیده است، صدور مجوز صید در آب‌های دور در منطقه غرب اقیانوس هند می‌باشد. در حال حاضر حدود ۴۳ درصد از میزان صید حاصله در آب‌های جنوب معادل ۱۶۰ هزار تن متعلق به صید تن‌ماهیان است که در تاریخ صید و صیادی کشور بی‌سابقه است. هم‌چنین جمهوری اسلامی ایران جایگاه نخست را در صید تن‌ماهیان در غرب اقیاس هند، رتبه دوم را را در کل این اقیانوس و رتبه دوازدهم را در دنیا، به خود اختصاص داده است. بدین‌ترتیب حدود ۲۱۵ هزار تن ماهیان حاصله از صید و صیادی مربوط به دریای عمان و خلیج‌فارس بدون احتساب تن‌ماهیان می‌باشد که میزان تولیدات حاصل از آبزی‌پروری معادل ۱۵۵ هزار تن در کل کشور می‌باشد. لذا کل تولیدات محصولات آبزی حاصل از صید و آبزی‌پروری در کل کشور معادل ۵۷۵ هزار تن در سال ۱۳۸۵ بوده است.
● چالش‌های زیست‌محیطی در خلیج‌فارس و دریای عمان
وضعیت محیط ساحلی و دریائی در تمامی مناطق متأثر از فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و شرایط امنیتی در جوامع انسانی است. لذا نگاهی اجمالی به این فعالیت‌ها و عواقب مخرب ناشی از این فعالیت‌ها می‌تواند تصویر روشنی از شرایط محیطی و زیستی آن منطقه ارائه دهد. ورود انواع آلاینده‌های ناشی از توسعه صنعتی که مهم‌ترین آن مربوط به فعالیت‌های نفت، گاز و پتروشیمی و سایر صنایع در منطقه می‌باشد. پساب‌های خانگی، کشاورزی و شرایط نامطلوب رودخانه‌ها، تغییرات بیش از حد و نامطلوب از منابع زنده و غیرزنده دریائی، حمل و نقل و تردد دریائی، خطوط لوله نفت، وقوع چند جنگ منطقه‌ای و به آتش کشیده شدن چاه‌های نفت منطقه و موارد بسیار متعدد دیگر که شرایط زیست‌محیطی منطقه خلیج‌فارس و دریای عمان را به حد غیرقابل قبولی تنزل داده و زنگ‌های خطر را در این منطقه به صدا درآورده است. با توجه به حجم وسیع آلودگی و تخریب در این حوزه، می‌توان اهم فعالیت‌های منطقه مذکور را که موجبات تخریب اکوسیستم خلیج‌فارس و دریای عمان را فراهم آورده است. در سه بخش اصلی بررسی نمود. اول فعالیت‌ها و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی تأثیرگذار در منطقه، دوم آلوده‌کننده‌های اصلی محیط دریائی و سوم سوانح عمده و وقایع موردی که به دلیل اهمیت آن به‌صورت مجزا قابل بررسی می‌باشد. آن‌چه که مسلم است به دلیل حضور ۸ کشور منطقه راپمی و هم‌چنین حضور مداوم برخی از ابرقدرت‌ها و تردد دائمی شناورها در منطقه، ایجاد شرایط مناسب زیستی برای آبزیان و اکوسیستمی مناسب برای آنان نیازمند عزم و اراده عمومی این کشورها می‌باشد که متأسفانه این خواست و اراده به‌صورت مناسبی در گذشته وجود نداشته است.
● فعالیت‌ها و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی تأثیرگذار در منطقه راپمی
محدوده دریائی راپمی و هم‌چنین مناطق ساحلی جمهوری اسلامی ایران طی ۳۰ سال گذشته توسعه فراوانی یافته است که عمده آن مربوط به صنعت و توسعه شهرنشینی بوده است. اما با توجه به شرایط فعلی می‌توان آلودگی‌های ناشی از این دسته از فعالیت‌ها را به شرح زیر عنوان نمود.
▪ صنایع عمده
ـ وجود صنایع تولید اوره گرانول و هم‌چنین آلومینیوم با خلوص بالا در کشور بحرین که ضایعات این صنایع، شامل مقادیر زیادی از گازها، مایعات و جامدات می‌باشد.
ـ وجود پالایشگاه‌های مختلف در جمهوری اسلامی ایران، با تولیدات بالا و آلاینده‌های تولید شده از این فعالیت‌ها.
ـ وجود برخی مجتمع‌های بزرگ صنایع در ۵ منطقه صنعتی و ۵ شهر واقع در حوزه کارون، شامل صنایع سلولزی، کارخانه‌های پتروشیمی و شیمیائی، صنایع غذائی، صنایع فولاد و ...
ـ وجود پالایشگاه‌های نفت در کشور کویت که حدود ۴۵ درصد از کل تولید نفت را به خود اختصاص داده و آلودگی‌های ناشی از این تولیدات.
ـ وجود پالایشگاه‌ نفت در کشور قطر که علاوه بر تصفیه نفت و مشتقات آن، کارخانه‌های تولید آمونیاک و اوره، تولید اتیلن، پلی‌اتیلن و گوگرد از سایر تولیدات کارخانه‌های موجود در این کشور می‌باشد.
ـ تولیدات نفت در کشور عربستان سعودی و هم‌چنین وجود صنایع پتروشیمی با تولیدات مختلف نظیر، متانول، اتانول، کلرور ایتلن، اتیل بنزن، استیرن، کلر، سود سوزآور، فرمالدئید، گلیکول و ...
ـ وجود پالایشگاه نفت در امارات متحده عربی و تولیدات مربوط به آن که حدود ۱۲ درصد تولیدات نفت این کشور را شامل می‌گردد.
ـ صنایع عمده آلاینده
● کارخانجات برق و آب شیرین‌کن
وجود ۶۸ کارخانه آب شیرین‌کن و برق در طول خط کرانه محدوده دریائی راپمی، که حجم بالائی از تولیدات در سطح جهان را به خود اختصاص داده و آب شور گرم تولید شده توسط کارخانه‌های مذکور و بازگشت آن به دریا موجب تغییر خصوصیات فیزیکی آب دریا خصوصاً حرارت و شوری آن می‌گردد که موجب بروز آشفتگی در موازنه اکوسیستم دریائی شده و منابع زنده آن را در محدوده‌ای از محل آلودگی در معرض نابودی قرار می‌دهد.
● پسماندهای صنعتی مایع
طبق گزارش‌های موجود کارخانه‌های تولید برق و آب شیرین‌کن، حدود ۴۸ درصد پساب خود را وارد دریا نموده و عامل اصلی تولید بار COD,BOD,SS (مواد جامد معلق) در محیط دریا می‌باشند. پالایشگاه‌های تصفیه نفت خام با ۲۸ درصد از مجموع کل بار آلودگی ورودی به دریا در رتبه بعدی قرار داشته و سهم عمده‌ای را در تولید آلاینده‌ها COD، نفت و فلزات می‌باشند. سهم صنایع پتروشیمی فقط معادل ۱۹ درصد و سایر صنایع ۵ درصد کل تخلیه آلاینده‌ها به دریا را به‌عهده دارند.
طبق برآورد به عمل آمده، میزان کل آلودگی‌های ورودی از حوزه رودخانه‌های کارون ـ دز به داخل دریا طی یک سال معادل ۲۴۰ هزار تن (حدود ۲۷ درصد) CL،ـ ۲۱۸ هزار تن (حدود ۸/۲۴ درصد) COD،ـ ۲۰۶ هزار تن TDS،ـ ۱۰۰ هزار تن SO۲،ـ ۸۹۸ هزار تن CaCO۲،ـ ۲۸ هزار تن BOD و ۵ هزار تن NO۳ می‌باشد که با لحاظ نمودن ورود پسماندهای صنعتی مایع به محیط دریا می‌باشد.
علاوه‌بر موارد یاد شده وجود سایر صنایع و فعالیت‌ها در خشکی و ورود پسماندهای آنها به محیط دریا شرایط را بحرانی‌تر از آن‌چه که به نظر می‌رسد، نشان می‌دهد. آلودگی‌های ناشی از صنایع کودهای شیمیائی، پتروشیمی، تولید گاز و مواد سوختی، مزارع کشاورزی و صنایع دامی، ساخت و ساز مسکن و جزایر مصنوعی، کشتارگاه‌ها، کاغذسازی، صنعت لبنیات، صنایع آلومینیوم، فولاد، آهن، سیمان، پسماندهای نخاله‌های پلاستیکی و سیلت، دفن زباله‌های شهری و یا پساب حاصله از آنها، تماماً پسماندهای مضر و خطرناکی را تولید و وارد دریا می‌کنند که میزان آنها در طول سال به چند ۱۰ میلیون تن می‌رسد که بدون شک دریای عمان و خلیج‌فارس توان دریافت، تجزیه و تصفیه این مقدار از مواد مختلف از آلاینده‌ها را در خود نخواهد داشت.
● پسماندهای صنعتی جامد
پسماندهای صنعتی جامد توسط صنایع مختلفی در منطقه تولید شده و در صورت عدم مدیریت مناسب می‌توانند خطراتی را برای محیط زیست و موجودات آن پدید آورند. برطبق داده‌های موجود و براساس گزارش راپمی در سال ۱۹۹۹ میلادی، لجن نفتی مهم‌ترین پسماند جامد دریای منطقه به شمار می‌رود. اما موارد متعدد دیگر از قبیل پسماند جامد شامل خرده‌ها و نخاله‌های پلاستیکی و سیلت، پسماندهای جامد تولید شده از کارخانه‌های برق و آب شیرین‌کن، پسماندهای جامد حاصل از تصفیه نفت متشکل از کاتالیست‌ها، فیلترهای ملکولی و لجن تولید شده، کارخانه‌های تولید اوره و آمونیاک، ورود ضایعات صنایع پتروشیمی، ضایعات هیدروکربنی توسط کارخانه‌های گاز مایع، سیمان، کود شیمیائی، آهن و فولاد و صنایع خرد، تأسیسات بندری، تصفیه نفت، و موارد متعدد دیگر از پسماندهای صنعتی جامدی هستند که تمامی آنها در طول سال بالغ بر ده‌ها میلیون تن گردیده و اکوسیستم خلیج‌فارس و دریای عمان را به شدت در معرض خطر نابودی قرار می‌دهند.
● دود صنایع
سومین طبقه‌بندی بار آلودگی ناشی از صنایع مستقر در خشکی، دود و بخارات رها شده به داخل اتمسفر است، که در صورت فرو نشستن می‌تواند به دریا راه یابد. اگرچه آلودگی‌های مذکور به شدت قادرند کیفیت هوا را مختل ساخته و تا غیرقابل تحمل پیش ببرند اما به علت این‌که احتمال تبادل و ورود آن به دریا کم می‌باشد به‌عنوان یک آلاینده مهم در محیط دریائی به حساب نمی‌آیند. منابع اولیه تخلیه آلودگی به جو شامل پروسه‌های احتراقی از قبیل موتورهای دیزلی، اگزوز کارخانه‌ها و توربین‌های گازی، گازهای فرار ناشی از مواد آلی، عملیات بارگیری و پر کردن مخازن، نشت از لوازم، ذرات معلق ناشی از به هم خوردن خاک در خلال عملیات ساختمانی و ناشی از ترافیک، آتش زدن زباله‌ها و دیگر مواد زائد. در این موارد گازهای اصلی وارد شده به جو شامل، اکسی گوگرد و سولفید هیدرژن می‌باشد. ذرات معلق ناشی از مواد انباری، دومین منبع مهم تخلیه‌های صنعتی به داخل جو بوده و عامل استرس بیشتر بر محیط می‌باشند. اکسیدهای ازت، مونواکسی کربی، متان و کربن آلی فرار نیز به میزان قابل توجه‌ای در منطقه وجود دارد.
● پساب‌های خانگی
مناطق ساحلی راپمی به شدت تحت تأثیر پساب تولید شده، حاصل از فاضلاب‌های شهری و روستائی قرار دارند. میزان کل ورود پساب به داخل محدوده راپمی در سال ۱۹۸۶ معادل ۱۵۷ هزار میلیون متر مکعب در سال بوده است. در جمهوری اسلامی ایران، حدود ۱۵۲ میلیون متر مکعب در روز فاضلاب وارد رودخانه‌های کارون و دز که از کنار شهرها می‌گذرد، می‌شود. میزان بار آلودگی بین ۲۷۷ تن در سال نیترات تا ۴۴۸ هزار تن در سال کل مواد جامد محلول در نوسان بوده است. بار آلودگی دیگر آلاینده‌ها شامل ۵۴BOD هزار تن، ۹۷COD هزار تن، سولفات‌ها ۷۶ هزار تن، کلر ۱۴۹ هزار تن، کربنات کلسیم ۱۴۲ هزار تن می‌باشند که بیشترین سهم آلودگی مربوط به شهرهای اهواز و خرمشهر می‌باشد.
● تخلیه در حوزه‌های آبریز رودخانه‌ها
فعالیت‌های انسانی در امتداد حوزه رودخانه‌ها همراه با فعالیت‌های مهندسی و ساختمانی، احداث سدها، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر محیط دریا و اکوسیستم ساحلی و رودخانه‌ها داشته است. این تأثیرات هم بر چرخه‌های هیدرولوژیک و هم چرخه‌های زیستی از طریق تغییر در الگوی جریان رودخانه‌ها و میزان آب تخلیه شده به داخل دریا که حاوی مقادیر زیادی از مواد معلق و محلول می‌باشد، گردیده است. به‌عنوان مثال احداث سد بر روی اروندرود، علاوه‌بر تغییر رژیم آبی در منطقه، میزان حجم آب شیرین ورودی و مواد مغذی همراه آن را نیز به‌طور قابل ملاحظه‌ای کاهش داده و تأثیرات منفی زیادی بر ذخایر آبزیان منطقه شمال غربی دریا خواهد داشت.
● توسعه سواحل و تغییرات فیزیکی
امروزه منطقه راپمی تحت فشار روزافزون توسعه ساحلی و فعالیت‌های اقتصادی قرار گرفته است. علاوه‌بر عوامل مهم تخریب حاصل از توسعه که در قسمت‌های مختلف به آن اشاره شده است. بحث استحصال زمین و خشکاندن دریا و هم‌چنین احداث جزایر مصنوعی از موارد بسیار مهم و مخربی است که اکثر کشورهای منطقه به علت مساحت کوچک خود به آن پرداخته‌اند. این اقدام موجب تغییرات فیزیکی شدیدی در طول نوار ساحلی گردیده و مناطق تخم‌ریزی آبزیان و زیستگاه‌های آنان، علفزارهای دریائی و موجودات پلانکتونی و کف‌زیان را پدید آورده‌اند. علاوه‌بر آن افزایش کدورت آب ناشی از ورود مواد رسوبی دانه‌ریز، باعث کاهش تولیدات اولیه و نیز موجب بسته شدن مجراهای آبششی آبزیان و خفگی، کاهش قدرت دید، تغذیه و تقلیل فرآیند فتوسنتزی را فراهم آورده است. علاوه‌بر آن پهنه فیزیکی مناطق جزر و مدی کاملاً تغییر یافته و موجبات مرگ و میر آبزیان و عدم امکان مهاجرت آنها و نهایتاً تغییرات نامطلوب اکوسیستم فراهم شده است.
● تسهیلات گردشگری
امروزه تسهیلات تفرج و گردشگری شامل، احداث تأسیسات آکواریومی، تسهیلات ورزش‌های آبی، صیادی، پارک‌های دریائی، و دیگر فعالیت‌های تفریحی، به شدت در منطقه در حال افزایش و توسعه است. به موازات گسترش و توسعه تسهیلات و امکانات گردشگری و تفرج، منطقه ساحلی به‌عنوان یک صنعت مهم و منبع جدید درآمد در سطح ملی شناخته شده و تعداد بسیار زیادی از هتل‌های مجلل و آپارتمان‌های مبله و رستوران‌ها و مراکز پذیرائی و تفریحی در منطقه پدید آمده‌اند که در عمده موارد جنبه‌های زیست‌محیطی موضوع رعایت نگردیده و مشکلات عدیده‌ای را در پی داشته است که نمونه بارز آن طرح نخیلات کشور امارات متحده عربی می‌باشد.
● بهره‌برداری از ذخایر زنده دریائی
حدود ۱۰۰۰ گونه ماهی، ۶ گونه میگو، ۳ گونه شاه میگو، یک گونه ماهی مرکب، یک گونه خرچنگ و صدف‌های مرواریدساز صید تجاری منطقه را تشکیل می‌دهند. میزان صید در کشورهای منطقه متفاوت بوده اما جمهوری اسلامی ایران بیشتر سهم بهره‌برداری از منطقه را داشته و پس از آن کشور عمان قرار دارد. علی‌رغم ذخایر غنی آبزی، بخش شیلاتی کشورها نقش چندانی در درآمد ناخالص کشورها نداشته و در مجموع حدود یک درصد می‌باشد. با توجه به وجود منابع آبزی متفاوت روش‌های مختلف صید در کشورها متداول است. اما براساس نوع صید می‌توان چهار گروه عمده آبزیان را در سبد صید صیادان ایرانی مشخص نمود. این گروه‌ها شامل سطح‌زیان درشت مانند تن‌ماهیان، شیر، مارلین با حدود ۶۰ درصد تولیدات آبزی، سطح‌زیان مانند ساردین و مید با ۲/۷ میزان صید، کف‌زیان مانند، ماهی مرکب، سنگسر، شوریده، حلوا با ۲/۳۱ درصد تولیدات و گروه چهارم انواع میگو با حدود ۱ و ۶ درصد تولیدات می‌باشند.
علی‌رغم اعمال مدیریت شیلاتی در کلیه کشورها در خصوص محدودیت‌های زمانی، مکانی، گونه‌ای، کاربرد ابزار و ادوات صید خاص و بسیاری از موارد دیگر در مجموع صید بیش از حد مجاز در اکثر موارد مشاهده می‌گردد که یکی از دلایل اصلی آن، وجود صید قانونی و غیرمجاز در منطقه می‌باشد. علاوه‌بر ان وجود صید دور ریز، که در برخی از موارد تا ۴۰ درصد میزان کل صید را شامل می‌گردد (تخلیه صید کم‌ارزش و غیرقابل استفاده به دریا می‌باشد) موجبات آلودگی دریا را به شدت فراهم ساخته و در نوع خود بسیار مشکل‌ساز و تخریب‌کننده بوده و جای تأمل دارد. اما آن‌چه که در این میان بسیار با ارزش و مهم است میزان برداشت از ذخایر میگو و سطح‌زیان ریز در حدی پایدار و متناسب صروت پذیرفته است. در حالی‌که با کاهش فعالیت‌های صیادی و حذف مقداری از فعالیت‌های مربوط به استفاده از ترال کف که در نوع خود روشی مخرب محسوب می‌گردد، میزان برداشت از کف‌زیان در حال کاهش بوده که این روند ادامه نیز خواهد داشت. در عوض تولید حاصل از سطح‌زیان درشت که حدود ۷۰ درصد آن متکی به صید تن‌ماهیان حاصل از اقیانوس هند است. در این فعالیت‌ها روندی افزایشی را نشان می‌دهد، که به لحاظ مدیریت منابع آبزی اقداماتی مفید و مؤثر در حفظ اکوسیستم منطقه خلیج‌فارس و دریای عمان محسوب می‌گردد.● بهره‌برداری از ذخایر غیرزنده دریائی
علاوه‌بر نفت و گاز، استفاده مداوم از آب دریا جهت تهیه آب شیرین و تولید بخار جهت ایجاد برق و استفاده از آن به منظور خنک کردن تأسیسات بزرگ از عوامل مهم تغییر در اکوسیستم خلیج‌فارس و دریای عمان محسوب می‌گردند. امکان تأثیرات منفی زیست‌محیطی در تمامی مراحل اکتشاف تا بهره‌برداری از چاه‌های نفتی، مشاهده می‌گردد. خصوصاً حجم آب تولید شده و ترکیبات موجد در آن به شدت در میزان تأثیرگذاری بر روی اکوسیستم و آبزیان مهم می‌باشند. هم‌چنین استقرار دکل‌ها، سکوها، چاه‌های نفتی و خطوط لوله، علاوه‌بر ایجاد آلودگی زیستگاه‌های آبزیان را به شدت تخریب نموده و انجام عملیات صیادی را دشورا می‌کند. از دیگر ذخایر غیرزنده مورد بهره‌برداری برداشت شن و ماسه است که به علت برداشت آن از مناطق ساحلی اثرات منفی مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی آبزیان داشته و متأسفانه هیچ آمار در خصوص این نوع از بهره‌برداری وجود ندارد.
● لایروبی‌ها
فعالیت‌های لایروبی به‌صورت منظم و مرتب و به منظور رسوب‌زدائی در حوالی بندرها، رودخانه‌ها و یا راه‌های آبی به‌صورت مداوم در حال انجام است. مواد لایروبی شده چنان‌چه به دقت مدیریت نشده و در محیط دریا انباشته و مدفون شوند به شدت محل زیست آبزیان به ویژه موجودات بنتیک را تحت تأثیرات منفی قرار داده و شرایط تخریب و کاهش ذخایر آبزیان را فراهم می‌آورند. این مواد علاوه‌بر فاز جامد و ته‌نشینی که به آن اشاره شد، به علت آلودگی تحت تأثیر عوامل مختلف، از قبل آلوده بوده و شرایط نامناسب زیستی را به علت تجمع‌زیستی و سمیت ناشی از فازهای مایع و معلق فراهم می‌آورند. به‌تدریج مواد لایروبی شده مواد آلاینده خود را در محیط رها کرده و زیستگاه‌های پیرامون را آلوده می‌سازند.
● حمل و نقل‌های دریائی
حمل و نقل جهانی دریائی طی سال‌های ۱۹۷۸ الی ۱۹۹۶ نشان می‌دهد که حدود ۴۵ درصد نشت نفتی را یافته به محیط دریائی از طریق مخازن نگاهداری نفت، حدود ۴۲ درصد از طریق حوادث تانکرها و مابقی از طریق خط لوله، یدک‌کش‌ها و دیگر مواد پدید می‌آید. هرساله با عبور بیش از ۲۵ هزار تانکر نفتکش از طریق تنگه هرمز حدود ۶۰ درصد نفت جهان از این طریق انتقال می‌یابد که حدود ۲ میلیون بشکه نفت از این طریق نشست کرده و وارد آب‌های منطقه می‌شود. هم‌چنین ورود آب توازن آلوده کشتی‌ها که علاوه‌بر همراه داشتن مخاطرات بیولوژیکی از قبیل انواع موجودات غیربومی و میکروبی، همواره مقادیر زیادی از آلودگی نفتی را وارد محیط دریا می‌کنند، آب‌خن کشتی‌ها، لجن نفتی ناشی از سانتریفوژ کشتی‌های فله‌بر و هم‌چنین تراوش و شستن اطاق و تأسیسات موتورخانه، همگی از موارد آلوده‌ساز حاصل از تردد شناورها می‌باشند. براساس گزارش سال ۲۰۰۷ میلادی سازمان IMO، امروزه در دنیا تنها حدود ۱۰ درصد آلودگی‌ها از طریق تردد شناورها حاصل می‌شود این در حالی است که این میزان را در خلیج‌فارس تا ۸۰ درصد پیش‌بینی می‌کنند.
● شبکه‌های خط لوله نفت
بر روی بستر دریای منطقه، شبکه پیچیده و عظیمی از خطوط انتقال لوله نفت مخازن نفتی قرار دارد. این خطوط لوله حامل نفت، گاز و آب تولیدی از چاه‌های دور از ساحل و پایانه‌های نفتی‌اند. این لوله‌ها علاوه‌بر ایجاد اختلال در خطوط کشتیرانی در برخی اوقات همراه با شکستگی‌ و نشت نفت به دریا می‌باشند. البته آمار دقیقی از میزان ورود نفت به دریا از این طریق وجود ندارد، اما به نظر می‌رسد در خطوط لوله قدیمی این مشکل در اکثر موارد مشاهده شود.
● آلوده‌کننده‌های اصلی محیط دریائی
این قسمت بر گروه‌های خاصی از آلاینده‌ها که غلظت و پراکنش آنها در ستون آبی رسوبات و موجودات به‌عنوان شاخصی جهت نشان دادن سلامت محیط زیست به کار می‌روند. نشانگرهای زیستی، از قبیل اجتماعات جمعیتی، شاخص‌های تنوع و دیگر روابط اکولوژیک، مسائلی است که جهت شناخت وضعیت موجود حائز اهمیت می‌باشند. منشأ عمده آلاینده‌ها در محدوده دریائی راپمی، عملیات نفتی دور از ساحل و فعالیت‌ کشتیرانی است که سهم عمده‌ای در ایجاد آلودگی محیط دریا دارند.
● فلزات سنگین
طبق مطالعات انجام گرفته توسط راپمی که در ایستگاه‌های مختلف و در کشورهای متفاوتی بر روی آنالیز آب دریا، رسوبات کف و هم‌چنین گوشت، کبد و پوست ماهیان طی سال‌های ۱۹۹۸ الی ۲۰۰۰ میلادی انجام گرفت نشان داد که عموماً غذاهای دریائی حاصل از صید انواع آبزیان در محدوده دریائی راپمی خطری برای سلامت انسانی محسوب نمی‌شوند. اما به‌طور کلی میزان باقیمانده فلزات سنگین در مناطق مختلف و برحسب نوع آبزی متفاوت بوده است. در این میان صدف‌داران به لحاظ نوع تغذیه‌ای که دارند (Filter feeding) در برخی موارد موادی از قبیل ارسنیک بیش از حد مجاز گزارش شده است. هم‌چنین مطالعات انجام گرفته در کویت نشان می‌دهد که میزان کل جیوه در ۶/۲۰ درصد نمونه‌ها دارای مقداری برابر یا بیشتر از ۵/۰ میکروگرم بر گرم (وزن تر) بوده است که بیش از حد استاندارد سازمان بهداشت جهانی می‌باشد.
● هیدروکربن‌ها
براساس مطالعات انجام شده هیدروکربن‌های نفتی در آب دریا، در رسوبات بستر و در بدن موجودات مختلف در مناطق متفاوت و بسته به میزان آلودگی در منطقه کاملاً فرق داشته است. اگرچه میزان این آلاینده‌ها به‌جز در برخی موارد پائین‌تر از حد استاندارد بوده است، اما عوارض ناشی از آن که به‌صورت سمیت، کشنده مزمن، ایجاد بیماری‌های مختلف از جمله سرطان و یا ایجاد جهش‌های ژنتیکی خواهد بود بسیار خطرناک و نگران‌کننده است. هم‌چنین میزان آلودگی در آب‌های سطحی و در رسوبات دارای مقادیر بیشتری بوده است که خطر آلوده شدن ماهیان سطح‌زی و کف‌زی را به انواع آلودگی‌های ناشی از هیدروکربن‌های نفتی بیشتر می‌کند. هیدروکربن‌های هالوژنه نیز که مهم‌ترین آنها شامل متان‌های هالوژنه‌ و عمدتاً از بروفورم می‌باشند، قادرند بر مراحل جنینی و نوزادی آبزیان اثر گذارده و سیستم شیمیائی ارتباطات این موجودات را مختل و بر چرخه حیات آنها تأثیر منفی گذارند. البته به‌طور کلی میزان این هیدروکربن‌ها در منطقه در مقادیر پائینی مشاهده گردیده است.
● گلوله‌های قیری
میزان بالای آلودگی در منطقه سابقه‌ای بسیار طولانی است. به واسطه درجه حرارت بالای محیط، نفت انباشته شده در طول ساحل و یا مناطق بالا دست ساحلی، تبخیر شده و گلوله‌های قیری Tar نیمه سختی را برجای می‌گذارد. این گلوله‌ها در برخی مناطق تا بالاتر از ۳۰۰ گرم بر متر مربع مشاهده گردیده است. از سال ۱۹۹۳ به بعد به علت اعمال مقررات سخت در مورد چگونگی تخلیه آب بالاست کشتی‌ها، از میزان انباشته شدن گلوله‌های نفتی در منطقه کاسته شده است.
● استرول‌های فوکال در رسوب
کوپراستال‌های یکی از استرول‌های اصلی است که در مدفوع انسان و حیوان یافت می‌شوند. لذا یکی از شاخص‌های بسیار مهم جهت تعیین آلودگی فاضلابی در مناطق ساحلی به شمار می‌روند. نتایج نشان می‌دهند که میزان فوکال کوپراسترول‌ها بین ۵۵/۰ ـ ۱/۴۵ میکروگرم بر لیتر متفاوت بوده و حدود ۹/۹ ـ ۵/۴۹ درصد کل استرول‌ها را در رسوب شامل می‌گردد. هم‌چنین میزان کاپروستانول‌ها در برخی مناطق بسیار کم اما در دوحه تا هزار نانوگرم بر گرم بوده است که نشان از آلودگی کامل منطقه دارد.
● مواد رادیو اکتیو در رسوبات و موجودات
داده‌های موجود در خصوص مواد رادیو اکتیو در منطقه مربوط به اندازه‌گیری‌های سال ۱۹۹۴ میلادی توسط IAEA می‌باشد. در این مطالعه مقادیر سزیوم ۱۳۷ و پلوتونیوم کاملاً پائین بوده است. به‌طور کلی به‌نظر می‌رسد که غلظت مواد رادیو اکتیو در رسوبات خلیج‌فارس برابر با مقادیر مواد مذکور با منشأ انسانی است که ناشی از فرو ریزش جهانی این مواد می‌باشد.
● زباله
زباله مشکل مهم و در حال تزاید در محدوده راپمی است که منشأ خشکی، ساحل و شناورها دارد. تخمین زده می‌شود که میزان سرانه تولید پلاستیک در روی شناورها حدود ۲/۱ الی ۶/۲ کیلوگرم در روز باشد که عمده آن به دریا ریخته می‌شود. ترکیب عمده زباله‌ها و پسماندهای جامد صنعتی، تجاری و مسکونی، شامل پلاستیک، قوطی‌های فلزی، چوب، لاستیک خودروها و حتی در برخی موارد خودرو است. از نظر مقدار لجن نفتی مهم‌ترین پسماند جامد رها شده در دریا به شمار می‌رود. هم‌چنین زباله‌های حاصل از گردشگران، (ورود زباله‌های شهری در آلاینده‌ها با منشأ خشکی ذکر شده است) هم‌چنین ریزش برگ‌های درختان حرا و ماهیان دور ریز و صید ضمنی صیادان به دریا که بعضاً بیش از توان خودپالائی و تجزیه طبیعی محیط دریائی می‌باشند، از مشکلات مرتبط با این نوع از آلودگی‌ها می‌باشد.
● سوانح عمده و وقایع موردی
منطقه خلیج‌فارس ۶۵ درصد از منابع نفتی و ۳۰ درصد از مخازن گاز جهان را در خود جای داده است. بیش از ۷۶ میلیارد تن نفت قابل استخراج و معادل ۴/۳۲ تریلیون متر مکعب موجودی گاز آن تخمین زده می‌شود. لذا با این حجم بهره‌برداری، آلودگی‌های نفتی حاصل تخلیه‌های عملیاتی از کشتی‌ها، رودخانه‌های آلوده، نشت‌های طبیعی، ریزش‌های جوی، پالایشگاه‌های ساحلی، صنایع پتروشیمی، عملیات دریائی دور از ساحل و حوادث تانکرها و سایر حوادث مربوط به هر یک از فعالیت‌ها و جنگ‌های منطقه‌ای به لحاظ اهمیت آن قابل پیش‌بینی و رخ دادن است که متأسفانه طی سال‌های گذشته این وقایع صدمات جبران‌ناپذیری را به اکوسیستم منطقه وارد آورده است.
۱) نشت‌های نفتی ناشی از جنگ
علاوه‌بر نشت طبیعی نفت به دریا که براساس برخی از برآوردها سالانه تا ۲/۱ میلیون بشکه نفت در منطقه راپمی تخمین زده می‌شود، منطقه راپمی از سال ۱۹۸۰ میلادی به بعد شاهد سه جنگ منطقه‌ای وسیع بوده است. جنگ عراق علیه ایران طی سال‌های ۱۹۸۰ الی ۱۹۸۸ میلادی که براساس برخی از تخمین‌ها موجب ورود ۲ الی ۴ میلیون بشکه نفت به دریا گردید. دومین واقعه که در نوع خود در سطح جهان بی‌سابقه بود، در سال ۱۹۹۱ میلادی و براثر حمله عراق به کشور کویت و تخریب ترمینال‌های نفتی و غرق شدن چهار کشتی نفتکش اتفاق افتاد. که براساس برخی از گزارش‌ها کل مقدار تخلیه نفت به دریا در این حادثه ۹ میلیون بشکه بوده است. طبق گزارش‌ها از ۹۴۳ حلقه چاه موجود در کشور کویت حدود ۷۰۰ حلقه چاه به آتش کشیده شد که خسارات بی‌شماری علاوه‌بر نشت نفت در منطقه ایجاد نمود. هم‌چنین حمله نظامی کشور آمریکا به عراق که از میزان نفت وارد شده از طریق این واقعه گزارشی دریافت نگردیده است.
۲) سوانح مربوط به تانکرهای نفتی
حوادث مربوط به تانکرهای نفتکش بخش مهمی از نشت‌های نفتی را در جهان به خود اختصاص داده است. در سال‌های ۱۹۹۸ الی ۲۰۰۰ میلادی در اثر حوادث نفتی جمعاً حدود ۹ هزار تن نفت وارد محیط زیست دریا گردیده است. بدون شک مقابله با آلودگی‌های نفتی علاوه‌بر نیاز به هماهنگی‌ها و همکاری‌های منطقه‌ای و ملی، نیازمند امکانات، دانش مربوطه به همراه طرح مقابله با سوانح و آلودگی‌های نفتی می‌باشد که البته این طرح‌ها در کشور ایران در حال تهیه و در کمیسیون دولت در حال بررسی می‌باشد.
۳) تلفات انبوه موجودات دریائی
ورود انواع آلاینده‌های نفتی و مشتقات آن هم‌چنین انواع فاضلاب‌های صنعتی، شهری و کشاورزی عملاً به سه طریق موجب تلفات موجودات آبزی می‌گردد. روش اول، تلفات آبزیان براثر تغییرات شیمیائی و سمیت بالای محیط، دوم به دلیل تغییرات ناشی از مواد آلی و معدنی و غنی شدن آب دریا Eutrification و در نتیجه ایجاد بلوم‌های پلانکتونی و سوم تغییرات شدید دمائی محیط در محل خروج آلودگی.
تاکنون چندین‌بار مرگ‌ومیر دسته‌جمعی آبزیان به دلایل یاد شده طی سال‌های مختلف اتفاق افتاده است، که تمامی موارد ثبت گردیده است براساس گزارش‌های موجود طی سال‌های ۱۹۸۶ الی ۲۰۰۰ میلادی حداقل ۱۸ مورد تلفات انبوه موجودات دریائی در منطقه راپمی ثبت شده است که موجب مرگ‌و‌میر هزاران پرنده، پستانداران و خزندگان دریائی گردیده است. علاوه‌بر آن تلفات میلیونی انواع ماهیان و هم‌چنین سایر منابع آبزی از جمله پلانکتون‌ها و بتنوزها را در بر داشته است. بدون شک وقوع این‌گونه از حوادث و متعاقب آن تلفات سنگین مربوطه، علاوه‌بر تخریب اکوسیستم موجب شکستن زنجیره غذائی و گسستن ارتباطات اکولوژیکی منطقه گردیده و با تخریب زیستگاه‌های آبزیان حیات آنها را به مخاطره می‌اندازد به‌طوری که در حال حاضر بسیاری از گونه‌ها به دلایل مختلف در طبقه‌بندی‌های بین‌المللی در معرض انقراض یا خطر نابودی قرار گرفته‌اند. علاوه‌بر آن گزارش‌های اخیر در برخی از صیدگاه‌های جنوب کشور که در جراید و رسانه‌های جمعی نیز منعکس گردیده، نشان از ایجاد برخی مشکلات محلی داشته است که نگرانی‌ها و مشکلات اجتماعی مختلفی را نیز به وجود آورده است. آن‌چه که مسلم است، تمامی اقدامات کنترلی، نظارتی و جبرانی کشورها در منطقه، به علت توسعه فعالیت‌های آلوده‌ساز موجب کاهش بار آلودگی در منطقه نگردیده است. به عبارت دیگر شرایط کنونی به گونه‌ای است که اقدامات کشورها و قدرت خودپالائی محیط زیست خلیج‌فارس و دریای عمان قادر به ترمیم و پالایش لازم نیست و لازم است اقدامات محلی، ملی و منطقه‌ای جدی در این حوضه صورت پذیرد.
● فرصت‌ها و مقدورات در منطقه راپمی
با توجه به اقدامات صورت گرفته طی سال‌های گذشته و پتانسیل‌های موجود در منطقه و کشورهای حاشیه منطقه راپمی، در صورت خواست و اراده کشورها، شرایط مناسبی جهت حفاظت از منطقه پدید آمده است. از طرفی فعالیت‌های مختلف در سطح ملی نیز قادر خواهد بود در بهبود شرایط زیست‌محیطی خلیج‌فارس، دریای عمان و دریای خزر مفید واقع گردد. در نگاهی اجمالی به این فرصت‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره نمود.
۱) با توجه به گذشت نزدیک به ۳ دهه از تصویب کنوانسیون راپمی و پروتکل‌های الحاقی، توسط دولت‌های منطقه، هم‌اکنون کنوانسیون مذکور جایگاه خود را در بین کشورها یافته و در صورت همت منطقه‌ای این امکان وجود دارد که طی برنامه‌ای هماهنگ اقدامات حفاظتی، بهسازی، بازسازی و مدیریتی به‌صورتی طرحی جامع و اجرائی تدوین و به مورد اجرا گذارده شوند.
۲) پتانسیل‌ها و زیرساخت‌های مناسبی در اغلب کشورها جهت انجام اقدامات بازسازی و جبرانی ایجاد گردیده و در پاره‌ای از کشورها به ویژه ایران در حد قابل قبولی فعال است. لازم این پتانسیل‌ها با خواست کشورها، به‌صورتی هدفمند تقویت شده و اصلاح گردند.
۳) نیروی انسانی متخصص و کارآمد و مراکز علمی و اجرائی مناسب در کشورهای حاشیه منطقه راپمی موجود بوده و قابلیت و توان بالائی را جهت انجام امور و وظایف محوله دارند. اما عملاً هدایت و مدیریت این نیروهای کارآمد توأم با مشکل است. به ویژه این‌که در اکثر کشورهای عربی هدایت این‌گونه امور به‌دست کشورهای غربی که به دنبال اهداف سودجویانه خود هستند صورت می‌گیرد. در این خصوص لازم است برنامه‌های اجرائی و منابع مالی مناسب، متناسب با این توانمندی تأمین و از پتانسیل موجود استفاده بهینه گردد.
۴) نظر به اهمیت خلیج‌فارس و دریای عمان و با توجه به صدا در آمدن زنگ‌های خطر در این منطقه که توجه همگان را به خود جلب نموده است، پتانسیل و ابراز علاقه مطلوبی از طرف سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای نظیر فائو، راپمی، برنامه محیط زیست، سازمان ملل متحد، بانک جهانی، RECOFI، EEC جهت کمک به حفظ محیط زیست منطقه راپمی و منابع آبزی آن وجود دارد که لازم است در اقدامی مناسب با ارائه برنامه هدفمند از این امکانات بین‌المللی استفاده لازم به عمل آید.
● پیشنهاد آخر
براساس یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت که به دلیل شرایط خاص محیطی و بسته بودن دریای خزر، این دریا شدیداً متأثر از عوامل مخرب محیطی و انسانی گردیده، اما بزرگ‌ترین مشکل اساسی آن که با توجه کشورها قابل رفع می‌باشد مدیریت محیط زیست و بهره‌برداری از منابع آن است، که در این راستا برداشت بی‌رویه و صید غیرمجاز بزرگ‌ترین معضل منطقه به حساب می‌آید. در خلیج‌فارس و دریای عمان شرایط کاملاً متفاوت بوده و صنعت اکتشاف، استخراج، تولید، حمل و نقل نفت و صنایع وابسته به شدت در حال توسعه بوده و لذا ترددهای دریائی و فعالیت‌های نفتی بزرگ‌ترین بحران منطقه به حساب می‌آید.
اگرچه به‌طور حتم، موارد اشاره شده تمامی چالش‌های مناطق دریائی ایران محسوب نمی‌گردند اما به‌طور حتم در صورت رفع مشکلات یاد شده می‌توان به راحتی تا ۸۰ درصد مخاطرات موجود در منطقه را برطرف نمود. در این راستا لازم است دولت‌ها در سطح منطقه‌ای و وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها، ارگان‌ها و شرکت‌ها در سطح منطقه‌ای، مکلف گردند که بخش مشخصی از درآمد خود را جهت اصلاح محیط، شامل حفظ، بهسازی و بازسازی آن تخصیص و صرف نمایند. بدیهی است که لازم است، هزینه‌کرد این اعتبارات مطابق با برنامه‌های سازمان‌های موظف، از قبیل سازمان شیلات، سازمان حفاظت محیط زیست و ... هدف‌گذاری شده و صورت پذیرد.
رضا شاهی‌فر، مدیر کل دفتر حفظ و بهسازی منابع دریائی سازمان شیلات ایران
منابع:
۱) سالنامه آماری شیلات ایران، سازمان شیلات ایران، ۱۳۸۵
۲) محیط زیست دریای خزر، الزامات کنوانسیون تهران، چالش‌ها و دستاوردها، گروه پژوهش‌های روابط بین‌الملل مرکز تحقیقات استراتژیک، ۱۳۸۵
۳) مقالات هفدهمین همایش بین‌المللی خلیج‌فارس، امنیت خلیج‌فارس از منظر حقوق بین‌الملل، ۱۳۸۶
۴) اطلاعات حاصل از اداره آمار و اقتصاد صید، معاونت صید و بنادر صیادی سازمان شیلات ایران
منبع : ماهنامه پیام دریا