جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عرصه عمومی قوی راهی به سوی دموکراسی


عرصه عمومی  قوی راهی به سوی دموکراسی
اینكه دموكراسی بهترین مدل حكومت كردن باشد كسی مدعی نیست، اما به قطع یقین می توان گفت كم ضررترین و كم ریسك ترین نوع حكومت است .
فقدان دموكراسی در جوامع در حال گذار معلول عوامل متعددی است كه یكی از آنها نبود عرصه عمومی قوی در تنظیم مناسبات منطقی با دولت در مفهوم كلان خودش است. نقش و جایگاه عرصه عمومی همواره در تعامل با دولت معنی می یابد. به عبارتی هر كجا دولت بتواند از نقش و تاثیرش بكاهد، عرصه عمومی قوی تر ظاهر می شود.
دولت در ایران به دلیل برخورداری از منابع عظیم زیر زمینی چون نفت، خود را همواره مستقل از عرصه عمومی ارزیابی می كند. برخورداری دولت از این منابع باعث شده است كه نتواند از حجم نفوذش در عرصه عمومی بكاهد.
در این میان حلقه مفقوده عرصه عمومی، مالكیت است كه به رغم تاكید آن در اسلام همواره نادیده انگاشته می شود و كمتر روشنفكری به این اصل اساسی مدنیت توجهی داشته است. برای روشن تر شدن این موضوع می توان به میزان تاثیرگذاری سازمان ها یا نهادهای خصوصی و غیردولتی و تعداد آنها اشاره كرد.
مالكیت در ایران همواره براساس ساختار دولتی تعریف و تبیین شده است تا بر مبنای شخصیت و ریشه های اجتماعی.
دولت حجیم یكی از عمده ترین موانع تشكیل نهادهای مستقل و مردمی است چرا كه عمده منابع مالی دور از دسترس حوزه عمومی است. حتی برخی از نهادهای منتقد دولت چون دانشجویان به طور مستقیم و غیرمستقیم وابسته به این منابع هستند. به همین دلیل به شدت شكننده و آسیب پذیرند. این مسئله را می توان در مطبوعات نیز پیگیری كرد.
كمتر روزنامه یا نشریه ای در ایران وجود دارد كه به عنوان یك بنگاه اقتصادی- فرهنگی خود را مستقل از دولت تعریف كند.
در جامعه مدنی دولت، حوزه عمومی و خصوصی سه اصل كلیدی هستند كه اگر این سه ضلع به یك اندازه رشد كنند می توانند منافع فراگیر ملی را تضمین نمایند.
یك عرصه عمومی قوی تنها می تواند مانع از فساد دولت برخاسته از متن جامعه شود. چرا كه عرصه عمومی قوی و ساختارمند توانایی خلق دولت متعهد و جوابگو را دارد.
حوزه عمومی در غرب به عنوان یك نمونه به این دلیل موفق به نظر می رسد كه توانسته است در یك پروسه طولانی، رابطه ذهن به عین و عین به ذهن را بازتولید كند.
ایران به دلیل اینكه از موقعیت مكانی و زمانی متفاوتی برخوردار است نمی تواند از این مدل كپی برداری كند، اما می تواند از آن الگویی متناسب با شرایط خود استخراج كند. به همین دلیل این مدل (وارداتی) همچنان تجربه گریز باقی مانده است. به طوری كه روشنفكران ما یا در برهوت عملگرایی مانده اند یا در هپروت نظریه بافی.
عرصه عمومی قوی نیازمند تشكیل تشكل ها، نهادها و اصناف با ثبات و پایدار است و این امر محقق نمی شود مگر با استقلال فكری و عملی آنها از قدرت.
به كمتر جایی می توان اشاره كرد كه دولت به عنوان بزرگترین كارفرما، برای كارگران میتینگ راه اندازی كند و در این میان آنچه مغفول می ماند شأنیت و حق و حقوق این قشر زحمتكش است. بی تردید تاریخ به ما خواهد خندید. حال كه دموكراسی امروز به عنوان یك آرمان مطرح است، همان گونه كه سوسیالیسم برای گذشتگان، باید یادآور شد كه اگر این مدل نتواند رابطه ای بین ذهن و عین و بالعكس برقرار كند هر تلاشی بی اثر خواهد ماند. در تكثر و تنوع اقشار، طبقات و اصناف و رعایت حقوق شهروندی و در چارچوب حاكمیت ملی دموكراسی قوام می یابد و نیاز به حوزه عمومی اصلی بنیادین و ضروری است. تنها راه برون رفت از این وضعیت، تقویت عرصه عمومی به عنوان یكی از اصول اساسی جامعه مدنی برای دستیابی به دموكراسی است.
هاشم باروتی
منبع : روزنامه شرق