شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


«تمدن و هنر هندی در یک نگاه »


«تمدن و هنر هندی در یک نگاه »
شبه قاره هند سرزمینی است با تمدنی بسیار قدیمی و هنری بسیار غنی که به سرزمین عجایب معروف است. این هنر تمدن همزمان با تمدن های مصری، سومری، آشوری، کلدانی، ایرانی، یونانی ایجاد گردیده است که در بعضی از شاخه ها نیز وجوه مشترکی با این تمدن ها نیز داشته و از هزاره سوم قبل از میلاد قابل بررسی می باشد.
این تمدن، بیشتر در اطراف بخش علیای دره سند( Indus Valley Civiliztion ) مربوط به سه هزار سال پیش از میلاد متمرکز بوده و مناطق موهنجودارو و هاراپا در پاکستان امروزی از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ بودند. اخیراً هم مراکز مهم دیگری در این فرهنگ در کالیبانگان واقع در هند و نزدیکی کراچی در پاکستان دیده شده است.
در کاوشهای بومی نام برده تمدنهایی بسیار عظیم و خوش ساخت را شاهد هستیم. معماری پیشرفته ، تندیسهایی زیبا ، مهرهایی حکاکی شده وجواهراتی زیبا وکتابی به نام ریگ ودا معروف به انجیل هند مربوط به۱۰۰۰ سال ق.م. اطلاعات بسیار خوبی را به محقق معرفی می نماید. یکی از منحصر ترین انواع معماری، حفر معابد بزرگ در دل سنگهای یک پارچه است.
در این معابد بخوبی سنت های تصویر سازی هندی را میتوان ارزیابی وشناخت .سنتهاس تصویری که بعدا با امیخته شدن با یافته های نگارگری ایرانی عصر طلایی فرش هند را رقم میزنند. از دیگر ابتکارات هنرمندان هندی استفاده از قوسهای نعل اسبی و طاق های افقی است و از دیگر موارد لازم به ذکر استفاده بجا و پر حجم از مجسمه های زیبا در این معابد است.
عصر گوپتا(Gupta ) یعنی قرون دوم تا چهارم میلادی عصر طلایی هنر هند است و در ادامه شاهد تحولات عظیمی در هنر هند هستیم . از قرن دوازدهم به بعدتاثیرات تمدن اسلامی برهنر شروع می شود . اوج این تحولات در قرون ۱۶-۱۷ در دوره شاهان گورکانی ویا حکومت مغولان تیموری است . در این زمینه بوجود آمدن سبک راجپوت (Rajput ) در نقاشی و سبک فرشبافی ایرانی در هند ، ساخت بنای عظیم و زیبای تاج محل، بنایی با شکوه و مرمرین که به دستور شاه جهان به عنوان مقبره همسرش ساخته شد ، از شاخصه های این عصر هستند.
البته اشکارا این تحولات به کمک هنر مندان ایرانی در دوره گورکانی به انجام می رسد. ذکر فلسفه و استتیک و جهان بینی هنرمند هنر هندی از مجال این مقاله خارج بوده و فرصتی دیگر را طلب می نماید.
شبه قاره هند به لحاظ جغرافیایی، فقط از جانب شمال به خشکی قاره آسیا وصل بوده و در کل در جنوب آسیا و شمال اقیانوس هند و جنوب غربی چین و شرق پاکستان ،۵۹۰/۲۸۷/۳ کیلومتر وسعت دارد. از همین دروازه شمالی بود که دو دوره های تاریخی مختلف تمدن هند رشد نمود و هم مورد تاخت و تاز مهاجمان و غارتگران فرهنگ و منابع طبیعی قرار گرفت.
هنر هند را در کل هنری مذهبی و آیینی و سرشار از تأثیرات طبیعت می توان عرض یابی نمود. این هنر قبل ازتاثیرکشورهای مغرب زمین در قرن ۱۸، هنری کاملا در خدمت مذهب بود و خدایان آیین های مختلف از عناصر اصلی این هنر است . می توان گفت هیچ سرزمینی به اندازه هند و آیین های و مسلک های مختلف مذهبی بهره نبرده است . هنرمند هندی با رعایت اصول و قواعد اصلی بومی ، بیشترین آثار هنری دنیا را به لحاظ تعدادآثار خلق شده داشته است.
صادرات در هند چیز جدیدی نیست ومیان دربارهای هندی وروم باستان روابط تجاری فراوانی وجودداشته است ،که شامل بافته های مرغوب ،پارچه های نازک تورمانند معروف به "muslin" وپارچه های پنبه ای ، عاج ، ،سنگ های قیمتی و...بوده است .صادرات پارچه در هند براساس ثبتیات جغرافی دان یونانی استرابوStrabo (۶۳ق.م تا ۲۰ ب.م) ومنبعی نوشته شده در قرن اول میلادی به نام Priplos ، گجرات را به عنوان یک مرکز مهم تولید وصادرات پارچه معرفی میکنند.
یافته های موهنجو دارو تکنولوژی پیشرفته ای از رنگرزی دندانه ای را نشان میدهد که از هزاره دوم قبل از میلاد در هند شناخته شده بود.همچنین استفاده از چاپ قالبی در هند به ۳۰۰۰قبل از میلاد برمیگردد که مورخان، هند را خانه اصلی چاپ پارچه قلمداد کرده اند .صادرات پارچه به چین در چهارصده قبل از میلاد محرز شده است (Robinson,Stuart- A history of printed textiles).
● « تاریخچه فرشبافی در هند »
تا قبل از نیمه اول قرن ۱۶ میلادی فرشبافی بصورت قالی های پرزدار در این سرزمین تحت تسلط مغول رایج نبود( دلیل آنرا می توان هوای گرم حاری این سرزمین و همین طور عدم وجود الزامات مصرفی و تولیدی این پدیده دانست ) .
البته بر اساس نوشته های بودایی کف پوشهای پشمی در شناخته شده بودند وبکار میرفتند ومنابع موید این مورد درادبیات قرون میانه هند کمیاب نیستند. نوعی کفپوش بنام Dhurrie که اغلب توسط افراد مستمند به عنوان کفپوش بکار میرفت هم اکنون در سراسر جهان شناخته شده واکنون به عنوان زیرانداز فرشهای نفیس ویا تشک ها بکار میرود .
از اقسام معروف ان میتوان به &#۰۳۹;Jamkhana&#۰۳۹; از Navalgund (Karnataka) اشاره کرد که طرحهای هندسی با خطوط حاشیه ای باریک دارندوبا نقوش گیاهی در حاشیه و نقش یک حیوان ویا گل در وسط تزئین شده اند .
مردمان هیماشال Himachal و کشمیر Kashmirاز پشم گوسفند ویا موی بز نمد تولید می کنند که اغلب در مایه های رنگی کرم دیده میشوندوپس از تولید با رنگهای درخشان سوزن دوزی می شوند. تزئینات آنان را اغلب خطوط راه راه راست خطی تشکیل داده ودر ابعاد متفاوتی تولید می شوند .قالین های کشمیری بسیار معروفتر ومشهورترند.
تزئینات انها تحت نفوذ تزئینات شال های کشمیری طراحی شده است . از جمله سایر بافته های هندی فرشهای پنبه ای اگرا و میرزاپور اوتارپرادش Agra & Mirzapur Uttar Pradesh)) و Warrangal از (Andhra Pradesh) ، فرشهای پرز دار Walajpet (Tamil Nadu) وفرشهای تبتی Darjeeling با نقشمایه های خاص اژدهایشان قابل ذکرند .
قالی بافی در هند شروعی بسیار دیرهنگام داشته و شواهد موجود نشان دهنده این مسئله است که ایجاد فرهنگ تولیدی هنر- صنعت انواع فرشهای منسوج از فلات ایران به هند منتقل گردیده است. در زمان حکومت تیموریان و سلجوقیان و در ادامه حکومت صفویه در ایران و در زمان حکومت سلسله پادشاهان گورکانی و یا پادشاهان مغول سرزمین هند این هنر صنعت در هند رشد نمود. این دوران شامل پنج دوره حکومت پادشاهی است :
۱) بابر شاه (۱۵۳۰ ـ ۱۵۲۵)
۲) همایون شاه (۱۵۵۵ ـ ۱۵۳۰)
۳) اکبرشاه (۱۶۰۵ ـ ۱۵۵۶)
۴) جهانگیر شاه (۱۶۱۷ ـ ۱۶۰۵)
۵) شاه جهان (۱۶۵۸ ـ ۱۶۲۸)
در این دوره ها خواهیم دید که چگونه هنر فرش بافی بعنوان یکی از هنرهای وارداتی به هند قابل بررسی است . فرش هند هنوز هم از طرح های متنوع خاص هنرمندان ایرانی بهره می برد که در مواردی بعد از گذشت زمان و با اندک تغییراتی که طراحان هندی اعمال کرده اند، می توان بعضی از آنها را هندی و کشمیری و ... ارزیابی کرد .
البته بافته های روستایی از قبیل گلیم و...از سلسله گورکانیان در این سرزمین قابل بررسی است و وجود داشته است.
۱) دوران پادشاهی بابر و همایون
اولین شاه این سلسله بابر فردی ترک ـ مغول بود که همزمان با حکومت تیموریان در هرات در سال ۱۵۲۵ م برابر با ۹۳۲ هـ.ق به هند حمله ور شد و در بهار سال ۱۵۲۶ م در جنگی معروف به جنگ پانیپات بر سلطان دهلی پیروز شد. این سلسله را با نام موغال یا مونگول نیز می شاسند. در رابطه با فرش بافی در دوره بابر باید گفت که فرشها کاملاً ایرانی بود و بیشتردر هرات بافته می شد.سرسلسله گورکانیان یعنی بابرشاه در سال ۱۵۳۰ م درگذشت و از اقدامات او می توان ساخت باغات بزرگ در آسیای مرکزی و کابل که تداعی کننده باغهای بهشتی بود، نام برد.
این باغات بعداً الهام بخش بافندگان فرش هندی و طراحان فرش در این سرزمین بوده است . بابرشاه بسیار هنر دوست بود و با گردآوری نقاشی های مکتب هرات و از جمله آنها نقاشی های استاد بهزاد تصمیم استفاده آنرا در فرش هند داشت. پسر بابر همایون عشق پدر را عملی نمود.
همایون که با شورش های محلی بعد از مرگ پدر درگیر بود در سال ۱۵۴۳ برابر با ۹۵۰ هـ. ق به ایران گریخت و در دربار شاه طهماسب صفوی در قزوین پناهنده شد و در بازگشت از ایران به هند سوغات فرشبافی حرفه ای صفویان را به هند برد. به همراهی همایون طراحان و بافندگان حرفه ای به هند عظیمت نمودند تا به هنرمندان هندی این هنر را بیاموزند.
خصوصیات فرشهای دوران همایون را می توان به سرسبز بودن آنها و تجلی رنگ سبز بعنوان یک رنگ غالب نام برد و برای مثال در طرحهای قالیچه ای میتوان به قالیچه های سجاده ای در قرن ۱۶ م۰ نام برد که با گلهایی بزرگ و طبیعتگرایانه تزئین شده با شکوفه های گل همیشه بهار در زمینه پر شده بود و در فرش دیگر یک گلدان بزرگ در زمینه و گلهای زیبا در حاشیه نام برد. این فرشها در رنگ بندی کاملاً ایرانی اند.
۲) اکبرشاه(۱۶۰۵ ـ ۱۵۵۶)
در دوره بعد یعنی دوران پادشاهی اکبرشاه اولین دار های اختصاصی درباری در هند شکل گرفت و طراحی این فرش ها را دو تن از شاگردان استاد بهزاد و سلطان محمد به نام های میرسیدعلی و عبدالصمد هدایت می کردند و می کشیدند. این دو طراح همراه همایون در سال ۱۵۴۴ به هند برده شدند.
اکبرشاه نیزدر مدت پادشاهی یعنی سالهای (۱۶۰۵ ـ ۱۵۵۶) به مدت ۱۵ سال در ایران نزد شاه طهماسب صفوی در تبعید به سر برد. اکبرشاه پسر بزرگ بابر بود و در این دوران با توجه به هنردوست بودن و هنرمند بودن اکبرشاه بسیار درخشش داشت و برای پیشرفت فرشبافی زحمات زیادی از جانب هنرمندان و بافندگان ایرانی کشیده شد.
بیشتر فرشها در شهرهای لاهور و اگره یا اگرا و فاتح پورسیگری تولید می شده. در این مورد ابوالفضل مورخ می نویسد که "اکبرشاه باعث شد که در هند انواع مختلف قالی های مرغوب و خوش نقش با ظرافت بالا تولید گردد". شاهکارهای بسیاری بوجود می آمد که در کل از این فرشها و نقوش آنهامشخص است که فرش هند به شدت تحت تأثیر نفوذ هنرمندان ایرانی قرار داشته است.
به عنوان نمونه طرح قالی موزه بوستون دارای نقوش حیوانات اهلی و وحشی و اسطورهای و افسانه ای است و بنظر میرسد ا لهام گرفته شده از کار نگارگری ایرانی در نیمه اول قرن۱۷ میلادی باشد که توسط عبدالصمد در ۱۵۹۶ کشیده شده و مربوط به مرقع خمسه نظامی موجود درکتابخانه ملی لندن است که در ابعاد ۵*۸ فوت بافته شده است .
مقایسه متن فرش با نسخه مینیاتور بخوبی نحوه تاثیرگیری از نقاشی در فرش رانشان میدهد . فارغ از نفوذ اثرات تمایلات ناتورالیستی هندو ها در هر دو اثر و شمایلات وموجودات فرهنگ بومی منطقه زاویه دید خاص نگارگری ایرانی ،نحوه چرخش رنگها در سطح کار،و نحوه چیدمان پرسونژها در صحنه همگی ایرانی اند.
در متن موتیفهای گرفت وگیر و شکار و اشکال مخصوص به هند شامل گاو وفیل واین نکه قابل توجه است که در فرش ایران این عناصر وجود ندارد ،اما با اینحال فرش همان فضای شکارگاههای ایرانیرا درما برمی انگیزد .انچه در این جا جالب توجه است ،نحوه درونی کردن تاثیرات یک فرهنگ خارجی است وبنظر میرسد که هندی ها هوشمندانه امکانات بصری نقاشی ایرانی را با فضای تمثیلی خود امیخته وبه نتایج جالبی در حوزه نقاشی وطراحی فرش رسیده اند.
هر چند تاثیرات فرهنگ ایرانی بسیار پررنگ است اما این بیشتر به دلیل نزدیکی سنت های تصویری است که نمونه های ان را می توان در غار های اجانتایی یافت .البته امروزه شاهد ان هستیم که همین فرایند در مورد سایر مناطق فرشبافی در هند صورت میگیرد اما هیچگاه نتایج بدست امده اینگونه جذاب وتماشایی نشده اند.
۳) جهانگیر شاه (۱۶۱۷ ـ ۱۶۰۵)
سالهای (۱۶۲۷ ـ ۱۶۰۵) چهارمین دوره توسط جهانگیر آغاز گردید و در دهه (۱۶۲۰) او به کشمیر سفری داشت و گفته شده جهانگیر بسیار به نقوش شرق ایران همانند هرات و کشمیر و مشهد علاقه مند بود و شیفته گلهای این مناطق بود، شاید بصورت قاطع بشود گفت بهترین فرشهای دوره مغول در هند در دوره جهانگیر یعنی قرن ۱۷ م بوده است .
نقوش فرشهای این دوره بسیار متین و زیبا بود و قطعاً برداشتی درست از فرشهای شرقی ایران بوده است. فرش هایی در زمینه بارنگ قرمز مایل به آبی که با قرمز دانه رنگرزی می شده است و با قرمز قهوه ای و حاشیه آبی.
البته بسیاری از این فرشها به استناد به کتاب راهنمایی صنایع اسلامی و با توجه به نقش و رنگ ها و مخصوصاً بافت فقط منسوب به سلسله گورکانی است و این در حالی است که حتی فرشهایی که با نام هند، اصفهان و هند هرات در این کتاب نامگذاری شده است کاملاً ایرانی هستند و در شرق ایران بافته شده اند.
۴) شاه جهان (۱۶۵۸ ـ ۱۶۲۸)
درسلطنت شاه جهان رواج زیاد عناصر گیاهی را در شکوه وظرافت فراوانی شاهد هستیم .شاه جهان پنجمین دوران پادشاهی مغول در هند را تاسیس کرد. فرزند جهانگیر شاه یعنی شاه جهان همان فردی بود که دستور ساخت تاج محل را صادرکرد.
هنر فرش بافی در این دوره در ادامه دوره قبل سرعت و کیفیت یافت و هزینه های درباری زیادی مختص این کار در نظر گرفته شد. بسیاری از فرشهای بجامانده از این دوران به کاخ مهارجه جیپور در امبر برمیگرددکه در م۱۶۳۰کامل شد.فرشهای تولید شده در ایندوران با متن قرمز رنگ ظاهرمیشوند که مشخصه سبکی این دوران هستند.
انواع تزئینات گل های داوودی سوسن سفید زنبق گل صدتومانی میخک صد پرو خشخاش در فرشها وتزئینات این دوره مشهود هستند .در این دوران تأثیرات نقوش اروپائیان در طراحی فرش نیز دیده می شود. و از دو نمونه خوب شرکت گیرد ارز و فرملین که در موزه ویکتوریا آلبرت لندن هست می توان یاد کرد.
این فرش به سفارش روبرت بل(Robert Bell) به کارگاههای سلطنتی لاهور در ۱۶۳۴سفارش داده شده است و در همان سال به عنوان هدیه به شرکت گیلدرز داده شد. بل رئیس کمپانی گیلدرز ومدیر کمپانی هند شرقی بود. ثبتیات کمپانی هند شرقی نشان میدهد که فرش کجا وچگونه بافته شده است .این فرش همچنان در مالکیت کمپانی هند شرقی است .
فرشهای دوران شاه جهان ، تا پایان قرن ۱۸ م معروف به فرشهای ملی فلورز (mille flours) معروف است و مشخصات خاص این فرشها یک جفت سرو که در طرفین سجاده است و شکوفه های بسیار در متن قالی است . اکنون محرز شده که این قالی ها اقتباسی از فرشهای فارس ایران است (نگاه کنید به دستبافته های روستایی وعشایری فارس .سیروس پرهام )
از رنگ هایی که به دوره شاه جهان فراگیر شده یک نوع قرمز لاکی شدید و زیبا و عمیق بود و در ظرافت نیز با رجشمارهایی بالا این فرشها تولید می شدند و نمونه آن فرشی دیگر در موزه متروپولین است با ۲۵۰۰ گره در اینچ مربع و در نمونه ای دیگرفرشی ابریشمی با ۲۵۵۲ گره درایچ مربع که در مجموعه التمن است. دوران شاهان مغول با شاه جهان به پایان نرسید و تا سال ۱۷۴۰ م ادامه یافت و از جمله پادشاهان بعد از شاه جهان از اورنگ زیب می توان نام برد ولی اوج دوران فرش و فرشبافی در هند همین دوران ذکر شده است.
● «جغرافیای فرشبافی وروشها»
از مراکز مهم فرش بافی در دوران حکومت شاهان مغول می توان به اگرا، احمدآباد ـ آمریتسار ـ آندرا پرادش ـ کلکته ـ کشمیر ـ میرزا پور ـ اورنگ آباد ـ بنارس ـ لاهور می توان اشاره داشت و مثلا در اگرا که یک شهر باستانی در شمال هندوستان و پایتخت امپراطوری مغول بود در سا لهای ۱۶۱۹ م کارگاههای متمرکز داشته اند و یا احمدآباد که مرکز بافت قالیچه بوده است ولی اکنون مرکز مهمی نیست و یا کشمیر که اکنون نیز فرشبافی در آن رایج است. این مراکز بسیار در دوران مغول مهم و تاثیر گذار بوده است.
دو ناحیه مهم بافندگی در هند نواحی اطراف واراناسی Varanasi در مرکز شرقی هند و نواحی اطراف جیپور Jaipurدر جنوب غرب دهلی .هردو انواع متنوعی از فرشهای پشمی از کیفیت پایین تا انواع مرغوب را تولید میکنند.علاوه برطرحهای ایرانی نقشهای ابوسون و ساونری و تخت بافته های دهوری در نواحی نزدیک واراناسی بافته می شوند.
درجیپورفرشها دارای تاروپود پنبه ای هستند.اغلب دارای تراکم ۱۴/۱۰(۱۴۰گره بر اینچ مربع )هستند .درحالی که محصولات با تراکم ۱۳/۱۳درحال کاهش هستند اغلب تراکم ها را ۹/۹ تشکیل میدهند . تراکم های ۱۴/۱۰و ۱۳/۱۳اغلب با طرحهای ایرانی و طرحهای اروپایی ابوسون در تراکم های ۹/۹و با نقش گلهای تک دررنگهای ارام تولید می شوند .
در واراناسی ابعاد در حدود ۱۲*۲۰فوت هستند تارو پود پنبه ای با کیفیت های بسیار پایین با کمتر از ۴۰گره در اینچ مربع که در فرشهای مرغوب این ناحیه به ۲۴۵گره رد اینچ میرسد . قالیچه های تبتی با همان تکنیک ودر قیمتهای ارزانتر در این ناحیه تولید میشوند- فرشهای کمی به روش پرزدار کردن بافته های کتانی نیز تولید میشوند.این فرشها گره ندارند.واز طرحهای ایرانی چینی وفرانسوی در ساخت انها استفاده میشود
بافندگان در جیپور طرحهای متنوعی از نقوش گل دار تولید میکنند(بخصوص ملهم از طرحهای شیروان ). سرینگر Srinagarدر کشمیردر شمال هند از مراکز تولید فرشهای مرغوب ابریشمی با طرحهای ایرانی است . اما بحرانهای سیاسی میان دولتهای هند وپاکستان از رونق فرشبافی در سالهای اخیر در این ناحیه کاسته است .امروز در فرشهای هند حداقل طول پرز در فرشهای کشمیری در حدود ۴/۱اینچ دیده مشود وفرشهای اوتارپرادش تا ۸/۷اینچ طول پرز دارند..
در شهر امریستار که قدمت چندانی در تولید زیراندازها ندارد ودرپاسخگویی به نیازهای صادراتی ودر خواست های مصرف خانگی در نیمه دوم قرن ۱۹ تبدیل به یکی از مراکز فرشبافی در هند شده است ،بیشتر فرشهای ارمیستار در رنگهای ارام تولید میشوند ودر مقایسه با سایر فرشهای هندی خواستار بیشتری یافته اند.
بعد از دوره سلسله گورکانیان در قرن ۱۷ میلادی کمپانی هند شرقی توسط انگلستان در این سرزمین بوجود آمد . این کمپانی کلاً کالاهای هندی را به اروپا معرفی می کرد و در ابتد کار این کمپانی انتقال ادویه به غرب بود که بعدها تجارت بافته های کتانی و فرش را نیز بر عهده گرفت. این محصل در نزد شاهزادگان اروپائی محبوبیت زیادی پیدا نمود. و تا اواخر قرن ۱۹ این محصول به مقدار بسیار کم و بعنوان هدایای دیپلماتیک به غرب منتقل می شد.
ولی در ادامه در قرن ۲۰ میلادی تعدادی زیادی از قالی های تجاری ارزان با طرح های اقتباس شده از ایران و ترکمنستان در هند و پاکستان تولید شد و به کشورهای اروپایی صادر شد. از قرون ۱۶ میلادی و قبل بر آن شال بافی هندی یکی از صنایع مرتبط با فرش می باشد که در مراکز آمریستار و ایالت کشمیر تولید می شد و این تولید تا آخرین ربع قرن ۱۹ م در همین دو استان وجود داشته است.
در هند امروز نمونه های خوبی از فرشهای بزرگ پارچه سفارشی نیز تولید می گردد واز جمله در سمیرنا (Smyrna) و اوشاک (oushak) از این مناطق می باشند و همین طور هند در ردیف کشورهای مهم صادر کننده فرشهای ابریشمی می باشد. به لحاظ اندازه انواع سفارشات در فرش هند وجود دارد. اما بیشترین اندازه های رایج را قالی های ۸۳/۱ × ۷۴/۲ سانتی متر و ۶۶/۳ × ۵۷/۴ متر و قالیچه های (۹۲ × ۸۳/۱ تا ۲۲/۱ × ۱۴/۲) متر تشکیل می دهند .
به لحاظ رج شمار قالیچه های هندی و قالی های هندی اغلب بین ۲۶ الی ۳۰ رج بوده و ۱۰% آنها بین ۳۰ تا ۴۰ رج نیزتولید می گردد. و گره بکار رفته بیشتر فارسی یا نامتقارن می باشد. البته در دوران شاهان گورکانی بیشتر از گره ترکی و نوعی از گره ترکی که به آن Nominal اطلاق می شود، بکار می رفته است. این گره را در رج شمار بدین صورت نمایش می دادند : توسط ۲ عدد با یک خط فاصله مثلاً ۵۲/۷ که عدد اول نشانگر تعداد پودها یا گره های افقی در یک سطح ۹ اینچی که به ۱۰ قسمت مساوی تقسیم شده و عدد بعد نشانگر تارها یا گره های عمودی در همان سطح ۹ اینچی ،که بدین ترتیب مثلا عدد ۵۲/۷ معرف یک فرش با ۷۰ پود در ۹ اینچ یعنی تقریبا ۷۰ گره افقی و ۱۰۴ = ۲ × ۵۲ گره در طول در ۹ اینچ مربع خواه بود ،بنابراین رجشمار بدین صورت حساب می شد که عدد اول را در۱۰ ضرب کرده و عدد دوم را در ۲ ضرب نموده آنگاه حاصلضرب بر عدد۸۱ تقسیم می نمودندکه تعداد گره در یک اینچ مربع بدست می آمد یعنی بنابراین فرش با مشخصات ۵۲/۷ در هر اینچ مربع ۹۰ گره خواهد داشت و بیشترین اعدادی که معمول بوده است ۳۰/۴ ـ ۴۰/۵ ـ ۵۲/۷ ـ ۶۰/۹ ـ ۶۰/۱۲ بوده است.
از این مبحث که بگذریم در مورد رنگرزی و مواد اولیه مورد استفاده دراین هنر- صنعت،در هند بیشتر داخلی می باشد و پشم بیشتر در استانهای اوتارپرادش و راجستان تولید می شود که بیش از نیاز صنعت فرش بافی کشورهند است و بقیه مواد اولیه شامل ،کرک و پشم از زلاندنو و استرالیا وارد می شود. در موارد بسیاری نمونه های نخ های ریسیده شده از کیفیت پایینی برخوردار است و از نخ دستریس نیز در نمونه هایی استفاده می کنند. پنبه نیز از اقلام تولید داخل بوده و سابقه هزاران ساله در هنر منسوجات هندی دارد ولی اکنون کفاف تولید داخلی را نداشته و بنابراین وا رداتی است .
صنعت رنگرزی نیز این کشور سابقه طولانی دارد و رنگ های طبیعی بسیار زیادی تولید می شده است و رنگ های قالی های قدیمی گیاهی و در حال حاضر اغلب صنعتی است.
در راستای طراحی در حال حاضر بیشتر از نقشه های ایرانی، چینی، فرانسوی، ترکمنی، مراکشی و نمونه هایی از طرح های محلی کشمیراستفاده می نماید.
نمونه های بسیاری از طرح های مناطق همدان، ساروق، کاشان، تبریز، اصفهان، خراسان ایران در هند استفاده میگردد.
البته در بعضی از نقوش طرح های ایرانی و فرانسوی و ... از موقعیت های هندی مخصوص به خودشان مثل پرنده های هندی و گل های بزرگ هندی بصورت ترکیبی استفاده می گردد.
طرحهای فرش هندی اغلب بوسیله طراحان از یک عکس یا تصویر فرستاده شده تهیه میشوند .در کشمیر طرحها برروی کاغذ های شطرنجی طراحی میشوند.
● از کل فرشهای محلی تولید شده در هند می توان به چند نمونه خوب اشاره کرد :
فرشهای کشمیر غالباً قالیچه با گلهای بزرگ و رنگ هایی که زرد هندی در آن بارزتر است.به طور میانگین فرشهای کشمیری ۳۲۴گره در اینچ مربع تراکم دارند .امریستار Amritsar اگرا Agra جیپور Jaipur وگوالیور Gwalior از تولید کنندگان محصولات مرغوب هند هستند.
روشی که توسط بافندگان کشمیر وامریستار دنبال میشود تالیم نام دارد&#۰۳۹;Talim&#۰۳۹; که تجربه زمان ومهارت زیادی میطلبد.یک چارت کد شده رنگ شماره گره هایی رانشان میدهند که قرار است با ان رنگ بافته شوند.استاد کار شمارههاراباصدای بلند برای بافندگان خود میخواند.رنگهاوشماره گرههایی که باید بافته شوند با نشانه هایی نشان داده میشوند.
وارانگال Warangal والورو Eluruدر اندراپرادش ازجمله قدیمیترین تولید کنندگان فرش درهند هستند. به طرز شگفت انگیزی ۹۰درصد تولیدات فرش کشور از کمربند میرزاپور-بهادوهی در اوتار پرادش Mirzapur-Bhadohi هستند. سنت فرشبافی در این کمربند که بزرگترین تمرکز بافندگان را در هند تشکیل میدهد که حدود ۴۰۰سال قدمت دارد. محصولات این ناحیه عموما در سطح کیفی متوسط وپایین قرار دارند. اخیرا محصولات این ناحیه اندکی رشد رد کیفیت را نشان میدهد.
بیش از ۹۰۰۰۰دار در این صنعت بکار گرفته شده وبیش از ۵۰۰۰۰۰نفر مشغول به بافت وفعالیت در سایر مشاغل مرتبط به ان هستند. نواحی کوهستانی بمانند لاداخ Ladakhدارجیلینگ Darjeeling سیکیم Sikkim مانیپور Manipurواروناشال پرادش Pradesh Arunachal روشهای ویژه تولیدی خود رادارند.در این مناطق پشم خالص در رنگ های تابان بکارمیروند که با نقوش اژدها شیر برفی و نقوش استریلیزه داوودی ولوتوس (نیلوفر ابی) تزئین یافته اند.
صنعت فرش که به صادرات جهت گیری شده میرود که جایگاه سومین تولید کننده فرش جهان را بخود اختصاص دهد.المان امریکا بریتانیای کبیراسترالیا وکانادا مهمترین خریدادران فرش هند هستند.
آگرا فرشهایی با پرزهای بلند و رجشمار پایین که در آن از رنگهای آبی، سبز، قهوه ای استفاده می شود.بسیاری از فرشهای مرغوب اگرا مربوط به قرن ۱۹م هستندکه در کارگاههای تجاری وزندانها تولید میشوند.بعضی از زندانی ها پس از اموزش به بافندگان فرشهای مرغوب تبدیل میشوند.
انها در زندانها از روی نمونهایی که به زندانها قرض داده شده اند نمونه های خود را میبافندو یا از روی تصاویر .بسیاری از این فرشها به سفارش دولت وسازمانهای دولتی است .
● نمونه هایی از فرشهای ا گرا
تنها ابزار مورد استفاده بافندگان چاقویی باشکل خاص به اسم چهورا&#۰۳۹;chhura&#۰۳۹;وشانه ای از اهن وچوب به اسم پنجه panja ویک قیچی است است .معمولا چها ویا پنج بافنده برروی یک دار کار میکنند.اغلب پسرهای جوان هستند که تحت نظارت یک سرپرست روی یک دار کارمیکنند.دراغاز به شکل یک کپی از کارهای ایرانی بو که به تدریج شکل هندی بخود گرفت .
در تولیدات امروزه پرز فرشها کمی کمتر از ۴/۱اینچ درفرشهای کشمیرویا در حدود ۸/۷اینچ در فرشهای Indo-Berber تولید شده در اوتار پرادش هستند.نقشمایه ها تنوعی از ایران اسیای مرکزی افغانی ترک چینی مراکشی وفرانسوی دارند.نقشمایه های هندی هم همچنان به زندگی خود ادامه میدهند.فرشهای کشمیری تراکمی درحدود ۳۲۴گره بر اینچ دارند.
وارانگال Warangal و الورو Eluruدر اندرا پرادش از جمله قدیمی ترین مراکز فرشبافی هند هستند.
امروزه هند را یکی از بزرگترین صادرکنندگان فرش در دنیا تقسیم بندی می کنند که بدلیل ارزان بودن مواد اولیه و پائین بودن قیمت کارگر و در کل در این قسمت سیاست های بسیار مناسبی پایه گذاری شده است اما باید این مسئله را خاطر نشان کرد که تمام استانداردهای بین المللی به لحاظ کیفیت و تولید محصولات آنتیک و خاص هنوز در دست ایرانیان است.
۱. Stone, Peter. The Oriental Rug Lexicon. (Seattle, University of Washington Press, ۱۹۹۷). page ۹.
۲. Bailey, Julia. Personal telephone communication, August ۱۹۹۷
۳. Walker, Daniel. Personal telephone communication, August ۱۹۹۷
۴. Walker, Daniel. Flowers Underfoot. (New York, Metropolitan Museum of Art, ۱۹۹۷) p. ۱۶۳-۱۶۴
۵. ۱۹۰۵-۱۹۰۶ One Hundred Carpet Designs from Various Parts of India, The Journal of Indian Art. London.
۶.Chattopadhaya,Kamaladevi ,۱۹۶۹ Carpets of India and Floor Coverings. Taraporevala, Bombay.
۷.Cohen,Steven .۱۹۸۲ The Unappreciated Dhurrie: A Study of the Traditional Flatweave Carpets of India. David Black Oriental Carpets, London.
۸.Das, Syamali Dimand, M. S. and Jean Mailey
۱۹۷۳ Oriental Rugs in the Metropolitan Museum of Art. The Metropolitan Museum of Art, New York.
۹.Eiland, Murray L. ۱۹۷۹ Chinese and Exotic Rugs. Boston.
۱۰.Ellis, Grant Charles .۱۹۸۸ Oriental Carpets in the Philadelphia Museum of Art. Unive
۱۱. Andrews, Frederick H. ۱۹۸۲ Mughal Carpets, Marg. ۳۵/۲, Bombay.
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران