دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


یک اشاره و صدکنایه!


یک اشاره و صدکنایه!
از دخالت ناشیانه در تربیت باز ایستیم.
در شرایطی که راه و روش تربیت را نمی‌دانیم اگر هیچ اقدامی نکنیم به تربیت فرزندان کمک بیشتری میکنیم. اگر بتوانیم از تربیت ناشیانه خودداری ورزیم به تربیت شدن کودکان یاری مؤثرتری میرسانیم.
اگر میدانستیم که رهاکردن مشکلات موقت کودک به جای دستکاری ناشیانه چقدر به بهبود و کاهش آنها کمک میکند دست از درمان آسیب‌زا برمی‌داشتیم.
اگر میدانستیم که چگونه، چه حرفهایی را نزنیم و چگونه، چه اندرزهایی ندهیم به رسایی پیامهای خود قدرت بیشتری می‌بخشیدیم.
اگر میدانستیم که چگونه تربیت نکنیم و چگونه تعلیم ندهیم و چگونه تشویق و تنبیه نکنیم، به خودیابی، خودآموزی و خودرهبری کودک یاری بیشتری میرساندیم.
اگر قدری در تربیت کودکان تأخیر داشتیم به پختگی شخصیت آنها کمک بیشتری میکردیم.
اگر از تبِ حرف باز می‌ایستادیم، اگر از هجوم طرح‌ها و برنامه‌های تربیت عاریه‌ای دست برمیداشتیم، قوه‌ی کشف و ابداع در افراد را فزونی می‌بخشیدیم.
اگر میتوانستیم حکیمانه خاموش باشیم در تأثیرگذاری بر وجود فرزندانمان گویاتر بودیم.
اگر میتوانستیم به موقع کنار بکشیم تا کودک خود را نه در ما بلکه در خود بازیابد دخالت فعالتری در تربیت او داشتیم.
اگرمیتوانستیم اندکی نسبت به مسئولیتهای فردی فرزندانمان بی‌تفاوت باشیم به پرورش حس مسئولیت و رفع بی‌تفاوتی آنها کمک بیشتری میکردیم.
اگر میتوانستیم بجای آنها تصمیم نگیریم به جای آنها انتخاب نکنیم به جای آنها ارزش‌گذاری نکنیم، به استقلال، اعتماد به نفس، پشتکار و اراده‌ی آنها عظمت بیشتری می‌بخشیدیم.
اگر میتوانستیم در محبت کردن معتدل باشیم به جدیت و اعتدال رفتاری فرزندانمان در زندگی کمک بیشتری میکردیم.
اگر میتوانستیم اراده‌ی کودکان را در مقابله با دشواریها و چالشهای زندگی تقویت کنیم به خودسازی، خودکفایی و خوداتکایی آنها کمک بیشتری میکردیم.
اگر میتوانستیم و تحمل آن را داشتیم تا فرزندانمان را اندکی ناکام کنیم آنها را به درک لذت کامیابی ارتقاء می‌بخشیدیم.
اگر میتوانستیم طعم آزادگی و قناعت را در نداشتن و محرومیت مصلحتی به آنها بچشانیم، فضیلت سیری و مناعت طبع را در آنها درونی می‌کردیم.
اگر میدانستیم که نصیحت کردن، آموزش دادن نیست، ارائه‌ی مطالب دینی، تربیت دینی نیست، عادت دادن، ایجاد اخلاق درونی شده نیست، انتقال دانش تعلیم دادن نیست، پاسخ دادن، قانع کردن نیست، نوازش کردن، محبت‌کردن نیست،ترحم کردن، احترام گذاشتن نیست، تعظیم کردن، تکریم کردن نیست و... به فهم راه و روش تربیت، نزدیک‌تر می‌شدیم.
اگر میدانستیم تجمل‌گرایی، زیبایی دوستی نیست، آراسته شدن، لباس به رسم روز پوشیدن نیست، دانش‌آموختن، دریافت گواهینامه نیست، غنی‌بودن، پولدار بودن نیست، مصمم بودن، لجوج بودن نیست، آسودگی، لمیدن نیست، قرآنی شدن، حفظ کردن صرف قرآن نیست، دلخوشی، تن‌پروری نیست و... به فهم حقیقت تربیت و زیست با حقیقت نزدیکتر می‌شدیم.
اگر میدانستیم قانون تربیت، در درون طبیعت کودک به ودیعه نهاده شده است، از قانون‌تراشی و نقش‌بازی در تربیت خودداری میکردیم.
اگر میدانستیم تربیت واقعی، امری درونی، شخصی و خودانگیخته است از تربیت بیرونی، تحمیلی و دگرانگیخته پرهیز می‌کردیم.
اگر میدانستیم که تبلیغ بدون ترغیب، ضد تبلیغ است از تبلیغات صوری دست برمیداشتیم.
اگر میدانستیم تکرار کردن پیام، تحکیم بخشیدن به آن نیست با کودکان خود به گونه‌ای دیگر رفتار می‌کردیم.
اگر میدانستیم که درصد عظیمی از ناهنجاریها، کج‌رویها، لجاجتها، نافرمانیها، بزهکاریها و اختلالات عاطفی کودکان و نوجوانان ناشی از اقدامات تربیتی ما بزرگسالان است دست از اینگونه اصلاحات و روشها برمیداشتیم.
اگر میدانستیم تربیت کردن، وابسته کردن نیست، مطیع کردن نیست،‌بارآوردن نیست، دست‌پرورده‌سازی نیست، رام کردن نیست، بلکه برعکس تربیت کردن، فتح مداوم موانع رشد است، خودیابی است، خودرهبری، خودگردانی و خویشتن‌گستری مستمر است، آنگاه از آسیب‌رسانی به شخصیت کودک پرهیز میکردیم.
اگر میدانستیم که یاددادن مانع یادگرفتن است هرچه سریعتر به آموزش و پرورش یک سویه و حافظه محور پایان میدادیم.
اگر میدانستیم که کودک تنها از کسانی تبعیت می‌کند که مورد احترام اوست آنگاه آموزش قوانین و ارزشها را در قالب محبت و احترام یاد میدادیم.
...و با بصیرتی عمیق و اعجابی شورانگیز دگرباره به این حدیث زیبا و تکان‌دهنده مینگریم که:
کسی که بدون بصیرت اقدام به عملی نماید مانند پوینده‌ای است که هرقدر سریعتر حرکت کند از هدف دورتر میشود.
...و پس از معنای بلند این حدیث شریف قطعاً از دخالت ناشیانه در تربیت بازمی‌ایستیم.
دکتر عبدالعظیم کریمی
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان