سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


طلای زرد برای روزهای خاکستری


طلای زرد  برای روزهای خاکستری
زن و شوهر می توانند اختیار تعیین مهر را به یكی از زوجین یا دیگری واگذار كنند، در این صورت، آن زن را «مفوضه المهر» می گویند؛ شخص ثالثی را كه اختیار تعیین مهر به وی سپرده شده است «داور» می نامند. داور یك یا چند نفر ممكن است باشد و زن و شوهر می توانند داور اختصاصی تعیین نمایند؛ یا آن كه داورها می توانند یك نفر دیگر را انتخاب كنند تا مهر را تعیین نماید.
اگر داور انتخاب شده، شوهر یا شخص دیگری باشد، مختار است به هر اندازه كه بخواهد مهر را تعیین نماید و اگر داور در تعیین مهر، زن باشد، نمی تواند بیش از مهرالمثل مهریه تعیین كند. این محدودیت را قانونگذار به نفع شوهر و برای جلوگیری از سوءاستفاده زن از اختیار خویش در نظر گرفته است.
داور می تواند حتی پس از آنكه مرد همسر خود را طلاق داد یانكاح به علتی فسخ شد، مهر تعیین كند زیرا سمت داور با طلاق و فسخ از بین نمی رود و هیچ منعی برای تعیین مهر بعد از طلاق و فسخ وجود ندارد. در صورت فوت داور پیش از تعیین مهر، اگر فوت وی پس از زناشویی باشد زن مستحق مهرالمثل است.بنابراین زناشویی شرط استحقاق تعیین مهرالمثل برای زن به شمار می رود.
●استقلال مالی زن در نكاح
دین اسلام استقلال مالی زن را در زندگی مشترك به رسمیت شناخته است و زن در روابط مالی و اقتصادی خود تابع شوهر نیست و در انجام معاملات، استقلال دارد. زن و مرد پس از ازدواج می توانند دارایی های جداگانه داشته باشند و به طور مستقل در دارایی های خود دخل و تصرف كنند.
اسلام به زن حق داده مالك شود و تحصیل ثروت كند و به مرد حق نداده در ثروتی كه به او تعلق دارد تصرف كند. ماده ۱۱۱۸ قانون مدنی مقرر می دارد: «زن مستقلاً می تواند در دارایی خود هر تصرفی را كه می خواهد بكند.»
●مالكیت زن بر مهر و آثار آن
ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی می گوید: «به مجرد عقد زن مالك مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی كه بخواهد در آن بنماید.» مطابق این ماده اگر مهریه عین معین باشد مثلاً خانه باشد، زن با وقوع عقد می تواند آن را بفروشد یا اجاره دهد یا هبه نماید. اگر مهر عین كلی باشد، مانند پول یا طلا، مرد با تحقق عقد، به زن بدهكار می شود و زن حق مطالبه آن را از شوهر دارد. هرگاه مهر، منفعت یا هر حق دیگری باشد، زن به محض وقوع عقد می تواند تصرفات مالكانه بنماید یعنی هر نوع تصرفی كه مالك می تواند در مال خود اعمال كند او هم اعمال نماید.
مالكیت زن بر مهریه خویش به حدی محكم است كه در صورت فوت زن مهریه وی، جزو ماترك او به حساب آمده و به بازماندگانش به ارث می رسد، زیرا به محض وقوع عقد، زن مالك مهر می شود و مهر جزو اموال و دارایی ها و یا طلب زن محسوب می گردد؛ بنابراین پس از فوت زن، مهر جزو ماترك او خواهد بود. همچنین در صورت فوت شوهر، مهریه زن قبل از تقسیم اموال از دارایی او كسر و به زن پرداخت می شود، زیرا مهریه دین متوفی است كه پیش از تقسیم تركه از اموال ودارایی های متوفی باید كسر و پرداخت شود. حتی اگر مهریه حال نباشد و در آن شرط مدت یا اقساط شده باشد. زیرا مهریه دین است و بعد فوت مدیون، دین مؤجل «مدت دار» به حال تبدیل می شود. در واقع باید گفت مهریه، بخشی از بدهی های مقدم و واجبه و جزو دیون ممتاز بوده و حتی جایز نیست كه مردی در قلب خود نیز نیت عدم پرداخت آن را كند.
مالی كه به عنوان مهریه زن قرار داده می شود، ممكن است عین یا دین یا منافع چیزی و یا انجام كاری باشد. در صورتی كه مهریه عین معین باشد، مانند خانه، باغ، زمین، وسیله نقلیه و غیره. از همان لحظه عقد، در چارچوب ملكیت زن درآمده و زن مالك كلیه منافع آن از لحظه وقوع عقد نكاح می شود و شوهر باید مال را به او تسلیم نماید؛ در صورتی كه مال قبل از تسلیم تلف گردد یا عیب و نقصی در آن حادث شود، شوهر ضامن عیب و تلف آن است و باید آن را جبران نماید.
اگر مهریه بر ذمه شوهر باشد چنانچه مهلتی و یا اقساطی برای آن تعیین نشده باشد، زن می تواند هر زمانی آن را مطالبه كند، در غیر این صورت باید آن مال در موعد تعیین شده به زن داده شود.
●حق امتناع زن از ایفای وظایف زوجیت (حق حبس)
در صورتی كه مهر عندالمطالبه باشد (حال باشد) و اجل و مدتی برای آن معلوم نشده باشد، زن به مجرد عقد، مالك مهر می شود و می تواند آن را از همسر خود مطالبه كند در صورت امتناع شوهر از پرداخت مهریه ، زن می تواند از حق حبس استفاده نماید. ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی مقرر می دارد: «زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده باشد از ایفای وظایفی كه در مقابل شوهر دارد امتناع كند مشروط بر اینكه مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.» حق امتناع یا حق حبس عبارت از این است كه زن می تواند تا زمانی كه مهر خود را از شوهر دریافت نكرده است از تمكین و انجام وظایف زوجیت در مقابل شوهر خودداری نماید و مادام كه زن از حق حبس استفاده می كند شوهر باید نفقه زن را پرداخت نماید و در این حالت مرد نمی تواند الزام زن به تمكین را از دادگاه درخواست نماید. اگر مهریه حال نباشد و مؤجل (مدت دار) باشد. بنابراین شرط به وجود آمدن حق حبس این است كه مهریه از نوع مهرالمسمی و ضمناً عندالمطالبه باشد در غیر این صورت زن حق امتناع ندارد.
●زوال حق حبس
اگر زن پیش از دریافت مهر به اراده خود، از شوهر خود تمكین نماید، حق حبس از او سلب می شود. طبق ماده ۱۰۸۶ قانون مدنی: «اگر زن قبل از اخذ مهر، به اختیار خود به ایفای وظایفی كه در مقابل شوهر دارد قیام نمود، دیگر نمی توانداز حكم ماده قبل استفاده كند. مع ذالك حقی كه برای مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد.» در این صورت زن فقط می تواند مهر خود را از شوهر خود مطالبه نماید ولی نمی تواند از حق حبس استفاده نماید و از تمكین خودداری كند.
اقسام مهریه
▪مهریه بر سه قسم است: ۱- مهر المسمی ۲- مهرالمثل ۳- مهرالمتعه
۱- مهر المسمی
اگر در حین عقد ازدواج مهریه با توافق طرفین (زن و شوهر) تعیین شود، در اصطلاح فقه به آن مهرالمسمی گویند، مهرالمسمی مال معینی است كه با توافق دو طرف عقد (زن و مرد) یا شخصی كه زن و مرد به عنوان داور انتخاب كرده اند، به عنوان مهریه تعیین می شود. این مال می تواند شامل عین معین باشد: مانند وسیله نقلیه، منزل، زمین، باغ و مانند آن؛ همچنین می تواند منفعت باشد: مانند اینكه زن بتواند اجاره بهای منزلی كه متعلق به شوهرش می باشد را مثلاً مدت یك سال دریافت كند. به همان نسبت می تواند عمل معینی باشد، البته عمل باید ارزش اقتصادی داشته باشد: مانند تعلیم قرآن یا تعلیم هنر نقاشی یافن خیاطی، یا ساختن بنایی برای زن در مدت معینی و می تواند حق باشد كه حق دینی و یا حق عینی است برای مثال مرد متعهد می شود مبلغ یكصد هزار تومان بابت مهر به زن بدهد و نیز مرد می تواند طلبی كه از شخص دیگری دارد را مهر زن قرار دهد و حق عینی، حقی كه مرد در مال دیگری دارد، مانند حق ارتفاق (حق عبور از منزل دیگری) و حق انتفاع: مانند استفاده از منزلی كه در اجاره مرد است.
▪شرایط مهر المسمی
الف: مالیت داشته باشد
دارای ارزش اقتصادی و قابل خرید و فروش باشد. برای نمونه نمی توان آب دریا یا هوا را مهر قرار داد.
ب: قابل تملك باشد
قابل نقل و انتقال باشد و زن بتواند به محض وقوع عقد آن را به ملكیت خود درآورد و یا مرد آن را در اختنیار زن و تحت تملك او قرار بدهد. برای مثال مشتركات عمومی مانند بوستان های عمومی یا فضای سبز یا جاده و خیابان و یاموقوفات كه قابل تملك به وسیله افراد واشخاص نمی باشند را نمی توان به عنوان مهر تعیین كرد و یا به عنوان مثال مالی كه متعلق به غیر یا دیگری است، یا مالی كه به دلیل بدهی به دیگری در توقیف است (از طریق مراجع قانونی) نمی توان مهر قرار داد مگر اینكه با اجازه غیر یا با رضایت طلبكار باشد. بنابراین مالی كه مهر قرار داده می شود باید مالك آن شوهر باشد ولی ملك دیگری را هم با اجازه و اذن مالك می توان مورد مهر قرار داد اگر مالك ملك و صاحب مال اجازه ندهد شوهر باید مثل یا قیمت آن را بدهد.
ج : معلوم باشد
معلوم بودن مهر این است كه مقدار و جنس و وصف آن مشخص باشد به وسیله وزن كردن یا كیل (پیمانه) یا به عدد یا مشاهده و با توصیف رفع ابهام شود مانند ده متر پارچه یا سی كیلو گندم و در بعضی موارد نیز وصف شیء از طریق حواس حاصل می شود: مانند بوی عطر یا زعفران یا گلاب یا طعم ترشی و از اینگونه اشیا. هرگاه مهر، عین معین باشد می بایستی هنگام عقد موجود باشد والا تعیین مهر، باطل خواهد بود. (مستنبط از ماده ۳۶۱ قانون مدنی).
د: معین باشد
مهر باید طوری معین شود كه مردد نباشد، به عنوان مثال یكی از دو خانه یا یكی از دو اتومبیل نباشد، باید كاملاً معین شود كه چه چیزی به عنوان مهر تعیین می شود.
ه: دارای منفعت عقلایی و مشروع باشد
مهر باید منفعت عقلایی و مشروع داشته باشد، چیزی كه قانون، فروش یا استعمالش را منع كرده است مانند مشروبات الكلی یا موادمخدر، نمی توان مهر قرار داد. مهریه بایدحلال باشد. گوشت خوك، مردار، شراب یا چیزهایی كه مالكیت آن برای مسلمانان مشروع نیست را نمی توان مهر قرار داد و در صورتی كه مهر قرار داده شود چنین مهری باطل است لیكن عقد صحیح است و بنابر شرایط موجود، باید مهرالمثل یا مهرالمتعه تعیین نماید.
و: قابل تسلیم باشد
شوهر باید قدرت تسلیم مهر را به زن داشته باشد، مالی را كه در دریا غرق شده یا در جای نامعینی پنهان است و قابل دسترسی نیست، نمی توان به عنوان مهر تعیین كرد، مگر اینكه زن به تنهایی، یا با كمك دیگران بتواندآن را تحصیل كند وبه دست آورد.
۲- مهرالمثل
مهری است كه در ضمن عقد، بر آن توافق نشده، یا توافق بر مهر شده، اما به جهتی مهر تعیین شده باطل شد یا فاقد مالیت باشد یا عدم مهر در عقد شرط شده باشد، یا اینكه نكاح به جهتی باطل باشد و زن، به بطلان نكاح جاهل بوده باشد. در هر صورت، زمانی مهرالمثل به زن تعلق می گیرد كه بعد از عقد و پس از زناشویی باشد، نزدیكی شرط استقرار مهرالمثل است برحسب عرف و عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن، زیبایی، تحصیلات، موقعیت خانوادگی و با در نظر گرفتن مكان و شرایط و اوضاع و احوال و امثال اینها معین می شود.
۳- مهرالمتعه
در صورتی كه مرد اقدام به طلاق زن قبل از زناشویی و قبل ازتعیین مهر نماید، زن مستحق مهر نیست ولیكن بر عهده مرد است كه مهرالمتعه را به زن پرداخت كند. مهرالمتعه هدیه ای است كه مرد برحسب وضعیت و امكانات مالی خود (اگر ثروتمند باشد بیشتر و اگر فقیر باشد نیز به اندازه دارایی خود) به زن پرداخت می نماید.
این مرد است كه مهرالمتعه را تعیین می كند و برخلاف مهرالمسمی است كه با توافق طرفین تعیین می شود، در صورت اختلاف بر مقدار مهرالمتعه، حاكم مقدار آن را تعیین می كند.
▪شرایط مهرالمتعه
برای تعیین مهرالمتعه به آیه شریفه ۲۳۶ سوره مباركه بقره استناد شده است. پس برای استحقاق زن برای مهرالمتعه سه شرط لازم است:
۱- در عقد نكاح مهری ذكر نشده باشد و بعداً نیز زوجین آن را تعیین نكرده باشند.
۲- زناشویی واقع نشده باشد.
۳- زوجین با طلاق از هم جدا شده باشند، نه با فوت یا بذل مدت یا فسخ نكاح.
▪تفاوت مهرالمثل و مهرالمتعه
نخست آنكه: مهرالمثل و مهرالمتعه زمانی معین می شود كه ذكری از مهر در عقد نشده باشد، یا مهرالمسمی باطل باشد و تفاوت این دو مورد در این است كه:
۱- در تعیین مهرالمثل، صفات و خصوصیات زن ملاك است، ولی مهرالمتعه به میزان دارایی مرد بستگی دارد.
۲- استحقاق زن در مهرالمثل بعد از زناشویی است، ولی مهرالمتعه پیش از زناشویی و با وقوع طلاق محقق می شود.
دكتر حسن حمیدیان
مدیركل امور استانهای قوه قضاییه
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید