جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
پیرزن و قاتل تبر به دست
قاتل دیوانه ی تبر به دست به خانه نزدیک شد. همه ی محله را غارت کرده بود، کیسه ی غنایمش تقریبا پر شده بود.
زن سالخورده، توی خانه، تنها نشسته بود و بافتنی می بافت.
قاتل تبر خون آلودش را بلند کرد و زنگ در را به صدا در آورد. پیرزن آهسته در را با کرد و به صورتش نگاهی انداخت.
پسر کوچولو فریاد زد: چیزی بده و جونت را خلاص کن!.
داستان کوتاه از دایان الیوت.نویسنده ی آمریکایی
زن سالخورده، توی خانه، تنها نشسته بود و بافتنی می بافت.
قاتل تبر خون آلودش را بلند کرد و زنگ در را به صدا در آورد. پیرزن آهسته در را با کرد و به صورتش نگاهی انداخت.
پسر کوچولو فریاد زد: چیزی بده و جونت را خلاص کن!.
داستان کوتاه از دایان الیوت.نویسنده ی آمریکایی
منبع : قفسه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
حقوق بازنشستگان بانک مرکزی قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران تورم
سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی آمریکا جنگ غزه فلسطین حماس اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
استقلال فوتبال علی خطیر پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه