پنجشنبه, ۱۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 6 June, 2024
مجله ویستا

هندوئیسم و اندیشه انتظار


هندوئیسم و اندیشه انتظار
بشریت سال‏ها است كه در آرزویی بس بزرگ بی‏قرار است. توده‏های مواج و عظیم انسانی هر كدام به فراخور حال و مجال دین خویش در انتظار تشكیل آرمان شهری دنیایی می‏باشند؛ جهان شهری كه عدالت، رهیدگی از بند اسارت‏ها و دلبستگی شیرین معنوی چاشنی آن باشد. از این رو اعتقاد به آخرالزمان و ظهور منجی و اصلاح‏گر توانمند و بزرگ جهانی از آرمان‏های مشترك تمام ادیان و مذاهب زنده دنیا به شمار می‏رود. اما این مسأله در مذهب شیعه به گونه‏ای متمایز مطرح است. چرا كه هویت اساسی شیعه و رمز ماندگاری، پویش و جوشش آن در طول تاریخ در پیوند با اندیشه سرخ حسینی و امید سبز مهدوی معنا می‏شود. شیعیان همواره با تنی زجر دیده و محنت كشیده ولی با چشمانی پر از انتظار، دل‏هایی مالامال از نور امید و دستانی توانمند و شورآفرین، دل در گرو آمدن آن یار غائب از نظر داشته‏اند. در هم تنیدگی شور سرخ و انتظار سبز برای شیعه هویتی پیچیده پدید آورده است و همین ویژگی است كه سبب به خطا رفتن بسیاری از تحلیل‏ها گشته، آنان را در دام عینیت گرایی می‏اندازد.
واقعه انقلاب اسلامی و بنیان‏های شیعی آن از سویی و از دیگر سو توان چشمگیر و طاقت بالای آن در پشت سر نهادن بحران‏های پدید آمده از سوی دشمنانش، نگاه بسیاری را به طرف شیعه جلب نموده است. اما آنچه دغدغه این نوشتار را فراهم ساخته است اثبات اندیشه انتظار از دیدگاه شیعه یا دیگر ادیان نیست۱، بلكه این مقاله در صدد است تا دیدگاه معتقدان به منجی را درباره چگونگی رسیدن وی به قدرت، مورد ملاحظه و بررسی قرار دهد.
پیشاپیش ذكر این نكته لازم است كه با توجه به شرایط موجود جهانی؛ یعنی تسلط جهان یهودی ـ مسیحی بر فن‏آوری و سیطره مسلمانان بر بخش عظیمی از ذخایر انرژی و نقاط راهبردی دنیا، این گفتار نیز بیشترین توان خود را در این زمینه به كار خواهد گرفت.
●هندوئیسم و اندیشه انتظار
پیروان هندوئیسم مانند دیگر ادیان در اصل قیام نجات بخش انسان‏ها هیچ تردیدی روا نمی‏دارند و در كتاب‏های گوناگون خود با صراحت از آن سخن به میان می‏آورند. در كتاب جوك ـ یكی از كتب هندیان ـ در رابطه با ویژگی‏های مصلح چنین آمده است: «سر انجام دنیا به كسی برمی‏گردد كه خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد.۲» و در جای دیگر «شاكمونی» پیامبر هندوها در كتاب خود نسبت منجی را به سید خلایق می‏رساند و ثمره قیام وی را خاطر نشان می‏سازد: «پادشاهی دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان كشن بزرگوار تمام شود. او كسی باشد كه بر كوه‏های مشرق و مغرب دنیا حكم براند و بر ابرها سوار شود و دین خدا یك دین شود و دین خدا زنده گردد.۳» یا آن كه هدایت انسان‏ها را از ویژگی حكومت وی دانسته و در كتاب «دداتك» این گونه می‏آورد: «دست حق در آید و جانشین آخر ممتاطا ظهور كند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد و همه‏جا خلایق را هدایت كند.۴»
اما جالب آن‏جا است كه هندوئیسم اگر چه به رفق، مدارا، فردگرایی و گریز از اجتماع مشهور است، اما در رابطه با قیام آخر الزمان، از واژه‏هایی همچون شمشیر، هلاكت شریران و... سود می‏برد.
هندوها رهبر آخرالزمان را با نام كلكی و یكی از جلوه‏های دهگانه خدای حفظ كننده (ویشنو Vishnu) می‏دانند و وی را این گونه ترسیم می‏كنند: «این مظهر ویشنو در انقضای كلی یا عصر آهن سوار بر اسبی سفید، در حالی كه شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره دنباله‏دار در دست دارد، ظاهر می‏شود و شریران را هلاك می‏سازد و خلقت را از نو تجدید و پاكی را رجعت می‏دهد. این مظهر دهم در انتهای عالم ظهور خواهد كرد.۵»
اما آنچه مهم است آن است كه هندوئیسم به همین میزان پیشگویی بسنده كرده، به هیچ عنوان در صدد مغلوب سازی اندیشه‏های رقیب برنیامده، از هندوئیسم یك اندیشه غالب و پیروز نمی‏سازد و آن را به صورت دینی جهان شمول كه طاقتِ بر دوش كشیدن حكومت جهانی را دارد، معرفی نمی‏كند.
●زرتشتیان
در هزاره گرایی زردشتیان، انتظار ظهور سه منجی از نسل زردشت مطرح است. این اصلاح طلبان، یكی پس از دیگری جهان را پر از داد خواهند كرد. هوشیدر، هزار سال پس از زردشت، هوشیدر ماه دو هزار سال پس از وی و سوشیانس سه هزار سال پس از صاحب اوستا خواهد آمد و با ظهور او جهان پایان خواهد یافت۶.
جاماسب حكیم در كتاب جاماسب‏نامه، به نقل از زردشت جزئیات ظهور سوشیانس را می‏آورد: «مردی بیرون آید از زمین تازیان، بر آیین جد خویش با سپاه بسیار روی به ایران نهد و آبادانی كند و زمین را پر از داد كند. سوشیانس «نجات دهنده بزرگ» دین را به جهان رواج دهد، فقر و گرسنگی را ریشه كن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فكر، هم گفتار و هم كردار گرداند.۷»
و در یكی دیگر از كتاب‏های مذهبی زردشتیان این گونه می‏خوانیم: «لشكر اهریمنان با ایزدان دائم در روی خاكدان محاربه و كشمكش دارند و غالبا پیروزی با اهریمنان باشد. آن گاه پیروزی بزرگ از طرف ایزدان می‏شود و اهریمنان را منقرض می‏سازند و بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم كیهان به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیك بختی خواهد نشست.۸»
همان گونه كه پیداست، در آیین زردشت اگر چه سوشیانس را از تبار زردشت می‏داند، اما در حكایتی غیر متعصبانه منجی را متدین به آیین جد خویش دانسته، سرزمین اعراب را آغاز گاه قیام معرفی می‏كند.
در رویكرد پیروان اوستابه آخرالزمان نیز مانند هندوئیسم یك نگاه حكایت گرایانه به چشم می‏خورد. زردشتیان ضمن آن كه بر نبرد خیر و شر تأكید می‏كنند، اما به روشنی مرز آن‏ها را مشخص نمی‏سازد. از این رو نمی‏توان اندیشه هزاره گرایی زردشتیان را تفكری هماورد طلب و ستیزه جو به شمار آورد.
●یهودیان و مسیح موعود
آن گونه كه بررسی‏ها نشان می‏دهد، پیش از اسارت قوم یهود و آوارگی آنان توسط آشوریان، اندیشه ظهور منجی در ادبیات مذهبی، غیر مذهبی، اساطیر و افسانه‏ها و روایات مكتوب و شفاهی بنی اسرائیل جایی نداشته است. تنها در سده دوم پیش از میلاد بود كه ظهور نجات بخشِ قوم خدا در اذهان و افكار یهود توسعه یافت۹ و دانیال نبی به دنبال رنج‏های پیاپی قوم یهود، پایان زجرها را نوید داد: «و در ایام این پادشاهان، یهوه خدای آسمان‏ها سلطنتی را كه تا ابد جاوید می‏ماند، بر پا خواهد نمود و این سلطنت به قومی دیگر غیر از بنی اسرائیل منتقل نخواهد شد، بلكه تمامی آن سلطنت‏ها را خرد كرده، مغلوب خواهد ساخت و خودش برای همیشه پایدار و جاودان خواهد ماند.»۱۰
اشعیای پیامبر نیز در پیشگویی‏های خود مژده آمدن مسیح را داد و گفت: «برای ما ولدی و پسری بخشیده می‏شود كه سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قادر و پدر سرمدی و سرور و سلامتی خوانده خواهد شد. ترقی سلطنت و سلامتی او را بر كرسی داوود و بر كشور وی پایانی نخواهد بود، تا آن كه انصاف و عدالت را برای همیشه استوار سازد.۱۱»
البته شایان توجه است كه قوم یهود به عنوان مردمی دیندار همواره به آینده خویش امیدوار بودند و این عبارت كتاب مقدس میان یهودیان رایج بود كه: «اگر چه ابتدایت صغیر بود، عاقبت تو بسیار رفیع گردد.۱۲» با این وجود آنان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همیشه در انتظار رهبر الهی، قدرتمند و پیروزی آفرین بودند تا اقتدار و شكوه «قوم برگزیده» را احیا كند.
یهودیان بر مبنای آنچه در زبور داوود آمده بود خود را وارثان به حق خداوند می‏پنداشتند. در زبور آمده است: «زیرا كه شریران منقطع خواهند گشت و متوكلان به خداوند وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندك زمانی شریر نخواهد بود اما حكیمان (صالحان) وارث زمین خواهند گشت و میراث آن‏ها خواهد بود تا ابد الآباد. زیرا متبركان خداوند وارث زمین خواهند شد و ملعونان وی منقطع خواهند گشت.۱۳»
این اندیشه وقتی با پیش گویی‏های صریح اشعیا در هم آمیخت، نیرو و امیدی تازه در رگ‏های یهود جریان یافت. ایشان كلام اشعیا را در حافظه خود به خوبی حفظ كردند و آن را دستمایه عشق به آینده‏ای روشن و افتخارآمیز قرار دادند، آنجا كه می‏گوید: «نهالی از تنه، یَسّی (پدر داوود) بیرون آمده، شاخه‏ای از ریشه‏هایش خواهد شكفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حكمت و فهم و روح مشورت و روح معرفت و ترس از خداوند، خوشی او در ترس از خدا خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد كرد و بر وفق سمع گوش‏های خویش تنبیه نخواهد نمود، بلكه مسكینان را به عدالت داوری خواهد كرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حكم خواهد نمود. جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لب‏های خود خواهد كشت. كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند میانش امانت.»
سپس اشعیا به گونه‏ای كنایه‏آمیز به صلح جهانی در آن دوران اشاره می‏كند و ادامه می‏دهد: «گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل كوچك آن‏ها را خواهد راند... طفل شیر خواره بر سوراخ مار بازی خواهد كرد و طفلِ از شیر باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت و در تمامی كوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهد كرد، زیرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود، مثل آب‏هایی كه دریا را می‏پوشاند.۱۴»اما صفنیای پیامبر به نابودی رهبران دولت‏ها اشاره می‏كند و آن را مقدمه جهان شمولی دین یهود می‏داند. او می‏گوید: «به منظور گردآوری طوایف بشر بر یك دین حق، سلاطین دول مختلف را نابود كنیم. آن وقت برگردانیم به قوم‏ها لب پاكیزه را برای خواندن همگی به نام خدای و عبادت كردن ایشان به یك روش.۱۵»
همان گونه كه تا كنون مشاهده نمودید، اندیشه حكومت جهانی مصلح بر اساس دین یهود ویژگی‏هایی متفاوت از هندوئیسم و زردشت دارد. زیرا كه آنان:
۱ ـ خود را قوم برگزیده و وارث زمین می‏دانند.
۲ ـ منجی را از نسل داوود دانسته، از این رو وی را متدین و مروّج آیین موسایی می‏پندارند.
۳ ـ نبرد با سلاطین و دولت‏ها و نابودی آنان را مقدمه حكومت جهانی منجی یهود برمی‏شمرد.
۴ ـ هر كس كه در برابر نجات دهنده قرار گیرد شریر شمرده شده، مشمول عذاب و خذلان می‏گردد.
اگر چه تمامی این موارد، از اندیشه انتظار نجات دهنده در دین یهود، تفكری مهاجم ترسیم می‏كند اما واقعیت آن است كه یهودیان در طول تاریخ به این مسأله از دریچه‏ای مذهبی نگریسته، انتظار را یك وظیفه مقدس به شمار آورده‏اند، تنها پس از ورود صهیونیسم سیاسی به دنیای یهود بود كه زاویه نگاه برخی یهودیان به این مسأله عوض گشت و تشكیل یك حاكمیت سیاسی را راهگشای «عصر مسیحا» دانستند. هم اكنون صهیونیست‏ها با سوء استفاده از تغییر نگرش به وجود آمده، خود را به عنوان منتظران واقعی مسیحا معرفی كرده، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم اسرائیل (پنجم ماه ایّار عبری)، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا می‏كنند: «اراده خداوند، خدای ما چنین باد كه به لطف او شاهد سپیده دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد.۱۶»
بی‏گمان طرز تلقی صهیونیسم از مقوله انتظار و ظهور منجی، یكی از بینش‏های چالش آفرین و بحران‏ساز فراروی معتقدان به آخرالزمان می‏باشد. چرا كه تكیه بیش از اندازه بر نژاد و قومیت، این مكتب را دچار نوعی تمامیت خواهی غیر عادلانه نموده، ظرفیت‏های گفت و گو را از آن گرفته است. از این رو انتظار مسیحا در اندیشه صهیونیسم دچار نوعی فلج ذاتی است كه توانایی مبادله افكار و تفاهم را ندارد۱۷.
●مسیحیان و بازگشت مسیح
اندیشه بازگشت عیسی علیه‏السلام یكی از باورهای جامعه مسیحیت را تشكیل می‏دهد. این شوق و انتظار در بخش‏های قدیمی‏تر عهد جدید مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونیكیان به خوبی منعكس شده است، اما در رساله‏های بعدی مانند رساله‏های پولس به تیموتاؤس و تیطس، همچنین رساله پطرس، به بعد اجتماعی مسیحیت توجه گشته است. این مسأله از آن‏جا ناشی می‏شد كه با گذشت زمان پی بردند كه بازگشت مسیح بر خلاف تصور آن‏ها نزدیك نیست۱۸، هر چند اقلیتی از آنان بر این عقیده باقی ماندند كه عیسی به زودی خواهد آمد و حكومت هزار ساله خود را تشكیل خواهد داد؛ حاكمیتی كه به روز داوری پایان خواهد یافت. از همین رو از دیر باز گروه‏های كوچكی به نام هزاره گرا در مسیحیت پدید آمدند كه تمام سعی و تلاش خود را صرف آمادگی برای ظهور دوباره عیسی در آخر الزمان می‏كنند۱۹.
البته وجود آیاتی در انجیل این حالت انتظار را تشدید می‏كند و با اشاره به عدم تعیین وقت ظهور، آن را ناگهانی معرفی می‏كند. به عنوان مثال در انجیل متّا از زبان عیسی علیه‏السلام این گونه نقل شده است كه: شما نمی‏توانید زمان و موقع آمدن مرا بدانید؛ زیرا این فقط در ید قدرت خداست. هیچ بشری از آن لحظه «زمان ظهور» آگاهی ندارد؛ حتی فرشتگان، تنها خدا آگاه است.۲۰»
یا آن كه در انجیل لوقا این چنین آمده است: «مسیح می‏گوید: همیشه آماده باشید، زیرا كه من زمانی می‏آیم كه شما گمان نمی‏برید.۲۱»
روشن نگه داشتن چراغ انتظار در لابه‏لای انجیل به چشم می‏خورد، مثلا در انجیل آمده است: «كمرهای خود را بسته و چراغ‏های خود را افروخته بدارید. باید مانند كسانی باشید كه انتظار آقای خود را می‏كشند كه چه وقت از عروسی مراجعت كند. تا هر وقت آید و در را بكوبد، بی‏درنگ برای او باز كنند. خوشا به حال آن غلامان كه آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی كه شما گمان نمی‏برید، پسر انسان می‏آید.۲۲»
مسیحیت ضمن تأكید بر غیر منتظره بودن بازگشت عیسی، هدف از این بازگشت را ایجاد حكومتی الهی در راستای حكومت الهی آسمان‏ها ارزیابی می‏كند۲۳.
علاوه بر این ظهور مسیح را یگانه راه حل برای ادامه حیات و زندگانی بر می‏شمرد۲۴. عیسی را منجی انسان‏ها و پادشاه پادشاهان معرفی می‏كند۲۵. وی بر اساس سخنان دانیال نبی سیستم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی و مذهبی جهان را عوض خواهد كرد و جهانی بر مبنای راه و روش خدا بنا می‏كند۲۶. مسیحیان همچنین برای ظهور حضرت عیسی بن مریم علاماتی قائل می‏باشند: «عنقریب بعد از آن آزمایش سخت، روزگاران خورشید تیره و تار می‏گردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند كرد و قدرت‏های آسمانی نیز به لرزه در خواهند آمد و سپس آثار و علائم ظهور آن مرد آسمانی اشكار خواهد شد و سپس تمامی قبائل زمین نگران و غمگین می‏گردند و آنگاه عیسی از ابرهای آسمان با جلال و شكوه و قدرت فرو خواهد آمد.۲۷»
در انجیل مرقس نیز ضمن تاكید بر مضامین گذشته، به جمع‏آوری یاران توسط مسیح اشاره شده است: «سپس عیسی با شكوه و جلال و قدرت خواهد آمد و فرشتگان تحت امر خود را به اطراف و اكناف عالم روانه خواهد كرد و منتخبان خود را از چهار گوشه جهان از بالاترین نقطه آسمان تا پایین‏ترین نقطه زمین جمع خواهد كرد.۲۸»
روایات اسلامی نیز بر آمدن حضرت مسیح علیه‏السلام صحه می‏گذارند. از جمله آن كه پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «وَالَّذی نَفْسی بِیَدِهِ لَیُوشَكَنَّ اَنْ یُنَزَّلَ فیكُمُ ابْنُ مَرْیَمَ حَكَما عَدْلاً وَ اِماما مُقْسِطا؛ سوگند به آن كه جانم به دست او است به طور یقین عیسی بن مریم به عنوان داوری عادل و پیشوایی دادگر در میان شما فرود خواهد آمد.۲۹»
همچنین مفسران در تفسیر آیه ۱۵۹ سوره نساء آن رابا بازگشت حضرت مسیح در آخر الزمان مرتبط می‏دانند و این آیه را در همین رابطه ارزیابی می‏كنند۳۰. به هر حال مسأله فرود آمدن مسیح علیه‏السلام و بازگشت وی در آخرالزمان از نقاط مشترك اندیشه انتظار نزد مسلمانان و مسیحیان است. البته اسلام در این رابطه منجی موعود را مهدی علیه‏السلام معرفی نموده، او را پیشوای آخرالزمان معرفی می‏كند: «كَیْفَ بِكُمْ (اَنْتُمْ) اِذا نَزَلَ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ فیكُمْ وَ اِمامُكُمْ مِنْكُمْ؛ چگونه خواهید بود، آنگاه كه عیسی بن مریم در میان شما فرود آید و پیشوای شما از خود شما باشد.۳۱» یا آنكه در روایتی دیگر از قول امام باقر علیه‏السلام نقل شده است: «یَنْزِلُ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَهِٔ اِلَی الدُّنْیا فَلا یَبْقی اَهْلُ مِلَّهِٔ یَهُودیٍّ وَ لا نَصْرانیٍّ اِلاّ آمَنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یُصَلّی خَلْفَ الْمَهْدیِّ؛ پیش از قیامت، [عیسی] به دنیا فرود می‏آید و هیچ كس از ملت یهود و مسیحی نمی‏ماند مگر آنكه پیش از مرگ به او ایمان آورد و [آن حضرت[ پشت سر مهدی علیه‏السلام نماز می‏گذارد.۳۲»
بی‏گمان بر هر پژوهشگر آگاه روشن است كه روایات اسلامی و اعتقادات مسیحی در رابطه با ظهور از نزدیكی فراوانی برخوردار می‏باشند. مقایسه خبرهای رسیده از روایات اسلامی در رابطه با پیشرفت غیر قابل تصور علوم در زمان ظهور۳۳؛ ایجاد رفاه اجتماعی۳۴؛ علائم ظهور۳۵ و دیگر موارد، با آنچه آمد به روشنی این مدعا را ثابت می‏كند.
این مسأله به خودی خود می‏تواند زمینه‏های گفت وگو و هم‏اندیشی بین انتظار اسلامی و مسیحی را فراهم آورد. ناگفته نماند كه حتی در برخی از انجیل‏های مورد پذیرش گروهی از پروتستان‏ها، به روشنی از ظهور نجات دهنده‏ای صحبت به میان می‏آید كه از فرزندان پیامبر عربی است: «مسیح در وصایای خود به شمعون پطرس می‏فرماید: ای شمعون! خدای من فرمود، تو را وصیت می‏كنم به سید انبیا كه بزرگ فرزندان آدم و پیغمبران امی عربی است. او بیاید، ساعتی كه فرج قوی گردد و نبوت بسیار شود و مانند سیل جهان را پر كند.۳۶»●بازگشت مسیح از زاویه‏ای دیگر
همان گونه كه پیش از این گذشت هزاره گرایی در میان مسیحیت همواره وجود داشته است. این اندیشه اگر چه در طول تاریخ دارای اوج و افول‏های بسیار بوده است اما همینك با گذر از قرن بیستم و ورود به قرن بیست و یكم امیدهای تازه‏ای را پدید آورده است. با نگاهی به پایگاه‏های اینترنتی و حجم گسترده اطلاعات آن‏ها، شور انتظار به راحتی قابل لمس است۳۷. این مسأله به تنهایی خطر خیز نیست، اما اگر این مطلب را به علاوه وقوع انقلاب اسلامی، ادعای زمینه سازی ظهور ـ كه به وسیله برخی روایات نیز تأیید می‏شود ۳۸ـ، نگاه جهان شمول اسلام،۳۹ جذابیت‏های ذاتی شیعه و محتوای غنی آن در نظر بگیریم، مسأله پیچیده‏تر خواهد شد. حال اگر به آنچه گذشت تمامیت‏طلبی غرب، نظریه جهانی سازی، اندیشه پایان تاریخ فكویاما و جنگ تمدن‏ها را بیافزائیم خواهیم دید، اندیشه انتظار یكی از میادین چالش خیز بین جهان اسلام به ویژه ایران و دنیای غرب است. ساخت فیلم‏های روز استقلال، آرماگدون و ماتریس در پایان دهه نود و نوشته آداموس در دهه هشتاد نمادی از همین تقابل است. تقابلی كه با گذشت زمان روز به روز جدی‏تر می‏شود.
منتظران هارمجدون (آرماگدون)
یكی از مواردی كه همواره در اندیشه انتظار مسیحیت و اسلام به عنوان چالش مطرح می‏گشته است، نبرد آخر الزمان است. با نگاهی به تاریخ اروپا و آمریكا می‏بینیم كه در مقاطعی حساس رهبران آنان با اشاراتی كوتاه و بسیار مبهم مطالبی را بیان می‏داشتند كه حكایت‏گر اندیشه‏های درونی حاكم بر آن‏ها بوده است.
ناپلئون وقتی به دشت جرزال میان جلیله و سامریه ـ حوالی كرانه غربی رود اردن ـ رسید، گفت: «این میدان بزرگ‏ترین نبرد جهان است.۴۰» وی این مطلب را بر اساس آموزه‏های انجیلی ابراز داشت. اما به نظر نمی‏رسد هیچ پژوهشگر مسلمانی این گفتار وی را ـ كه در تاریخ ثبت شده است ـ مورد توجه، تجزیه و تحلیل قرار داده باشد.
بیش از صد سال بعد هنگامی كه فرانسه توانست با سوء استفاده از ضعف امپراطوری عثمانی، سوریه و لبنان را به دست آورد، ژنرال گورو فرمانده فرانسوی و فاتح دمشق در حالی كه پای خود را با تنفر و تكبر تمام بر مزار صلاح الدین ایوبی گذاشته بود اظهار داشت: «هان ای صلاح الدین ما بازگشتیم.»
این رفتار متفرعنانه مخصوص این فرمانده فرانسوی نبود. آلن بی، ژنرال انگلیسی نیز كه خود در جنگی دیگر در زمان جنگ جهانی اول در هارمجدون پیروزی ارزشمندی را به دست آورده بود، هنگام ورود به قدس سرمست از پیروزی خویش در برابر كنیسه قیامت ابراز داشت: «امروز جنگ‏های صلیبی به پایان رسید.» این حادثه برای یهودیان از چنان اهمیتی برخوردار بود كه اسرائیل زانگوئیل آن را «جنگ هشتم صلیبی» نامید۴۱.
در ادامه، خط سیر این اندیشه را در رفتار جنگ جویانه آیزنهاور رئیس جمهور جمهوریخواه آمریكا در دهه پنجاه پی می‏گیریم. وی اعلام كرد: «بزرگترین جنگی كه در پیش داریم جنگی است برای تسخیر افكار انسان‏ها.۴۲» اما وی ابراز نداشت كه سخن وی در واقع روشی برای تحقق نظریه حمبس برونهام در كتاب مبارزه برای جهان است كه نوشته بود: «هدف ما ایجاد دولت جهانی آمریكایی است، به گونه‏ای كه با دول جهان به رقابت برخیزد.۴۳»
در پی این طرز تفكر تند و مهار گسیخته در دهه هشتاد با جنگ ستارگان ریگان، تفكر مذهبی وی در رابطه با مشیت الهی، جنگ برای نابودی دشمنان خدا و حكومت هزار ساله مسیح۴۴ روبرو می‏گردیم. پس از ریگان بوش ـ پدر ـ با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نظریه نظم نوین جهانی را مطرح می‏سازد و فرزندش پس از حوادث یازده سپتامبر بار دیگر با نبش قبر اندیشه‏ها و انگیزه‏های مدفون مذهبی سخن از جنگ‏های صلیبی را به میان می‏آورد و كشورهای ایران، عراق و كره شمالی را محور شرارت می‏نامد.
نگاه تفوق جویانه و نامدارای غرب نسبت به مسلمانان با فراز و نشیب‏های مصلحتی در طول چند قرن اخیر به خوبی روشن است. حال این پرسش مطرح می‏شود كه آیا همه این اظهار نظرها اتفاقی است؟ و از نگرش لیبرالیستی غرب ناشی می‏شود یا برآیندی است از ناگفته‏های ذهنی و عقیدتی غربیان كه با بیان‏های گوناگون ابراز می‏شود؟ از سوی دیگر آیا این نگاه خصمانه در اندیشه انتظار منجی آخرالزمان نیز ردپایی از خود برجا گذاشته است یا خیر؟
گریس هال سل در جستجوی پاسخ برای این پرسش‏ها كتاب «تدارك جنگ بزرگ» را به رشته تحریر در آورده است. این نویسنده مسیحی آمریكایی به ریشه یابی دشمنی‏های غرب پرداخته، با دلایل گوناگون و مستند این نظریه را اثبات می‏كند كه برخی موضع‏گیری‏ها و رفتارهای خصمانه یا دوستانه برخی از سردمداران كشورهای قدرتمند مسیحی ناشی از یك عامل عقیدتی است. عاملی كه از سوی حركت‏های راست افراطی مسیحی به شدت در جامعه مسیحی تبلیغ می‏گردد و تا كنون با اقبال خوبی روبه رو بوده است. این عامل چیزی جز«آخرالزمان» نیست. نبردی كه در دره مجدون رخ خواهد داد.
بر اساس این روایت عهد عتیق پیكاری بزرگ بین ارتش دویست میلیونی شرق از سویی و از سوی دیگر ارتش یهودی ـ مسیحی به وقوع خواهد پیوست. نبرد هارمجدون همزمان با بازگشت مسیح روی خواهد داد و بر اساس تاویل‏های گروهی از كشیشان پروتستان در این جنگ از سلاح‏های هسته‏ای استفاده خواهد شد.۴۵ «ای پسر انسان نظر خود را بر جوج كه از زمین مأجوج و رئیس روش و ماشك و توبال است، بدار و بر او نبوت نما و بگو خداوند «یَهُوَه» چنین می‏فرماید: اینك من ای جوج رئیس روش و ماشك و تو بال بر ضد تو هستم. و تو را برگردانیده قلاب خود بر چانه‏ات می‏گذارم و تو را با تمامی لشكرت بیرون می‏آورم. اسبان و سواران كه جمیع ایشان با اسلحه تمام آراسته جمعیت عظیمی با سپرها و مجنّ‏ها و همگی این‏ها شمشیر به دست گرفته، فارس و كوش و فوط با ایشان و جمیع ایشان با سپر و خود، جومَرو تمامی افواجش و خاندان توجَرمَه از اطراف شمال با تمامی افواجش و قوم‏های بسیاری همراه تو. پس مستعد شو و تو و تمامی جمعیت كه نزد تو جمع شده‏اند. خویشتن را مهیا سازید و تو مستحفظ ایشان باش، بعد از روزهای بسیار از تو تفقد خواهد شد و در سال‏های آخر به زمینی كه از شمشیر استرداد شده است خواهی آمد كه از میان قوم‏های بسیار بر كوه‏های اسرائیل كه به خرابه‏های دائمی تسلیم شده بود، جمع شده است و آن از میان قوم‏ها بیرون آورده شده و تمامی اهلش به امنیت ساكن می‏باشند.۴۶»
علاوه بر این آیات كه به چگونگی تشكیل سپاهیان مهاجم و پایان خوش جنگ می‏پردازد، برخی دیگر جنبه‏های دهشتبار نبرد را روشن می‏سازند:«خداوند یهوه می‏گوید در آن روز یعنی در روزی كه جوج به زمین اسرائیل بر می‏آید همانا حدت خشم من به بینیم خواهد برآمد ... هر آینه در آن روز تزلزل عظیمی در زمین اسرائیل خواهد شد، و ماهیان دریا و مرغان هوا و حیوانات صحرا و همه حشراتی كه بر زمین می‏خزند و همه مردمانی كه بر روی جهانند، به حضور من خواهند لرزید و كوه‏ها سرنگون خواهد شد و صخره‏ها خواهد افتاد و جمیع حصارهای زمین منهدم خواهد گردید.۴۷»
در كتاب زكریای نبی به چگونگی كشته شدن جنگاوران مهاجم اشاره می‏شود: «گوشت ایشان در حالتی كه بر پای‏های خود ایستاده‏اند، كاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید و زبان ایشان در دهانشان كاهیده خواهد شد.۴۸»
شدت حادثه و تعداد كشتگان در این نبرد عظیم آن چنان زیاد است كه در مكاشفه یوحنااز آن به عنوان ضیافت خداوند برای پرندگان یاد می‏شود: «و دیدم فرشته‏ای را در آفتاب ایستاده كه به آواز بلند تمامی مرغانی را كه در آسمان پرواز می‏كنند ندا كرده می‏گوید: بیایید و به جهت ضیافت عظیم خدا فراهم شوید، تا بخورید گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جباران و گوشت اسبان و سواران آن‏ها و گوشت همگان را چه آزاد، چه غلام و چه صغیر و چه كبیر.۴۹»
این روایات عهد عتیق و انجیل شباهت بسیاری با واقعه و نبرد قرقیسیا۵۰ در روایات شیعی دارد. برای مثال به روایتی كه از امام صادق علیه‏السلام در همین رابطه نقل شده است توجه نمایید:«اِنَّ لِلّهِ مائِدَهًٔ بِقِرْقیسیاءَ یَطَّلِعُ مُطَّلِعٌ مِنَ السَّماءِ فَیُنادی یا طَیْرَ السَّماءِ وَ یا سِباعَ الاَْرْضِ هَلُمُّوا اِلَی الشَّبَعِ مِنْ لُحُومِ الْجَبّارینَ؛۵۱ همانا برای خداوند در قرقیسیا سفره‏ای است كه سروش آسمانی [از آن] خبر می‏دهد، پس ندا می‏دهد ای پرندگان آسمانی و ای درندگان زمین برای سیر گشتن از گوشت ستمكاران شتاب كنید.»
امام باقر علیه‏السلام نیز ضمن تاكید بر شدت واقعه می‏فرمایند:«همانا واقعه برای فرزندان عباس و مروانی در قرقیسیا روی خواهد داد كه نوجوان را پیر می‏كند و خداوند هر گونه یاری رااز آنان دریغ داشته، به پرندگان آسمان و درندگان زمین الهام می‏كند تا از گوشت ستمگران سیر شوند.۵۲»بر اساس تحلیل‏های معتقدان نبرد آخرالزمان ۳۲ جمعیت جهان طی وقایع و حوادث ظهور از بین خواهند رفت: «خداوند می‏گوید كه در تمامی زمین دو حصه منقطع شده خواهند مرد و حصه سوم در آن باقی خواهند ماند و حصه سوم رااز میان آتش خواهم گذرانید و ایشان را مثل قال گذاشتن نقره قال خواهم گذاشت و مثل مصفا ساختن طلا ایشان را مصفا خواهم نمود و اسم مرا خواهند خواند و من ایشان را اجابت نموده، خواهم گفت: ایشان قوم من هستند و ایشان خواهند گفت كه یهوه خدای ما می‏باشد.۵۳» این نگاه نیز با روایات اسلامی مطابقت دارد، چرا كه از امیرمؤمنان در این‏باره نقل شده است كه «لا یَخْرُجُ الْمَهْدِیُّ حَتّی یُقْتَلَ ثُلْثٌ وَ یَمُوتَ ثُلْثٌ وَ یَبْقی ثُلْثٌ؛ مهدی زمانی خروج خواهد نمود كه۳۱ مردمان كشته شوند، ۳۱ بمیرند، ۳۱ باقی مانند.۵۴» مجموع روایات توراتی و انجیلی دستاویزی قابل اعتنا به دست هزاره گرایان مسیحی و پیروان تندرو مشیت الهی داده است. البته شایان توجه است كه پیروان این نظریه حتی به متحدان یهودی خود نیز رحم نمی‏كنند و ضمن آن كه معتقدند میلیون‏ها نفر از یهودیان در این جنگ كشته می‏شوند؛ آینده عده باقی مانده را چنین ترسیم می‏كنند:«پس از نبرد هارمجدون، تنها صد و چهل هزار نفر یهودی زنده خواهند ماند؛ و همه آنان چه مرد، چه كودك، در برابر مسیح سجده خواهند كرد و به عنوان مسیحیان نو آیین، خود به تبلیغ كلام مسیح خواهند پرداخت.۵۵»
با وجود اصرار معتقدان به نبرد آخرالزمان بر واژه «هارمجدون»، این كلمه تنها یك بار در انجیل مطرح شده است۵۶، اما با این حال این تفسیر جنگ طلبانه در جوامع مسیحی به شدت بازتاب می‏یابد، به گونه‏ای كه در سال ۱۹۸۵ م. این گونه تفسیرها ـ كه در قالب برنامه‏های تلویزیونی ارائه می‏شد ـ تنها در آمریكا حدود شصت میلیون مخاطب رابه خود جذب نموده بود. همچنین فروش كتاب «مرحوم سیار، بزرگ زمین» كه در همین رابطه نوشته شده بود به مرز هجده میلیون نسخه رسید و در سراسر دهه هفتاد پر فروش‏ترین كتاب پس از انجیل به شمار می‏رفت۵۷.
هم اكنون امریكاییان به بیش از هزار و چهارصد ایستگاه رادیویی كه برنامه‏های مذهبی پخش می‏كنند گوش فرا می‏دهند۵۸ و هشتاد هزار كشیش بنیاد گرای پروتستان روزانه از چهارصد ایستگاه رادیویی به تبلیغ مرام و مكتب خویش می‏پردازند. از این تعداد اكثریت آن‏ها را هواخواهان مشیت الهی (نبرد پیروزمند مسیحیان در آخرالزمان) تشكیل می‏دهند۵۹. این مبلغان جنگ كه بیشتر درباره حمایت خداوند از مسیحیان و عظمت و آینده درخشان ایشان سخن می‏گویند، با استفاده از شبكه‏های تلویزیونی خویش هم اكنون حدود شصت كشور را تحت پوشش برنامه‏های خود قرار داده‏اند. قابل ذكر است كه یكی از ایستگاه‏های تلویزیونی مروّج این نوع دیدگاه در جنوب لبنان حضور فعال دارد. یكی دیگر از فعالیت‏های در خور توجه این گروه، تربیت یكصد هزار كشیش متعصب و مدافع مسیحیت جنگ طلب می‏باشد، كه عمده فعالیت خود را در آمریكا متمركز نموده‏اند. جالب است بدانیم مفسران و تئوری پردازان این نظریه تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی واژه گانی همچون روش، ماشك، توبال، فارس، جومرو توجرمه راـ كه به زعم اینان حریفان اصلی نبرد مجدون را تشكیل می‏دهند ـ به ترتیب بر روسیه، مسكو، توبولسك «یكی از شهرهای شوروی سابق»، ایران، شمال آفریقا یا كشورهای اروپای شرقی و قزاق‏های جنوب روسیه تطبیق می‏كردند. این گروه نسبتا قدرتمند با توجه به اعتقادات خویش، صلح یا سازش خاورمیانه را برخلاف مشیت الهی ارزیابی می‏كنند و ضمن آن كه روابط خویش را با دولت اسرائیل مستحكم می‏سازند، تشكیل رژیم صهیونیستی را مقدمه ظهور مسیح ارزیابی می‏كنند.
جری فاول كه یكی از كشیشان معروف و از رهبران این گروه‏های افراطی می‏باشد، درباره روند صلح خاورمیانه و پیمان كمپ دیوید می‏گوید: «به رغم انتظارهای خوش بینانه و دور از واقع بینی دولت ما، این قرارداد پیمان پایداری نخواهد بود. ما از صمیم قلب برای صلح در اورشلیم دعا می‏كنیم. ما به یقین بالاترین احترام‏ها را برای نخست وزیر اسرائیل و ریاست جمهوری مصر قایل هستیم، این دو نفر مردان بزرگی هستند و در این هیچ تردیدی نیست... اما هم شما، هم من می‏دانیم تا روزی كه خداوندگار ما عیسی مسیح بر روی تخت داوود در اورشلیم (قدس) جلوس نكند، صلحی در خاورمیانه برقرار نخواهد شد.۶۰»
با تأسف بایستی اظهار داشت این دیدگاه افراطی تنها به پژوهشگران راست مسیحی و برخی كشیشان محدود نمی‏شود، بلكه رسوبات این طرز تلقی در یكی از مهمترین نظریات سیاسی ـ راهبردی، یعنی نظریه جنگ تمدن‏ها و در پیوند با اهداف دراز مدت قدرت‏های بزرگ به خوبی قابل مشاهده است. نظریه جنگ تمدن‏ها كه استخوان بندی سیاست خارجی و دفاعی آمریكا را شكل داده است در رابطه با آینده جوامع بشری به ویژه دو تمدن اسلام و غرب، نگاهی نزدیك به مشیت طلبان مسیحی داشته، ابراز می‏دارد: «تقابل اصلی جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است.۶۱»
●●پایان سخن
از مجموع مطالب گذشته می‏توان این حقیقت را دریافت كه بحث انتظار بین مثلث اسلام، مسیحیت و یهودیت و به عبارتی ادیان ابراهیمی به صورت جدی مطرح است و در این میان از آن‏جا كه هویت شیعه در پیوند با مفهوم انتظار قوام می‏یابد و انقلاب اسلامی نیز داعیه دار همین بینش می‏باشد، می‏توان با قاطعیت اظهار داشت كه بار انتظار بیش از دیگر مذاهب بر دوش شیعه دوازده امامی است. از سوی دیگر برداشت سیاسی قدرت مدارانه صهیونیست‏ها از مفهوم انتظار مسیحا و مسیحیان از بازگشت عیسی علیه‏السلام نقطه‏ای پرتنش را به وجود می‏آورد. در عین حال اندیشه انتظار موعود در شیعه با توجه به غنای محتوایی و گیرایی آن فرصتی طلایی را در آغاز هزاره سوم به دست آورده است. استفاده هدفدار و روشمندانه از این فرصت‏ها می‏تواند راه را بر اندیشه‏های رقیب بسته یا دست كم آنان را بی‏رقیب نگذارد. در برابر، بی‏توجهی و ناكارآمدی برنامه‏ها با توجه به شرایط موجود ضمن آن كه راه نفوذ و هجوم را برای اندیشه‏های دیگر باز خواهد گذاشت، نتیجه‏ای جز نبرد انتظارها و پیرو آن جنگ منتظران در پی نخواهد داشت
پاورقی‌ها:
۱۷ ـ جهت اطلاع بیشتر در رابطه با تفاوت صهیونیسم توراتی و صهیونیسم سیاسی ر.ك: گارودی، روژه، پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ص۵ به بعد.
۱۳ ـ زبور داوود، باب ۳۷: نك به مجموع آیات ۹، ۱۸، ۲۸، ۲۹.
۱۴ ـ اشعیا، باب ۱۱: ۱ ـ ۹.
۱۰ ـ دانیال نبی، باب دوم، آیه ۴۴؛ در برخی ترجمه‏ها نامی از قوم بنی اسرائیل برده نشده است.
۱۲ ـ ایوب، باب ۸ : ۷.
۱۸ ـ آشنایی با ادیان بزرگ، ص۱۷۰.
۱ ـ جهت اطلاع از موضوع فوق نك: موحدیان، علی، گونه‏شناسی اندیشه موعود در ادیان مختلف، مجله هفت آسمان، ش ۱۲ و ۱۳.
۱۱ ـ كتاب اشعیا، باب ۹ : ۶ ـ ۸.
۱۵ ـ صفنیا، باب ۳ : ۸ ـ ۹.
۱۶ ـ توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۱۰۲.
۱۹ ـ جهت اطلاع ر.ك: توفیقی، حسین، هزاره گرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، مجله موعود، شماره۱۷، ص۱۴ ـ ۲۰.
۲۷ ـ انجیل متا، باب ۲۴: ۲۹ ـ ۳۰.
۲ ـ همشهری، ویژه نامه میلاد مهدی علیه‏السلام ، ۲۶/۱۰/۷۴؛ آرمان شهر در ادیان، محمد علی بزنونی، پگاه، شماره ۲۴، ص۲.
۲۵ ـ مكاشفه، باب۱۷:۱۴ و باب۱۹:۱۶.
۲۸ ـ مرقس، باب ۱۳: ۲۴ ـ ۲۷.
۲۱ ـ لوقا، باب۱۲:۴۰.
۲۹ ـ كورانی العاملی ،علی، عصر ظهور، ص ۳۴۱، به نقل از ابن حماد، الفتن (خطی)، ص ۱۶۲.
۲۰ ـ انجیل متا، باب ۲۴:۳۶.
۲۳ ـ انجیل متا، باب ۶: ۱۰.
۲۶ ـ دانیال، باب۲ :۴۴ ـ ۴۵.
۲۴ ـ همان، باب۲۴:۲.
۲۲ ـ لوقا، باب۱۲ : ۳۵ ـ ۴۰.
۳۹ ـ الاسلام یعلوا ولا یعلی علیه؛ پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسایل الشیعه، ج۲۶، ص۱۴.
۳۰ ـ نك: مجمع البیان، ج۳، ص۲۱۲؛ نمونه، ج۴، ص۲۰۴؛ المیزان (عربی)، ج۵، ص۱۴۳؛ همچنین در رابطه با آیات عروج و تصلیب عیسی علیه‏السلام نك:آل عمران/۵۵؛ نساء/۱۵۷ ـ ۱۵۸.
۳۵ ـ نك: میزان الحكمه، ج۱، ص۱۷۷ به بعد.
۳۸ ـ نك: عصر ظهور، علی كورانی، ص۲۹۹ به بعد.
۳۴ ـ بحار الانوار، ج۵۱، ص۸۶۸.
۳۷ ـ جهت اطلاع بیشتر نك: سید احمد رضا یكانی فرد، آخرالزمان، منجی گرایی در اینترنت، مجله موعود، ش۳۱، ص۶۴ به بعد.
۳ ـ مصلح جهانی، سید هادی خسروشاهی، ص ۶۰.
۳۳ ـ حدیث از امام صادق علیه‏السلام ، بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۳۶.
۳۱ ـ نبی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۳۴۴؛ همچنین نك: صحیح بخاری، ج ۴، ص ۱۴۳ و صحیح مسلم، ج ۱، ص ۹۴.
۳۲ ـ بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۳۴۹.
۳۶ ـ همشهری، ۲۶/۱۰/۷۴، به نقل از مصلح جهانی؛ نقل از (آرمان شهر در ادیان)، بزنونی، محمد علی، پگاه، ش۲۴، ص۲.
۴۱ ـ نك: نقد و نگرشی بر تلمود، ظفر الاسلام خان، ترجمه محمد رضا رحمتی، ص۷۱.
۴۵ ـ جهت اطلاع بیشتر در مورد چگونگی تاویل‏ها نك: همان.
۴۶ ـ عهد عتیق، حزقیال نبی، باب۳۸، آیات۲ ـ ۸.
۴۹ ـ مكاشفه یوحنا، باب۱۹:۱۷ ـ ۱۸.
۴۷ ـ همان، باب ۳۸، آیات ۱۸ ـ ۲۰.
۴۳ ـ همان.
۴۰ ـ تدارك جنگ بزرگ، گریس‏هال سل، ترجمه خسرو اسدی، ص۵۰.
۴ ـ همان.
۴۴ ـ هال سل، گریس، تدارك جنگ بزرگ، ترجمه خسرو اسدی، ص۷۴.
۴۲ ـ رزاقی، احمد، تبلیغات دینی، صص ۲۰ و ۲۱.
۴۸ ـ كتاب زكریا، باب ۱۴، آیه ۱۲.
۵۹ ـ تدارك جنگ بزرگ، ص۲۶.
۵ ـ ر.ك: اوپانیشاد، ص۷۳۷.
۵۸ ـ جهت اطلاع از نقد این گونه برنامه‏ها نك: زندگی در عیش، مردن در خوشی ،نیل پُستمَن، ترجمه صادق طباطبایی، فصل هفتم، ص۲۱۹ به بعد.
۵۱ ـ النعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبهٔ، ص ۲۷۸، ح ۶۳.
۵۵ ـ تدارك جنگ بزرگ، ص۵۴.
۵۰ ـ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۴۶.
۵۳ ـ زكریا، باب۱۳: ۸ ـ ۹.
۵۷ ـ تدارك جنگ بزرگ، ص۱۹.
۵۲ ـ همان، ص ۳۰۳، ح ۱۲.
۵۴ ـ میزان الحكمه، ج۱، ص۸۵، به نقل از كنزالعمال.
۵۶ ـ مكاشفه یوحنا، باب ۱۶: ۱۶.
۶۱ ـ هویت، ص۲۶؛ نفوذ و استحاله، ص۲۷.
۶ ـ آشنایی با ادیان بزرگ جهان، حسین توفیقی، ص۶۶.
۶۰ ـ همان، ص۵۹، با اندكی تصرف.
۷ ـ جاماسب نامه، ص۱۲۱، به نقل از آرمان شهر در ادیان، پگاه حوزه، ش ۲۴.
۸ ـ مصلح جهانی، ص ۵۹.
۹ ـ رضایی، عبدالعظیم، تاریخ ادیان جهان، ج۱، چ دوم، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۸۰، ص۵۲۶.

منبع:نشریه مبلغان ، شماره ۳۴
منبع : خبرگزاری فارس