جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نظریه ابر ریسمانها


بشر همواره در تلاش بوده تا یک ارتباط منطقی بین اجسام بزرگ نظیر زمین و خورشید و ذرات ریز که بعدها اتم و ذرات زیر اتمی خوانده شد بیابد. نمونه بارز این تلاشها را می توان در نظریه اتمی دموکریتوس و عناصر چهار گانه آب، آتش، خاک و هوا مشاهده کرد. اما تمام این کوششها بیشتر جنبه ی فلسفی داشتند و با برداشت امروزی که ما از علم داریم، دارای اعتبار علمی نبودند. نخستین کوشش علمی را می توان در آزمایشهای گالیله مشاهده کرد که بعداً توسط نیوتن بیان و شالوده ی فیزیک را تشکیل داد.پس از اثبات نظریه اتمی ماده و مشاهده اینکه اتم خود نیز از ذرات دیگری تشکیل شده، تلاشهای زیادی صورت گرفت تا قوانین حاکم بر جهان اجسام بزرگ را به ذرات زیر اتمی تعمیم دهند که مدل اتمی بور یک نمونه ی بارز این تلاشها است.بعدها که مکانیک کوانتوم مطرح و ذرات زیر اتمی مورد بررسی دقیق قرار گرفت، مشخص شد که مکانیک کوانتوم نظریه ساده ای نیست و نمی توان رفتار ذرات زیر اتمی را با اجسام بزرگ مقایسه کرد. رفتار اجسام بزرگ بخوبی در مکانیک کلاسیک قابل توضیح می باشد. اما برای توضیح ذرات در مکانیک کوانتوم به یک بینش جدید نیاز است.
پایه بینش جدید
برای شکل دادن به پایه بینش خود در مکانیک کوانتوم، باید به خصوصیات مولکولها، اتمها و سایر ذرات زیر اتمی توجه کرد. این ذرات بسادگی و با سرعت زیاد از مکانی به مکان دیگر می کنند و همین امر پایه اصل عدم قطعیت هایزنبرگ را تشکیل می دهد.
QM۱ذرات، نقاط مادی اجسام بزرگ نیستند که با سرعت ثابت حرکت می کنند.
QM۲ذرات دارای یک ویژگی مشترک می باشند که آنرا اسپین می نامیم و به حالت های زیر قابل تقسیم است:
اگر ذره در یک حالت بتواند بماند می گوئیم دارای اسپین صفر است
اگر ذره در دو حالت بتواند بماند می گوئیم دارای اسپین یک دوم است
اگر ذره در سه حالت بتواند بماند می گوئیم دارای اسپین یک است
اگر ذره در پنج حالت بتواند بماند می گوئیم دارای اسپین دو است
ذراتی که دارای اسپین درست (صفر، یک و دو) هستند، بوزون نامیده می شوند.
ذراتی که دارای اسپین نادرست (یک دوم و سه دوم.. ) هستند، فرمیون نامیده می شوند.
در مکانیک کوانتوم نیروها توسط بوزون ها حمل می شوند
فوتون با اسپین یک نیروی الکترومغناطیسی را حمل می کندVectorboson (W,Z) با اسپین یک نیروی هسته ای ضعیف را حمل می کندGluon (A)با اسپین یک حامل نیروی هسته ای قوی است.همچنین گراویتون با اسپین دو حامل نبروی گرانش است که تا به حال مشاهده نشده است.SR۱علاوه براین یک محدودیت دیگر بر رفتار ذرات اعمال می شود که ناشی از نسبیت خاص است که به موجب آن هیچ جسم یا ذره ای نمی تواند با سرعتی بالاتر از سرعت نور حرکت کند و این محدودیت مدل استاندارد است.
Quantum Field Theory, QFT به طور کلی می توان گفت که نظریه میدان کوانتومی بر پایه:
QM۱, QM۲, SR۱شکل گرفته است.
نسبیت عام
در مدل استاندارد ساختمان ماده مورد بررسی قرار می گیرد و نیروهایی مورد بحث قرار می گیرند که در هنگام بررسی اجسام خنثی شده اند. نیروهای هسته ای برد کوتاهی دارند و نیروی الکترومغناطیسی نیز در ساخمان ماده خنثی شده اند. بنابراین ما در مکانیک کوانتوم نمی دانیم چرا سیب سقوط می کند و این پدیده در نسبیت عام مورد توجه و توضیح قرار می گیرد.در نسبیت عام گرانش یک نیروی اساسی نیست و اثر هندسی ماده بر فضای اطراف است. بنابر نسبیت عام ماده به فضای اطراف خود انحناء می دهد.
Unified Field Theory
تلاشهای زیادی انجام شده است که مکانیک کوانتوم و نسبیت عام را ادغام کرده و به عنوان یک نظریه واحد بیان کند که آنرا unified Field Theory می نامند. در واقع Unified Field Theoryباید با مدل استاندارد تطبیق کند و بتواند نسبیت عام را نیز شامل شود.
String Theoryدر نظریه ی ریسمان به جای اینكه هر ذره را مستقل در نظر بگیریم به صورت رشته ای پیوسته با شكلهای مختلف درنظر میگیریم , مثلا الكترون را می توان مانند یك النگو رشته ای بدانیم كه دو سرش بهم گره خورده و حلقه دایره ای تشكیل داده است. علت بوجود آمدن این نظریه این بود كه گرانش با كوانتوم مشكل دارد. همچنانکه گفته شد در دنیای ما چهار نیروی اصلی بنامهای الكترومغناطیسی، هسته ای قوی، هسته ای ضعیف و گرانشی وجود دارد. سه نیروی اول به ترتیب می توانند با هم در انرژیهای بالا متحد شوند و یك نظریه واحد داشته باشند. یعنی انشعاباتی از یك نظریه ی اصلی باشند. اصطلاحاٌ می گویند این سه نظریه در انرژیهای بالا تقارن دارند و در انرژیهای معمولی دچار شكست خودبخودی تقارن می شوند. اما چهارمین نیروی اصلی یعنی گرانش دو مشكل اساسی دارد. یكی وحدت نیافتن با سه نیروی دیگر و دیگر اینكه اگر ذرات را نقطه ای در نظر بگیریم، سطح مقطع برهم كنش نیروی گرانشی بین دو ذره ی نقطه ای كه بهم نزدیك می شوند طبق نظریه ی كوانتومی بی نهایت بدست می آید. از اینرو ذرات بصورت ریسمانهای یك بعدی در نظر گرفته شدند. مثلا الكترون یا كواركها همگی ریسمانهای بسته و حلقوی با شكلهای مختلفند. در این تصورجدید، دیگر برهم كنش ذرات در زمان و مكان خاص رخ نمی دهد بلكه شما دو حلقه دارید كه در فضا بهم نزدیك می شوند و با عكسبردای تخیلی یك پوسته به شكل شلنگ نمایش داده می شود. مثل اینكه دو شلنگ بهم برخورد كرده باشند و دو شلنگ جدید بوجود آورده باشند. در این نظریه هم وحدت میسر است و هم بینهایتهای گرانش كوانتومی برطرف می شود.
اما در واقع یک ریسمان از چه چیزی ساخته شده است؟یک ریسمان یک مقدار کوچک انرژی است و در اینجا هیچ چیزی کوچکتر از این مقدار انرژی نیست.ابعاد اضافی
نظریه ی ریسمان ادعا می كند كه دنیای ما ده بعدیست. یعنی نه بعد مكانی و یك بعد زمانی دارد. این برخلاف تجربیات ماست. یعنی ما فكر می كنیم كه در دنیایی با سه بعد مكانی و یك بعد زمانی زندگی می كنیم. به همین دلیل توجیه می كند كه شش بعد اضافی در واقع در دنیای ما وجود دارند ولی فشرده شده اند. فشرده شدن یعنی اینكه مثلا شما یك شلنگ را از فاصله ی دور بصورت یك بعدی می بینید اما از نزدیك بصورت یك استوانه ی دو بعدی.
پوسته ها
یک پوسته چیزی است که یک ریسمان روی آن قرار دارد. فرض کنیم یک پوسته یک فضای سه بعدی است(مانند فضای ما). بعد فرض کنیم میدانها روی این پوسته ها هستند. فوتون روی این پوسته هاست و شش بعد دیگر تاریک است. فوتون فقط روی این پوسته ها زندگی می کند. و ما ابعاد اضافی را نخواهیم دید.همچنین گراویتون در همه ی فضا وجود دارد. کنش ذرات با گراویتون در نه بعد انجام می شود. اثر گراویتون در این ابعاد اضافی آنقدر کوچک است که ما فقط آثار گرانش را مشاهده می کنیم.
M-Theoryنظریه های مختلفی تحت عنوان نظریه ریسمانها ارائه می شود که توضیحات متفاوتی از یک پدیده فیزیکی می دهند. در حقیقت پنج نوع نظریه ریسمانها وجود دارد:Type I, Type IIA, Type IIB, Heterolic E۸, Heterolic SO۳۲دو نوع E۸, SO۳۲ مخلوط نوع دو و نظریه ریسمان بوزونیک هستند.
اشکالات نظریه ریسمانها
جوابهایی كه برای ریسمانهای موجود در ابعاد R بدست می آید در ابعاد R-۱ هم بدست می آید. یعنی اصطلاحا ابعاد بزرگ و كوچك خواص مثل هم دارند كه بطور بدیهی غلط است.می دانیم كه دما حداقل دارد ولی نظریه ی ریسمان می گوید علاوه بر این حداقل دمایی، یك حداكثر هم وجود دارد که این نیز غلط است.
همچنین هیچ دلیلی ارائه نمی شود که چرا اگر همه چیز از ریسمانها تشکیل شده اند، پس چرا ذرات (به عنوان مثال الکترون و فوتون ) دارای سرعت مختلف هستند؟در حالیکه در نظریه سی. پی. اچ. این اشکالات وجود ندارد.
نظریه سی. پی. اچ.
از نظر نیوتن نیروی گرانش صرفاً یک تابع از جرم و فاصله دو جسم بود. از نظر اینشتین گرانش اثر هندسی فضا- زمان بود. اینشتین این نگرش را با یک سری معلادلات پیچیده و پیشرفته توسعه داد و خواص هندسی فضا را تحلیل کرد. به همین دلیل هیچ کس به ماهیت گرانش توجه نکرد و همه تلاش ها معطوف به تشریح خواص هندسی فضا شد.علاوه بر آن هم ارز سازی نیروهای گرانش و الکترومغناطیس دغدغه خاطر بسیاری از فیزیکدانان بزرگ بود. اینشتین ۳۵ سال از عمر خود را در این زمینه سپری کرد. اما تمام این تلاشها بی نتیجه بود. سرانجام دیراک در سال ۱۹۶۸ اظهار داشت " امکان هم ارز سازی این دو نیرو وجود ندارد.".
آیا دیراک درست گفته است؟
آیا یک نیروی واحد در طبیعت وجود ندارد؟
می دانیم بسیاری از فیزیکدانان تلاش بسیاری کردند تا منشاء نیروهای اساسی طبیعت را بشناسند. همچنین فیزیکدانان نظریه های جالبی در این زمینه مطرح کرده اند که مهمترین آنها نظریه ریسمانها String Theoryاست.من نظری متفاوت دارم، به نظر من هر تلاشی برای هم ارز سازی نیروها بدون توجه به هم ارزی نیرو و انرژی بی نتیجه خواهد بود. در حقیت یک ذره بنیادی در طبیعت وجود دارد که سایر ذراتی را که به عنوان ذرات بنیادی شناخته می شوند، پدید می آورد. به عبارت دیگر نیرو، انرژی و جرم همگی از یک ذره ی بنیادی واحد تشکیل شده اند که آن را:CPH, (Creation Particle Higgs) می نامم.در نظریه. سی. اچ. نیرو و انرژی قابل تبدیل به یکدیگر هستند. همچنین با توجه به نسبیت که در آن جرم و انرژی هم ارزند، بنابر این، نیرو، انرژی و جرم هم ارز می باشند. و می توان نتیجه گرفت که نیرو، انرژی و جرم سه جلوه (ظاهر) متفاوت از یک ذره واحد و بنیادی هستد و ما باید تصورات خود را در مورد نیرو، انرژی و جرم تغییر دهیم.


حسین جوادی