جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

اهداف ژئو استراتژیک « ناتو » برای حضور دائم در افغانستان


اهداف ژئو استراتژیک « ناتو » برای حضور دائم در افغانستان
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) برای تجدید نظر در استراتژی خود جهت اعلام حضور در دنیای اسلام و تغییر دیدگاه تحت فشار مشترک آمریکا و انگلیس قرار گرفته است .
« رابرت گیتس » و « دس براون » وزیران دفاع آمریکا و انگلیس در این زمینه طرح مشترکی را به اجلاس وزیران دفاع ناتو در « ازینبورگ » اسکاتلند پیشنهاد کرده اند که جهت گیری دیدگاه استراتژیک ناتو در خصوص حضور نظامی در خارج از قلمرو سیاسی اعضای « ناتو » را تغییر بنیادی می دهد و زمینه ها برای حضور دراز مدت در افغانستان و چه بسا بعدها در عراق را فراهم کند.
اگر چه اطلاعات اولیه بعنوان « پیش زمینه » قبلا در اختیار وزیران دفاع کشورهای عضو ناتو قرار گرفته و تیم های کارشناسی کشورهای عضو از قبل در جریان این پیشنهاد بوده اند و کمابیش توجیه شده اند لکن اجلاس اسکاتلند از این دیدگاه با یک پیشنهاد جدید مواجه شده و آن بیان ضرورت اعلام رسمی حضور دراز مدت « ناتو » در قلمرو دنیای اسلام و تبیین منافع اعضا در این مقوله بویژه با در نظر گرفتن تحولات مرتبط با نسلهای آینده است . مقامات آمریکائی حاضر در اجلاس اسکاتلند خاطر نشان کرده اند که طرح حضور دراز مدت ناتو در افغانستان شامل ۳ بخش مجزا تحت عناوین « ارتقا امنیت » « توسعه اقتصادی » و « اداره کشور » است که ناتو در هر ۳ زمینه بطور مستقیم در افغانستان درگیر خواهد شد و برای تحکیم دیدگاهها و فراهم آوردن زمینه های تحقق تصمیماتش وارد عمل خواهد شد.
ذهنیت اصلی و جزئیات این طرح محصول همکاری مشترک آمریکا و انگلیس در این زمینه است و « رابرت گیتس » وزیر دفاع آمریکا در این مورد معتقد است که اعضای ناتو بایستی با درک اهمیت و ضرورت اتخاذ چنین تصمیمی خود را برای نقش آفرینی در این مقوله آماده کنند. « گیتس » در مصاحبه با « بی بی سی » رادیو دولتی انگلیس که هزینه ها و سیاست گذاریهای آن توسط وزارت خارجه انگلیس تامین می شود گفت : « اعضای ناتو در این زمینه کاملا مطابق ما فکر وعمل نمی کنند و حتی گاهی از اعلام درک دلایل و ضرورت حضور نظامی ناتو در افغانستان طفره می روند و حال آنکه اروپا بایستی حضور پررنگ تری در افغانستان داشته باشد. »
موضوع حساس در این زمینه آنست که دبیر کل ناتو نیز همپای وزرای دفاع آمریکا و انگلیس به همین هدف می اندیشد و برای تداوم حضور نظامی ناتو در افغانستان توجیهات جدیدی ارائه می کند. « یاپ دو هوپ شفر » دبیر کل ناتو در این مورد می گوید اگر چه نشانه هائی از بهبود اوضاع در افغانستان دیده می شود ولی ناتو در آینده نزدیک نیروهای خود را از افغانستان خارج نخواهد کرد چون اوضاع افغانستان بسیار پیچیده بنظر می رسد.
دبیر کل ناتو در این زمینه از جملاتی استفاده می کند که از وجود یک طرح دراز مدت که دستکم ۵۰ سال را پوشش می دهد سخن بمیان می آورد. او می گوید : من اطمینان می دهم که عملیات بازسازی و توسعه افغانستان ادامه خواهد یافت ولی تعهدات ما درباره افغانستان طی ۲ یا ۳ سال به نتیجه نمی رسد بلکه توسعه این کشور یک نسل یا چندین نسل را پوشش می دهد .
دبیر کل ناتو سپس به بیان تغییر بنیادی در استراتژی ناتو می پردازد و خاطر نشان می کند : « نقش ناتو در حال تغییر و توسعه است . این نقش از ماموریت اولیه یعنی مهار تهدید بلوک شرق کمونیستی در اروپا تغییر یافته و در حال تبدیل شدن به یک نقش استراتژیک در قلمروآسیا است . ده سال پیش به ذهن کسی خطور نمی کرد که ارتشهای ناتو در منطقه « هند و کش » حضور و فعالیت داشته باشند ولی از ناتو برای حضور نظامی در این منطقه دعوت شد و ما به آن دعوت پاسخ مثبت دادیم »
« هوپ شفر » احتمال تبدیل ناتو به پلیس بین الملل را رد کرد ولی حاضر نشد علت اصلی تغییر دیدگاهها برای حضور نظامی ناتو در خارج از قلمرو سیاسی اعضای ناتو را بیان کند. اکنون خوبست با بررسی علل و عوامل موثر در این تغییر بنیادی در استراتژی ناتو چشم اندازهای مطرح در این مقوله را مد نظر قرار دهیم تا رمز و راز این تغییرات شگرف و درعین حال پرابهام را بهتر درک کنیم .
۱) سازمان پیمان آتلانتیک شمالی « ناتو » یک ساختار سیاسی ـ نظامی است که برای تقابل با « پیمان ورشو » تاسیس گردید تا بتواند بعنوان یک سپر دفاع در برابر توسعه و پیشرفت قلمرو نظامهای کمونیستی عمل کند لکن پس از فروپاشی اتحاد شوروی و انحلال کامل پیمان ورشو نیز با توسل به انگیزه های مختلف به حیات خود همچنان ادامه داد.
اگر چه کشورهای عضو ناتو پس از انحلال پیمان ورشو خواستار انحلال پیمان ناتو بودند لکن واشنگتن با ایجاد ابهام در خصوص اهداف و برنامه های کرملین چنین وانمود کرد که چشم انداز سیاسی ـ امنیتی اروپا در صورت انحلال پیمان ناتو در موقعیت نامطمئنی قرار می گیرد و اروپا قادر نخواهد بود با خطرات بالقوه و تهدیدات بالفعل در مدت زمان کوتاه واکنشی متناسب با ایجاد خطرات احتمالی از خود بروز دهد و لاجرم لازم است که ساختار ناتو و آمادگیهای دفاعی آنرا حفظ و حتی تقویت کرد.
۲) با کسب اطمینان از موقعیت کشورهای عضو بلوک شرق کمونیستی و یقین از اینکه روند تحولات اروپای شرقی براثر فروپاشی اتحاد شوروی بطور قطع برگشت ناپذیر است فشار اعضای اروپائی ناتو بویژه آلمان و فرانسه برای پایان دادن به عمر سیاسی پیمان ناتو افزایش یافت . آلمان و فرانسه حتی برای کسب اعتماد بنفس بیشتر در این مقوله هسته های اولیه برای ایجاد یک « ارتش مشترک اروپائی » را نیز شکل دادند لکن با اعمال فشار مشترک آمریکا انگلیس برفرانسه و آلمان بویژه پس از کناه گیری « شرودر » در آلمان و « ژاک شیراک » در فرانسه اکنون فرصتهای طلائی مورد انتظار آمریکا برای نقش آفرینی بیشتر در قلمرو « ناتو » به دست آمده و بوش با بهره گیری از همین فرصتها در صدد گسترش قلمرو ناتو و تغییر استراتژی ناتو برای حضور نظامی مستمر در آسیا و بویژه در قلب دنیای اسلام است .
۳) فراموش نکنیم که « ناتو » در طول دوران اشغال لبنان توسط ارتش صهیونیستی تحت عنوان نیروهای مداخله گر ارتشهای ناتو در لبنان حضور نظامی خود را برقرار کرد تا بلکه بتواند دستاوردهای اشغال لبنان توسط اسرائیل را تثبیت کند لکن با انهدام مقر تفنگداران دریائی امریکا و انفجار محل استقرار نظامیان فرانسوی و اسرائیلی درجنوب لبنان ارتشهای ناتو از لبنان گریختند و زمینه برای پاکسازی جنوب لبنان از لوث وجود اشغالگران صهیونیست فراهم شد. در واقع ناتو در طول دوران اشغال لبنان برای تامین اهداف اسرائیل از اشغال این کشور و تثبیت موقعیت پس از اشغال وارد عمل شد اما نتوانست اهداف و برنامه های مورد انتظار خود را تامین کند.
۴) با در نظر گرفتن استراتژی آمریکا در خاورمیانه و دنیای اسلام واشنگتن سعی دارد که زمینه های تثبیت پایگاههای خودی در عمق خاک کشورهای اسلامی را فراهم سازد لکن برای کاهش میزان حساسیت ها نسبت به آمریکا و همچنین کاهش هزینه ها و تلفات برای حضور نظامی در قلب دنیای اسلام سعی دارد پای ارتشهای « ناتو » را به قلب دنیای اسلام بگشاید تا از منافع همکاری ناتو در تحقق اهداف و برنامه های خود بهره مند شود.
با عنایت به ساختار سیاسی اروپای متحد که امروزه در « اتحادیه اروپا » متجلی شده است می توان نوعی رویاروئی آشکار میان « اتحادیه اروپا از یکطرف و آمریکا و انگلیس را از طرف دیگر مشاهده کرد که بموجب آن آمریکا و انگلیس تلاش می کنند با پررنگ ساختن نقش ناتو به تقویت آن بپردازند و زمینه هائی را برای توجیه فلسفه وجودی « ناتو » فراهم سازند که نشان دهد ناتو بایستی به حیات خود ادامه دهد و در صورت فروپاشی آن یا توقف در مرزهای اروپا ناچار است ناامنی و خطر درون مرزهای خود را تجربه کند.
۵) اق و بویژه به قدرت رسانیدن « طالبان » در افغانستان سعی کردند چهره ای مخوف و غیرقابل اعتماد از این گروهک را به دنیا نشان دهند و سپس با شکل دادن گروهک « القاعده » آنرا مظهر فعالیتهای تروریستی غیرقابل پیش بینی معرفی کنند. آمریکا سپس با معرفی کردن « القاعده » بعنوان « یک هدف جهانی » برای مقابله با تروریسم سعی کرد تا دیگران را هم برای مقابله با این موجودیت تروریستی خود ساخته تحریک و حتی مجبور سازد. فراموش نکرده ایم که بوش کوچک در مرحله برخورد با القاعده مدعی بود که « فقط دو راه وجود دارد. هر کشوری ناچار است یکی از این دوراه را برگزیند. یا با ما (آمریکا) علیه تروریستها بجنگد و یا در کنار تروریستها قرار گیرد. »
اکنون که ابرهای اتهام و تردید به کناری رفته بهتر می توان دریافت « القاعده » یک گروهک تروریستی دست پرورده آمریکا بود و فقط ماموریت داشت که پای آمریکا و « ناتو » را به افغانستان بگشاید و سپس آمریکا به کمک ارتشهای ناتو از همین فرصتهای طلائی برای احداث پایگاههای دائمی و فراهم کردن زمینه های حضور نظامی همیشگی در افغانستان وارد عمل شود تا بتواند طرح اصلی خود برای حضور نظامی دائمی در قلب دنیای اسلام را به مرحله اجرا درآورد.
۶) همانگونه که ۱۰ سال پیش ناتو نمی توانست برنامه های امروز خود را اعلام کند و از روی طرح تغییر استراتژی خود برای حضور در افغانستان پرده بردارد امروز هم نمی تواند اهداف آینده اش را صراحتا اعلام کند و ترجیح می دهد که برای اعلام برنامه های آینده در قلب دنیای اسلام قدری بیشتر زمینه سازی و صبر کند. کاملا آشکار است که هدف جدی آمریکا و ناتو احداث پایگاههای نظامی در قلب دنیای اسلام است که به منظور ایجاد و استقرار « نیروهای واکنش سریع » علیه نهضت های اسلامی در قلب دنیای اسلام از این پایگاههای نظامی خودی استفاده کند.
۷) هدف بعدی آمریکا و ناتو با توجه به موقعیت استراتژیک افغانستان استقرار پایگاههای نظامی در نزدیکترین فاصله در پشت مرزهای « هند » و « چین » و « ایران » است . آمریکا سعی دارد ایران را با احداث پایگاههای دائمی نظامی در عراق و افغانستان از دو طرف زیرنظر قرار دهد و با استقرار پایگاههای استراق سمع و جاسوسی در افغانستان کنترل موقعیت استراتژیک ایران هند و چین را جزو اهداف درازمدت خود می داند. بدین ترتیب روشن است که ادعای دبیرکل ناتو در مورد اینکه توسعه افغانستان چندین نسل به طول می انجامد دقیقا برای سرپوش گذاشتن بر همین اهداف استراتژیک بیان شده است . با درک این ۳ هدف استراتژیک ناتو بهتر می توان دریافت که ادعای تلاش ناتو برای توسعه افغانستان چقدر مضحک بنظر می رسد. آنچه در این میان اهمیت دارد وقاحت مقامات ناتو در بیان این نکته است که ناتو برای « اداره افغانستان » نیز طرح و برنامه دارد. در واقع حساسیت و اهمیت استراتژیک این موضوع باعث شده که ناتو دیگر اصرار چندانی به کتمان برخی سیاستهای خود در این مقوله از خود بروز ندهد و صراحتا یادآور شود که حاکمیت ملی افغانستان تحت الشعاع طرحهای ضدانسانی ناتو در این کشور قرار گرفته و می گیرد.
این همان برنامه ای است که آمریکا به تنهائی در عراق هم سرگرم تحقق آن است آمریکا در عراق نیز سرگرم احداث پایگاههای نظامی برای حضور دائمی در عراق است و سعی دارد حضور نظامی در عراق را بدون توسل به پوشش « ناتو » تامین و تثبیت کند. ممکن است این سئوال مطرح شود که از دیدگاه واشنگتن چه تفاوتی میان عراق و افغانستان وجود دارد که آمریکا در عراق ترجیح می دهد که تنها باشد نفت عراق پاسخ تمامی این سئوال است . « امنیت انرژی » مهمترین مقوله در این زمینه است و آمریکا ترجیح می دهد که عراق را به تنهائی ببلعد. ولی با درنظر گرفتن موقعیت ژئو استراتژیک افغانستان در همسایگی با هند چین و ایران آمریکا ترجیح می دهد حضور در افغانستان را در پوشش « ناتو » تا حدودی « پذیرفتنی » معرفی کند تا کمتر برای همسایگان این کشور حساسیت برانگیز باشد. دقیقا به همین دلیل است که نباید مخالف خوانیهای جناح رقیب بوش برای پایان دادن به حضور نظامی در عراق یا افغانستان را چندان جدی گرفت . همه دیدند که اصل حمله نظامی به عراق و افغانستان در کنگره آمریکا به اتفاق آرا تصویب شد و اگر لازم باشد و باز هم ضرورت ایجاب کند تداوم حضور نظامی آمریکا در این دو کشور در چارچوب طرحهای استراتژیک « ناتو » همچنان به اتفاق آرا مورد حمایت هر دو جناح رقیب در آمریکا قرار خواهد گرفت . این بدان معنی است که مخالفت های ظاهری دمکراتها با طرحهای پنتاگون و سیا در عراق و افغانستان صرفا جنبه مصرف داخلی دارد و با اهداف انتخاباتی بیان شده و به زودی پس از پایان تبلیغات انتخاباتی جای خود را به سکوت و همراهی در کنگره می دهد.
تصویب بودجه ۵۰۰ میلیارد دلاری نظامی آمریکا در سال مالی میلادی آینده و تخصیص ۱۹۰ میلیارد دلار برای جنگ در عراق آنهم در مجلسی که اکثریت کرسیهای آن در اختیار دمکراتها قرار دارد نشانگر همسوئی هر دو جناح آمریکا در مسائل اساسی آمریکا بویژه در غارت دنیای اسلام است و هیچکس نباید لفاظی های سیاسی رقبای بوش در این مقوله را جدی بگیرد.
آمریکا و انگلیس طرحی را به اجلاس وزرای دفاع عضو « ناتو » ارائه کرده اند که دیدگاه استراتژیک ناتو در خصوص حضور نظامی در خارج از قلمرو سیاسی ناتو را تغییر بنیادی می دهد و زمینه برای حضور دائمی در افغانستان را فراهم می کند
تصادفی نیست که دبیرکل ناتو از وجود یک طرح درازمدت برای افغانستان سخن به میان می آورد طرحی که ممکن است چندین نسل شاهد تداوم آن باشند!
دبیرکل ناتو : ماموریت اولیه ناتو مهار تهدید بلوک شرق کمونیستی در اروپا بود که اکنون ماموریت ما در حال تبدیل شدن به یک نقش استراتژیک در آسیا است
« پیمان ناتو » یک ساختار سیاسی ـ نظامی برای تقابل با « پیمان ورشو » بود ولی حتی پس از فروپاشی اتحاد شوروی و انحلال پیمان ورشو نیز به حیات خود ادامه داد و آمادگیهای دفاعی خود را حفظ و تقویت کرد ولی امروزه درصدد « تغییر فلسفه وجودی » خود برآمده است
واشنگتن برای مقابله با نهضت های اسلامی درصدد ایجاد و تثبیت پایگاههای خودی در عمق خاک کشورهای اسلامی است لکن برای کاهش میزان این حساسیت ها نسبت به آمریکا و کاهش هزینه ها و تلفات سعی دارد پای ارتشهای ناتو را به قلب دنیای اسلام بگشاید
اکنون که ابرهای ابهام و تردید درباره بحران افغانستان به کنار رفته بهتر می توان دریافت « القاعده » یک گروهک تروریستی دست پرورده آمریکا بود و فقط ماموریت داشت پای آمریکا و ناتو را به افغانستان بگشاید
کاملا آشکار است که هدف جدی آمریکا و ناتو احداث پایگاههای نظامی در قلب دنیای اسلام است که به منظور ایجاد و استقرار « نیروهای واکنش سریع » علیه نهضت های اسلامی از این پایگاههای نظامی استفاده کند
با توجه به موقعیت استراتژیک افغانستان هدف بعدی آمریکا استقرار پایگاههای نظامی در نزدیکترین فاصله در پشت مرزهای هند چین و ایران است
« ناتو » با وقاحت اعلام می کند که برای « اداره افغانستان » نیز طرح و برنامه دارد. عدم کتمان این امر و اصرار به وجود چنین طرحهائی حساسیت استراتژیک مسئله را بازگو می کند
آمریکا سعی دارد عراق را به تنهائی ببلعد ولی با درنظر گرفتن موقعیت ژئو استراتژیک افغانستان در همسایگی هند چین و ایران آمریکا ترجیح می دهد حضور نظامی در این کشور با پوشش « ناتو » انجام گیرد که تا حدودی پذیرفتنی معرفی شود و کمتر حساسیت برانگیز باشد
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی