شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نابغه ها در چه خصلتی مشترک اند؟


نابغه ها در چه خصلتی مشترک اند؟
نابغه‎ها در چه خصلتی مشترك‎اند؟ البته همه‎آن‎ها با خلاقیت بسیار به دستاوردهای عظیمی دست یافته‎اند، لیكن از نظر سایر خصوصیت‎ها تفاوت‎‎های چشمگیری میان آنان دیده می‎شود. اسحاق نیوتون، غالباً پرخاشگر و بد خلق بود، در حالی كه چارلز داروین مردی مهربان و با محبت بود كه كمتر كسی از او می‎رنجید...
آلبرت اینشتین معمولاً خوش برخورد و همیشه مایل به بحث درباره كارهای خود بود و دوستانش او را در زمینه ی نوازندگی ویلن فرد قابلی میدانستند و تحسین میكردند، اما مایكل فاراده در لاك خودش بود و علاقه ای به گفت و گو درباره ی كارهای علمی خود نداشت، مگر آن كه در آن زمینه به نتیجه ی قطعی رسیده باشد.
پیشینه ی خانوادگی نوابغ نیز با یكدیگر تفاوت دارد. خانواده ی چارلز داروین بسیار ثروتمند بودند، ولی خانواده ی مایكل فاراده تنگدست به شمار میآمدند به طوری كه وی به علت فقر در سن سیزده سالگی مجبور به ترك تحصیل شد. وی در مغازه صحافی به شاگردی پرداخت و خوشبختانه استاد وی اجازه داد تا به مطالعه ی كتابهایی كه صحافی میكند بپردازد. موتزارت جوان در كودكی نیز نظیر پدرش به آموزش موسیقی مشغول شد و پدرش موسیقیدان و معلم موسیقی بود كه در مورد فرزندش نقشه های جاه طلبانهای در سر داشت. چنان كه دیدیم جان استوارتمیل متفكر جامعه شناس و سیاستمدار قرن نوزدهم نیز زیر نظر پدرش جیمز میل آموزش میدید كه وی نیز به نوبهی خود مردی فاضل ادیب به شمار میآمد و دلش میخواست كه فرزندش دنباله رو كارهای او باشد.
تعداد اندكی از نوابغ هم خود مربی خویشتن بوده اند و كمتر از دیگران كمك گرفته اند. یكی از این افراد، جورج استفنسون بود كه به عنوان مهندس بزرگ راه آهن مشهور است. استفنسون در استفاده از لكوموتیو بخار برای راه آهن نقش بزرگی بازی كرد و باعث شد كه در حمل و نقل مسافر و كالا، انقلاب عظیمی پدید آید. چنان كه میدانیم او هرگز به مدرسه نرفت و تازه بعد از آن كه به سن هیجده سالگی رسید و به عنوان كارگر معدن استخدام شد، توانست معلم خصوصی بگیرد و به سوادآموزی بپردازد.
● شباهت های نابغه ها
اما نوابغ از جهاتی هم به یكدیگر شباهت دارند. البته بعضی از این شباهتها ظاهری و سطحی است. مثلاً اغلب آنها كارهای مختص خود را ظاهراً راحت و حتی بدون تلاش انجام میدهند. اما این راحتی ظاهری، ناشی از تلاشهای عظیمی است كه در گذشته انجام داده اند. معروف بود كه موتزارت، شاهكارهای موسیقی خود را با سرعت بسیار پدید میآورد، اما سرعت عمل او حاصل آموزش و تمرین مداومی بود كه طی سالهای بسیار به انجام رسانده بود. افراد هم عصر او گفته اند كه وی در هنگام انجام كار، بسیار متمركز بود. او قادر بود در هنگام انجام هر كاری حواس خود را كاملاً جمع كند.
یكی از شباهتهای اساسی افراد نابغه، سخت كوشی آنهاست. تقریباً همه ی آنها تصمیم نیرومند دارند و به فعالیتهای خود پایبند و متعهد هستند. این افراد، به كاری كه میخواهند بكنند، ایمان فراوان دارند. شك و عدم اطمینان، باعث عقب افتادن كار میشود، چنان كه در مورد جیمز وات، مخترع ماشین بخار كه بهبود عظیمی در كارآیی ماشینهای اولیه پدید آورد، چنین شد. در ضمن همهی نوابغ دارای احساس رهبری نیرومندی هستند.
در حقیقت سختكوشی خصلتی است كه در میان همهی نابغه های جهان مشترك است. وقتی از دابلیو ترنر نقاش بزرگ انگلیسی رمز موفقیت او را پرسیدند، صریحاً گفت «تنها راز این كار، تلاش فراوان است .»
اسحاق نیوتون در برابر این سوال كه چگونه قانون جاذبه عمومی را كشف كرده است جواب داد كه مدام به این موضوع فكر میكرده است. چارلز داروین موفقیت خود را تا حدودی ناشی از این میدانست كه سالها درباره ی یك مساله ی غیر قابل توضیح فكر كرده است. عوامل دیگری كه در موفقیت وی دخالت داشته اند، عبارت اند از پشتكار و تصمیم.
البته داروین همهی این عوامل را با قدرت مشاهدهی دقیق و مداوم همراه كرده بود. همچنین اینشتین عقیده داشت كه كنجكاوی غیر عادی، قدرت تصمیم و سخت كوشی، علل اصلی موفقیت وی را تشكیل میداده است. او نیز قادر بود قدرت تمركز خود را برای حل مساله معینی برای مدت طولانی حفظ كند.
وقتی نابغه ها به كار معینی مشغول باشند، از بقیه امور، غافل میشوند. موتزارت در هنگام نوشتن موسیقی كوچكترین توجهی به جهان پیرامون خود نداشت. نیوتون میگفت كه وقتی به مسالهی معینی فكر میكند همه چیز را فراموش میكند. در چنین مواردی اوقات غذا خوردن از یاد میرفت و عذر هر مهمانی را ممكن بود بخواهند. تمام حواس نیوتون جمع مسالهای میشد كه درگیر آن بود. اینشتین هم به جزئیات روابط اجتماعی بی اعتنا میشد. گاهی اوقات فراموش میكرد كه صبحها جورابش را بپوشد و غالباً میگفت كه آموختن مهارت رانندگی برای وی بسیار دشوار است.
اغلب نوابغ با كمال میل اعتراف میكنند كه بیش از حد كنجكاو، و بسیار مصمم و پر تلاش هستند و در عین حال، بعضی از آنها با اصرار، مدعی هستند كه هوشمندتر از مابقی مردم نیستند. جان استوارت میل كه بدون تردید یكی از عمیقترین متفكران قرون و اعصار است، یقین داشت كه زیركی ذاتی او از حد افراد متوسط بیشتر نیست. داروین هم كاملاً اعتقاد داشت كه به هیچ وجه سرعت انتقال و یا هوشمندی خاصی ندارد. اینشتین تأكید میكرد كه موفقیتهای او نه به علت هوش فراوان بلكه به علت كنجكاوی غیر عادی او بوده است.
البته این كه نابغه ها مدعی هستند هوش ذاتی غیر عادی ندارند لزوماً به این معنی نیست كه در واقع چنین باشد، ولی البته خوب است كه به نظر آنها توجه كنیم. مردم غالباً تصور میكنند كه نوابغ كارهایی را در كمال سهولت انجام میدهند كه برای دیگران دشوار است، لیكن خود نوابغ كارهایی را كه انجام میدهند،‌آسان نمیدانند.
یكی از خصوصیاتی كه نوابغ را از بقیه مردم متمایز میكند این است كه این افراد، دست از تلاش نمیكشند، هر چند كه ادامه فعالیت مستلزم كار فكری طاقت فرسایی باشد. یكی از معاصران نیوتون دربارهی وی میگوید كه او به قدری در مطالعات خود غرق میشد كه اگر بعضی از آزمایشها و تجارب عملی، تنوعی در زندگی او ایجاد نمیكرد، مطالعات محض او را از پا در می آورد. سرسختی او در مقابله با مشكلات، فوق العاده بود. زمانی كه نیوتون به مطالعه هندسه دكارتی پرداخت گاهی در درك مطلب مواجه با اشكال میشد. جان كاندیوت عكس العمل وی را در چنین مواردی این گونه بیان میكند:
«… نزد خود شروع به مطالعه و آموختن مطلب كرد. دو سه صفحه كه خواند، متوجه شد كه دیگر چیزی نمیفهمد. آن گاه از اول شروع كرد و سه چهار صفحه پیش رفت تا این كه دوباره در درك مطلب مواجه با مشكل شد. بار دیگر كتاب را از اول آغاز كرد و به همین ترتیب پیش رفت تا این كه كاملاً بر آن بخش از ریاضیات تسلط یافت.»
به عبارت دیگر نیوتون اهل پشتكار بود. بخش دشوار را بارها و بارها میخواند تا سرانجام بر آن مسلط شود. و این كار را نزد خود و بدون كمترین كمك و راهنمایی دیگران انجام میداد.
سماجت و لجاجت در كار، به خصوص در كارهای صعب و طاقت فرسا، كه در نوابغی نظیر نیوتون ملاحظه میشود، خصوصاً زمانی به كار میآید كه شخص بخواهد نظیر همه ی بزرگان، دوره های یادگیری درازمدتی را پشت سر بگذارد. هر چند اغلب مردم گمان میكنند كسب دانش و مهارتی كه پایه ی فعالیتهای خلاقه است برای افراد نابغه آسانتر است، ولی حقیقت مطلب به طور قطع، غیر از این است هر كس كه بخواهد مهارت دشواری را فرا بگیرد، باید وقت بسیار و نیروی فراوان صرف كند. نوابغ هم ممكن است به اندازه ی افراد عادی به صرف وقت نیاز داشته باشند و لازم باشد كه از سالهای اولیه ی زندگانی به آموختن آن مهارتها آغاز كنند. رینولدز، هنرمند انگلیسی قرن هیجدهم میگوید:
«مهارت در نقاشی نیز هم چون مهارت در نواختن موسیقی، حاصل نمیشود مگر با تلاش و تمرین پایان ناپذیر. و یقین داشته باشید كه اگر این مهارت در جوانی به دست نیاید، بعداً ‌فرصتی برای كسب آن نخواهد بود. این كار دست كم همان اندازه دشوار خواهد بود كه كسی بخواهد بعد از بلوغ، خواندن و نوشتن را فرا بگیرد».
منبع : سایت تحلیلی MLM


همچنین مشاهده کنید