یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پروانه شمع مهر


پروانه شمع مهر
یکی از اسرارآمیزترین و بحث‌انگیزترین موضوعاتی که در عرفان مطرح است و بسیاری از وجود، معنا و مفهوم آن بی‌خبرند سماع است، سماع از ریشهٔ سمع و به‌معنای شنیدن است و در اصطلاح عرفان، ”سماع راه پیوند انسان به هیجان درون و رسیدن به حالی فراتر و توانائی و روشنائی بخشیدن به روح است“ و نیز ”سماع، آهنگ، آواز، سرود، پایکوبی و دست‌افشانی را شامل می‌شود.“
سماع به معنای شنیدن صدای اصل است، صدای هماهنگ و آهنگین جهان غیب که پیامی دارد و یادآور آوای زیبا و آشنائی است که پیشتر شنیده شده و روح قبل از درآمدن به این جهان با آن آشنا بوده و آن صدای حقیقت مطلق در روز الست است که در آن روز خداوند خطاب به ارواح گفت: ”الستُ بربکم“ ”قالو بلی“ ”آیا من خدای شما نیستم“ و ایشان گفتند: ”آری“.
یادآوری و خوشی شنیدن کلام خداوند در روز الست احوال سماع‌گر را دگرگون ساخته و او را به تهییج درون فرا می‌خواند، روح قصد عالم علوی می‌کند و به‌سوی نزدیک‌تر شدن به اصل خود حرکت می‌نماید، تا روز الست و کمال انسانی و عشق الهی را درک کند.
سماع حرکت عاشقان کبریاست، حرکتی گرم و پرشور و حال و در عین حال ساده و بی‌تکلف.
سماع سرشتی نامحدود دارد که شکوفائی توانائی‌های بی‌حد و مرز انسان را به ارمغان می‌آورد.
سماع نشاط صبح وصال و مستی حضور است و شاید بدین دلیل است که سماع را باید تجربه کرد زیرا وصف حال آن به گفتگو محال است، و چنان است که به گفتهٔ حضرت مولانا حیف است از گلشن دیدار به گلشن گفتار آمد. بنابراین منظر است که گفته‌اند ”سماع عبادت عاشق است، عاشق حقیقت“ و ”سماع عاشق از حقیقت، با حقیقت و در حقیقت است“ بنابراین ”سماع برای کسانی‌که به‌سوی حقیقت پیش نمی‌روند توصیه نمی‌شود.“
یادآوری خاطرهٔ روز الست و شنیدن صدای اصل در درون شور و هیجان طلب می‌آفریند و انگیزهٔ حرکت و پایکوبی و دست‌افشانی می‌گردد و باعث می‌شود تا سماع‌گر از جای برخیزد به حرکت درآید و به حال جذبه فرو رود.
وجد بارآور حالی در دل است جنید بغدادی معتقد است که: حرکت و وجد در سماع ازلی و امانتی است که از آغاز در جان آدمی به ودیعه گذاشته شده است. انسان در حالت وجد و چرخش با حرکت هستی و کائنات هماهنگ است و این هماهنگی از کوچک‌ترین ذرات (اتم‌ها و مولکول‌ها) تا کل هستی می‌باشد و بدین ترتیب بدن با حرکت و چرخش، و جان با هیجان و سرور حاصل وجد، به‌سوی نزدیک‌تر شدن به روح حرکت می‌کند.
وجد یک وارد الهی است که به‌دل سماع‌گر وارد می‌شود و او را به جهان سرور، شادمانی و اصل و وحدانیت پیوند می‌دهد.
عمروبن مکی وجد را یکی از اسرار باریتعالی می‌داند.
وجد قبض و ملال را از دل می‌برد و سماع‌گر را به خودجوشی و خودحرکتی می‌رساند تا بتواند خود‌به‌خود و بدون کوشش به حرکت و چرخش درآید.
جوهرهٔ سماع حرکت است و جوهرهٔ هستی هم.
اما هر حرکتی سماع نیست، ”سماع شیوهٔ حرکات کاملاً ویژه‌ای است و برای کسانی که هدفشان نزدیک‌تر شدن به خدای یگانه است، اختصاص داد، به فرمودهٔ حضرت مولانه که بر او رنگ سماع تکیه زده
در سماع راست هر تن نیست طعمهٔ هر مرغکی انجیر نیست
در واقع سماع وسیله‌ای برای تلطیف و تکامل وجود داست و کسی‌که این توسن را برای رسیدن به هدف وسیله قرار می‌دهد، ابتدا می‌بایست جسمی پاک، خالص، سلامت، نیرومند و با تعادل داشته باشد، زیرا سماع بر این عقیده استوار است که با حصول کمال جسمانی می‌توان به کمال معنی دست یافت. پس می‌بایست جسم را از ناپاکی‌ها و آلودگی‌ها پاک و منزه گرداند، سپس آن‌را خالص نمود، خلوص نیت پاک از آن‌جا آغاز می‌شود که در ذهن صلح و آرامش برقرار گردد و این با آوردن دو نیمکرهٔ مغز به توافق میسر می‌شود که با جمعیت افکار و تمرکز بر روی یک موضوع انجام می‌پذیرد، پاکی و خلوص، انسان هدفمند را به هدف و مقصود می‌رساند. پس از آن باید جسم را به‌سوی سلامت سوق داد و این از طریق تغذیه و تنفس درست، امکان‌پذیر است چون ”انسان همان چیزی می‌شود که می‌خورد“، تنفس را باید به‌صورتی انجام داد که هوا از طریق شش‌ها به همهٔ اندام‌ها و اعضاء بدن برسد. نیرومندی با انجام اعمال و حرکات درست حاصل می‌شود، هنگامی‌که بدن با وزن حرکت کند نیروی کمتری برای حرکت صرف می‌نماید، در این صورت نیروهای درونی و برونی هماهنگ شده خود حرکت می‌شوند و با کل چرخهٔ هستی همگون خواهند شد، زیرا حرکت وجه مشترک انسان و کائنات است.
روح انسان دارای تعادل است ”به‌راستی که انسان را در نیکوترین تعادل آفریدیم“. قرآن کریم سورهٔ تین، آیهٔ چهار.
اما اگر جسم به عدم تعادل برسد روح دیگر نمی‌تواند مرکب بی‌تعادل جسم را همراهی کند. لذا ممکن است فرد دچار احوالات سماع شود و به وجد بیاید اما جسم پاک، خالص، سالم، نیرومند و با تعادلی نداشته باشد تا بتواند مرکبی برای روح باشد و هنگامی‌که روح می‌خواهد با نیروی وجد بالا برود، مرکب نمی‌تواند با او باشد و بدین ترتیب ممکن است پیشرفتی برای انجام سماع راست حاصل نشود.
”ویژگی سماع، تقریباً همان‌کاری است که انجام می‌دهد، سماع هر احساسی را که در درون باشد، غم یا شادی، ترس یا هیجان، تنفر یا عشق را از دل می‌گشاید و قابل رؤیت می‌سازد که با گریستن، فریاد کشیدن، پایکوبی و حرکت جلوه‌گر می‌شود.“
”سماع‌گر دلی مهربان و حساس دارد، او نفس اماره را زیر پا گذاشته و بر آن پای می‌کوبد، سماع کسانی‌که حال و هوای درونی ندارند، نفسانی خواهد بود.“
کسی‌که می‌خواهد سماع‌گر باشد، دوره‌ای را برای آمادگی، نیاز دارد. این دوره به قابلیت فهم، دریافت و مشاهده، همچنین سلامت جسم، پاکی ذهن و نیروی خواستن، ایمان و ثبات بستگی دارد. ”کیانا تمرینات و دستورالعمل‌هائی است که اجراء آنها امکان تقویت نهاد آدمی و بیداری نیروهای نهفته ذاتیش را فراهم آورده و از او انسانی کامل و متعادل می‌سازد. تأمین پاکی، خلوص، سلامت، نیرومندی و تعادل جسم، همچنین برخورداری از رفتاری مناسب و هماهنگ را موجب می‌شود. کیانا منشأ اصلی و پایه و احساس حرکات معناداری است که بیشینه‌ای دیرینه دارد، اما با وجودی‌که خواستگاه آن این مرز و بوم است و هنوز جایگاه اصلی خود را نیافته است.
تلاش انسان در این‌کار هرگز به شکست و تباهی نخواهد انجامید، حتی تعداد کمی از این حرکات انسان را به رهائی، استحکام و شادی درون رهنمون می‌شود.
شادی، سرور، آرامش درون و برکت روزافزون از آن پویندگانی است که با آن همسو می‌شوند.
و در پایان
سماع آرام جان زندگانی‌ست
کسی داند که او را جان جانست

منبع: کتاب سماع نور نور نور، تدوین جواد تهرانیان ، انتشارات فراروان.
نازیلا مرتضوی
منبع : مجله دانش یوگا


همچنین مشاهده کنید