پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بنیادگرایی دینی به مثابه روش تفکری


بنیادگرایی دینی به مثابه روش تفکری
واژه بنیادگرایی در عرصه سیاسی از بعد از انقلاب اسلامی ایران وارد عرصه بین المللی جهان شد ولی می توان گفت برای اولین بار این واژه در مباحثاتی در درون مذهب پروتستان آمریکایی در اوایل قرن بیستم به کار رفت.پس می توان گفت بنیادگرایی پدیده ایی نو وبدیع می باشد زیرا اگر این اصل علمی را در نظر بگیریم که علم تبیین کننده و ضع موجود است و هیچگاه نمی تواند آینده را بصورت دقیق پیش بینی کند براین اساس بنیادگرایی علمی است که استارت تفکر سیاسی در عرصه حکومت داری با حضور دین سالاران ( تئوکراسی ) ایرانی زده شد که متفکران غربی اعتقاد داشتند که دنیا به سوی عقلانیت ابزاری و لائیتیسه پیش می رود انقلاب ایران سکته ای بود بر نقض تفکرات این دانشمندان اجتماعی و سیاسی و زمانی که بنیادگرایان اسلامی در افغانستان ماموریتشان برای مبارزه با کمونیسم تمام شد و نوانستند با تفکر بنیادگرایی خود ارتش سرخ شوروی را از خاک افغانستان بیرون کنند ضربه مهلکی بود بر بدن نحیف و ضعیف اتحاد جماهیر شوروی با فروپاشی شوروی و شکست تفکر کمونیسم بنیادگرایان اسلامی دیگر محبوبیتی نه برای غرب داشتند ولی محبوبیت آنها افزایش پیدا می کرد . زیرا اجتماعات شرق بخصوص کشورهای توسعه نیافته اسلامی به بنیادگرایانی می پیوستند که دهن کجی باشد بر جامعه غربی که توسعه ارزونی خودتان بلکه ما باید به نص (ذات ) دتین بازگردیم توسعه و پیشرفت باید از داخل جامعه آن هم با عقاید صرف اسلامی ودینی بیرون آید که گروه اسامه بن لادن نماداین تفکر بود لازم به ذکر است که بنیاد گرایی بن لادن اسلامی سلفی و وهابی مرتجعانه . باید تحقیق کرد که چه دلیلی باعث طرفداری بخصوص جوانان به این آیین شده است . در مقابل تفکرات پر زرق و برق دار غربی . در حالیکه اسلام شاخه ای دیگر هم در مقابل این تفکر دارد که بنیاد گرایی شیعی است ولی این بنیادگرایی بر اساس فرآیند زمانی معتدل تر و عملگرا شده است . که هانتینگتون در کتاب " برخورد تمدنها و بازسازی نظم نوین جهانی " بازگو می کند (نقل به مضمون) : « جهان اسلام در دهه۹۰ به بعد اسلامی تر می شود به غیر از ایران که بر خلاف این جریان اسلامگرایی حرکت می کند »بر جسته ترین ویژگی بنیاد گرایی دینی در این است که به دنیای نوین به شدت پشت کرده است . باید گفت از نگاه بنیادگرایی دینی دو وجنبه وجود دارد یک وجه آن این است نوگرایی معادل با انحطاط و فساد ، در حالی که اشاعه یک دنیایی مبتنی بر خدا ناباروری و زبازگشت به عصر طلایی اما می توان گفت که متاسفانه این نگاه ساده انگارانه و نادرست است . جنبه دیگر آن این است که بنیادگرایی دو وجه دارد یک وجه سنتی و نوین . زیرا مشخصا رابطه آن با نوگرایی آمیزه ایی از نفرت و حسادت است . بی شک چالش بنیادگرایی با نوگرایی می باشد زیرااز نگاه بنیاد گرایان آیین فرد گرایی روشی است برای خشنودی فرد این آیین غیر اخلاقی که کاملا هم منحط است و فسادهای اخلاقی را به بار آورده است . بر این اساس بنیادگرایان دینی از مردم می خواهند که خود را با یک نظام اخلاقی تجویز شده و مقرر شده توسط خداوند تطبیق دهند.باید گفت بنیادگرایان اسلامی در سودای اجرای مجدد شریعت هستند و بنیادگرایان مسیحی نیز به منظور مبارزه با بی بندوباری و مادیگری خواستار بازگشت به عصر اهمییت خانواده یا ارزشهای دینی شده اند . که این روش فکری هم در حکومتگران ایرانی بر اجرای شدید اسلام و حاکمان کاخ سفید به چشم می خورد و خود را منجیان آسمانی می دانند که بشر را به سمت ایمان و روشنایی و هدایت کنند.
●تفاوت بنیاد گرایی دینی با محافظه کاری و سنت گرایی
باید گفت اینجا بنیادگرایی با محافظه کاری تفاوت عمده ای دارد : محافظه کاری میانه رو دور اندیش ، متمایل به جانبداری از نخبگان و دفاع از سلسله مراتب است ، هوادار استمرار وضع موجود است ، در حالیکه بنیادگرایی جسور و شورمند ، گرایش مردم گرایانه پوپولیسم و مساوات طلبانه ، گاهی آشکارا حالت انقلاب دارد.باید ایمجا در نظر گرفت که بنیاد گرایی هیچ نسبتی با سنت گرایی ندارد زیرا سنت گرایی دلالت بر این اعتقاد دارد که نهادها و روشهایی موروثی به ویژه آنهایی که از تاریخی طولانی و مستمر برخوردارند بهترین رهنمودهای بشری هستند ولی بنیادگراها هوادار تفسیر " نوین " از آموزه های دینی و خواستار تجدید حیات کامل اجتماعی است.
●ارتجاع ، بنیادگرایی دینی ، مدرنیزاسیون
" بنیادگرایان را نمی توان ارتجاعی در معنای کلمه دانست " زیرا آنان اشتیاق خیلی خاص به جنبه های از نوگرایی نهفته است و آن مدرنیزاسیون یعنی استفاده ازابزارهای مادی غرب نمونه استفاده گروههای بن لادن از بهترین تجهیزات جنگی و ابزارهای و داشتن عالی ترین سایتهای کامپیوتری و راداری و دارا بودن پیشرفته ترین وسایل ارتباط جمعی ، می توان گفت که سازگاری بنیادگرایان با نوگرایی صرفا یک کردار متظاهرانه نیست . زیرا اعتقاد آنها به " تفسیر نوین " اعتقاد دارند تا اعتقاد به ساختارها و سنت های موروثی . به عقیده پارخ " بنیادگرایی دینی به بازسازی دینی در درون محدود نوگرایی می پردازد و حتی زمانی که با نوگرایی در درون محدوده دین پیکار می کنند ( هی وود ۱۳۷۹ ، ص ۵۱۲) با این تفاسیر آیا آیا می توان گفت دین ذاتا ضدمدرن و در بستر مدرنیته همواره بنیاد گرا است ؟ ما شما را به اثر بزرگ ماکس وبر در قرن ۱۹ که موضوع بحث آن تاثیر مذهب پروتستان بر ظهور سرمایه داری مدرن است رجوع می دهیم.وبر استدلال می کند که دین در بعضی مواقع در مقابل رشد جامعه مدرن مقاومت می کند و انرا به تاخیر می اندازد اما ما در شرایط دیگری می تواند هم چون محرک مدرنیزاسیئن عمل می کند . پس می توان گفت دین ذاتا ضد مدرن نیست . برخی از پاکدینان ( پیورتیان ) انگلیسی و آمریکایی به توسعه سرمایه داری مدرن و جامعه دموکراتیک کمک کنند و یا در جنبش ضد بردگی و ترقی خواهی و اخیرا در جنبش حقوق مدنی پیوند میان دین و انقلاب حقوق مدنی به ویژه در اندیشه مارتین لوتر کینگ مشاهده کرد به نحوی شگرف آشکار می سازد.جنبش اصلاح طلبی که معطوف به دین و به لحاظ سیاسی پرتوان است می تواند مقاصد دموکراتیک خود را پیش برد و مانع آنها نشود .
● بنیادگرایی به مثابه یک روش تفکری
در هر صورت بنیادگرایی به مثابه یک روش تفکری است که بر طبق آن ، اصولی را که دارای اعتبار تغییر ناپذیر و فوق العاده ای می باشند گرچه بنیادگرایی معمولا تداعی کننده دین و نص گرایی متون مقدس است > اما در آئین های سیاسی نیز یافت می شود ، حتی می توان گفت که شکاکیت لیبرالیستی نیز حاوی این اعتقاد بنیادگرایانه است که تمامی نظریه ها بایستی مورد تردید قرار گیرند و به جز خود لیبرالیستی . هر چند که واژه بنیادگرایی غالبا در معنای منفی به کاربرده می شود تا بیانگر نرمش ناپذیری ، جزم اندیشی و اقتدار گرایی باشد اما بنیادگرایی ضمنا می تواند موجب از خود گذشتگی و ایثار به خاطر یک اصل اعتقادی باشد .

منابع استفاده شده :
۱- سیک ، تیموتی / اسلام و دموکراسی ( دین ،سیاست و قدرت خاورمیانه ) / حسن محدثی، شعبانعلی بهرامپور / نشر نی چاپ اول ۱۳۷۹.
۲- عالم ، عبدالرحمن / تاریخ فلسفه سیاسی غرب (جلد اول ) / دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه / بهار ۸۳ چاپ هفتم.
۳- هی وود ، اندرو / درآمدی بر ایدئولوژی های سیاسی / محمد رفیعی آبادی / دفتر مطالعات سیاسی خاورمیانه / چاپ اول
مهدی علاقبند
منبع : هفته نامه فصل نو