شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

مهاجرت برخی روشنفکران دینی


مهاجرت برخی روشنفکران دینی
موج جدیدی از مهاجرت نخبگان آغاز شده است. از مدتی پیش تعدادی از روشنفکران دینی ایران را به قصد تدریس و تحصیل به مقصد یک کشور اروپایی یا آمریکایی ترک کرده‌اند تا در فرصت به‌دست آمده هم اندوخته‌های خود را بیشتر کنند و هم مدتی از فضای ایران دور باشند. این دومین بار است که نخبگان اقدام به مهاجرت می‌کنند. پیش از این و پس از تصدی مقام ریاست‌جمهوری توسط محمود احمدی‌نژاد برخی از روزنامه‌نگاران، نخبگان و چهره‌های دانشگاهی و دانشجویی ترجیح دادند از ایران خارج شوند تا برای مدتی از ایران دور باشند.
تازه‌ترین خبرها حاکی از مهاجرت دکترمحسن کدیور، حسن یوسفی‌اشکوری و تقی آزاد ارمکی است. این افراد از یکی، دو ماه پیش ایران را به قصد تدریس و تحصیل ترک کرده‌اند. مدتی پیش ناگهان از سوی وزارت علوم برخی از چهره‌های دانشگاهی بازنشسته اعلام شدند. همپوشان با این خبر، اعلام شد که امکان تدریس برای برخی دیگر از چهره‌های دانشگاهی که گرایش‌های سیاسی داشتند نیز گرفته شد. بدین‌ترتیب بود که از یک سو خبر از بازنشستگی چهره‌هایی مثل استاد باستانی‌پاریزی منتشر شد و از دیگر سو خبر رسید افرادی مانند محسن کدیور امکان تدریس در دانشگاه‌هایی مانند تربیت مدرس را از دست داده‌اند.
اگرچه اعتراضاتی شد، امّا این اعتراضات ره به جایی نبرد. محمود احمدی‌نژاد در آخرین دستوری که برای وزیر علوم صادر کرد خواستار به‌کارگیری چهره‌های دانشگاهی در دانشگاه‌ها بود، امّا از قرار معلوم دلخوری و دلزدگی هر دو باعث فاصله گرفتن برخی چهره‌های دانشگاهی از دانشگاه شد. چنانکه ناگهان خبرهایی که از بازنشستگی یا بیکاری اساتید دانشگاه‌ها می‌رسید به چهره‌هایی چون دکتر عالم‌زاده و دکتر علی‌آبادی از دانشکده الهیات، حسنعلی درودیان، احمد ساعی، سیدعلی آزمایش، آشوری؛ صفایی، رضا رییس‌طوسی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی و محسن کدیور و هاشم آقاجری، از دانشگاه تربیت مدرس، ختم شد و آرام آرام برخی از روزنامه‌ها خبر از نام‌های دیگر می‌دادند و ارقام مختلفی را از بازنشستگی یا بیکاری آنان اعلام می‌کردند.
بدین‌ترتیب شرایط برای مهاجرت برخی از این چهره‌ها فراهم شد چنانکه پیشتر نیز دکترحسین بشیریه و دکتر عبدالکریم سروش راهی جز مهاجرت نیافتند و برای فرصت‌های مطالعاتی به‌دست آمده به دانشگاه‌های کشورهای غربی رفتند. عبدالکریم سروش که اکنون به دهه ششم عمر خویش پای ‌نهاده، یکی از مطرح ترین متفکران دینی است که هجرت را بر ماندن ترجیح داده است. او البته مناقشه‌ برانگیزترین و اثرگذارترین “روشنفکر دینی” شیعی در دو دهه گذشته در ایران است. سرگذشت فکری این روشنفکر، نماینده تحولاتی است که یک نسل از سر گذراند.آوازه عبدالکریم سروش با رشته مقالاتی همه‌گیر شد که با عنوان “قبض و بسط تئوریک شریعت”، از اردیبهشت ۱۳۶۷ تا خرداد ۱۳۶۹ در مجله کیهان فرهنگی نشر یافت. در این مقالات، عبدالکریم سروش طرح نظریه‌ای را در معرفت‌شناسی دین مطرح کرد.این نظریه با مخالفت فقیهان روبرو شد.
عبدالکریم سروش در حالی عمر خویش را سپری می‌کند که نام‌اش بی‌گمان در تاریخ تفکر دینی در ایران در ادامه نام کسانی چون علی شریعتی و مرتضی مطهری باقی خواهد ماند. سروش اکنون در دانشگاه جرج تاون آمریکا به تدریس اندیشه سیاسی در اسلام برای دانشجویان دکترا مشغول است. او البته گه گاه به ایران سری می زند اما دلمشغولی های خود را در این دانشگاه دنبال می کند.
اکنون خبر از این است که محسن کدیور به یکی از دانشگاه‌های آمریکا رفته است. تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس ایرانی نیز دانشگاهی دیگری را در آمریکا یافته و او نیز به آنجا رفته است. دوشنبه هفته پیش نیز حسن یوسفی‌اشکوری برای مدت دو سال ایران را به قصد ایتالیا ترک کرد تا در نزدیکی شهر فلورانس به طی کردن یک فرصت مطالعاتی بپردازد. چنانکه پیشتر نیز دکترحسین سلیمی گویا از چنین فرصت مطالعاتی توسط یکی از دانشگاهی انگلیس استفاده کرده بود.
اکنون محسن کدیور استاد ۵۱ ساله ایرانی که به زبان های انگلیسی و عربی تسلط کامل دارد در آمریکا مشغول تدریس است. کدیور که در آغاز جنگ از سوی روحانیون شیراز به عنوان نیرویی که پشت جبهه به حضورش نیاز است، از جبهه بازگردانده شده بود، در قم بتدریج با جدی گرفتن درس، از سیاست فاصله گرفت و به قول دوستانش برای مدتها حتی روزنامه های عادی را هم نمی‌خواند. پیشرفت او در دروس بسرعت جای او را به عنوان یک چهره جدی که در آینده روحانیت کشور نقشی بسزا ایفا خواهد کرد، در میان روحانیون قم و بخصوص پیروان آیت الله منتظری باز کرد.
شاید در ابتدای کار، فضای راستگرای روحانی حاکم بر قم باعث شد تا او هم به موضع روحانیون سنت‌گرای قم نزدیک شود، اما بتدریج و با گذشت دوران چپ های کابینه موسوی و روی کار آمدن هاشمی رفسنجانی و پایان جنگ، محسن کدیور نیز مطرح‌ترین روحانی چپگرا و اصلاح طلبی شد که پیش از آنکه به چهل سالگی پابگذارد، به عنوان یک صاحب نظر فقه سیاسی شناخته شده بود. او جز مدتی که در مرکز مطالعات استراتژیک در کنار عباس عبدی، سعید حجاریان، علیرضا علوی تبار، و دیگران کار می کرد، صرفا به تحقیق، امور فقهی، نوشتن، تدریس و آموختن پرداخت. او از مهم‌ترین روحانیون نسل جدید شیعه ایران است، کسی که به دو زبان مسلط است، نظرات جدید سیاسی و اجتماعی را می شناسد، رمان و شعر و داستان و ادبیات را خوانده است، از خانواده ای غیرروحانی و اهل فرهنگ آمده است، بسیاری از اعضای خانواده اش در فرنگ زندگی می کنند، با شیوه های ارتباطی دنیای مدرن آشناست، در دانشگاه‌های معتبر جهان از جمله هاروارد، آکسفورد، توکیو و سایر دانشگاههای جهان حضور فعال داشته است.
کدیور که عضو هیات علمی گروه فلسفه اسلامی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران است، دوره کارشناسی مهندسی برق و الکترونیک دانشگاه شیراز را پس از سه سال درس خواندن رها کرد. در کنار دروس فقهی در مرکز تربیت مدرس دانشگاه قم دوره کارشناسی ارشد “الهیات و معارف اسلامی” را در سال ۱۳۷۲ گذراند و پایان نامه اش را با عنوان “وجود و ماهیت زمان در فلسفه اسلامی” با استاد راهنما دکتر احمد احمدی گذراند. پس از آن دوره دکتری فلسفه و حکمت اسلامی را با گرایش حکمت متعالیه در دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۸ به پایان رساند. او در حالی که رساله اش را کار می‌کرد، برای اولین بار به دلیل مواضع اصلاح طلبانه اش زندانی شد.
نوشتن رساله دکتری او با عنوان « تحلیل انتقادی آرا ابتکاری آقا علی مدرس در حکمت متعالیه» زیر نظر استاد راهنما دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی در زندان به پایان رسید. او در سال ۱۳۷۶ از حوزه علمیه قم درجه اجتهاد در فقه و اصول گرفته و اجازه اجتهاد وی توسط آیت الله حسینعلی منتظری نجف آبادی صادر شده است. محسن کدیور از سال ۱۳۶۲ و همزمان با تحصیل دینی در مدارس رضویه، آیت الله گلپایگانی و فیضیه مشغول تدریس بود و تا سال ۱۳۷۶ این کار را ادامه داد. وی از سال ۱۳۷۱ توسط دانشکده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق به عنوان مدرس مدعو پذیرفته شد و پنج سال در این دانشکده درس می داد.
لیست روشنفکران مهاجر دینی البته پایانی ندارد. اگرچه مهاجرت نخبگان البته موضوع تازه‌ای نیست. اما چنانکه سازمان جمعیت ملل متحد اعلام کرده، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ایران مهاجرت می‌کنند. بیشتر افراد نیز جذب دو کشور می‌شوند: اول آمریکا و سپس کانادا. بنابر آمار اعلام شده یک میلیون و دویست هزار نفر آنها به آمریکا، ۲۰۰ هزار نفر به کانادا، ۱۸۰ هزار نفر به انگلیس، ۱۱۰ هزار نفر به آلمان، ۱۰۰ هزار نفر به فرانسه، ۹۰ هزار نفر به سوئد، ۷۰ هزار نفر به استرالیا و بقیه به دیگر کشورها رفته‌اند. بنابر همین آمار ۴۵ درصد ایرانیان آمریکا، دارای مدرک تخصصی و فوق تخصصی هستند و سرمایه ایرانیان خارج از ایران حدود ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار برآورد می‌شود.
مهاجرت اگرچه پشت کردن به وطن و فراموش کردن پیوندها نیست، اگرچه بسیاری میهن خود را نه صرفا به دلایل سیاسی ترک می‌کنند، و اگرچه اسلام، انسان را به مهاجرت تشویق کرده است، امّا بی‌شک چنین مهاجرتی، خصوصاً مهاجرت نخبگان در بلندمدت زیان جبران‌ناپذیری را به کشور وارد می‌کند. یکسال پیش در همین ایام نایب‌رئیس مجلس هفتم به وزارت علوم هشدار داد: «متأسفانه مهاجرت نخبگان کشور سیر صعودی دارد و وزارت علوم باید در این مورد توضیح دهد.» او آگاهانه یادآور شد که: «خروج هر نخبه ایرانی در قالب مهاجرت، خروج بخشی از سرمایه‌های ارزشمند کشور است که غیرقابل جبران است.»
امّا به‌رغم آن هشدار و این یادآوری آگاهانه نه‌تنها هیچ توضیحی داده نشد، بلکه گویی شرایطی فراهم آمد تا این اتفاق تسهیل شود. اکنون کمی باید اندیشید و پرسید که این مهاجرت نخبگان، ولو منتقدان، به سود کیست و چرا دولتمردان چنانکه نمایندگان مجلس خواستند، هیچ توضیحی در این‌ باره نمی‌دهند.
اکبر منتجبی
منبع : شهروند امروز