شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


دبی دیگر دبی نیست


دبی دیگر دبی نیست
از دهها سال قبل وجود منابع عظیم نفت و گاز در حوزه خلیج فارس، این منطقه را مورد توجه قرار داد و دولت های استعمارگر، تسلط بر منطقه و ایجاد و تقویت حکومت های وابسته و دست نشانده را سرلوحه خود قرار دادند و چنین بود که به زودی تعدادی از کشورهای کوچک و بزرگ خلیج فارس طی قرن گذشته به شیخ نشین های تحت الحمایه تبدیل گردید.
گرمی هوا، آب و هوای نامناسب و آزار دهنده موجب شده بود که اغلب این جزایر و شیخ نشینها جمعیت زیادی نداشته باشند و برای تشکیل حکومت و سری توی سرها آوردن با کمبودها و مشکلات متعددی مثل بهداشت و آموزش و پرورش، نیروی کار متخصص و ... دست به گریبان باشند سیاست نرمش و احترام به همسایگان برای بهره برداری و کسب کمک های فنی و اقتصادی موجب گردید ایران تقاضای همراهی و معاضدت اکثر آنها، از جمله امارات را که از تعامل هفت امارت کوچک و بزرگ به وجود آمده بود لبیک گوید.
نیروی کار متخصص و سرمایه گذاری بی حساب سرمایه گذاران ایرانی ترقی و پیشرفت سریع امارات به خصوص دبی را در پی داشت مشاوران خارجی امارات پیوسته در تهیه و تدارک جاذبه های متفاوتی برای تجارت و سیاحت بودند از این رو احداث هتل های بزرگ بلندمرتبه و مجموعه های اقامتی و تفریحی و تجاری مجلل را در دستور کار قرار دادند.
امارات با فراهم ساختن تسهیلات فراوان، رفاه و آسایش، سرگرمی های گوناگون، بازارهای خرید با اجناس و قیمتی متفاوت و از همه مهمتر رعایت نهایت احترام برای گردشگران و توریست های خارجی مورد توجه قرار گرفت.
با ایجاد تورهای متعدد مسافرتی به امارات، و با اقبال مسافران و گردشگران ایرانی، سفر به امارات و دبی هر روز، افزایش بیشتری یافت و بدین سان هر روز میلیون ها دلار به بازارها و جیب فراخ اداره کنندگان امارات سرازیر شد.
به موازات افزایش مسافران امارات و دبی تسهیلات هم بیشتر می شد و این تسهیلات که در جلب رضایت صاحبان و طراحان تورهای سفر به دبی تاثیر فراوان داشت زمینه رقابتی مریی و نامریی با گردشگری داخل ایران خاصه مسافرت به قشم و کیش را به وجود آورد و از برکت بی توجهی های سازمان و نهادی که خود را متولی گردشگری می داند شرایطی فراهم آمد که تبلیغات حکایت از آن داشت که سفر به دبی اگر از پاره ای جهات ارزانتر از سفر به کیش و قشم و پاره ای نقاط ایران نباشد به گونه ای با آنها برابری می کند با این تفاوت که در دبی مسافران می توانند بسیاری از نادیدنی ها را ببینند و... چمدان های خود را از کالاهای مختلف با قیمتی ارزان تر پر کرده و به وسیله آن قسمتی از هزینه سفر را تامین کنند. تبلیغات آگاهانه یا ناآگاهانه افزایش روزافزون سفر به دبی را در پی داشت و تا آنجا پیش رفت که شنیده می شد بعضی از ایام مسافرتی همچون تعطیلات نوروز، یا تابستان با وجود گرمای آزار دهنده آنجا، آمار مسافران دبی از سفر رفته گان به قشم و کیش پیشی گرفته است که در این موفقیت علاوه بر هنر آژانس ها، بنگاه های تورگردان، برنامه ریزی های کاسب کارانه و نفع طلبی های بعضی از شرکت های هواپیمایی را نیز نمی توان نادیده گرفت زیرا:
در حالی که در بسیاری از استان ها، در بیشتر ایام، خاصه در پیک مسافرتی تهیه بلیت هواپیما برای تهران یا دیگر نقاط ایران به سادگی امکان پذیر نبود یا اختلالاتی در ساعات پرواز وجود داشت در پروازهای دبی کمتر دیده می شد و به طور کلی و در مقام مقایسه تهیه بلیت چه از طریق شرکت های هواپیمایی خارجی و چه شرکت های هواپیمایی داخلی راحت تر انجام می گرفت و تمام این عوامل دست به دست هم داد و تا آن جا پیش رفت که براساس گفته ها و شنیده ها هر هفته ۲۵ تا ۵۰ پرواز ایرانی یا خارجی در سراسر کشور به حمل تورها و مسافران ایرانی به دبی می پردازند و با امکاناتی که فراهم ساخته اند تعدادی از این پروازها برای رفاه گردشگران به طور مستقیم از مراکز استان ها به دبی صورت می گیرد و متجاوز از یک میلیون نفر آمار سالیانه گردشگران ایرانی به دبی می باشد که این رقم حدود یک چهارم کل توریست ورودی آن را تشکیل می دهد.
● پس از یک قرن
برنامه ریزی های امارات با همکاری و مشارکت فنی و اقتصادی دیگر کشورها، خاصه ایران پس از گذشت چند دهه به نتیجه رسید و سرزمین گرم و سوزان بی آب و علفی که جز نفت و گاز آن هم در دل خاک، توانایی دیگری نداشت به صورت یک منطقه آباد گردشگری و تجاری و بازرگانی و البته یکی از صادرکنندگان به نام نفت و گاز و درآمد جاذبه ها و امکانات تفریحی و توریستی آن در دیگر نقاط جهان نیز مورد توجه قرار گرفت و در نتیجه نیازش به یاوران سال های «نیاز» به سختی کاهش یافت و فرصتی فراهم آمد که بتواند بیش از پیش «مجری» منویات استعمارگران در منطقه باشد.
امارات که قسمت اعظم آبادانی و شکوفایی اقتصادش مرهون مراودات و کمک های ایران است با تحکیم حکومت و امکان جذب توریست و سرمایه گذار از دیگر کشورها، خیلی زود گذشته را فراموش کرد و به جای حق شناسی و سپاس از همکاری ها و کمک های مستقیم و غیرمستقیم، علمی و فنی و اقتصادی ایران، ساز ادعای ارضی کوک کرد و چشم طمع به قسمتی از خاک ایران دوخت و ادعای مالکیت سه جزیره ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک را بیش از قبل مطرح ساخت.
طرح این مسایل از سوی حکومتی که درصد قابل توجهی از ساکنین و مردمش مهاجر و از نژادها و کشورهای مختلف از جمله ایران است نمی تواند تنها به علت فقر فرهنگی و مشکل دسترسی به اطلاعات تاریخی باشد و اگر خود مطرح ساختن را نادیده بگیریم اثر نفوذی و دخالت دیگران را، در طرح این مسایل تنش زا، نمی توان نادیده گرفت.
امارات در حالی ادعای مالکیت این سه جزیره را دارد که یادداشت تفاهم ۱۹۷۱ مالکیت ایران را بر این جزایر بلامنازع می داند و حتی در کشورهایی که حق حیات بر گردن حاکمان امارات دارند اسناد فراوانی وجود دارد که حاکمیت ایران را به اثبات می رساند لاکن چون هرگز امارات نتوانسته است سند و مدرک و دلیل قابل قبولی در مجامع بین المللی ارایه دهد و ادعای او تنها بر دو دلیل آبکی و بچه گانه استوار است یکی این که در زمان مظفرالدین شاه افراد شیخ شارقه (شارجه یکی از هفت امارت تشکیل دهنده امارات) چند صباحی در این جزایر حضور داشته اند و دیگری عربی حرف زدن مردم آن است.
در مورد دلیل اولی اسناد موجود نشان می دهد که در آن زمان حضور بی اجازه این افراد مورد اعتراض مظفرالدین شاه قرار گرفته و چون شیخ شارقه مانند بسیاری از شیوخ و روسای طوایف این منطقه زیر چتر حمایتی انگلیس بوده جنرال قنسول انگلیس در بوشهر، در جمادی الاول ۱۳۲۲ کتبا جواب داده که این ها برای «علف چر» وارد شده اند و بدون ایجاد هیچ بنا و ساختمانی به زودی جزیره را ترک می کنند و نیز مدارکی مربوط به یک قرن پیش وجود دارد که نشان می دهد روسای طوایف شارقه (شارجه) اقرار نامه و تعهدی را برای کسب اجازه از ایران امضا کرده اند تا بتوانند احشام و گوسفندان خود را جهت «چرا» به ابوموسی انتقال دهند به علاوه بنا بر اظهار نظر خسرو معتضد محقق و مورخ معاصر اگر مردمان این جزایر و نیز مناطقی از جنوب ایران عربی حرف می زنند و حتی عرب هم باشند عرب هایی بوده و هستند که نسل در نسل تابعیت حکومت ایران را داشته اند و این تابعیت نه تنها از صد سال پیش، بلکه از زمان ساسانیان وجود داشته و در همه ایام آنها با تمام قوا از سرزمین و حکومت کشورشان ایران پاسداری می کرده اند.
خسرو معتضد همچنین می گوید اگر زبان ملاک مالکیت باشد مردم سوییس نیز برخی فرانسوی، بعضی ایتالیایی و جماعتی آلمانی سخن می گویند پس باید این سه کشور هم ادعای مالکیت قسمت هایی از خاک سوییس را داشته باشند.
● بازی جدید!
دولت امارات در ادامه ادعای پوچ و بی ثمر خود بازی جدیدی را پیش گرفته است و آن مستقیم و غیرمستقیم تجاوز به حقوق ایرانی های مقیم آنجاست. یعنی همان کسانی که موقعیت فعلی امارات ناشی از سرمایه گذاری ها و حمایت های فنی و علمی آنهاست که با توجه به میلیاردها دلاری که از سوی ایرانی ها در امارات سرمایه گذاری شده و صدها میلیون دلاری که توسط بازرگانان و گردشگران ایرانی هزینه می شود این اعمال عکس العمل شایسته ای را می طلبد.
در مورد اقدامات ناثواب و ایجاد مشکلات و گرفتاری های ناروای حکومت امارات مطالب بسیاری عنوان می شود که ما فقط به نمونه ای از آن می پردازیم:
فرهاد دوایی مدیر آژانس اوهانا می گوید:
ما سه سال پیش شرکتی را در امارات با کسب مجوز و سرمایه گذاری هنگفت ایجاد کردیم که در زمینه رزرواسیون هتل و ویزا و به طور کلی خدمات توریستی فعالیت می کرد.
در امارات ارگانی است به نام اداره توریسم که مجوز فعالیت شرکت های توریستی و گردشگری را صادر می کند و با تفاوت هایی، نقشی مانند سازمان گردشگری خودمان را دارد.
حدود ۸ ماه پیش، چون قرار بود برای تغییر کفیل و مدیر فنی شرکت مجوز را تمدید کنیم به اداره توریسم امارات مراجعه شد اما:
بر خلاف گذشته با رفتاری غیرموجه و زننده مواجه شدیم و به علاوه، برای تجدید مجوز شرایطی اعلام کردند که بی سابقه بود.
ما مجوز خودمان را براساس ضوابط امارات، بدون هیچ پیش شرط و محدودیت و مشکلی از همین اداره دریافت کرده بودیم و در سابقه فعالیت دو سه ساله شرکت نیز هیچ گونه تخطی از ضوابط یا مسأله ای وجود نداشت همواره مورد تأیید بودیم و براساس شرایط اطمینان دهنده ای که وجود داشت صدها میلیون تومان سرمایه گذاری شده بود.
از جمله شرایط جدید برای دریافت مجوز اول انگشت نگاری و اسکن مردمک چشم بود که طی ۳۷ سال گذشته سابقه نداشت و دیگر این که اعلام کردند برای تمدید مجوز باید پولی معادل صد میلیون تومان به حساب اداره توریسم امارات واریز شود و نیز ۸۰ میلیون بابت بیمه وارد کردن توریست به امارات پرداخت شود و اعلام شد که عدم تمدید مجوز جریمه های سنگینی با هر بازدید در بر خواهد داشت.
به علاوه اجاره محل که در حدود ده میلیون بود به ۱۵۰ میلیون تبدیل شد و تعهد پرداخت را نیز قبول نکردند و بدون توجه به قراردادهای اولیه نه تنها مجوز تمدید نشد بلکه یک طرفه آن را لغو نمودند و با برخوردی بسیار نامناسب و بدون ارایه هیچ دلیلی مجوز کارمندان ایرانی را نیز با این که هنوز زمان زیادی از اجازه اقامت آنها باقی مانده بود لغو کردند و اعلام شد حضور آنها در شرکت معادل ۲۵ میلیون تومان جریمه برای شرکت و ۱۲ میلیون تومان برای خود آنها در پی خواهد داشت.
مسأله دیگر این که بخشی از کار ما تهیه و خرید خانه و آپارتمان برای مراجعه کنندگان ایرانی بود.
در ابتدای کار مسوولان ذیربط اماراتی اعلام کرده بودند که خرید خانه یا آپارتمان به صورت اقساطی امکان پذیر است و با خرید ملک صاحبخانه و همسر و دو فرزندش اجازه اقامت دائم دریافت می کنند و در همان ابتدای کار نیز عده ای از این تسهیلات استفاده کردند.
اما بعد از مدتی که اوج آن در یک ساله اخیر است زیر تمام قول و قرار و تعهدات خود زدند و گفتند اجازه اقامت دائم نمی دهیم. به علاوه سند مالکیت عده ای که در ماههای اخیر خانه یا آپارتمان خریده اند و پولش را هم پرداخته اند به بهانه های مختلف نمی دهند مسأله مجوز اقامت خریدار و خانواده اش هم نامعلوم است و این در حالی است که تبلیغات شدیدی برای کشاندن مردم و دارایی هایشان به امارات ادامه دارد.
البته در همه موارد آنها مدعی بوده و هستند که به عنوان یک ضابطه با تمام ملیت ها همین رفتار را دارند در صورتی که این گونه نیست برای آمریکایی ها، آلمانی ها، ... با کمترین هزینه و کوتاهترین زمان ویزا و اجازه اقامت صادر می شود. یعنی با مهر زدن در فرودگاه!
در امارات اگر یک کارگر ساده هندی مجوز بخواهد با اولین مراجعه بلافاصله ویزای اقامت و اجازه کار دریافت می کند در حالی که اگر یک سرمایه دار، یا یک برج ساز و شخصیت ایرانی بخواهد همان مجوزها را دریافت کند باید مدتی آمد و رفت داشته باشد و ۳ مرحله را نیز که زیاد هم محترمانه نیست طی کند.
مرحله اول تأیید و اجازه اداره CID (که همان اداره اطلاعات آنجاست) و در مرحله دوم مراجعه و دریافت موافقت از اداره امینه است که در اداره CID قرار دارد و مقام بالاتر است و بالاخره مرحله سوم صدور ویزاست که شاید سخت ترین مرحله باشد و ایرانی ها را با مشکلات و بهانه گیری های خلق الساعه ای مواجه می سازد.
از دیگر بهانه جویی ها و بی حرمتی های آنها در بدو ورود ایرانی ها، حتی برای آن ها که ویزا دارند این است که علاوه بر انگشت نگاری و چشم نگاری اگر احیانا در گذرنامه یا ویزا مشکلی مثل کم یا زیاد بودن حرفی از حروف الفبا اتفاق افتاده باشد یا تاریخ تولد مختصر تفاوتی داشته یا کمی ناخوانا باشد، به جای تماس و تعامل و حل مشکل و ابهام ناخواسته صاحب آن را بدون هیچ فرصتی اخراج می کنند و از همان راه و فرودگاهی که آمده برمی گردانند.
مدیر آژانس اوهانا (دبی) و دنیاسیر سپس با اشاره به دهها نمونه از مشکلات و مسایلی که طی همین ایام در امارات و دبی برای مسافران و سرمایه گذاران پیش آمده ادامه داد:
در امارات ایرانیانی که سالهاست در شرکتهای مختلف مشغول کار بوده و هستند هم امنیت شغلی و کاری خود را از دست داده اند به عنوان نمونه:
به یکی از دوستان من که ۹ سال در شرکت مرسدس بنز امارات مشغول کار بود به طور ناگهانی و بدون هیچ عذر و بهانه ای اعلام کردند که کارش در این شرکت پایان یافته و مجوز کار و اقامتش نیز باطل گردیده است و در حالی که هنوز ۸ ماه از مجوز اقامتش باقی مانده بود او را به تهران فرستادند.
مشکل آفرینی و سخت گیری های بی جهت نه تنها برای تازه واردین و آنها که حالا می خواهند به کار بپردازند بلکه شرکت های قدیمی و با سابقه را نیز به نوعی گرفتار ساخته است.
افزایش فوق العاده هزینه ویزا و اجازه اقامت و پایین آوردن مدت آن، بالا رفتن شدید قیمت بنزین و سوخت و مایحتاج زندگی، چند برابر شدن کرایه مسکن، محل کار، افزایش مالیات ها و ایجاد عوارض های گوناگون حتی برای عبور از یک خیابان و اتوبان و بسیاری موارد مختلف دیگر، فشار بی سابقه ای است که در یکساله اخیر به مرور به وجود آمده است.
البته به ظاهر گفته می شود این قوانین و مقررات برای همه یکسان اجرا می گردد ولی در عمل غیر از این است کشورهای اروپایی و آمریکایی و ملیت های مختلف شرایط دیگری دارند ویزای آنها در فرودگاه مهر زده می شود و مدت آن هم دو ماه و نیم است ولی برای ایرانیان با گذشتن از ۷ خوان امارات تنها یک ماه است.
واقعیت اینست که از ۶ یا هفت ماه پیش نه دبی، دبی قبل است و نه ایرانی ها ایرانی های گذشته!
● آیا ...
حرف های این مدیر آژانس و دیگر کسانی که به گونه ای حق و حقوقشان در امارات پایمال شده و یا در گزند بی حرمتی و بی احترامی قرار گرفته اند و از این نظر گله و شکایت دارند چقدر صحیح است؟
آیا آنچه می گویند و شمه ای از ان نیز در اینجا گفته شد به گوش وزارت خارجه یا نهادهای مسئول اقتصادی و بازرگانی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هم رسیده است؟
نتیجه بررسی ها و تحقیقات آنها چه بوده و در صورت صحت چه اقداماتی در جهت احقاق حقوق پایمال شده انجام گرفته است؟
آیا در برابر محدودیت ها و بی حرمتی هایی که امارات برای سرمایه گذاران و گردشگران ایرانی به وجود آورده و پیگیر آن است عکس العملی در خور توجه صورت گرفته است؟
آیا برای مسافران و گردشگران و تورهای سیاحتی به دبی متقابلا محدودیتی قایل شده لااقل اطلاع رسانی و روشنگری لازم صورت گرفته است؟
این ها سوالاتی است که پی در پی در ذهن شنونده و خواننده مطرح می شود و اگر بگوییم که در نهایت تاسف برای خیل کسانی که برای سفرهای گردشگری با خرید مسکن یا اجازه دریافت اقامت فریب تبلیغات امارات خورده اند هیچ کاری انجام نگرفته است شاید درست نباشد و از سوی نهادها و سازمان های ذیربط اقداماتی صورت گرفته ولی به دلایلی از اطلاع رسانی غفلت شده است.
و این در حالی است که مردم انتظار دارند دستگاههای دولتی علاوه بر اطلاع رسانی و روشنگری در مراودات اقتصادی و توریستی با امارات تجدید نظر کنند.
مهندس هادی مدرس زاده
منبع : مسافران