دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


قیمت دارو


قیمت دارو
حق انحصاری دارویی باید شکسته شود به گونه‌ای که کشورهای جهان سوم بتوانند به آنها دسترسی داشته باشندشکست انحصار دارو باید به عنوان راه قطعی کاهش تعداد داروهای درمانی توسعه یافته و بازاریابی شده مورد توجه قرار گیرد.
کارخانجات داروسازی در حال انجام تحقیقات متعدد هستند تا جریان‌های سود آتی را برای شرکت‌های خود بیاورند. دانشمندان شاید به خاطر تعهد حرفه‌ای یا کسب احترام گروه همسالان خود کار می‌کنند، اما این پول شرکت است که تسهیلات تحقیقاتی، ابزار و حقوق و مزایا را تامین می‌کند.
سازش و توافقی وجود دارد بین اجازه دادن به شرکت‌های دارویی در بازیابی هزینه‌های تولید خود و نشان دادن نرخ بازدهی معمول، و اینکه اجازه بهره جستن از قیمت‌های انحصاری را پیدا کنند. در حال حاضر آنها اجازه یافته‌اند از مجوز ۲۰ ساله انحصاری برخوردار شوند، قبل از آنکه سایر شرکت‌ها بتوانند محصول آنها را کپی کنند و داروهای معادل و ژنریک تولید شود. شرکت تحقیقاتی باید در خلال این مدت هزینه‌های سرمایه‌گذاری را بازیابی کند، پیش از آنکه با رقابت حاصل از انواع داروهای کم هزینه روبه‌رو شود. در عمل زمان «تحت حمایت قرارگرفتن» کوتاه‌تر است و فرآیند آزمایش و خطا و تلاش برای تبیین تاثیر و امنیت داروی تولیدی و فرآیند تصویب قانونی ایمن بودن دارو حدودا ۱۲ سال از زمان ثبت اختراع طول می‌کشد. یعنی تنها ۸ سال برای حفظ و بهره‌برداری از بازار واحد باقی می‌ماند و به همین دلیل است که برخی داروها قیمت بسیار زیادی دارند.
کشورهای فقیرتر نمی‌توانند از عهده پرداخت این قیمت‌ها برآیند و به همین دلیل رو به داروهای مشابه و ژنریک می‌آورند. اگر این اتفاق بیافتد آنگاه نمونه‌های ارزان قیمت به سرعت به داخل بازار کشورهای ثروتمند وارد می‌شود و سودآوری کارخانه‌های تولید دارو و توانایی آنها در توسعه داروهای جدید را تضعیف می‌کند. به هر حال برخی شرکت‌های دارویی به توافقات داوطلبانه‌ای با کشورهای فقیر دست یافته‌اند که اجازه تولید کنترل شده داروهای ژنریک برای بیماران فقیرتر را می‌دهد.
این تفاهمات در سطحی گسترده کاربرد دارد، به طوری که بیماران کشورهای ثروتمند قیمت‌های بالا برای داروهایی می‌پردازند که در ظرف چند سال بیماران کشورهای فقیر با قیمت‌های کمتر به آنها دسترسی خواهند یافت. به این معنی که مردم غنی، مثل هر چیز دیگر، اول از همه به داروهای جدید دسترسی پیدا می‌کنند، و البته به این معنی نیز هست که مردم فقیرتر سرانجام از این داروها بهره‌مند خواهند شد.
مدارس باید محیطی عاری از مخاطره برای فرزندانمان فراهم آورند
چیزی به اسم محیط عاری از خطر وجود خارجی ندارد. درجاتی از مخاطره داریم و روش‌هایی برای مدیریت و کنترل مخاطره وجود دارد. بزرگ شدن و تربیت یافتن، منطقه‌ عاری از خطری نیست. کودکان با ارتکاب اشتباهات است که امکان یاد گرفتن پیدا می‌کنند. آنها هنگام بازی کردن به خود و به دیگران صدمه می‌زنند. هر روز آبستن بسیاری از حوادث مثل ضرب و صدمه دیدن و خراشیدگی است. در برخی موارد سخت و جدی‌تر حتی استخوان‌ها شکسته می‌شود. مدرسه نمی‌تواند عاری از مخاطره باشد. در آنجا پر از گوشه و کنار و سطوح تند و تیز و میز و صندلی‌های حادثه‌ساز است. بچه‌ها ورزش و بازی می‌کنند. بچه‌ها ممکن است به خودشان صدمه بزنند و جراحت بردارند. دو راه وجود دارد یا باید آنها را بی‌مهابا در معرض مخاطرات بالقوه قرار داد یا آنها را به شدت محدود و کنترل کرد به گونه‌ای که هیچ آزادی نداشته باشند و تجربه‌ای کسب نکنند. مدارسی که استفاده از سنگ مرمر را ممنوع می‌کنند، چون ممکن است بچه‌ها سر بخورند یا چوب‌بازی را منع می‌کنند چون ممکن است بچه‌ها استخوان همدیگر را بشکنند، در واقع بچه‌ها را از بخشی از بچگی و دوران کودکی‌شان منع می‌کنند.
کوشش در عاری از خطر کردن مدارس منجر به ممنوع ساختن بازدیدهای خارجی و بیرونی مثل میدان اسکی و تعطیلات پرماجرا مثل اردو و یا قایق‌سواری می‌شود. حتی بازدیدهای آموزشی می‌تواند ممنوع شود چون خطر حوادث ترافیکی و جاده‌ای وجود دارد. هیچ‌یک از این کارها لطفی در حق بچه‌ها نمی‌کند. این ممنوعیت‌ها جلوی تجربه‌ کردن‌های آموزنده را می‌گیرد و حتی آنها را از احساس آزادی در لذت بردن و هیجان‌های سرخوشانه‌ای که دنیای کودکی باید پر از آنها باشد، باز می‌دارد.
بخشی از مشکل در فرهنگ دادخواهی است که می‌گوید هر چیزی که اتفاق می‌افتد، به خاطر کوتاهی و اشتباه کسی است و هر بار که بچه‌ای صدمه می‌بیند، آن کس باید بهای آن را بپردازد. بخشی از آن بوروکراسی سلامت و ایمنی است که به دنبال پوشش دادن خویش است. هر چیزی که اتفاق می‌افتد به دنبال پیدا کردن متهمی هستند تا مسوولیت را به دوش او بیندازند، بنابراین مقامات دولتی به دنبال پیش‌بینی هر حادثه احتمالی هستند تا اجازه ندهند از ناحیه آن صدمه‌ای به آنها وارد شود. آنها سعی می‌کنند مدارس را به مکانی تبدیل سازند که هیچ‌کس مورد تعقیب قانونی قرار نگیرد یا مسوولین سلامت و ایمنی مورد ملامت قرار نگیرند که چرا نتوانستید حوادث را پیش‌بینی کنید. به این منظور آنها الزاما مدارس را مکان نامناسبی برای بچه‌ها می‌سازند. مدارس مانند خود دوران کودکی، نمی‌توانند عاری از مخاطره باشند.
برخی چیزها، مثل سلامت، را نباید ابزاری برای کسب سود ساخت چرا که نه؟ اگر کسب سود، انسان‌ها را تحریک به عرضه کالاها و خدمات ضروری می‌کند، پس این می‌تواند راهی مفید برای تضمین عرضه سلامت باشد. تولید تمامی کالاها و خدمات مستلزم صرف هزینه است، و امیدداشتن به کسب سود، روشی خوب برای تشویق مردم به تولید آنها است. قیمت‌ها به صورت یک نمایه و نشانگر، به آنها می‌گوید فعالیت خود را به کدام سمت سوق دهند. وقتی قیمت‌ها بالا است مردم تولید می‌کنند، چون سود بیشتری می‌برند و در فرآیند تولید، آنها کمبودهایی که باعث بالا رفتن قیمت‌ها شده است را از بین می‌برند.
یک بازار اصیل و واقعی برای چیزهایی مثل سلامت، منابع را در جایی که مورد نیاز است، قرار می‌دهد. مردم به همان حدی به مراقبت سلامتی اهمیت می‌دهند که متقاضی آن هستند و در حدی ممکن است متوقف شوند که احساس کنند هزینه آن را باید بپردازند. برای ده‌ها سال، انگلستان به نسبت همتایان خویش با بخش‌های سلامت خصوصی بزرگ‌تر، به میزان سرانه کمتری در نظام سلامت ملی خود هزینه کرده است. مردم مبالغ بیشتری را شخصا صرف سلامت می‌کردند تا اینکه از محل مالیات‌ستانی برای سلامت آنها هزینه می‌شد. این به خاطر آن نیست که نظام سلامت ملی انگلستان ارزش بهتر و بیشتری می‌دهد، خیر، بلکه بر عکس به نتایج ضعیف‌تری دست یافته است. انگلستان تعداد اسکنرهای کمتری به ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت خود دارد، کمتر از حد معمول واحدهای دیالیز کلیه دارد، عمل کلیه کمتری دارد و در همۀ معیارها از حد کمتری برخوردار است و در بسیاری از بیماری‌های مهم دارای حد مرگ و میر زودرس بالاتری نیز است.
ممکن است تصور شود که غذا حتی از سلامت مهم‌تر است. اما تصورکنید وضعیت غذایی چگونه می‌شد اگر قرار بود اغلب مردم برای تهیه مایحتاج خود به دولت وابسته باشند و هزینه غذا از طریق نظام مالیات‌ستانی تامین می‌شد، تحت یک نظام اداری دولتی اداره می‌شد و فقط از طریق شعب عرضه و تدارک‌رسانی تایید شده دولتی در اختیار مردم قرار می‌گرفت. هر چند غذا مهم است، اما بازار خصوصی خیلی لایق‌تر از بخش برنامه‌ریزی شده دولتی می‌تواند تامین مایحتاج غذایی ما را تضمین کند. اگر خواهان جامعه‌ای هستیم که در آن حتی مردم فقیر بتوانند مراقبت سلامت کافی داشته باشند راهی بهتر از تدارک و عرضه انبوه دولتی وجود دارد. می‌توان اطمینان یافت که مراقبت سلامت در سطحی گسترده و قابل دسترس همگان وجود دارد و منابعی فراهم شده‌اند تا مردم فقیر هم بتوانند به آن دسترسی داشته باشند.
نویسنده: ماسن پیری
مترجم: جعفرخیرخواهان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد