جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


برای تنفس در هوای امروز، غزل را کنار گذاشتم


برای تنفس در هوای امروز، غزل را کنار گذاشتم
شكارسری این روزها در كنار سرودن شعر و انتشار كارهای جدیدش به تحقیق درباره شعر و نقد آن می‌پردازد. مجموعه‌های باز جمعه‌ای گذشت، گزیده ادبیات معاصر (شماره ۵۴)، از تمام روشنایی‌ها چراغانی‌های بی‌بدیل و... از این شاعر خوشگو و پرگوی روزگار ما به چاپ رسیده است. مطلب زیر، چكیده‌ای از گفت‌وگوی ما با او درباره تحولات شعری در سال‌های اخیر و شعر امروز ایران است.
شكارسری غزلسرای دهه ۶۰ و ۷۰ این سال‌ها بیشتر یا حتی بهتر است بگوییم به‌طور مطلق به‌عنوان شاعری مطرح است كه اشعار سپید و به‌طور كلی آزاد می‌سراید، چرا؟
بدون اینكه بخواهم بیانیه‌ای در رد غزل یا تایید شعر بی‌وزن صادر كنم، باید صادقانه بگویم غزل منعكس‌كننده خوبی برای جهان امروز نیست.
غزل یك فرم بسته شعری است با ضروریات و مختصات خاص خودش و كار در این قالب مستلزم پایبندی به وزن و عدول‌نكردن از قواعد وزنی و عروضی است. مثلا شما نمی‌توانید غزلی بگویید كه قافیه نداشته باشد یا شعری كه در آن تساوی اركان عروضی در مصراع‌ها رعایت نشده باشد. شاید این یك احساس شخصی باشد اما در هر صورت من برای تنفس در هوای امروز و انعكاس احساسم با زبان روزگار خودم ناگزیر به پشت‌سر گذاشتن و گذشتن از چنین محدودیت‌هایی هستم.
ـ این نقد را به گفته‌های خودتان وارد نمی‌دانید كه مثلا عده‌ای بگویند شكارسری شاعر برای دور‌زدن مشكلات خلق یك شعر، لازمه‌های وجودی آن را انكار می‌كند؟
چه كسی در روزگار ما می‌تواند اثبات كند كه وزن لازمه انكارناپذیر شعر است؟ اتفاقا پایبندی به نظم را هم می‌توان نوعی دور‌زدن سختی تحقیق مداوم و نوآوری در عرصه شعر دانست.
وقتی اعتقاد رایج و غالب این است كه شعر اصولا در حال فاصله‌گرفتن از فرمالیزم است، چه‌طور می‌شود كسی را كه هم‌جهت و هم‌گام با این جریان در حال حركت است كوبید كه چرا كاری را كه شاعران چند قرن پیش می‌كردند، نمی‌كنی. باید به این هم اشاره كرد كه شعر آزاد گفتن به معنی آسان شعر گفتن نیست. وقتی ما جاذبه‌های تحمیلی موسیقایی را از شعر می‌گیریم، باید جذابیت‌های دیگر را در آن تقویت كنیم.
با این حال قبول دارید كه نفی كامل وزن می‌تواند منجر به وجود اشعاری باشد كه در مواقعی فقط سراینده درباره آنها ادعای شعری دارد.
ببینید وقتی الیوت می‌گوید «ما چیزی به نام شعر آزاد نداریم» در‌واقع به سوال‌هایی از این دست هم پاسخ داده است. سرودن شعر آزاد به‌معنای رهایی از هرگونه قید و نبودن تفاوتی بین نثر و شعر نیست و در هر حال باید به تفاوت بین زبان شاعرانه و غیر‌شاعرانه توجه داشت. به هیچ وجه نمی‌توان با چیدن تصادفی كلمه‌ها به زبان شاعرانه دست یافت. در عین حالی كه اعتقاد دارم شعر امروز از توصیه‌های فرمالیستی به‌عنوان یك فرمول كلی دور می‌شود، با این حال و همانطور كه در مقدمه كتاب «از تمام روشنایی‌ها» گفته‌ام، شعرهای اینگونه را كه فاقد هرگونه جذابیت موسیقایی هستند، در حیطه معنایی قابل ارزیابی و نقد می‌دانم.
نكته دیگری كه حتماً باید در این باره بگویم، این است كه صحبت سختی و آسانی در سرودن شعر، زمانی مطرح بود كه شاعران سپید‌سرای دهه‌های گذشته فرم‌های زبانی و بیانی خود را مقابل وزن و عروض شعر قدمایی مطرح كرده بودند.
طبیعی بود كه نقد شتابزده چنین اقدامی این باشد كه فرار از سختی رعایت‌كردن وزن و التزام به بحر‌های آنچنانی به ارائه چنین فرم‌های ساده‌ای انجامیده است اما شعر این سال‌ها حتی چنین فرم‌های پنهان و مستتری را هم كنار گذاشته است و در بسیاری موارد، سنگینی بار خود را روی دوش جنبه‌های موسیقایی، شعر ینه نكرده است.
صحبت از عبور شعر امروز از چنین فرم‌هایی حتی به شكل مستتر و مخفی آن یا به قول پایبندان به این نوع فرم‌ها ـ وزن درونی ـ گردید و چند دقیقه پیش درباره زبان شاعرانه و غیر‌شاعرانه گفتید. ـ این دو را چطور با هم جمع می‌كنید؟
اصولا شعر با زبان شاعرانه آفریده می‌شود اما همین زبان دارای دو وجه برونه و درونه است كه اولی با جهان دال‌ها و دومی با جهان مدلول‌ها
سر و كار دارد.
هنجار‌شكنی در برونه زبان به همان شكلی كه در كار فرمالیست‌ها دیده می‌شود، صرفا به ایجاد نوعی نظم منتهی و شعر به یك اثر موسیقایی یا اثری با جنبه‌های مشخص موسیقایی تبدیل می‌شود اما هنجارشكنی در درونه زبان اگر آگاهانه صورت بگیرد، ما را به جوهره شعری نزدیك‌تر می‌كند.
در تاریخ ادبیات فرم‌ها تغییر كرده‌اند، بدون اینكه آسیبی به ذات شعر وارد بیاید. نیاز به یادآوری نیست كه قالب‌های شعر كلاسیك به شعر نیمایی رسیده و از آنجا به بعد شعر آزاد مبتنی بر برخی مولفه‌های شعر نو نیمایی پدید آمده است و ما از شعر آزاد، نظیر آنچه با نام شعر شاملویی می‌شناسیم و تار و پود آن گره‌هایی پیدا و پنهان با وزن دارد، به شعری رسیده‌ایم كه امروز برای مطرح‌شدن نیاز چندانی به این شگردها نیست.
ـ شاید برای تغییر‌دادن مسیر صحبت و در عین حال كامل‌شدن صحبت‌های قبلی این سوال لازم باشد كه بدون وزن و به قول شما بدون تكیه به چنین شگردی شعر امروز ما در حال طی كردن چه مسیری است؟
هماهنگی اقتدارهای شعری.
ـ اقتدارها؟
اقتداری كه در خود شعر وجود دارد یا بهتر است بگویم در فضای شعری دیده می‌شود.
در حیطه زبان ما با یك سری اقتدار مواجهیم كه هر یك به جای خود شروع به عمل می‌كند و در جای خود موثر است. با شنیدن جمله خبری «هوا سرد است». یك اسكیمو یك معنی حسی دارد و كسی كه ساكن مناطق حاره است یك نوع برداشت دیگر اما اگر این را اخوان‌ثالث بگوید جریان كلا فرق می‌كند. شما در اینجا با اقتدار مولف و هنرمند روبه‌رو هستید.
دومین نوع اقتدار، اقتدار مخاطب است یعنی اینكه مخاطب قدرتمند یا ابرخواننده می تواند از هر متنی احساس خوانش شعری بكند. شطحیات و متون كلاسیك در روزگار ما توسط بخشی از خوانندگان، این‌گونه خوانده می‌شوند.
اقتدار دیگر مربوط به بافت موقعیتی متن از نظر مكانی و زمانی است. هوا سرد است در شعر با سردی اما در كتاب فیزیك تفاوت كلی و اساسی دارد.
و بالاخره چهارمین و آخرین اقتدار مربوط به متن می‌شود. اكثریت قریب به اتفاق متون ادبی این نوع اقتدار را داشته‌اند.
ـ آخرین سوالم كه شاید جواب آن جمع‌بندی صحبت را هم در خود داشته باشد این است كه با توجه به فاصله گرفتن شعر شما یا حتی بشود گفت شعر مورد پسند شما از چنین فرم‌هایی و با توجه به نیازی كه برای نوآوری در شعر حس می‌كنید، چه نظری درباره تغییرات اخیر در قالب غزل دارید؟ منظورم ایجاد فضاهای جدید و كاربردهای جدید قافیه و اتصال یا جدایی بیت‌ها و مصراع‌ها و ...؟
شاید بهترین جوابی كه می‌شود به این سوال داد این باشد كه این تغییرات را نمی‌توان لزوما به حساب نوآوری در عرصه غزل و شعر كلاسیك گذاشت. به عبارتی سفسطه‌های جدید مبتنی و متكی بر توصیه‌های پست‌مدرنیستی كه به رد هرگونه كلان روایت می‌پردازد و عدم اعتقاد به هیچ معیار و مختصاتی در حوزه ادبیات و بروز و ظهور پدیده بینامتنیت توسط این عده در متون مختلف و رسیدن به نوعی كلاژ و قطعه‌چینی در متون و بالاخره ایجاد متن‌های چند تكه یا گسست نما به خلق چنین غزل‌هایی منتهی شده است.
قطعا با وجود چنین تحركاتی كه صرفا مربوط به برونه زبان است، باز هم نیاز به دوری از وزن و توجه به زبانی ویژه روزگار ما در جهت غنا بخشیدن به فضاهای شعری و ایجاد امكان برای تحولی در درونه زبان را كاملا فوری حس می‌كنم.
منبع : روزنامه تهران امروز