سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

پس لرزه های یک جنبش سیاسی


پس لرزه های یک جنبش سیاسی
افكار عمومی جهان تاكنون فقط به پیشینه سیاسی وقایع آمریكای لاتین خیره شده است. اما زیر لایه سیاسی این حوادث زنجیره ای، موجی از پیامد اقتصادی پنهان است. جنبش های انتخاباتی آمریكای لاتین به معنای واقعی یك خیزش تمام عیار علیه نظم و نظام اقتصادی این منطقه بود. گروه های مردمی كه سیل آسا و خودجوش، آرای خود را به صندوق ها سرازیر كردند سودای رهایی از چنگ فقر و عقب ماندگی را در سر داشتند. اكنون در فردای انتخابات ونزوئلا، اكوادور، نیكاراگوئه و بولیوی همه جا سخن از سرنگونی رژیم های غربگرا است. اما در پرده دیگر این حوادث، رژیم ها و الگوهایی رو به افول نهادند كه سالیان درازی بر اقتصاد و تجارت این سرزمین حكم می راندند. از همین روست كه صاحبان صنایع و سررشته داران تجارت انرژی بیش از اهل سیاست به پیام حوادث آمریكای لاتین گوش سپرده اند همان ها كه از منبع بیكران انرژی این منطقه بهره می جستند.
از این منظر است كه ناظران معتقدند پیام ها و پیامدهای اصلی جنبش های انتخاباتی آمریكای لاتین هنوز در راه است. توده های فقیر كه آن صحنه های اعجازگونه را پای صندوق های رأی خلق كردند ، منتخبان خود را با پوشه ای از اندیشه ها و تصمیم های انقلابی راهی خانه قدرت كرده اند. «رستاخیر فقرا» زمانی رخ خواهد نمود كه آن ایده ها و تصمیم ها به منصه ظهور برسند. از كاراكاس تا برازاویل، رهبران توده ای وعده داده اند كه خزانه اقتصاد را ر روی فقرا خواهند گشود و ثروت ملی را در این سامان به دست صاحبانش خواهند بر گرداند.
● پرچم جنبش اقتصادی در دست یك سرخپوست
شاید خط شكن این میدان، اوو مورالس باشد كه حتی پیش از ورود به كاخ ریاست جمهوری با بیگانگان اتمام حجت كرد. او این هشدار را در چشم طرف های سرمایه گذار اروپایی و آمریكایی نشاند كه منتظر مماشات و مصالحه نخواهد نشست. سرخپوست ۴۶ ساله بولیوی وقتی بر كرسی قدرت نشست، اولتیماتومی شش ماهه برای كمپانی های اروپایی و آمریكایی نوشت. او همه قراردادها و معاهدات اقتصادی كمپانی های چندملیتی را ملغی اعلام كرد و با این اقدام، بولیوی را در مسیر تصمیم های توفنده اقتصادی قرار داد. طرف های مورالس در این مبارزه بزرگ، همگی قدرت های پرآوازه جهان اقتصاد و انرژی بودند: شركت های رپسول از اسپانیا، توتال از فرانسه، اكسون از آمریكا، بریتیش گاز از انگلیس، پتروبراس از برزیل.
اما از شهرت و قدرت این غول های اقتصادی هیچ اثری در روحیه و روان سیاستمدار بولیویایی پیدا نبود. مورالس در برابر كسانی كه قدرت های پنهانی و افسانه های این غول ها را به رخ كشیدند خشم توده های فقیر آمریكای لاتین را نشان داد و شیرهای نفت و گازی كه شاهرگ حیات اقتصادی خطه غرب به آن وابسته است. مورالس نیز چون همتایان انقلابی اش از عمق پیوستگی اقتصاد جهان مدرن بر چاه ها و معادن آمریكای لاتین باخبر بود. از طرفی او می دانست ورود در این میدان مبارزه چه افقی از امید را به روی مردم رنجور این منطقه می گشاید. لذا در راهی كه آغاز كرده بود و تصمیمی كه وعده داده بود تردید و هراس به دل راه نداد.
در روز دوشنبه ای كه در تقویم جهان صنعت و سرمایه داری دوشنبه سیاه نام گرفت، مورالس اعلام كرد كه منابع نفت و گاز بولیوی را ملی می كند. او حتی از ارتش و سربازان وطنش خواست از این حركت چون مجاهدتی وطن پرستانه پشتیبانی كنند و نظامیان را گسیل كرد تا كنترل حوزه های نفت و گاز را در دست گیرد. مورالس در فرمان صادره كه رنگی از سیاست های حماسی داشت گفت: «از این پس كلیه حوزه های نفت و گاز كشور تحت اراده فرزندان ملت و پابرهنگان بولیوی اداره خواهد شد و دولت مالكیت، اختیار و كنترل كامل این منابع را بازپس خواهد گرفت.
حركت مورالس نخستین شوكی بود كه جنبش های سیاسی آمریكای لاتین برای دنیای اقتصاد به ارمغان می آورد، تصمیم رهبر سرخپوست بولیویایی ها چنان غافلگیرانه بود كه حتی همفكران چپگرای او در اسپانیا نیز بهت زده شدند.
● مبارزه ای گسترده تر از حركت چاوز
بی گمان ریسك مبارزه ای كه مورالس آغاز كرد، بسیار بزرگ تر از چاوز بود. اگر رهبر كاراكاس در تصمیمات اقتصادی خود آمریكایی ها را به چالش كشیده بود، مورالس جبهه ای گسترده از منافع دولت های غربی از فرانسه تا انگلیس و از اسپانیا تا آمریكا را به مخاطره انداخت.
برپایه گزارش محافل اقتصادی در این ماجرا پای منافع ۲۶ شركت خارجی، درگیر بود. منافع كسانی كه از سال ها پیش در این سرزمین و میادین نفت و گاز و معادن به اكتشاف، حفاری و پالایش و تولید سرگرم بودند. پهنه اقتصادی بولیوی در حوزه منافع طرف های غربی جایگاهی منحصربه فرد دارد. سرزمینی كه نام دومین منبع ذخیره گاز آمریكای جنوبی را به خود گرفته و میزان ذخایر آن حدود ۵۵۰ میلیارد متر مكعب برآورد شده است. علاوه بر این روزانه ۴۰ هزار بشكه نفت از آن استخراج می شود.
به جز نفت وگاز، بولیوی دارای معادن طلا، نقره و مس است. خارج كردن این همه منابع اقتصادی از چنگ بازیگران اقتصادی، چندان آسان نبود. مورالس برای این كار به تاكتیكی سیاسی ـ حقوقی دست زد تا راه را بر اعتراض و اقامه دعوا ببندد. او نقشه خود برای ملی كردن منابع طبیعی این كشور را با یك ضرب الاجل شش ماهه عملیاتی كرد.
۱۸۰ روز به طرف های خارجی و شركای سنتی بولیوی مهلت داد تا به تغییر و تجدیدنظر در قراردادها و معاهداتی بپردازند كه در نظر مورالس و قاطبه حامیانش ناعادلانه و سودجویانه بود و بالاخره درست در پایان این مهلت قانونی و ضرب الاجل، او تصمیم خود را به اجرا درآورد. مورالس هنگام قرائت بیانیه ملی شدن نفت و گاز بولیوی این تصمیم خویش را به خواست ملی و ریسمان عدالت آویخت و گفت: «ما با معامله و مشاركت با خارجی ها مخالفتی نداریم ولی خواسته و مقصود هر بولیویایی معامله ای عادلانه و منصفانه با جهان خارج است».
به هر تقدیر در روزی كه جهان، در نقطه ای از آمریكای لاتین، نظاره گر مبارزه پرشور یك رهبر پرنفوذ برای شكست شركای سیاسی آمریكا و اروپا بود، در نقطه ای دیگر، عضوی دیگر از این رهبران طرح مبارزه ای بزرگ تر را علیه شركای اقتصادی غرب طراحی می كرد. اگر نتیجه مبارزه سیاسی یكشنبه كاراكاس به حذف حلقه های نفوذ ایالات متحده انجامید، بی شك، ماحصل مبارزه یكشنبه در لاپاز، رشته بلندی از منافع اقتصادی غرب را دچار مخاطره خواهد كرد. تاریخ و زمانی كه مورالس برای اعلام تصمیم حساس خود تعیین كرده بود، تصادفی نبود، او درست روزی كه نغمه پیروزی قاطع چاوز، فضای آمریكای لاتین را فراگرفت عملیات بزرگ خود در بستر اقتصادی غربی ها را آغاز كرد.
● اتحادی بر گرد یك جهان بینی
مورالس در تصمیم و اندیشه اقتصادی خود تنها نیست و همین معادله مقابله و مبارزه را برای طرف های غربی و حریفان او دشوار می كند. شاید با نگاه به تجربه سركوب جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و ده ها جنبش دیگر، عبور از این دست نهضت ها برای كمپانی های كاركشته امری محال نبود چه آن كه بازیگران بازار نفت و انرژی اندوخته ای سرشار از ترفند و تجربه در مواجهه با جنبش های انقلابی دارند. اما آنها اكنون در بولیوی با نمونه ای كاملاً متفاوت روبه رو هستند، آتشی كه از جرقه ملی شدن نفت و گاز بولیوی برخاسته بشدت خطر گسترش و اشاعه به سایر نواحی آمریكای لاتین را دارد. هرگونه بی احتیاطی در برخورد با این كانون آتش می تواند نقاط حساس دیگری را نیز مشتعل سازد. بنابراین حركتی كه در لاپاز شروع شده نقطه پایانش بولیوی نخواهد بود. نسل امروز رهبران آمریكای لاتین، پیش از آن كه در عالم سیاست طرح رفاقت ریخته باشند در وادی اندیشه اقتصادی به هم پیوند خورده اند. كافی است، نطق ها و نظرات انتقادی آنها حول مسائلی چون مناسبات حاكم بر اقتصاد و سیاست بین الملل، روابط دولت ها و ملت ها و یا الگوهای توسعه و رشد اقتصادی را از نگاه بگذرانیم.
آنها یكپارچه و همصدا نئولیبرالیسم و تجلیات آن را در سیاست و اقتصاد به چالش می كشند. معتقدند، این اندیشه از گشودن گره نیازهای مبرم زندگی بشر ناتوان است و در میدان زمامداری نئولیبرالیسم نسخه ای ناخوانا برای درمان درد توده های نیازمند است. مورالس و دوستانش ابایی از این ندارند كه به غرب بگویند پروژه آزادی و دموكراسی را تا زمانی كه در این نواحی آسیب پذیر، رفاه، بهداشت موجود نیست، سطح آموزش و استاندارد زندگی پایین است به تأخیر بیندازد. این سخن بارها از زبان مورالس، چاوز و دیگر رهبران چپگرای آمریكای لاتین شنیده شده كه جامعه و مردم گرسنه و اسیر فقر لیبرالیسم برایش مفهومی ندارد.
مورالس در یكی از نشست های خود با روزنامه نگاران به صراحت گفته بود كه «با شكم سیر و بدون داشتن نیازهای روزمره در اتاق های گرم نشستن و از لیبرالیسم ایده آل سخن گفتن كاری است آسان ولی تا عمل صدها سال فاصله دارد».
بنابراین تصمیم اخیر مورالس بر پشتوانه ای از عقاید تكیه كرده است كه باید به عنوان «بینش مشترك» نسل جدید رهبران آمریكای لاتین بدان نگریست. آنها با وعده و آرمان تغییر مسیر جویبار ثروت و اقتصاد به سوی برهوت فقر و زندگی فقرا به صحنه آمده اند و این حركت را نوعی تكلیف انقلابی و رسالت تاریخی می بینند كه از عایدات و درآمد نفت و گاز و دارایی كشور برای پر كردن حوزه های فقر و تأمین مایحتاج معیشتی وی استفاده كنند.
● تأمین نیازهای آموزشی، بهداشتی مردم
برای درك این رشته از آرمان مورالس و دوستانش باید در اجزای دیگر تفكرات اقتصادی آنها تأمل كرد. آنجا كه روند تاریخ منطقه و سرگذشت سیاسی سرزمین خود را بر محور سودجویی و یغماگری صاحبان قدرت تحلیل می كنند. چنانكه مورالس در مصاحبه مطبوعاتی اش می گوید: فقر و تهیدستی این سرزمین ریشه در غارت و فساد عده ای اندك دارد و تأكید می كند «جان مردم بولیوی از فساد اقتصادی و تبعیض ها و بند و بست ها به لب رسیده است».
بنابراین آنچه امروز بر زبان چاوز جاری شده یا بر اراده مورالس فعلیت یافته است برخاسته و منبعث از یك خاستگاه فكری است خاستگاه و مشربی كه سر تضاد و مواجهه با جبهه فكری غرب دارد، ای بسا كه واقعیات جهان سیاست و دیپلماسی آنها را بر مدارا و همزیستی با هووی فكری اش وادار كند اما قانون و قاعده ناسازگاری این جنبش ها یا جناح ها و جبهه های غربی به راحتی تغییر نخواهد كرد. حال ممكن است این تضاد روزی در قالب تقابل سیاسی دولت استقلال طلب چاوز با آمریكایی ها جلوه كند و در برهه ای دیگر به شكل سلاح ملی شدن از آستین سرخپوست ساده زیستی مثل مورالس برآید.
محمد بخشنده
منبع : روزنامه ایران