یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

معنای سکوت اوباما


معنای سکوت اوباما
سال نو میلادی با سر و صدای آشنا و دلتنگ‌کننده جنگی دیگر در خاورمیانه و البته سکوت باراک اوباما آغاز شد.
لطفا اخم نکنید. همه مجبوریم بدانیم که رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده آداب دیپلماتیک را بلد است و حامی سرسخت دیپلماسی است. سخنگوی او هر روز صبورانه به خبرنگاران سمج یادآوری می‌کند که کشور در حال حاضر یک رئیس‌جمهور دارد و او جورج بوشی است که تنها ۱۵ روز دیگر میهمان کاخ‌سفید است.
اما بالاخره باید اعتراف کنیم که سکوت اوباما سکوت معنی‌داری است. ‌ به نوشته جرارد بیکر، تحلیلگر تایمزلندن، جهان بی‌صبرانه منتظر است که اوباما به قولی که داده -آغاز تغییر در آمریکا- عمل کند و یکی از موضوعات مهمی که باعث شده بود ایالات متحده از باقی جهان جدا بیفتد رویکرد بوش در قبال اسرائیلی‌ها بود. در آن دوران اروپایی‌ها و اعراب واقعا نمی‌توانستند آنچه را که به چشم می‌بینند باور کنند؛ ایالات متحده از سال ۲۰۰۱ رویکردی شدیدا قلدرانه را در حمایت از اسرائیل درپیش گرفت و از همه تصمیم‌هایی که در تل‌آویو گرفته می‌شد پشتیبانی کرد؛ از شهرک‌سازی‌ها و ساخت دیوار حائل گرفته تا جنگ با حزب‌الله لبنان در سال ۲۰۰۶ یا همین حمله اخیر به مردم غزه.
با پیروزی باراک اوباما در انتخابات، در اروپا و بخش‌های مختلفی از خاورمیانه این امید پدید آمد که دولت بعدی ایالات متحده سیاست‌هایش در خاورمیانه را متوازن خواهد کرد. هیچ‌کس - جز تحلیلگران خیالباف - واقعا امیدوار نیست که اوباما به اسرائیلی‌ها سخت بگیرد، شمار زیادی بر این باورند که امکان تغییر روش دولت در قبال خاورمیانه وجود دارد. از دید آنها غیرممکن است که دولت جدید دموکرات همان رویکردی را اتخاذ کند که بوش و دیک چنی جمهوریخواه درپیش گرفته بودند. اما فرار اوباما از موضعگیری در مورد حمله اسرائیل به غزه باعث شده تحلیلگران و رسانه‌ها در مورد سیاست‌های دولت آینده آمریکا در خاورمیانه سردرگم شوند.
این رویکرد متوازن اوباما در خاورمیانه که تحلیلگران در طول ماه‌های اخیر حرفش را می‌زدند چیست؟ از دید آنها اوباما نه‌فقط به‌خاطر خواست مردم که به‌دلیل جهان‌بینی‌اش چنین موضعی را در پیش خواهد گرفت. اما واقعا منظور از توازن چیست؟
نمی‌دانیم! منتقدان اسرائیل در آمریکا و اروپا معتقدند اوباما باید از شهرک‌سازی اسرائیلی‌ها یا مداخله‌های نظامی‌شان انتقاد کند. البته خیالبافانی هم وجود دارند که می‌گویند اگر انتقاد کافی نبود اوباما باید اسرائیل را مورد تحریم قرار دهد، ایالات متحده اسرائیل را تحریم کند؟!
در موضعگیری‌های اوباما تاکنون اصلا نمی‌توانیم چیزی به نام انتقاد از اسرائیل را پیدا کنیم. او در این حوزه فرق زیادی با جورج بوش ندارد. اوباما در یکی از مهم‌ترین سخنرانی‌های انتخاباتی‌اش که در لابی یهودیان آمریکایی (‌) AIPAC برگزار شد، موضعی شدیدا اسرائیلی را اتخاذ کرد. اگر قانع نمی‌شوید و می‌گویید که او مجبور بوده در مبارزات انتخاباتی‌اش چنین حرفی بزند، لطفا پای اینترنت بنشینید و در مورد سفر تابستانی اوباما به خاورمیانه جست‌وجو کنید. او در سخنانی که دقیقا به توجیهات این روزهای تل‌آویو در حمله به غزه شبیه است، از همبستگی عمیقش با مردم اسرائیل حرف زد که مورد حمله راکتی حماس قرار دارند. به‌علاوه سابقه اوباما در سنای آمریکا جز حمایت سرسختانه از رژیم اسرائیل چیزی را نشان نمی‌دهد. ‌
پس چرا عده‌ای فکر می‌کنند - یا فکر می‌کردند- که اوباما قرار است از اسرائیلی‌ها انتقاد کند و با پشتیبانی از فلسطینی‌ها صلح را در خاورمیانه به پیش برد؟
بدون ‌شک هنوز شماری از مردم معتقدند که اوباما درواقع یک مسلمان است و اعتقادات اصلی‌اش را پس از آغاز به کار دولت رو خواهد کرد. اما اگر این تحلیل‌های خیالی را کنار بگذاریم باز هم دلایلی وجود دارد که نشان می‌دهد چرا هنوز عده‌ای به اوباما امیدوارند. تعدادی از مشاوران اوباما در امور سیاست خارجی - به‌خصوص در مساله اسرائیل و فلسطینیان - ضداسرائیلی‌ترین سیاستمداران آمریکایی هستند. (البته ضداسرائیلی در مقیاس آمریکایی.)
یکی از آنها مثلا زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی دولت آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری کارتر است. برژینسکی در طول ۲۰ سال گذشته یکی از منتقدان ثابت‌قدم سیاست‌های رژیم اسرائیل بوده است. یکی دیگر از آنها رابرت مالی عضو تیم امنیت ملی بیل کلینتون است که از مخالفان شدیدالحن اقدامات اسرائیل در جریان مذاکرات صلح دهه ۹۰ به حساب می‌آمد.
با اینکه این منتقدان سیاست اسرائیل هم‌اکنون به اوباما مشاوره می‌دهند اما شواهد اندکی وجود دارد که ثابت کند آنها توانایی تاثیرگذاری جدی بر سیاست‌های دولت او را داشته باشند. ‌
رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده اشخاص کلیدی در تیم سیاست خارجی و امنیت ملی‌اش را از میان کسانی برگزیده که در مورد خاورمیانه شدیدا آمریکایی فکر می‌کنند.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه اوباما، اگرچه یک‌بار، در اولین روزهای ورود به کاخ‌سفید، اشتباه کرد و همسر عرفات را در آغوش کشید اما از زمان ورود به سنا از مدافعان سرسخت رژیم اسرائیل بوده است و حتی سال گذشته میلادی در دوران مبارزات انتخاباتی‌اش طی سخنانی جنگ‌طلبانه اعلام کرد، اگر دولت تهران به اسرائیل حمله کند آمریکا، ایران را محو خواهد کرد!
ژنرال جیمز جونز هم به‌عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا معرفی شده و دو سال گذشته را در خاورمیانه گذراند و به کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه کنونی کمک می‌کند. به نظر نمی‌رسد او با حضور در دولت اوباما ناگهانی تغییر کند و حامی فلسطینیان شود.
در هر صورت دولت جدید آمریکا قصد ندارد در سیاست‌های ایالات متحده در قبال صلح خاورمیانه هیچ تغییر جدی‌ای به وجود آورد. مهم‌ترین چالش‌های پیش روی اوباما نجات اقتصاد ایالات متحده از رکود و پیروزی در جنگ‌های عراق و افغانستان است. اوباما با مساله ایران هم روبه‌رو است و به نظر نمی‌رسد وقت زیادی برای دستیابی به صلح در خاورمیانه داشته باشد.
البته معقول است که فرض کنیم سیاست‌های خاورمیانه‌ای اوباما رونوشت سیاست‌های جورج بوش نخواهد بود و اگر قرار باشد چیزی با حرف درست شود می‌توانیم تضمین کنیم که اوباما از عهده این کار خوب بر می‌آید اما اگر هنوز هستند کسانی که فکر می‌کنند اوباما ایالات متحده را به دوران پیش از بوش باز می‌گرداند اشتباه می‌کنند. اوباما شماری از کهنه‌کارهای دوران کلینتون را به دولتش آورده است. دوران کلینتون برای آمریکایی‌ها یادآور یک ناکامی بزرگ است: کاخ‌سفید هر کاری که می‌توانست انجام داد تا میان اسرائیلی‌ها و فلسطینیان صلح به وجود آورد اما شکست خورد. اوباما با این اوضاع بد اقتصادی راه کلینتون را نمی‌رود.
کاوه شجاعی
منبع : روزنامه اعتماد ملی