پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

زیبایی شناسی سیاسی


زیبایی شناسی سیاسی
چندان اهمیتی ندارد كه اصلا بتوان به رستگاری رسید... این خود سفر كردن است كه اهمیت دارد نه رسیدن به مقصد.(ژرژ سورل)
هرگاه مفهوم زیبایی را مفهومی «خودبسنده» درنظر بگیریم، به این معنا كه زیبایی در خود زیبایی نهفته است و یا به تعبیر راجر اسكراتن «... كه اصطلاح زیبا به طبقه ای از اصطلاحات تعلق دارد كه به جز خود مفهوم دیگری ندارد...»۱ آنگاه ژرژ سورل ۱۹۲۲۱۸۴۷ به عنوان اندیشمندی سیاسی به مرزهای زیبایی شناسی سیاسی نزدیك می شود.
اما چگونه می شود این را «اثبات» كرد اثبات كردن، كلمه ای است كه سورل به عنوان واژه ای علمی از استعمال آن اكراه داشت.
با این همه و قبل از ورود به بحث تامل بر زندگی سورل خالی از لطف و «زیبایی» نیز نیست. وی پیشینه غریبی داشت، از مهندسی به سیاست روی آورد و مهمترین كتاب خود را كه به صورت اثری استاندارد تلقی می شود به نام «اندیشه هایی درباره خشونت» در دوره بازنشستگی خود ۱۹۰۶ نوشت. اما حتی قبل از آن نیز كتاب هایی انتشار داده بود كتابی درباره انجیل و همچنین تحلیلی در مورد محاكمه سقراط.
در محیط روشنفكری فرانسه و به خصوص پاریس خود را متخصص اندیشه ماركس معرفی می كرد، ولی پس از مدتی مرزبندی شدیدی با دیدگاه های پوزیتیویستی و یا به تعبیر خود وی «ماركسیسم علمی» پیدا كرد و به خصوص در تقابل با اندیشه های انگلس، موضع گیری كرد و سپس سوسیالیسم را در اصل «افسانه ای اخلاقی» تلقی كرد و ماركسیسم را بازیگر نقش «شعر اجتماعی» یافت، ولی با همه این تفاضیل از شبح ماركس نمی توانست بگریزد. در همان كتاب «استاندارد» خود اظهار داشت كه «مكتب نو» سوسیالیسم او بیشتر از تمام فلاسفه ارتدوكس ماركسیستی به «روح ماركس» نزدیك تر است و حتی نظریه اعتصاب عمومی خود به عنوان اسطوره را به نوعی نشات گرفته از ایده ماركس تلقی می كرد كه فقط برای آنهایی آشكار است كه از آموزه ماركسیستی عمیقا آگاهی دارند.
ولی با این همه «درگیر» بود. درگیر مسائل اجتماعی و سیاسی بود و از ایفای نقش روشنفكر صرف نفرت داشت. بعد از دفاع از پرونده «دریفوس» به جنبش انقلابی سندیكالیستی متمایل شد كه به نظرش فرصتی فراهم شده بود كه این جنبش به آلترناتیوی برای رهایی خود متعهد شود. جنبشی كه به صورت عینی و ابژكتیو وجود داشته است نه اینكه روشنفكران آن را بسازند. به این ترتیب وی به ایده های سندیكالیستی تا به آخر وفادار ماند.
اما این ایده ها از كجا نشات گرفته و این بار پیشینه فكری آن چه بوده است
سورل در آن واحد از دو سنت متفاوت بهره مند بود از سنت هگلی و از سنت هانری برگسون. و از ممزوج كردن این دو سنت متفاوت، اندیشه های تازه ای را به وجود آورد كه مطابق آن خشونت بورژوازی یعنی سلطه سرمایه بر كار و خشونت علم یعنی سلطه مفاهیم منجمد بر واقعیت سیال را تواما مورد نقد شدید و رادیكال خود قرار داد.
سورل به تبعیت از برگسون بر آن بود كه «واقعیت به عنوان موضوع علم، چیزی جز آشفتگی و اغتشاش سیال و پویایی نیست و از همین رو علم نمی تواند با استفاده از مفاهیم خشك و منجمد آن را دریابد. علم خشك و منجمد یكی از مظاهر شیء گشتگی است.»۲
به این ترتیب از نظر سورل واقعیت بی شكل، سیال و مغشوش است و علم به عنوان پدیده ای خشك و متصلب وظیفه خود می داند و البته این وظیفه را رسالت عظیم عصر روشنگری برای خود تلقی می كند كه برای واقعیت حد و مرزی معین كند و آن را قالب بندی نماید، كاری كه نهایتا منجر به شی ءوارگی كلمه ای هگلی ماركسی علم در برابر واقعیت زنده، بی شكل و پویای بیرونی می گردد.
البته قابل توجه است كه تعبیر سورل از علم به مظاهر مشخص آن در دوران نو بازمی گردد و در واقع تركیب علم و سرمایه مدنظر وی است كه به صورت تكنولوژی، صنعت، سرمایه داری و مظاهر سیاسی آن در جامعه، تظاهر پیدا می كند.
اما از هگل «دیالكتیك» و «نفی مدام» را به وام می گیرد. در واقع از نظر وی «تنها دیالكتیك می تواند سیلان واقعیت را دریابد»۳ و هرگاه فلسفه هگلی را نفی مدام یا نفی ای درنظر بگیریم كه به «نفی» «نفی كننده» و خلق «امر نو» منجر می گردد كه در واقع عبارت است از «نفی مداوم شیءوارگی از طریق پیشرفت روح»، است. این بار سورل آن را در اندیشه سندیكالیستی احیا می كند. جنبش سندیكالیستی به مثابه عامل بیرونی ابژكتیو و پویا و در تقابل آن بورژوازی و علم به مثابه مظاهر شیء گشتگی با كلیه مظاهر آن كه به صورت مبارزه ای دائمی و دیالكتیكی متجلی می شود.
نكته مهم این است كه اگرچه سورل خشونتی كه در بورژوازی و علم می بیند كه همانطور كه گفته شد تحمیل دیدگاه ها و اختراعات مصنوع خود به واقعیت بیرونی است را اساسا نقد و رد می كند اما با این همه اجتناب ناپذیر می داند، زیرا طبع جامعه بشری بی قاعده است.
ولی با این همه وی اعتقاد دارد كه «تنها خشونت آگاهانه یعنی خشونت بر طبق اصول اخلاقی می تواند زندگی معمولی را زایل كند و به جای صنعت و سرمایه داری و دموكراسی اشكال اجتماعی برتری بگذارد.» ۴
وی در این رابطه می نویسد: «به نظرم خشونت پرولتاریایی از آنچه دانشمندان سطحی و سیاستمداران به آن نسبت داده اند اهمیتی به كل متفاوت دارد. با این خشونت ضمن نابودی كامل نهادها و اخلاق چیزی بر جا می ماند كه قدرتمند، جدید و دست نخورده است و همان است كه به سخنی درست، روح پرولتاریا را به وجود آورد.»۵ در اینجا است كه سورل با بیانی جالب و استادانه اندیشه اسطوره سیاسی یا افسانه را وارد حیطه فكری خود می كند. در كتاب اندیشه هایی درباره خشونت وی به طرح سئوال مهمی می پردازد.
«در این كتاب، سورل به بیان این حقیقت، علاقه بسیاری نشان داده است كه مردم گرفتار در چنگال بحران های سخت و دگرگون كننده اجتماعی، اغلب درجه ای از شهامت و آمادگی برای فداكاری از خود نمایان می سازند كه زبان از بیان آن ناتوان است و معیارهای جاری و محاسبات عقول و افهام عادی، قادر به ادراك آن نیستند.»۶
سورل در اینجا به مسئله فوق العاده ای می پردازد. اینكه چه عاملی باعث می شود آدمیان به عملی قهرمانی دست بزنند چه عاملی است كه انسان ها را وا می دارد در برابر مرگ نیز تسلیم نشوند و شجاعانه جان خود را به خاطر باورهای خود كه اساسا عقلانی نیز نیست به خطر اندازند چه چیزی بر روان آدمیان در این شرایط حكومت می كند آیا عقل و منطق است آیا آموز ه های مبتنی بر مشاهده و تامل علمی است به راستی منشاء كنش و عمل بزرگ و جانفشانه چیست
«با این همه آدمیزادگان از چه رو باید زندگانی خود را به دلیلی در مخاطره ای و ورطه هلاكتی افكنند كه به وضوح قابل پیش بینی است و امید نان در آن اندك و بیم جان در آن بسیار است»۷
البته پاسخ سورل صریح و روشن است. وی در كتاب خود این گونه می نویسد: «... كه ملاحظات عملی و قاطع هیچ گاه الهام بخش این قبیل افراد نیست بلكه تنها «نیروی محركه» Pouroir moteur اسطوره ای عظیم است كه آنها را به اقدام و عمل وادار می سازد و به آنها بینشی می بخشد كه اجازه یابند تا عمل و اقدام خود را همچون شركت در نبردی كه دلیل قاطع پیروزی در آن وجود دارد، تصویر كنند.۸
وی در این رابطه تاملی تاریخی در مبارزات اینچنینی انجام می دهد و دیدگاه های نخستین آبای كلیسای مسیحیت تا انقلاب زحمتكشان ماركس و یا نظریه سندیكالیستی اعتصاب عمومی خود را نیز پیرو همین اسطوره ها و یا افسانه تلقی می كند.
بنابراین «بنابر دریافت سورل مشخصه یك اسطوره آن است كه در عین حال ادراك كلی مفیدی از حال به آدمی می دهد، بینش هر چند ناتمام و بی اندام نسبت به آینده را فراهم می سازد و به آدمیان دیدگاه ثابت و جهت یافته ای عرضه می دارد كه در سایه آن بتوانند ابراز احساسات كنند.»۹
اما به راستی اسطوره از نظر سورل چه مشخصات دیگری دارد و یا آن قهرمان اسطوره ای چه ویژگی هایی می تواند داشته باشد
در اینجا است كه سورل ناگزیر اشاره ای گسترده به اندیشه های فریدریش نیچه می كند زیرا درمی یابد كه نمی توان این گونه اندیشید و یادی از نیچه نكرد. وی به صراحت قهرمان اسطوره ای را همان ابرمرد نیچه قلمداد می كند. وی با نقل از تبارشناسی اخلاق و خاستگاه های تراژدی از قهرمان سركش از نوع باستانی هومر به عنوان الگویی برای تمام آینده به تحسین و ستایش یاد می كند.
وی جهان اسطوره ها را جهان بی شكست و پیروز تلقی می كند. سورل می نویسد: «آنها كه در جهان «اسطوره ها» زندگی می كنند از هرگونه مخالفت در امانند.»۱۰
با این همه وی ویژگی ها و مختصات اسطوره را این گونه مطرح می كند كه اولا اسطوره را نمی بایستی با اتوپیا یكی در نظر گرفت. اتوپیا محصول فكر است در صورتی كه اسطوره به مثابه یك كل كه نمی توان آن را به اجزای تشكیل دهنده آن تقسیم كرد «راهنمای عمل» است همان طور كه گفته شد در برابر اسطوره هیچ گونه شكستی وجود ندارد. اسطوره همواره پیروز است. دوم اینكه اسطوره در ناخودآگاه ذهنی ما عمل می كند شاید به مثابه یك ساخت یا به عبارت دیگر ناحیه عمیق زندگی ذهنی یا نوعی شهود و اشراق كه همان در واقع منشاء كنش ما می شود. وی گاهی با صراحت می گوید كه اسطوره ها، دقیقا همان شكل دریافت اشراقی اند.
و اینكه آن قدر در دوران معاصر اسطوره ها نقش عمده ایفا كرده اند كه فی المثل توانسته اند كل توده احساسات یكپارچه را برانگیزانند تا علیه نظم موجود و مثلا برای تحقق سوسیالیسم بشورند.
و سوم اینكه وی آن قدر گستردگی و عظمت برای اسطوره در نظر می گیرد كه بدون آن هیچ جنبش و حركت عظیمی اساسا شكل نمی گیرد و هر چیزی به جز آنكه اسطوره ها منشاء كنش باشند حركتی ناقص و ابتر است. او می نویسد: «تا زمانی كه توده ها اسطوره هایی را نپذیرفته باشند هر كس می تواند بدون برانگیختن جنبشی انقلابی هر چقدر بخواهد از شورش حركتی اتبر سخن بگوید.»
و چهارم و مهمتر از همه اینكه در آن چند لحظه ای كه با الهام از اسطوره و فقط با الهام از آن نیروی غریب در حال آفریدن دنیای خیالی در برابر جهان فعلی بوده ایم در همان «چند لحظه»، ولو اینكه آن دنیای خیالی محقق نشود این كار همطراز و برابر با اقدامی آزادانه و حتی مهمتر از آن بوده است. گویی در اواخر عمر به خصوص متوجه این مسئله شده بوده كه آن دنیای خیالی امكان تحقق كمتری دارد ولی آن لحظات «سكرآور» را، بودن در آن فضا به خاطر بودن در آن فضا را مهمتر تلقی كرده است.
نیچه می گوید: «زندگی فقط به صورت پدیده ای زیباشناسانه قابل تحمل است.» به عبارت دیگر آن سرخوشی و مستی نیچه ای تنها در فضایی زیبایی شناسی امكان بروز می یابد و اینگونه به نظر می رسد كه در همان زیستن به خاطر زیستن است كه اسطوره به تعبیر سورل هیچ گاه شكست ندارد، گویی كه هیچ گاه نیز از آسمان به زمین نیاید و تحقق عینی پیدا نكند. بنابراین عجیب نیز نبود كه در اواخر عمر خود به تحقق عینی جنبش سندیكالیستی آكنده از بدبینی نگاه كرده و آن را بسیار فاسد تلقی می كرد و به خصوص وی در همین سال ها با تركیبی از استنتاج های مختلف از حوزه های مختلف فلسفه و روانشناسی تصویر توده هایی را رسم می كرد كه به هیچ وجه تابع عقل خود نیستند و یكسره در تسخیر اسطوره ها هستند و بدین سان از عقل هگلی دور و بالطبع به فضای برگسون نزدیك تر می شد.
با این همه همان طور كه گفته شد درگیر بود و همواره وظیفه و رسالتی بر دوش خود احساس می كرد و این را نیز كاملا دریافته بود كه غریزه های طبیعی، ما را به زندگی ساده رهنمون می كنند، حال آنكه به شجاعت، دلیری و قهرمانی نیازمند هستیم.
به این ترتیب شاید بشود در مورد سورل گفت كه فلسفه و اندیشه وی اندیشه ای است پرشور همچون نیچه كه دعوتی است برای قهرمانی رمانتیك گونه و همچنین ستایش از عمل است از برای عمل.
با این همه داستان نویسی به نام ج.ب. پریستیلی در مورد او به درستی گفته است كه اگر كسی بتواند بفهمد چرا یك كارمند بازنشسته كتابی مانند اندیشه هایی درباره خشونت را نوشته است، در این صورت عصر جدید دیگر اصلا رازی نخواهد داشت كه متفكران برای كشف آن به سراغش برود.
نادر شهریوری
پی نوشت ها:
۱ ص ۷۷ كتاب فلسفه و هنر و زبان شناسی راجر اسكراتن، ترجمه علی رامینی، ناشر دانشگاه تهران.
۲ ص ۴۵ كتاب سیری در نظریه های جدید در علوم سیاسی، حسین بشیریه، ناشر موسسه علوم نوین
۳ ص ۴۵ كتاب سیری در نظریه های جدید در علوم سیاسی، حسین بشیریه، ناشر موسسه علوم نوین
۴ ص ۴۵ كتاب سیری در نظریه های جدید در علوم سیاسی، حسین بشیریه، ناشر موسسه علوم نوین
۵-Reflections on violence,p ۲۴۹
۶ ص ۳۲ اسطوره سیاسی، نویسنده هنری تودور، ترجمه سیدمحمد دامادی، ناشر امیركبیر
۷ ص ۳۲ اسطوره سیاسی، نویسنده هنری تودور، ترجمه سیدمحمد دامادی، ناشر امیركبیر
۸-Reflections on violence,p ۲۴۹
۹ ص ۳۳ اسطوره سیاسی
۱۰- Reflections on violence,p ۵۲۹
۱۱-Reflections on violence,P۱۴۶
منبع : روزنامه شرق